موضوع: فروع علم اجمالی
تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۵/۱۶
شماره جلسه : ۲۱
-
يادآوري
-
تفاوت نظر محقق عراقي(ره) در حاشيه کتاب «روائع الامالي»
-
مناقشه امام خميني(ره) بر نظر محقق عراقي(ره)
-
نکته مهم در فرق مخرج با مبطل
-
بررسي مخرج بودن یا نبودن سلام در دو فرض کلی
-
مخرج بودن یا نبودن سلام با فرض عدم وقوع منافی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين
یادآوري
در بحث گذشته كلام مرحوم محقق عراقي(ره) را بر حسب آنچه كه در متن كتاب «روائع الامالي في فروع العلم الاجمالي» آمده، ذكر كرديم. خلاصه فرمايش ايشان بر حسب آنچه كه در متن آمده اين بود كه اين كسي كه يك سجدهي واحده را از ركعت اخيره فراموش ميكند يا سجدتين را فراموش ميكند، اينجا:
اگر بعد از سلام نماز عمل منافي انجام داده باشد، مثل حدث يا مثل استدبار، اينجا فرمودند نمازش باطل است.
و اما اگر بعد از سلام نماز عمل منافي انجام نداده باشد اينجا فرمودند: بايد تدارك ببيند. يعني بايد بعد از اين تشهّد و سلام برگردد و يك سجده، در آنجايي كه يك سجده فراموش شده يا آنجايي كه دو سجده فراموش شده انجام بدهد، بعنوان الاداء و بعنوان الجزئيّة هم بايد انجام بدهد، يعني بعنوان القضاء نبايد انجام بدهد، بلکه به عنوان اينكه اين سلام در اين صورتي كه منافي انجام نداده، «في غير محلّه» واقع شده و اين سلام و تشهّد «في غير محلّهم» است؛ لذا سجده واحده يا سجدتين را بايد تدارك ببيند كه اين را در بحث گذشته توضيح داديم.
به عبارت ديگر، مرحوم محقق عراقي(ره) فرمودند: اگر منافي واقع شده باشد، اينجا نماز اين مکلف باطل است، اما اگر منافي واقع نشده باشد، اينجا اين سلام «في غير محلّه» است و بايد تدارك ببيند.
و عبارت ايشان را توضيح داديم كه گفتند:
آنجايي كه منافي واقع شده، محل تدارك سجده يا سجدتين فوت شده، به صرف انجام منافي ديگر محلّي براي تدارك نيست! اما آنجايي كه منافي انجام نشده، محلّ تدارك سجده يا سجدتين هنوز باقي است. و وقتي منافي نباشد اين سلام، «في غير محلّه» است و محلّ فوت سجده هنوز باقي است، يعني محل تداركش باقي است و ميتواند تدارك ببيند.
اين كلام محقق عراقي(ره)در متن کتاب «روائع الامالي في فروع العلم الاجمالي» بود كه خدمتتان عرض كرديم البته بعد هم ايشان تعريضي را بر مرحوم سيّد(ره) و مرحوم صاحب جواهر(ره) داشتند كه آن را توضيح داديم.
تفاوت نظر محقق عراقي(ره) در حاشيه کتاب «روائع الامالي»
اما عرض كرديم محقق عراقي(ره) در کتاب ياد شده يك حاشيهاي دارند. ايشان در حاشيه ميفرمايند: «هذا ما كتبته سابقا و الآن أقول: الأقوى التفصيل بين تذكر الفوت قبل المنافي سهويا أم بعده»؛ باز در حاشيه ميفرمايند: بين منافي و عدم منافي تفصيل ميدهيم اما به اين بيان که آنجايي كه قبل المنافي است «بالصحة و لزوم إعادة السجود و ما بعده مطلقا في الأول»، يعني آنجايي كه هنوز منافي انجام نداده، بايد تدارك ببيند، فرقي هم بين اينكه يك سجده فوت شده باشد يا سجدتين، نيست!
اما آنجايي كه منافي انجام داده، در متن فرمودند: اگر منافي باشد چه يك سجده فراموش شده باشد و چه دو سجده، نماز باطل است. اما در حاشيه اينجا را فرق ميگذارند و ميفرمايند: اگر منافي انجام داده باشد، اگر سجدتين از او فوت شده، نمازش باطل است؛ اما اگر سجدهي واحده از او فوت شده اينجا بايد قضا انجام بدهد. «و بالبطلان في السجدتين و الصحة في الواحدة مع قضائها في الثاني» و «في الثاني» يعني در جايي كه منافي انجام داده باشد.
پس ببينيد بين متن و حاشيه کتاب «روائع الامالي في فروع العلم الاجمالي» در صورت عدم منافي فرقي نيست، يعني اگر منافي انجام نداده، چه يك سجده از ركعت اخيره را فراموش كرده باشد، چه دو سجده از ركعت اخيره را فراموش کرده باشد؛ در هر دو صورت بايد تدارك ببيند و نمازش هم صحيح است.
اما آنجايي كه منافي انجام داده است، در متن فرمودند: چه يك سجده فوت شده باشد و چه سجدتين، نماز باطل است. اما در حاشيه فرمودند: بين سجده واحده و سجدتين فرق است چه اينکه آنجايي كه يك سجده فوت شده ميگويند بايد قضاء شود و آنجايي كه سجدتين هست ميفرمايد نماز باطل است.
محقق عراقی(ره) در متن کتاب «روائع الامالی» فرمودند: ما در صورتي كه منافي واقع نشده باشد به مقتضاي دليل ترتيب، که دليل ترتيب همان روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» است که امام کاظم(ع) فرمود: «قَالَ يَسْتَقْبِلُ حَتَّى يَضَعَ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَه»، محقق عراقي(ره) ميفرمايند: ما از دليل ترتيب يعني همين روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» استفاده ميكنيم آنجايي كه منافي انجام نشده، اين تشهّد و سلام «في غير موضعهم» است. دليل ترتيب ميگويد اول بايد سجده را بياورد و بعد تشهد و بعد سلام را.
حالا اگر كسي يك سجده را فراموش كرد، سجده و سلام را آورد، اين سجده و سلام در موضع خودش واقع نشده، پس دليل ترتيب ميگويد اين سلام كلاسلام است! وقتي كلاسلام شد اين تشهّد كلاتشهّد و كالعدم است؛ پس آن سجده را قضا ميكند، بعد تشهّد و سلام ميدهد. اگر دو تا سجده بود هر دو را انجام ميدهد تدارك ميبيند و بعد تشهد و بعد سلام.
محقق عراقي(ره) ميفرمايد: اين روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» ميگويد كسي كه هنوز منافي را انجام نداده، اطلاق روايت ميگويد اين شخص هنوز در نماز است، يعني نمازش هنوز تمام نشده و تا مادامي كه منافي نيايد، اين نماز تمام نشده، و آنچه مخرج از نماز است منافي است. روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» كه ميگويد: «يَضَعَ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَه»، ميگويد اين مصلي تا مادامي كه هنوز منافي انجام نداده و از نماز خارج نشده، ترتيب بايد رعايت شود. پس در صورت عدم منافي اطلاق اين روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» ميگويد اين شخص در نماز است و بايد برگردد سجده و يا سجدتين را تدارك ببيند.
اساساً روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» در مقام لزوم حفظ ترتيب در نماز است و در مقام تصحيح نماز است، ميگويد بايد بين ركوع و سجود و تشهّد و سلام ترتيب باشد. حالا اگر يك جا بين سجده و تشهّد، ترتيب به هم خورد بايد برگردد و سجده را انجام بدهد و بعد تشهّد و بعد نيز سلام را انجام دهد. نتيجه اين است كه اساساً روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» صورت وقوع منافي را شامل نميشود، موضوع ترتيب و محلّ ترتيب كجاست؟ جايي است كه اين شخص هنوز نمازش پابرجاست، امكان رعايت ترتيب وجود دارد.
پس، مرحوم محقق عراقي(ره) با اين دقّت توضيح ميدهند و تبيين ميكنند، روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» دلالت بر لزوم حفظ ترتيب دارد در صورتي كه منافي انجام نشده باشد.
اما جايي كه مصلّي منافي را انجام داده، ديگر موضوعي براي ترتيب وجود ندارد يعني ديگر نميشود گفت حالا كه حدث هم صادر شده، استدبار هم صادر شده، پس برگرد و ترتيب را رعيت كن، اين نميشود. زيرا همانطور که گفته شد موضوع ترتيب و رعايت ترتيب در جايي است كه منافي انجام نشده باشد.
حالا اگر منافي انجام شد چه ميشود؟ پاسخ اين است که ديگر موضوعي براي ترتيب نيست و اگر موضوعي براي ترتيب نباشد ديگر نميتوانيم بگوئيم سلام در محلّ خودش واقع نشده بلكه سلام در محلّ خودش واقع شده.
مرحوم محقق عراقي(ره) در حاشيه کتاب ياد شده، بيشتر روي اين نكته توجه ميكنند كه در صورت انجام منافي، سلام در محلّ خودش واقع شده است و در صورت عدم انجام منافي، سلام در محلّ خودش واقع نشده است. چه نتيجهاي از اين مطلب گرفته ميشود؟
ميگوئيم: وقتي منافي نيست و سلام در محل خودش واقع نشده پس امكان تدارك هست اما وقتي منافي آمد و سلام در محلّ خودش واقع شده ديگر امكان تدارك نيست! امكان تدارك كه نبود، طبق رواياتي كه ميگويد اگر يك سجده فوت شد، قابليّت قضا دارد، ميگوئيم: آنجايي كه يك سجده فوت شده بايد قضا كند، اما ادلهاي كه ميگويد اگر ركني در نماز كم يا زياد شد، ركن نماز كه سجدتين است آورده نشده پس نماز باطل است.
پس ببينيد با چه دقّت و ظرافتي مرحوم عراقي(ره) به اين نتيجه رسيدند كه ميگويند: در صورت منافي، سلام در محلّ خودش واقع شده، وقتي سلام در محلّ خودش واقع شده يعني نماز تمام شد، وقتي نماز تمام شد،
اگر سجدتين را نياورده، ركن را نياورده پس نمازش باطل است؛
اگر سجدهي واحده را نياورده، اينجا اخلالي به ركن وارد نشده و فقط بايد قضاء اين سجده را انجام بدهد.
اين كلامي بود كه مرحوم عراقي(ره) در متن و در حاشيه «روائع الامالي في فروع العلم الاجمالي» دارند.
خلاصهي مجموع كلام محقق عراقی(ره)
ايشان با استفاده از روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» -روايتش اين بود كه سائل از امام کاظم(ع) سؤال كرد كه «سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ(ع) عَنِ الرَّجُلِ يَنْسَى أَنْ يَرْكَعَ»، ركوع را فراموش كرده بايد چكار كند؟ امام کاظم(ع) فرمودند: «قَالَ(ع) يَسْتَقْبِلُ حَتَّى يَضَعَ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَه»- ميگويند كه امام(ع) در مقام اين است كه يك كاري كند كه اين نمازش صحيح شود، يعني در مقام لزوم حفظ ترتيب است و در نتيجه گفتيم چون ترتيب آنجايي است كه هنوز منافي انجام نشده باشد لذا ميگويد اگر كسي تشهّد را خواند و سلام را داد و يادش افتاد يك سجده نياورده يا دو سجده نياورده، اگر منافي انجام نشده، هنوز محلّ تدارك سجده يا سجدتين فوت نشده؛ لذا هنوز اين سجده از جزئيّت ساقط نشده، اين تعبير در كلام عراقي(ره) هم هست. آنجايي كه منافي انجام شده باشد و يك سجده فوت شده باشد اينجا سجده از جزئيّت ساقط است و بايد قضاء كند، آنجايي كه هنوز امكان تدارك وجود دارد ديگر بحث قضاء مطرح نيست و جزء به جزئيّت خودش باقي ميماند.
اين خلاصه فرمايش مرحوم محقق عراقي(ره) در متن و حاشيه «روائع الامالي في فروع العلم الاجمالي» بود.
مناقشه امام خميني(ره) بر نظر محقق عراقي(ره)
حضرت امام(ره) اين فرمايش محقق عراقي(ره) را مورد مناقشه قرار دادند و اساس فرمايش امام خميني(ره) اين است كه به محقق عراقي(ره) ميفرمايند:
شما روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» را درست معنا نكرديد، روايت اسحاق بن عمار در مقام تصحيح صلاة نيست، «عَنِ الرَّجُلِ يَنْسَى أَنْ يَرْكَعَ»، حالا از خود وسائل الشيعة روايت را بخوانيم؛ جلد ششم صفحه 313 باب دهم از ابواب صلاة حديث دوم؛ «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ(ع) عَنِ الرَّجُلِ يَنْسَى أَنْ يَرْكَعَ قَالَ(ع) يَسْتَقْبِلُ حَتَّى يَضَعَ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَه».
مرحوم عراقي(ره) فرموده:
اولاً: اين روايت در مقام تصحيح نماز است.
ثانياً: در مقام لزوم حفظ ترتيب در نماز است.
اما امام خميني(ره) ميفرمايند: كجا اين روايت در مقام تصحيح نماز است؟ اين «يَسْتَقْبِلُ»، كنايه از «يُعيدُ» است، روايت ظهور در اين دارد، كسي نمازش را خوانده و بعد از تماميّت نماز يادش ميآيد كه ركوع را انجام نداده، «يَسْتَقْبِلُ»، يعني بايد بلند شود و رو به قبله بايستد و نمازش را اعاده كند و حق هم با امام خميني(ره) است. و در نتيجه مرحوم عراقي(ره) فرمود: روايت در مقام تصحيح نماز است، بعد آمد اطلاق گيري كرد و در اطلاقش هم فرمود در همهي اجزاء ترتيب لازم است، در نتيجه قبل از وقوع منافي اگر كسي سلام داد اما سجده يا سجدتين را نياورد، اين اطلاق روايت ميگويد اين سلام در محلّ خودش واقع نشده، بايد ترتيب رعايت شود، برگردد سجده را بخواند، اگر يك سجده فوت شده، يا سجدتين را، بعد تشهّد و سلام.
امام خميني(ره) ميفرمايند: اساساً اين روايت در مقام مسئلهي ترتيب نيست، كسي بعد از نماز يادش افتاد در يكي از ركعات ركوع را نياورده، امام خميني(ره) ميفرمايد: «يَسْتَقْبِلُ»، يعني بايد رو به قبله بايستد و دوباره نماز را اعاده كند و شاهد اين مطلب روايت چهارم همين باب است؛ در روايت چهارم «عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يَرْكَعَ»، عين همان سؤال است، آنجا دارد «قَالَ(ع) عَلَيْهِ الْإِعَادَة» بايد اعاده كند.
نظر مختار در مناقشه بين محقق عراقي(ره) و امام خميني(ره)
حق هم با امام خميني(ره) است و تعجب است از مرحوم محقق عراقي(ره) كه اساساً اين روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» ارتباطي به اينكه امام(ع) بخواهد نماز را تصحيح كند ندارد و يا امام(ع) بخواهد در مقام لزوم حفظ ترتيب باشد، هيچ كجای اين روايت دلالتي ندارد.
پس نتيجه ميگيريم روايت «إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار» اگر در مقام لزوم حفظ ترتيب نيست از اطلاقش نميشود استفاده كرد كه آيا سلام در موضع خودش در ما نحن فيه و در اين فرق واقع شده يا نه؟ و اساساً در مقام بيان اين جهات نيست.
نکته مهم در فرق مخرج با مبطل
بين «مخرج» و «مبطل» فرق است، شما ميگوئيد اگر كسي بعد از اين سلام منافي انجام داد اين مبطل است؛ اما آنچه ما ميگوئيم مخرج است يعني سلام صحيح است و سلام صحيح نيز در نماز صحيح است، اما اگر گفتيم يك سلامي مخرج است و نماز باطل است، اين اصلاً معنا ندارد، در فرض بطلان نماز بخواهيم بگوئيم اين سلام مخرج است اينكه حرف درستي نيست. پس اين روايت اسحاق بن عمار نميتواند در اينجا فايدهاي داشته باشد و كلام مرحوم محقق عراقي(ره) درست نيست.
بررسي مخرج بودن یا نبودن سلام در دو فرض کلی
اينجا بحث در اين است كه ما در اين دو تا فرع بايد بحث را مطرح كنيم، يكي در فرض وقوع منافي و ديگري عدم وقوع منافي. در فرضي كه منافي واقع نشده باشد، اگر سجدتين را فراموش كرد، اين يك فرع است، دو، اگر سجده واحده را فراموش كرد، آيا اين سلام عنوان مخرج از نماز را دارد يا نه؟
بحث جزئیت یا عدم جزئیت سلام در نماز
اينجا در بحث سلام در نماز يك اختلافي وجود دارد، هم در ميان علماي عامه و هم در ميان علماي خاصه؛ آيا سلام به عنوان جزء نماز است يا به عنوان يك امري است كه خارج از نماز است.
اگر ما آمديم سلام را جزء نماز دانستيم و گفتيم سلام جزء نماز است، مسئلهي ترتيب اينجا مطرح ميشود، يعني اينكه بگوئيم همانطوري كه بين ساير اجزاء، ترتيب مطرح است، اينجا ترتيب مطرح ميشود.
اما اگر كسي سلام را جزء نماز ندانست، چند تا نتيجه دارد:
اولاً: ديگر بحث از ترتيب در اينجا مطرح نيست،
ثانياً: حتّي ممكن است بگوئيم رعايت ساير شرايط كه در بقيهي اجزاء نماز لازم است اينجا هم لازم نيست.
و لذا برخي از فقها گفتهاند اگر كسي بعد از تشهّد و قبل از سلام سهواً از او حدثي صادر شود، نمازش نياز به اعاده ندارد. برخي گفتند اگر كسي تشهد را خواند و سلام را يادش رفت، ممكن است از شما آقايان هم مردم اين سؤال را مطرح كرده باشند كه اگر كسي تشهد را خواند و سلام را يادش رفت و بعد حدثي هم از او صادر شد، آيا اينجا نياز به اعاده دارد يا نه؟ مرحوم سيّد(ره) در کتاب «العروة الوثقي» ميگويد نياز به اعاده ندارد، امام خميني(ره) فتوايشان همين است كه نياز به اعاده ندارد گرچه اعاده را احتياط استحبابي ميكنند. اينها روي چه مبنايي است؟ اينها روي اين مبناست كه ما بگوئيم سلام جزئيّت براي نماز ندارد و از اجزاء نماز نيست!
بررسي مبناي قائلين عدم جزئيت سلام
برخي مثل مرحوم محقق حائري(ره) موسس حوزه ميفرمايند سلام جزء نماز نيست اما جزء مأمورٌ به است، يعني خداي تبارك و تعالي آنچه كه براي مصلّي واجب فرموده دو جزء دارد، يكي «اجزاء الصلاة» و ديگري «سلام». سلام به عنوان جزء نماز -مثل تشهّد، سجده و ركوع- نيست! خارج از اجزاء نماز است، نه جزء ركني است و نه جزء غير ركني، چون فقهايي كه ميگويند سلام جزء نماز است تماماً ميگويند جزء غير ركني است.
مرحوم حائري(ره) ميفرمايد: سلام جزء نماز نيست، نه جزء ركني است و نه جزء غير ركني است، از اجزاء نماز نيست! بله از اجزاء واجب است. مثل اينكه كساني كه اقامه را واجب ميدانند، اقامه جزء نماز نيست، اما از اجزاء واجب است و ميگويد آنكه بعد از دخول وقت براي مصلّي واجب ميشود اقامه و نماز است، اينها هم ميگويند نماز و سلام نماز است.
اگر ما گفتيم سلام، جزء اجزاء نماز نيست، مسئلهي ترتيب ديگر مطرح نميشود، نميتوانيم اينجا بگوئيم اين سلام آيا مخرج است يا مخرج نيست؟ براي اينكه مخرج بودن يا مخرج نبودن سلام در فرضي است كه ما بگوئيم سلام جزء نماز است، آنهايي كه ميگويند سلام جزء نماز نيست، ميگويند با تشهد نماز تمام ميشود، تشهد را كه خواند نماز تمام است. پس اگر گفتيم اين سلام جزء نماز نيست اين آثار را دارد.
مخرج بودن یا نبودن سلام با فرض عدم وقوع منافی
حالا اگر بخواهيم مسئلهي ترتيب مطرح باشد يا اينكه سلام مخرج است يا نيست، اولاً بايد قبول كنيم كه سلام عنوان جزئيّت براي نماز را دارد «كما عليه المشهور»، مشهور همين نظريه را دارند، مشهور قدما و متأخرين اين نظريه را دارند كه سلام عنوان جزء براي نماز دارد. از اين رو مرحوم سيّد(ره) در کتاب «العروة الوثقى»، ج1، ص 694 ميفرمايد: «و هو واجب على الأقوى و جزء من الصلاة فيجب فيه جميع ما يشترط فيها من الاستقبال و ستر العورة و الطهارة و غيرها و مخرج منه»، لذا اگر گفتيم سلام جزء نماز نيست ديگر بحث مخرجيّت مطرح نميشود.
پس طبق نظر مشهور:
اولاً: فرض بحث را بايد بياوريم در جايي كه سلام عنوان جزئيّت براي نماز را دارد.
ثانياً: الآن فرض ما این است که كسي سجدتين را نخواند، يعني يادش رفت، تشهّد را خواند، سلام را داد و هيچ منافي هم انجام نداده، پشت به قبله نكرده و حدث از او صادر نشده است.
ميخواهيم ببينيم آيا اينجا كه منافي انجام نداده، سلام هم جزء نماز است، آيا اين سلام مخرج است يا نه؟ در باب ادلهي ترتيب از اين نكته استفاده ميشود كه ادله ترتيب مربوط به حال اشتغال نماز است، كسي كه سلامش را داد، اينجا ديگر معنا ندارد كه بگوئيم رعايت ترتيب كند، كسي كه سلام را داد، چون فرض اين است كه سلام عمدي است يعني سهوي نيست؛ اينجا بحث ترتيب معنا ندارد و موضوع ندارد، در نتيجه اين سلام به نظر ما «في محلّه» واقع شده و مخرج است، نمازش تمام شده و فهميده ركن را نياورده، پس اين نماز باطل ميشود. پس قاعده و ادله اقتضا ميكند كه بگوئيم كسي كه سجدتين را فراموش كرد، تشهّد را خواند و سلام را داد، اين سلام مخرجٌ، حالا كه مخرج است اين نماز عنوان باطل را دارد.
روي اين مباني سلام جزء نماز است اما بعد از آن ديگر لزوم رعايت ترتيب معنا ندارد. كسي كه سلامش را داد معنا ندارد كه بگوئيم حالا شما رعايت ترتيب كن، ترتيب مال جايي است كه قبل از سلام است، يعني اگر جزء نماز هم باشد، از آن رواياتي كه ما خوانديم كه سلام مخرج نماز است استفاده ميكنيم كه در اين ديگر ترتيب لازم نيست، به اين معنا كه اگر كسي عمداً سلام داد مخرج است، حالا اگر كسي در ركعت دوم عمداً سلام نماز را داد مخرج است، لذا آن رواياتي كه خوانديم ائمه ما به علماي عامه و به مردم اهل سنت فرمودند اگر در ركعت دوم سلام داديد: «فقد سلّمت» و «فقد انصرفتَ»، حرف درستي است! يعني طبق همان داريم ميگوئيم سلام مخرج است. وقتي مخرج شد، مسئلهي ترتيب، قبل از سلام مطرح ميشود، بعد از سلام، نماز تمام شده پس ترتيب چه چيزي را رعايت كند؟
نتيجه اين ميشود كه اين سلام مخرج است، حالا ركن را نياورده، نمازش باطل است و اگر يك سجدهي واحده را نياورده او را بايد قضاء كند.
اين نتيجهاي بود كه در فرض عدم وقوع منافي گرفتيم اما فرض وقوع منافياش را فردا عرض خواهيم کرد.
وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته
نظری ثبت نشده است .