موضوع: فروع علم اجمالی
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۶/۶
شماره جلسه : ۱۱
چکیده درس
-
چکيده بحث گذشته
-
آيا عدول موضوعيّت دارد؟
-
وجوب عدول در صورت شک
-
«عدول»؛ مطابق قاعده يا مخالف قاعده؟
-
مناقشه در کلام مرحوم عراقی
-
کلام مرحوم امام
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکيده بحث گذشته
بحث در اين بود كه در قسمت دوم از همين فرع اول؛ كه اگر كسي در اثناء نماز شك كند كه آيا اين نماز، نمازِ ظهر است يا عصر؟ و فرض اين است كه يقين دارد نماز ظهر را نياورده، يا نسبت به نماز ظهر شاك است، اينجا مرحوم سيّد در متن عروه فرمودند كه اين نماز را به نماز ظهر عدول كند، يعني از حالا به بعد نيّت كند بقيهي نماز را به عنوان ظهر انجام دهد و همچنين اجزائي را كه تا به حال آورده به عنوان ظهر باشد و اين نماز به عنوان نماز ظهر واقع ميشود. مرحوم محقق عراقي فرمودند كه دليل براي عدول، رواياتي است كه دلالت بر اين دارد كه عدول از لاحقه به سابقه، يا عدول از فريضه به نافله درست است، و طبق اين بيان ميخواهند استفاده كنند كه ما نحنُ فيه يكي از مصاديق اين روايات واقع ميشود. اين تعبير را هم مرحوم محقق عراقي دارد و هم بعد از ايشان مرحوم آقاي حكيم دارند که ميفرمايند اين عدولي كه مرحوم سيّد فرموده، «عدول رجائي» است، يعني به رجاء عدول إلي الظهر است.آيا عدول موضوعيّت دارد؟
مطلبي كه در بحث گذشته عرض كرديم اين بود كه آيا از رواياتي كه دلالت بر عدول واقعي دارد -عدول واقعي؛ يعني عدولي كه اين روايات دلالت دارد و اين شخص عنوان معدولُ عنه را بداند و از آن به معدولٌ إليه عدول كند- در ما نحن فيه چنين چيزي وجود ندارد، چون نميداند كه اين نمازِ ظهر است يا عصر؟ آيا با اين وجود ما ميتوانيم از اين روايات براي ما نحن فيه استفاده كنيم؟ ما يك تأمل و مناقشهاي در بحث گذشته داشتيم. رفع اين تأمّل به اين است كه ما اگر برای خود عنوان عدول، موضوعيّت قائل شويم، مجالي براي اين تأمّل و اشكال وجود دارد، که بگوئيم شخص بايد قصد عدول كند، يعني از روايات عدول استفاده كنيم كه در چنين مواردي قصد عدول لازم است. كسي در حال خواندن نماز عصر است، يادش افتاد نماز ظهر را نخوانده، خودش بايد قصد عدول إلي الظهر كند، كسي در حال خواندن فريضه است و ميخواهد اين نماز فريضه را نافله قرار دهد، قصد عدول لازم است. بعبارة اُخري؛ اگر بگوئيم عدول، عنوان قصدي است، مثل خود ظهريّت و عصريّت، آن وقت اينجا چنين قصدي نميتواند محقّق شود، چون اگر واقعاً از اول ظهر باشد كه عدول نيست. اما اگر گفتيم از روايات عدول استفاده نميشود كه خود عدول، يك عنوان قصدي است، بلكه روايات عدول ميگويد اگر شما در اثناء نماز عصر يادت افتاد كه نماز ظهر نخواندي، اگر از الان به بعد قصد نماز ظهر كردي، اين به حسب واقع، عدول محقق ميشود، يعني آنچه كه لازم است این است كه در بقاء و استمرار نماز، چه قصدي لازم است بكنيد؟ اگر در بقاء نماز قصد كرديد ظهراً استمرار دهيد، اينجا اگر از اول هم نيّت عصر كرده باشيد، خود به خود عدول واقع ميشود، خود عدول، عنوان قصدي نيست كه شما بخواهيد آن را قصد كنيد. يا مثلاً در باب فريضه و نافله؛ يك وقت ميگوئيم قصد العدول إلي النافله لازم است، اگر قصد عدول نكنيم، أصلاً اين عدول محقّق نميشود.يك وقت هم ميگوئيم از حالا به بعد اگر در استمرار نماز، حتي آن سجدهي آخِر نماز را به عنوان نافله قصد كني، عدول خود به خود واقع ميشود. پس بين اين دو عنوان فرق وجود دارد؛ يك عنوان اين است كه ما بگوئيم از أدلهي عدول استفاده ميشود كه مصلّي بايد قصد عدول كند، اگر در ما نحن فيه بخواهيم اين عنوان را استفاده كنيم، مشكل است. اما اگر گفتيم از ادلهي عدول، قصد العدول استفاده نميشود، ادلهي عدول ميگويد اگر دنبالهي نماز را به نيّت ظهر آوردي، خود به خود ينقلب ظهراً، اگر دنباله نماز را به نيت نافله آورده خود به خود ينقلب نافلةً. اگر اين را گفتيم، آنگاه ميگوئيم در ما نحن فيه اگر دنباله را به عنوان ظهر آورديم، اگر از اول هم نيّت عصر شده باشد ينقلب ظهراً، و معناي عدول همين است. بنابراين بايد بگوئيم آنچه كه مرحوم محقق عراقي و مرحوم حكيم به عنوان عدول رجائي گفتند مرادشان همين است، يعني به رجاء اينكه در واقع ينقلب ظهراً، نه اينكه بگوئيم قصد عدول كند. اين آدم از الان به بعد يقيناً بايد قصد نماز ظهر كند، حالا كه قصد نماز ظهر كرد، اگر در واقع از اول قصد عصر كرده باشد اين عدول واقع ميشود. يا آنچه كه مرحوم آقاي خوئي فرمودند که اين عدول تقديري است، مرادشان همين است كه الآن بيان كرديم با همين توضيحي كه عرض شد.
وجوب عدول در صورت شک
مطلب ديگري كه وجود دارد اين است كه آيا اين عدول واجب است يا واجب نيست؟ بعبارة أخري؛ كسي كه در اثناء نماز است، «هل يجوز له قطع الصلاة» در همين فرضي كه يقين دارد نماز ظهر را نخوانده، يا شاكّ است كه نماز ظهر را خوانده يا نه؟ الآن هم در اثناء اين نماز نميداند چه چيز را قصد كرده؛ آيا نماز ظهر را قصد كرده يا عصر را؟ آيا اين شخص ميتواند اين نماز را قطع كند، سپس از اول شروع كند به نماز ظهر و بعد هم نماز عصر را بخواند؟ آيا قطع جايز است يا نه؟ ظاهر أدلهي عدول -كه ميگويد اگر كسي در اثناء نماز عصر يادش افتاد كه نماز ظهر را نخوانده-، اين است كه قطع جايز نيست، يعني شارع متعال براي اينكه شخص گرفتار قطع نماز نشود مسألهي عدول را مطرح كرده، عدول يك امر ترخيصي نيست، بلكه لزومي است. يك وقت ميگوئيم از ادلهي عدول استفاده كنيد، اين ميتواند عدول به ظهر كند، اگر گفتيد اين مقدار دلالت دارد، معنايش اين است كه پس قطع نماز هم جايز است. اما اگر گفتيم ادلهي عدول، دلالت بر لزوم عدول دارد و عدول عنوان وجوب دارد، قطع جايز نيست. انسان وقتي لسان ادلهي عدول را ببيند به همين نتيجه ميرسد كه شارع براي اينكه اين شخص گرفتار قطع صلاة نشود راه عدول را برای او قرار داده، حال اگر بگويد با اينكه عدول برای او ممکن است، قطع نماز هم جايز است، اين نقض غرض ميشود. پس قطع نماز در اينجا جايز نيست.«عدول»؛ مطابق قاعده يا مخالف قاعده؟
مطلب سوم كه باز در كلمات مرحوم عراقي است این است كه آيا عدول مطابق اصل و قاعده است يا مخالف با قاعده است؟ در ما نحن فيه فرق نميكند كه مطابق قاعده باشد يا نباشد؟ ما در اينجا، بحث را ذيل همان روايات ميبريم، ميگوئيم از همين روايت استفاده ميشود، خواه مطابق قاعده باشد يا نباشد. ولي اين خودش يك بحث علمي است كه آيا عدول در نماز، مطابق با قاعده است يا مخالف؟ مرحوم عراقي ميفرمايد ما اگر از ادله استفاده كرديم كه افتتاح نماز ملاك است، مثل آن رواياتي كه در ابواب النيّه خوانديم كه نماز بر هماني است كه افتتاح شده، «علي مبتدء به»، بر هماني است كه افتتاح شده. نتيجه اين ميشود كه بعداً اگر كسي قصد خلاف كند، اين قصدش لغو است. ايشان ميخواهند از اين روايات استفاده كنند كه در تمام نماز بايد قصد عنوان ظهريت، عصريت، فريضه و نافله باشد. اگر كسي در اول نماز، قصد فريضه كرده اين بايد تا آخر بماند، قصد صبح كرده بايد تا آخر بماند، قصد عصر كرده تا آخر بايد بماند، بعداً اگر يك قصد خلافي كرد، اين لغو است. اما بعد ميفرمايند از خود روايات عدول استفاده ميكنيم آنچه كه در قصد اين عناوين معتبر است، إتمام نماز است، يعني إتمام نماز را با چه قصدي انجام داده و محقّق كرده؟ كسي میخواسته نماز صبح بخواند، از اول نماز، نيّت فريضه كرده، سجدهي آخر ركعتِ دوم، نيت نافله كرد، ينقلب بنافلة. ما با توجه به اين روايات بگوئيم چنين ملاكي استفاده ميشود. پس مرحوم عراقي مبناي مطابق قاعده يا خلاف قاعده بودن عدول را اين دو دسته روايات قرار داده، يعني ايشان ميفرمايند اگر قائل شديم نيّت در نماز في جميع است و از اول نماز معتبر است، «عدول» خلاف قاعده ميشود. اگر قائل شديم ملاك؛ إتمام الصلاة است، عدول مطابق قاعده میشود. يعني قاعده ميگويد نماز آن چيزي است كه شما آخرش نيّت ميكني، هر نيّتي كه در آخرش كردي نماز به همان نيّت واقع ميشود، ملاک؛ إتمام نماز است، نه ابتداي نماز.مناقشه در کلام مرحوم عراقی
در بحث گذشته، در فرمايش مرحوم عراقي مناقشهاي كرديم و آن اينكه آن رواياتي كه مسألهي افتتاح نماز و ابتداي نماز را ميگويد، اصلاً ربطي به مسألهي عدول ندارد و موردش مورد عدول نيست. كسي در اول نماز، نيّت فريضه كرد، در وسط نماز، برايش سهوي واقع ميشود و خيال ميكند كه اول نماز، نيت نافله كرده و تا آخر با همين نيت نافله ادامه ميدهد، در چنين موردي مي فرمايد «الصلاة علي مبتدء به اولاً». بعبارةٍ اُخري؛ ما از اين روايات استفاده نميكنيم كه ملاك در نيّت، نيّت اول است تا آخر، اين مورد روايات يك مورد ديگري است كه أصلاً ربطي به مسألهي عدول هم ندارد. پس ما نبايد اين روايات را اينجا محل بحث قرار دهيم. ما هستيم و يك دسته روايات، که ميگويد از فريضه ميشود به نافله عدول كرد، از لاحقه ميشود به سابقه عدول كرد، و بايد به همين روايات هم اكتفا كنيم. يعني اگر ما باشيم و اين روايات، نميتوانيم استفاده كنيم كه عدول بر طبق قاعده است. اين روايات فقط ميگويد در چنين مواردي عدول جايز است، اما از آنها استفاده نميكنيم كه همه جا عدول جايز است. از اين روايات استفاده نميشود كه در هر نمازي، ملاك آن نيّت اختتاميه نماز است، كه مرحوم محقق عراقي فرمودند. عرض ما اين است كه از كجای اين روايت استفاده ميشود؟ در روايات ميگويد از لاحقه ميشود به سابقه عدول كرد، در اين موارد شارع اجازه داده، ما دليلي نداريم بر اينكه نيّت اختتام و إتمام در تمام صلوات و نمازها كفايت ميكند. فقط بر همينها كفايت ميكند.
پس مناقشهي ما در فرمايش مرحوم عراقي اين است كه أولاً: رواياتي كه مسألهي نيّت افتتاحيه را مطرح ميكند، ارتباطي به بحث عدول ندارد. ثانياً: از آن رواياتي كه در باب عدول وارد شديد و ميخواهيد كفايت نيّت اختتام را استفاده کنيد، چنين استفادهاي نميشود، اين روايات ميگويد میتوان از لاحقه به سابقه عدول كرد، از فريضه به نافله عدول كرد، اما از كجاي اين روايات، كفايت نيّت در اتمام نماز (در تمام نمازها) استفاده ميشود؟! اين هم مناقشهاي كه بر فرمايش مرحوم محقق عراقي وارد است.
اگر از روايات عدول استفاده كرديم که «قصد العدول» لازم است، «قصد العدول يتقوّم باحراز عنوان المعدول عنه»، اينجا ديگر اين روايات عدول به درد ما نميخورد. اما اگر از روايات عدول اين را استفاده نكرديم، و گفتيم روايات عدول نميگويد قصد عدول لازم است، بلکه ميگويد از حالا به بعد تو ميتواني نيّت ظهر كني، همين كه نيّت ظهر كردي، با استمرار نماز تا آخر نماز، خود به خود عدول واقعي محقق ميشود. در اين صورت ميگوئيم اين ديگر مانعي ندارد. مثلاً من در اثناء نمازم نميدانم از اول نمازم نيّت ظهر كردم يا عصر؟ از حالا نيّت ميكنم ظهر را. اگر از اول نيّت ظهر بوده كه اينجا واقعاً عدولي نيست، اگر از اول عصر بوده واقعاً عدول است، قصد عدول لازم ميآيد. در ما نحن فيه هم ميگويم از حالا به بعد نيت ظهر ميكنم، مثل همان چهار فرضي كه مرحوم آقاي حكيم فرمودند كه اگر به حسب واقع هم نيّت عصر كرده باشم، به حسب واقع عدول محقق ميشود، اگر هم نيّت ظهر كرده بودم كه همان استمرار نماز ظهر است.
کلام مرحوم امام
نكتهي ديگر؛ فرمايش امام(رضوان الله عليه) است. ديگران متعرض اين نکته نشدهاند که اين نماز چهار ركعتي كه الآن در آن شك است، آيا در وقت مختصّ به ظهر واقع شده، يا در وقت مشترك واقع شده يا در وقت مختصّ به عصر؟ ولی اين تفصيل در كلام امام(رضوان الله عليه) است. البته عرض كرديم که اول كسي كه بين وقت مشترك و مختص تفصيل داده مرحوم آل ياسين در حاشيهي عروه است، منتهي مرحوم امام مقداري دقيقتر وارد شدهاند. حالا بيان ايشان چيست؟ مي فرمايند اگر در وقت مشترك است، «لا اشكال في لزوم العدول إلي الظهر»، يعني تمام اين حرفهايي كه الآن زديم كه نتيجهي حرف ما اين بود كه در اينجا قطع جايز نيست، عدول، ترخيصي نيست بلكه وجوبي است، ايشان هم ميفرمايند در وقت مشترك، تمام اين حرفها درست است. اما اگر در وقت مختصّ به ظهر نماز ميخواند، وسط چهار ركعتي شك ميكند كه از اول نيّت ظهر كرد يا نيّت عصر؟ يقين هم دارد كه نماز ظهر را نخوانده، كه البته اينجا و لو اينكه ايشان اين را نفرمودند، اينجا ديگر ما نميتوانيم تصوير كنيم كه شاك در اين است كه نماز ظهر را خوانده يا نه؟ وقت مختصّ به ظهر است، همان چهار ركعت اول وقت است، يقيناً نخوانده و وسط نماز شك ميكند كه نماز ظهر است يا عصر؟ ايشان اينجا اشارهاي ميكنند به يك مبنايي در باب وقت مختص،كه ما هم چند روز پيش اشاره كرديم، اگر در وقت مختصّ به ظهر كسي سهواً نماز عصر خواند، مشهور ميگويند اين مثل نماز خارج وقت است. در مقابل مشهور، بعضي ميگويند وقتي وقت زوال شد «إذا جاء وقت الزوال جاء وقت الصلاتين»، يا «إذا زالت الشمس دخل وقت الصلاتين»، نظير اين تعبير در روايات هست. در مقابل مشهور، ميگويند اگر كسي سهواً در وقت مختصّ به ظهر، شروع كرد به نماز خواندن به عنوان العصر، نماز عصر واقع ميشود، نماز خارج وقت نيست.الآن در اين بحث نميخواهيم مبنا را توضيح دهيم، بايد علي المبنا بحث كنيم و إلا جای اين بحث هست که آيا اينجا اصلاً چيزي به عنوان وقت المختص يا وقت المشترك داريم يا نه؟ آيا مشهور قائلند يا نه؟ اينجا علي المبنا صحبت ميكنيم. امام(رض) ميفرمايند اگر قائل شديم كه خواندن اين نماز در آن وقت مختصّ به عصر، مثل اين است كه نماز خارج وقت خوانده شود، «لا يمكن تصحيح الصلاه بالعدول إلي الظهر»، اين مثل اين است كه شما پنج دقيقه قبل از وقت اذان، يك نماز چهار ركعتي شروع كنيد و بخواهيد عدول به ظهر كنيد. اين درست نيست و نماز خارج وقت است. اينجا ميفرمايد جاي عدول نيست. موضوع أدلهي عدول ميگويند نماز صحيح است و اينجا نماز خارج وقت است. نماز خارج وقت، نماز صحيح است، اما ميفرمايند اگر قائل شديد به اينكه در وقت مختصّ به ظهر اگر كسي نماز عصر خواند، نماز خارج وقت نيست، اينجا مي فرمايند عدول لازم است، يا عدول صحيح است.
نظری ثبت نشده است .