موضوع: فروع علم اجمالی
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۶/۱۳
شماره جلسه : ۱۴
چکیده درس
-
تقسیم مرحوم امام در این مسأله
-
احتمالی در مقابل کلام مرحوم امام
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
تقسیم مرحوم امام در این مسأله
در اين مسأله يك تقسيمي در كلمات امام(رض) هست كه -بر اساس تتبع ما- اين تقسيم نه در متن عروه وجود دارد و نه در ساير كلمات. مسأله اين بود كه كسي كه مشغول نماز چهار ركعتي است و در اثناء نماز نميداند كه آیا از اول نماز، نيّت ظهر كرده يا نيّت عصر، تا به حال اينطور ميگفتيم که يا يقين دارد به إتيان ظهر و يا شك دارد در إتيان ظهر و يا يقين دارد به عدم إتيان ظهر، و فروعاتي كه تا به حال مطرح شد كه اين نماز چهار ركعتي، آيا در وقت مشترك است يا مختص ظهر، و يا در وقت مختص عصر است. حال تقسيمي كه در كلام امام(رض) است این است كه چنين شخصي نسبت به نماز عصر هم سه صورت دارد؛ يا يقين به عدم إتيان عصر دارد يا شك در إتيان و عدم إتيان عصر دارد و يا نسبت به نماز عصر يقين به إتيان دارد. آنچه كه مرحوم سيّد در این مسأله فرمود این بود که چنين شخصي اگر يقين به اتيان ظهر دارد «بطل ما في يده»، اما اگر شك دارد و يا يقين به عدم إتيان دارد «عدل إلي الظهر» و ما در اين «عَدَلَ» بين اينكه در وقت مشترك باشد يا در وقت مختص، آيا قطع اين نماز جايز است يا نه، فروعي بود كه بيان كرديم. اما تمام اينها در فرضي است كه يقين دارد كه نماز عصر را إتيان نكرده است. اينكه ميگوئيم اگر يقين دارد ظهر را آورده، الآن در اثناء شك ميكند «بَطَلَ ما بيده» جايي است كه يقين دارد كه اصل را نياورده، اينكه ميگوئيم «عدل إلي الظّهر» جايي است كه يقين دارد عصر را نياورده است. اما حالا دو صورت ديگر باقي ميماند؛ اول موردی كه این شخص شك دارد كه اصلاً عصر را هم آورده يا نه؟ دوم؛ موردی كه يقين دارد عصر را آورده است.اين تقسيم در مورد نماز عصر در كلام امام(رض) است و همين سبب شده كه صور اين مسألهي اول؛ سي و شش صورت شود. حالا ببينيم نظر شريف ايشان در اينجا چيست و چه بايد گفت؟ اگر كسي در اثناء نماز چهار ركعتي نميداند كه آيا از اول نيّت ظهر كرد يا عصر، و نميداند نماز عصر را آورده يا نه؟ اينجا باز نسبت به نماز ظهرش يا علم به إتيان ظهر دارد، الآن هم در حال خواندن يك نماز چهار ركعتي است و شك هم دارد عصر را آورده يا نه؟ امام(رض) ميفرمايد هيچ راهي براي احراز نيست كه اين نماز چهار ركعتي را درست كند، لذا عدول معنا ندارد. چون نماز ظهر را آورده، راهی براي اينكه اين نماز را نماز عصر قرار دهيم نيست. چون ايشان نکتهای را فرمود که ما هم در اين جهت از ايشان تبعيت كرديم، كسي كه نمازي را شروع ميكند، در وسط نماز نميداند كه اين نماز از اول به عنوان ظهر شروع شد يا به عنوان عصر، اينجا قاعدهي تجاوز جريان ندارد. طبق مبناي امثال محقق خوئي(ره) باز در اينجا ميگوئيم «اذا رأي نفسه فعلاً في صلاة العصر» قاعدهي تجاوز جاري شود. طبق مبناي مرحوم محقق حائري(قده)، اگر بناي بر إتيان وظيفهي فعلي و تكليف فعلياش داشته، اين نماز به عنوان عصر واقع ميشود، اگر هم از اوّل نيت ظهر كرده، بايد بگوئيم از باب خطاي در تطبيق است. منتهي اينها را دقت فرموديد كه ما هيچیک را درست نميدانستيم، نه قبول کردیم که قاعدهي تجاوز اينجا جريان دارد، كسي كه يك نماز را شروع كرده و الآن هم خودش را در وسط نماز في صلاة العصر بداند، قاعدهي تجاوز نسبت به بقيهي اجزاء يعني اجزائي كه انجام شده جريان ندارد، توضيحش را هم داديم. بحث خطاي در تطبيق هم در اینجا جایی ندارد، بنابراين نماز اين كسي كه يقين دارد -سه عنوان را دقت كنيد- اولا ظهر را آورده، ثانیا در اثناء نماز چهار ركعتي شكّ ميكند كه از اول نيت عصر كرده يا نه، ثالثا شكّ هم دارد كه نماز عصر را آورده يا نه، نسبت به اين نماز چهار ركعتي كه عدول معنا ندارد.
ظهر را آورده، خودش را هم که نمیتوانیم به عنوان نماز عصر تصحيح كنيم، چون نه قاعدهي تجاوز جاري است، نه مسألهي خطاي در تطبيق پياده ميشود، لذا ما بايد بگوئيم كه اين باطل است. آن وقت در اينجا باز آن مطلب ميآيد، حالا كه «بطل»، اگر در وقت مشترك باشد كه قطعاً «بطل»، اگر در وقت مختص باشد، بين آنجايي كه مجال براي اينكه اين را رها كند «و أدرك ركعةً»، آنجايي كه وقت براي ادراك يك ركعت متسع نباشد، باز اينجا تفصيل ميدهند و اين مطالب ديگر عين آن مطالبي است كه ما قبلاً هم گفتيم. در يك قسمت مختصرش با امام(رض) مخالفت كرديم، در يك فرضش ایشان ميفرمايد احتياط اين است كه تمام كند و بعد نماز قضاي ظهر و عصر را بخواند، حالا اينجا ظهر را كه قبلاً خوانده، قضاي عصر را بجا بياورد، آنجا گفتيم كه اين احتياط منشأ ندارد و ميتواند همين را قطع كند. پس اين صورت که شك در اتيان عصر دارد، روشن شد.
دو فرض قبلي با علم به إتيان ظهر بود، حالا در همين مورد كه شك در إتيان عصر دارد، با علم به عدم إتيان ظهر، ميداند كه ظهر را نياورده، يك چهار ركعتي هم خوانده كه وسطش شك دارد و سوم اينكه شك دارد كه آيا عصر را آورده يا نه؟ اينجا امام(رض) ميفرمايد بايد عدول به ظهر كند. چون اولاً استصحاب ميكند عدم إتيان عصر را، با استصحاب ميگويد من عصر را إتيان نكردم. وقتي استصحاب كرد، موضوع عدول درست ميشود، يقين دارد ظهر را نياورده، نماز چهار ركعتي الآن دارد ميخواند و شك دارد و سوم شك دارد كه عصر را آورده يا نه؟ ميفرمايد وقتي عدم إتيان عصر را استصحاب كرد، موضوع عدول درست ميشود، چون استصحاب ميگويد تو عصر را نياوردي، اگر هم اين نماز چهار ركعتي را به عنوان عصر شروع كرده باشد، قابليّت عدول به نماز ظهر را دارد. لذا اينجا با اين استصحاب عدم إتيان عصر؛ موضوع عدول درست ميشود.
«عدول» دو ركن دارد؛ يكي اينكه ظهر را نياورده باشد، در آن فرض قبلي چون يقين به إتيان ظهر داشت، جايي براي عدول نيست، اينجا فرض اين است كه نياورده. ركن دوم اين است كه «ما بيده» عصر باشد بحسب الواقع، اینجا بگوئيم وقتي عدم إتيان عصر را استصحاب كرد، با آن استصحاب بگوئيم حالا كه عصر را نياورده و اين نماز هم به حسب الواقع يا از اول به نيّت ظهر شروع كرده، ديگر نيازي به عدول ندارد، اگر از اول به حسب الواقع به نيّت العصر شروع كرده، عدول ميكند. بعبارة أخری؛ ميفرمايند اينجا دو مطلب وجود دارد، يكي وجداني و ديگري تعبّدي است. با اين دو مطلب كه يكي وجداني است و ديگري تعبّدي، ما موضوع عدول را درست ميكنيم. «مطلب وجداني»: فرض ما اين است كه يقين دارد ظهر را نياورده، «مطلب تعبّدي»: استصحاب ميگويد تو عصر را نياوردي، با اين دو عنوان ميآيد «ما بيده» را عدول به ظهر ميكند بحسب الواقع، بايد عدول تقديري هم معنا كنيم.
حالا همين فرض اگر شك در إتيان ظهر هم دارد درست ميشود، منتهي وقتي شك در إتيان ظهر دارد، موضوع عدول دو ركنش تعبّدي ميشود. در فرض قبلي موضوع عدول؛ دو ركنش يكي وجداني است و ديگري تعبّدي، وجداناً ميداند ظهر را نياورده و استصحاب هم ميگويد عصر را نياورده. در اين فرض بعد؛ شك دارد كه ظهر را آورده يا نه؟ وسط نماز چهار ركعتي شك دارد كه اين عصر است يا ظهر، و شك دارد عصر را آورده يا نه؟ يك استصحاب ميگويد ظهر را نياوردي. يك استصحاب هم ميگويد عصر را نياوردي. پس ظهر آورده نشده و عصر هم آورده نشده. اين «ما بيده» را ميتواند عدول به ظهر كند. اين در فرضي كه در إتيان عصر شك دارد.
پس نتيجه اين شد كه اگر كسي در إتيان عصر شك دارد، چنانچه در إتيان ظهر يقين دارد، همان تفسير بين وقت مشترك و مختص، در وقت مشترك میگفتیم «بَطَلَ ما بيده»، در وقت مختص هم همان توضيحاتي كه گفته شده. اما اگر نسبت به نماز عصر يقين به عدم إتيان دارد، يا شك در إتيان دارد، اينجا با استصحاب، موضوع عدول را محقق ميكنيم و بايد عدول به نماز ظهر كنيم.
آخرين فرض در اينجا اين است كه اگر كسي يقين به اتيان عصر دارد، باز هم اينجا سه فرض دارد: 1) كسي يقين دارد به إتيان ظهر، 2) در حال خواندن چهار ركعتي است كه در اثناءش شك ميكند كه ظهر است يا عصر؟ 3) يقين به اتيان عصر هم دارد. اين يقين به ظهر دارد، يا يقين به عصر دارد، نماز وسطي كالعدم میشود و باطل است.
دو: شك دارد در إتيان ظهر و در حال خواندن نماز چهار ركعتي است و شک دارد به نیت ظهر شروع کرده یا عصر، و يقين به إتيان عصر هم دارد، آيا اينجا اين نمازش را ميتواند نماز ظهر قرار دهد؟ امام(رض) ميفرمايند اين هم باطل است. ميفرمايند اينجا موضوعي براي عدول وجود ندارد. موضوع عدول، ورود در صلاة صحيح عصر است و كسي كه يقين دارد نماز عصر را آورده به عنوان صلاة عصر، ورود در صلاة عصر پيدا نكرده است. بعد ميفرمايند امكان اينكه ما اين را به عنوان ظهر احراز كنيم هم وجود ندارد. با هيچ قاعدهاي از قواعد، نه با قاعدهي تجاوز، نه خطاي در تطبيق و نه أصالة الصحة. پس اينجا بايد بگوئيم كه «ما وقع بيده» باطل است.
(سؤال و پاسخ استاد): فرمايش امام(رض) اين است كه رکن عدول به ظهر، ورود به نماز عصر است، يعني اگر شما از اول بعنوان العصر وارد اين نماز شويد، اينجا عدول به ظهر ميشود، اما در حالي كه يقين داري عصر را آوردي، اگر ورودش هم به عنوان عصر باشد، باطل است. براي اينكه فرض اين است كه شما غير از اين نماز چهار ركعتي كه الآن مشكوك است، يقين داريد عصر را آورديد، حالا كه يقين داريد عصر را آورديد پس شما به عنوان نماز عصر صحيحاً وارد اين نماز نشديد.
احتمالی در مقابل کلام مرحوم امام
میخواهم يك نكتهاي در مقابل فرمايش امام(رض) عرض كنم؛ فرض مسأله اينجاست كه كسي در إتيان ظهر شك دارد، در حال خواندن يك نماز چهار ركعتي است كه شك دارد در ابتدای آن چه نيتي كرده، سوم اينكه يقين به إتيان عصر هم دارد. امام(رض) ميفرمايند اينجا نمیتوان عدول به ظهر كرد، چون موضوع عدول جايي است كه انسان صحیحاً وارد نماز عصر شود، كسي كه يقين دارد قبلاً نماز عصر را آورده، اين چهار ركعتي به عنوان العصر صحيحاً شروع نشده، نميتواند اين را به عنوان ظهر قرار دهد، چون هيچيك از قواعد در اينجا جريان ندارد. حالا ما اينجا ميخواهيم عرض كنيم كه قاعدهي تجاوز درست است كه جريان ندارد، بحث خطاي در تطبيق هم اينجا نيست، اين كسي كه نماز عصرش را يقيناً خوانده، حالا در اثناء يك نماز چهار ركعتي شك ميكند كه نيّت نماز ظهر كرده يا عصر؟ درست است عدول جايي است كه ورود به نماز عصر صحيحاً شده باشد، يعني اگر از اول به عنوان عصر صحيحاً شروع كرده باشد، حالا ميتواند عدول به ظهر كند. در نتيجه اگر از اوّل به عنوان عصر شروع كرده باشد أصلاً نماز باطل است، نيتش درست نبوده و باطل است، اگر به عنوان الظهر شروع كرده باشد واقعاً صحيح است، اگر به عنوان عصر شروع كرده باشد اين جايي براي عدول نيست.اما آنچه كه من ميخواهم به عنوان احتمال در اينجا عرض كردم این است که اگر بخواهيم روي عنوان عدول تكيه كنيم، اين فرمايش امام(رض) در اينجا درست است و اينجا جايي براي عدول نيست. اما اين كسي كه نماز ظهر را نياورده، شك دارد كه نماز ظهر را آورده يا نه؟ استصحاب هم ميگويد كه اين آدم نماز ظهرش را نياورده، آيا اين را به عنوان ظهر تقديري -نه عدول تقديري- نميشود در اينجا قرار داد؟ بگوئيم اين شخصی كه يقين دارد عصر را آورده، فرض اين است، اگر شك داشت عصر را آورده يا نه؟ ميگفتيم اين نه ظهر واقع ميشود و نه عصر، حالا كه يقين دارد عصر را آورده، بگوئيم اگر يك نماز چهار ركعتي بعد از نماز عصر واقع شد، اينجا تقديراً ظهر واقع ميشود، ميگوئيم ظهر تقديري. اين احتمال هست. اما انصافش اين است كه اين هم مشكل است و حق با امام(رض) است كه اين نماز را به عنوان عصر كه خوانده نميشود واقع شود، و به عنوان ظهر هم نميشود واقع شود، لذا اين عنوان باطل است.
فرض آخرش هم موردی است كه يقين دارد ظهر را نياورده، آن هم همين حكم را دارد، در اين نماز چهار ركعتي نه عدول معنا دارد و نه امكان صحت كه ما بخواهيم اين را ظهر قرار دهيم، به هيچ يك از قواعد امكان ندارد. تا اينجا فرع اول از فروع علم اجمالي تمام شد. فرع دوم هم نظير همين فرع است، منتهي بين نماز مغرب و عشاست، كه يك فرق مختصري وجود دارد كه إن شاء الله عرض ميكنيم.
نظری ثبت نشده است .