موضوع: مباحث اخلاقی
تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
شماره جلسه : ۱۹
چکیده درس
-
بحث اخلاقی: حقوق مسلمان بر مسلمان دیگر(1)
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين
موضوع بحث: حقوق مسلمان بر مسلمان دیگر(1) (10/12/1390)
تاريخ وفات حضرت معصومه(س) روشن نيست. كتاب معتبري كه اين را معين كرده باشد در دسترس نيست. از برخي از كتبي كه در كتابخانه مسجد النبيّ در مدينه مقدسه است نقل كردهاند كه چنين چيزي ذكر شده، يا در بعضي از جاهاي ديگر هم اشاراتي شده است. علي أيّ حال از جهت تاريخي مسلم نيست، ولي مرحوم والد ما(رضوان الله عليه) ميفرمودند ما تمام بركاتي كه در قم داريم از حضرت معصومه(سلام الله عليها) است و بايد يك روز را به عنوان تكريم اين حضرت، حوزه علميه تعطيل و تكريم كند.
متن روایت
روایتی را مرحوم کلینی در كافي نقل کرده است؛
«عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ بُكَيْرٍ الْهَجَرِيِّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ(ع) قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ قَالَ لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَ هُوَ عَلَيْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَيَّعَ مِنْهَا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ وِلَايَةِ اللهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلّهِ فِيهِ مِنْ نَصِيبٍ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هِيَ قَالَ يَا مُعَلَّى إِنِّي عَلَيْكَ شَفِيقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَيِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ قَالَ قُلْتُ لَهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ قَالَ أَيْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ وَ الْحَقُّ الثَّانِي أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِيعَ أَمْرَهُ وَ الْحَقُّ الثَّالِثُ أَنْ تُعِينَهُ بِنَفْسِكَ وَ مَالِكَ وَ لِسَانِكَ وَ يَدِكَ وَ رِجْلِكَ وَ الْحَقُّ الرَّابِعُ أَنْ تَكُونَ عَيْنَهُ وَ دَلِيلَهُ وَ مِرْآتَهُ وَ الْحَقُّ الْخَامِسُ أَنْ لَا تَشْبَعَ وَ يَجُوعُ وَ لَا تَرْوَى وَ يَظْمَأُ وَ لَا تَلْبَسَ وَ يَعْرَى وَ الْحَقُّ السَّادِسُ أَنْ يَكُونَ لَكَ خَادِمٌ وَ لَيْسَ لِأَخِيكَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَكَ فَيَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ يُمَهِّدَ فِرَاشَهُ وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِيبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِيضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَةً تُبَادِرُهُ إِلَى قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ يَسْأَلَكَهَا وَ لَكِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَايَتَكَ بِوَلَايَتِهِ وَ وَلَايَتَهُ بِوَلَايَتِكَ»(الکافی، ج 2، ص170، ح 2)
هفت حق واجب هر مسلمان بر مسلمان دیگر
معلي بن خنيس از امام صادق(عليه السلام) نقل ميكند، كه به امام عرض كرده حقّ يك مسلمان بر مسلمان دیگر چيست؟
حضرت فرمود: هفت حق واجب است كه اگر يكي از اينها را ضايع كند از ولايت خدا خارج شده، و از خدا و نور الهي در اين انسان نصيبي وجود ندارد.
البته در اين روايت «هفت حق» میگوید، روايت ديگري كه آن را هم امام(ع) به معلّي بن خنيس فرموده؛ «هفتاد حق» است. من هفتاد تا را نميگويم، چون نميتوانيد عمل كنيد و هفت مورد را بيان ميكنم. در این روایت هفت تا را بيان كردهاند.
حضرت فرمودند: «إِنِّي عَلَيْكَ شَفِيقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَيِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ»؛ من خوف اين دارم كه تو علم پيدا كني اما عمل نكني و حقوق را ضايع كني.
به امام(ع) عرض كردم: توكل بر خدا، شما بفرماييد و ما هم سعي ميكنيم عمل كنيم.
حقّ اول
«قَالَ أَيْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ» آسانترین آنها این است که آنچه براي خودت دوست داري براي بردر مؤمنت هم دوست داشته باشی، و آنچه براي خود نميپسندي براي او هم نپسندی.
اين اولين حقّي است كه يك مومن بر مؤمن ديگر دارد. ما چه مقدار از اين حق را در خودمان پياده ميكنيم؟!
از همين دايره طلبگي خودمان شروع كنيم. آيا همان طوري كه دلمان ميخواهد خودمان رشد كنيم، دلمان ميخواهد علم ما زياد شود، واقعاً علاقمنديم كه ديگري هم علمش زياد شود يا نه؟ يا اگر يك وقت خدايي نكرده شنيديم يك نفري كه در مسير درس بوده، الآن مريض شده و ديگر نميتواند درس را دنبال كند، بگوئيم الحمدلله، در آينده به جايي نميرسد.
گفتن هم نميخواهد، اين حب و كراهت وصف نفس است و بيان هم لازم ندارد، آيا واقعاً اگر ديديم يك كسي فقير شد و فقر و كسالت به سراغش آمد، به اين اندازه هست كه انسان احساس كند گويا فقر و كسالت سراغ خود او آمده؟ اينطور نيستيم. اين اندازه كه اگر ديديم يك كسي يك گرفتارياي دارد ما به همان اندازه احساس كنيم گرفتاري او گرفتاري ماست، پس خيلي از ماها اين حقّ را ادا نميكنيم. امام(ع) فرموده اين كوچكترين حق است.
ما خوشمان نميآيد كسي پشت سر ما حرف بزند. ببينيد اگر امروز به شما بگويند ديروز يك نسبت دروغي به شما دادند، چقدر انسان ناراحت ميشود؟! اما خودمان به خودمان اجازه ميدهيم پشت سر ديگران حرف بزنيم، كسي را به راحتي ضايع كنيم.
من يك چيزي را در همين روزهای انتخابات شنيدم و واقعاً به خودم لرزيدم و گفتم خدا كند چنين چيزي نباشد؛ طلبهاي گفته من در همين قم 20 منبر رفتم عليه يكي از كانديداها صحبت كردم. آیا اين واقعاً مطابق با دين است؟ اين همه بزرگان ما، رهبري معظم فرمودند خوبيهاي ديگران را بگوئيد، به يكي علاقمند هستيد بگوئيد اين به درد اسلام ميخورد، به درد انقلاب ميخورد، قوّتش اين چنين است، اما بگوئيم اموال اين آدم حرام است؟! مگر تو قاضي بودی، مگر بررسي كردي؟! واقعاً اينها براي حوزه علميه بسيار فاجعه است.
به اسم اينكه انسان ميخواهد حمايت كند، آن هم به عنوان اينكه يك عناوين مقدسي را انسان به ميدان بياورد، هم آن عنوان را خراب كنيم، هم پايههاي اخلاقي خودمان را خراب كنيم. چطور به خودمان اجازه ميدهيم اين كار را انجام دهيم؟! آيا اگر کسي تريبون دستش بيايد، شروع كند به اهانت كردن به ما، ما خوشمان ميآيد؟! پس من هم اگر تريبون به دستم آمد به خودم اجازه ندهم به ديگري اهانت كنم، كسي را موهون كنم.
در هفته گذشته هم اين روايت را خواندم كه پيامبر(ص) وقتي به معراج رفتند خداي تبارك و تعالي فرمود اگر كسي به يك مؤمني اهانت كند، «بارَزَني بِالمُحَارَبَة»؛ اين من را به محاربهي با خود دعوت ميكند. اين يك مصداقش است. واقعاً اين يك حقّ است. من اگر ميل دارم خودم خانهدار شوم، بايد به همين اندازه ميل داشته باشم بقيه طلبهها هم خانهدار باشند. اگر ميل دارم كه يك آبرويي داشته باشم، بايد به همين اندازه برای دیگران بخواهم، اگر يك ذره كمتر هم باشد از روايت خارج است.
بگويم ديگري هم اعتبار داشته باشد ولي ده درجه پائينتر از من باشد، همين هم خلاف است، بگويم من هم علاقه دارم ديگري باشد، اگر ميل داشته باشم به اينكه من مدرّس باشم و برای دیگری هم بخواهم.
من يادم ميآيد كه مرحوم والد ما(رض) در دو سال آخر عمرشان موفق به تدريس نشدند؛ يك روز از بيت مرحوم آيت الله العظمي تبريزي(ره) خدمت ايشان براي عيادت آمدند (آن موقع آقاي تبريزي هم زنده بودند)، ايشان فرمودند من بسيار تأسف ميخورم كه چرا درس ايشان تعطيل است. من كه نميتوانم درس بگويم، ايشان هم درسش تعطيل است، چون ايشان هم آن موقع مريض شده بود. من احساس كردم به همان اندازهاي كه ايشان از تعطيلي درس خودش ناراحت و متأثر است، به همان اندازه از تعطيلي درس مرحوم والد ما(رض) هم ناراحت است. باید اینگونه باشد.
قدر مشترك ما ايمان است(اگر باشد انشاءالله)، اگر بخواهيم اين قدر مشترك را حفظ كنيم، بايد اين حقوق را حفظ كنيم. مبادا واقعاً طوري باشد كه به راحتي يكي را بالا ببريم بدون ملاك و ديگري را تحقير و تضعيف كنيم بدون ملاك. انسان يك حرفي را يكجا شرعاً ميتواند بزند و در جاي ديگر نميتواند بزند.
در مقام مشورت ممكن است از انسان سؤالي راجع به كسي بپرسند و آدم سرّي از او را بداند، باز آن هم به يك مقدار لازمي كه در مقام مشورت نبايد خيانت شود، شما ميتوانيد بگوييد، همهاش را نميتوانيد بگوئيد. يك وقت سؤال ميكنند كه ميخواهيم دخترمان را به فلان آقا بدهيم. من صد تا عيب از اين آقا سراغ دارم، اما اگر يكي از اينها را بگويم كافي است بر اينكه او متوقف شود، همان را بايد بگويم. تازه اگر بتوانم به صورت اجمال بگويم حق ندارم به صورت تفصيل بگويم. اينقدر مسائل ديني ما دقيق است.
ولي متأسفانه خيلي بايد تأسف خورد كه چرا حوزه ما در حال فاصله گرفتن از اين مسائل اخلاقي است؟! ما باید خودمان عامل به اینها باشيم و مردم ببينند كه ما عامل هستيم تا اينكه در آنها هم اثر بگذارد.
علي أيّ حال؛ در اين روايت، امام(عليه السلام) هفت حق را بيان كردهاند: «أَيْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ»؛ آسانترین آن این است که به همان اندازه آنچه را كه براي خودت دوست داري براي او هم دوست داشته باش، و آنچه برای خود نمیپسندی برای او هم مپسند.
بقيه روايت را در جلسه آينده عرض ميكنيم.
خداوند همه ما را عامل به اين روايات بفرمايد. إن شاء الله
۲۴ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۱۹
بسیار عالی آیادرس اصول از طریق ایمیل قابل ارسال هست ؟ اگرهست ارسال فرمایید ممنون.
پاسخ :
سلام علیکم امکان ارسال دروس از طریق ایمیل ممکن نیست شما می توانید محتوای دروس را به صورت روزانه از سایت برداشت کنید.