درس بعد

بحث اخلاقي: مذمت حسادت در معارف ديني

درس قبل

بحث اخلاقي: مذمت حسادت در معارف ديني

درس بعد

درس قبل

موضوع: مباحث اخلاقی


تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۷/۱۵


شماره جلسه : ۲۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • يكي از مسائل مهمي كه انسان بايد در زندگي خودش به آن توجه داشته باشد، مسئله‌ي حسادت است. حسادت صفتي است كه ما وقتي در روايات ملاحظه مي‌كنيم، به عنوان بدترين صفات اخلاقي مطرح شده است. در بعضي از تعابيري كه از اميرالمؤمنين(عليه السلام) وارد شده به عنوان شرّ الامراض، بدترين مرض‌هاي نفساني مطرح شده است

دیگر جلسات

بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


موضوع بحث: مذمت حسادت در معارف ديني- 88/7/15


يكي از مسائل مهمي كه انسان بايد در زندگي خودش به آن توجه داشته باشد، مسئله‌ي حسادت است.

حسادت صفتي است كه ما وقتي در روايات ملاحظه مي‌كنيم، به عنوان بدترين صفات اخلاقي مطرح شده است.

در بعضي از تعابيري كه از اميرالمؤمنين(عليه السلام) وارد شده به عنوان شرّ الامراض، بدترين مرض‌هاي نفساني مطرح شده است؛ يا در بعضي از تعابير ديگر حضرت امير دارد كه الحسد لا شفاء له ، حسد دردي است كه درمان ندارد.

معناي حسادت اين است كه اگر انسان ديد در ديگري نعمتي وجود دارد، آرزو كند اين نعمت از آن شخص زائل شود؛ از آمالش اين باشد كه يك روزي اين نعمت از آن شخص گرفته شود. ما يك عنوان حسادت داريم و يك عنوان غبطه داريم.

غبطه بر عکس حسد، خيلي خوب است و معنايش اين است كه انسان ببيند خدا به ديگري نعمتي داده است، بگويد ان شاء الله خدا اين نعمت را به من هم بدهد كه از آن به غبطه تعبير مي‌كنند؛ اما معناي حسد اين است كه انسان زوال آن نعمت را از ديگري آرزو كند.

حسد از امراضي است كه در همه قشرها وجود دارد؛ در همه سنين وجود دارد؛ بين مردها، زنها، جوانها، پيرها، جهال، علما و... هست؛ اما اعلي درجه‌اش در ميان علماست؛ بالاترين مرتبه‌ و بيشترين گروهي كه گرفتار اين مرض هستند، علما هستند. يعني اصلاً علم اين جهت را دارد كه انسان را گرفتار حسادت مي‌كند. مثالهاي خيلي روشني بزنيم؛ گاه انسان مي‌گويد فلاني سالم است و من سالم نيستم، دلش مي‌خواهد كه او هم مريض بشود كه واقعاً خودش گرفتاري‌اي است؛ آرزو مي‌كند كه او هم مريض بشود. يا يك شخصي مالي دارد و انسان آرزو كند كه چه زمان مي‌شود او نيز فقير بشود، و فقرش را ببيند.

كسي عزت دارد، ديگري مي‌گويد چه زمان مي‌شود كه ذلتش را ببينم؟ كي مي‌شود اين نعمت از او گرفته شود؟ كسي منصب و مقامي دارد، رياستي دارد و ديگري مرؤس است، كسي زيبايي‌ دارد كه ديگري ندارد؛ خلاصه، حسادت به تعداد نعمت‌هاي خدا معنا پيدا مي‌كند. يك كسي حافظه قوي دارد، يك كسي استعداد خوب دارد، يك كسي قدرت بدني دارد، يك كسي خوب حرف مي‌زند، ديگران نسبت به او حسادت مي‌كنند.

در ميان علما، كه بر حسب آنچه در روايات وارد شده، يكي از گروه‌هايي كه در روز قيامت قبل الحساب وارد جهنم مي‌شوند، علمايي هستند كه حسودند؛ «العلماء إذا حسدوا»؛ در صفحه‌ي 157  تحف العقول آمده است که امير المؤمنين(ع) مي‌فرمايند شش گروه قبل از حساب وارد جهنم مي‌شوند؛ يكي حاكمي است كه ظلم و جور مي‌كند؛ حاكم جائر را روز قيامت حساب و كتاب نمي‌كنند و قبل از حساب او را به جهنم مي‌برند؛ تا مي‌رسد به اين تعبير كه «والعلماء بالحسد».

اينجا تحليلي وجود دارد مبني بر آن كه مهمترين راه‌هاي شيطان سه‌تاست؛ يكي راه شهوت است، يكي راه غضب است و ديگري راه هوي و هوس است.

خوب اين تحليل را دقت كنيد، ببينيد حسد ميوه‌ي چه اوصاف خبيثه‌اي است! علماي اخلاق از قوه‌ي شهوت به قوه‌ي بهيميه تعبير مي‌كنند؛ يعني انسان و حيوان در قوه شهوت اشتراك دارند؛ و از قوه‌ي غضب تعبير مي‌كنند به قوه‌ي سبعيه كه بين حيوان و انسان مشترك است؛ اما چيزي كه در انسان وجود دارد و در حيوان وجود ندارد، هوا و هوس است؛ آرزوها و آمالهاي شيطاني. تمنيّات نفساني كه انسان آرزو كند مقام پيدا كند،‌ آرزو مي‌كند مال پيدا كند، آرزو مي‌کند خانه‌هاي كذا، وسائل مدرن كذا داشته باشد؛ اينها در انسان وجود دارد.

آن وقت، باز نكته‌ي مهم اين است كه در ميان اين سه قوه، قوه‌ي غضب از قوه شهوت بسيار خطرناكتر است؛ يعني آن مقداري كه غضب انسان را سقوط مي‌دهد، شهوت سقوط نمي‌دهد! و باز، قوه‌ي هوا و هوس از قوه غضب خطرناكتر است. تعبير ديگري هم مي‌شود بيان كرد و آن اينكه قوه شهوانيه ظلم به خود انسان است، قوه غضبيه ظلم به ديگري است، اما آنچه كه در رابطه با هوا و هوس هست، ظلم به خداي تبارك و تعالي است؛ كسي كه گرفتار هوي است، شرك دارد؛ او بزرگترين ظلم را در حق خداي متعال دارد.

اتفاقاً در روايات هم داريم ـ (كافي جلد دوم، صفحه 331) ـ که مي‌فرمايند «إنّ الظلم ثلاثة: ظلم لا يغفر و ظلم لا يترك وظلم عسی الله أن يتركه»، يك ظلمي داريم كه خدا از آن نمي‌گذرد و همان شرك است؛ يك ظلمي هم داريم كه رها نمي‌شود ـ مثل ظلمي كه انسان به ديگري مي‌كند ـ اين رها نمي‌شود مگر اينكه ديگري راضي بشود؛ يك ظلمي هم داريم كه عسی الله أن يتركه مثل مسائل شهواني؛ اميد است که خدا ببخشد.

باز اين نكته را علماي اخلاق دارند که ميوه‌ي قوه‌ي شهواني، حرص و بخل است؛ آن كسي كه مي‌خواهد ببيند واقعاً شهوتش قوي است، ببيند حريص بر خوراك، حريص بر مال، حريص بر لذتهاي جنسي، حريص بر مقام هست يا نه؟. حرص و بخل دو ميوه شهوت هستند. عجب و كبر دو ميوه غضب هستند؛ كسي كه قوه غضبيه‌اش قوي است، آدم متكبر و خودپسندي است؛ و براي ديگران اعتباري قائل نيست؛ و معمولاً آدم‌هاي پرخاشگر عصباني مزاج دائمي، کساني هستند که در آنها عجب و كبر هست؛ براي ديگران احترام و ارزشي قائل نيستند و فقط مي‌گويند آنچه كه هست، حرف من است.

نتيجه و ميوه‌ي هوي و هوس، كفر و بدعت است؛ اگر انسان گرفتار هوي و هوس بشود و آن را مهار نكند، سر از كفر در مي‌آورد؛ آيات خدا را تكذيب مي‌كند و بدعت گذاري مي‌كند. براي اينكه بفهميد حسد يعني چه؟ بايد بگويم که حسد محصول اين شش صفت است؛ يعني اگر كسي حرص و بخل داشته باشد، عجب و كبر داشته باشد، و كفر و بدعت را هم داشته باشد، آنچه كه از اينها متولد مي‌شود، حسد است. ببينيد حسد چقدر صفت بدي است؟ و اينكه در روايات دارد شرّ الامراض و أخبث الرذائل است، يك بيانش اين است كه حسد متولد شده‌ي اين اوصاف است. آدم حريص، حسود است؛ آدم بخيل، حسود است.

آدمي كه حرص ندارد، حسادت هم ندارد. كسي كه طمع و حرص دارد، دلش مي‌خواهد چيزهاي ديگران هم به نفع او گرفته شود؛ اما آن كسي كه حرص ندارد، به همين مقدار كه خدا به او داده، قانع است؛ اين شخص حسادت نمي‌ورزد. اما آدمي كه عجب دارد، حسود است كه فقط خودش را مي‌پسندد. اگر ببيند ديگري بر او تفوّق دارد، نمي‌تواند تحمل كند.

شرك و كفر هم همينطور است؛ اينها منشأ مي‌شوند براي حسادت. حسادت مولود اين اوصاف بسيار پست و بسيار خطرناك است؛ و اينكه در سوره فلق مي‌خوانيم (وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ) براي اين است كه هيچ چيزي بدتر از حسد نيست. و اين تعبير و اين داستان ذكر شده است كه ابليس أتی باب فرعون وقرع الباب ، شيطان در خانه فرعون را زد.

فرعون گفت كيست؟ قال ابليس لو كنت إلهاً لما جهلتني تو كه ادعاي خدايي مي‌كني، چطور نمي‌تواني بفهمي چه كسي پشت در است؟ فلما دخل ؛ وقتي داخل شد، قال فرعون: أتعرف في الارض شراً مني ومنك، فرعون سؤالي از شيطان كرد كه آيا موجودي سراغ داري که از من و تو بدتر باشد؟ گفت بله. فرعون گفت: كيست؟ شيطان گفت: الحاسد ، كسي كه حسد مي‌ورزد.

در روايات ديگري هم داريم كه صفتي در بني آدم بدتر از حسد نيست. حال، با قطع نظر از اين نكته‌ي اخلاقي كه مي‌خواهم وارد آن بشوم و يك مقداري آن را روشن كنيم، گاه از نظر فقهي سؤال مي‌شود حسد چه عنواني دارد؟

مرحوم صاحب جواهر در جلد 41 جواهر الکلام صفحه 52 مي‌گويد: خودش معصيت است؛ همين كه انسان در نفسش آرزو كند نعمتي از ديگري گرفته شود، معصيت است. ديگري طبيب خوبي است و حافظه خوبي دارد، بگويد چه موقع مي‌شود كه اين هم حافظه‌اش را از دست بدهد؟؛ ديگري خطيب خوبي است و خوب سخنراني مي‌كند، بگويد كي مي‌شود زبانش بند بيايد و نتواند حرف بزند؟!

مرحوم صاحب جواهر تصريح كرده است كه اين معنا تا زماني که در نفس است، معصيت است؛ هرچند فعل ظاهري هم نيست؛ و اگر اظهار شد، مي‌فرمايد قادح به عدالت است، و جلوي عدالت را مي‌گيرد. مرحوم شهيد ثاني در مسالك گفته است: اگر اظهار شد، مسلماً كار حرامي است. همين اندازه که شخص بگويد چه موقع مي‌شود كه فلان شخص مريض بشود، يا فقير و بي‌اعتبار بشود، اين تمنّي زوال نعمت از ديگران، عنوان بسيار بسيار زشت و رذل حسد را به دنبال خودش دارد؛ تا چه برسد به اينكه انسان شروع كند به اينكه خودش هم بخواهد نعمت ديگري را از بين ببرد!

ديگري آبرو دارد، شخص به دنبال راهي است كه آبروي او را ببرد!. بالاتر از اين، آن است که انسان بيايد مجموعه‌اي را از بين ببرد؛ انسان بخواهد مجموعه روحانيت را بي‌اعتبار كند كه متأسفانه امروز در جامعه ما هست؛ اصلاً اين را نمي‌شود با صفت خبيث حسادت و بالاتر از آن مقايسه كرد؛ چون اصلاً واقعاً قابل توصيف نيست. اين که افرادي بخواهند حيثيت روحانيت را خدشه‌دار كنند به هر عنواني؛ حيثيت نظام راخدشه‌دار كنند به هر عنواني؛ اينها چيزهايي است كه نمي‌شود آنها را تحت يك عنواني آورد. ما بايد خيلي براي اصلاح نفس‌مان كوشش كنيم.

حالا امشب واقعاً وقتي انسان از درس و كار جدا مي‌شود، حالا اگر در دل شب انسان توفيقي پيدا كرد و برخاست، يك مقداري انسان در محضر خدا خودش را محاكمه كند؛ خودتان را با هم طبقه‌هاي خودتان و هم رديفهاي خودتان ملاحظه كنيد، ببينيد واقعاً آيا خداي ناكرده اين تمني در انسان وجود دارد؟ آيا اين تمني وجود دارد كه انسان بگويد چه موقع مي‌شود فلاني نباشد تا من يك مقدار موقعيت بيشتري پيدا كنم؟! چه زماني مي‌شود که فلاني مريض بشود و نتواند مسئول باشد و من جاي او باشم؟!، اينها همه‌اش حسادت است و همه مع الاسف كم و بيش گرفتارش هستيم.

خداوند ما و شما را إن شاء الله حفظ کند.

وصلّي الله علي سيّدنا محمّد و آله الطاهرين.


برچسب ها :

حسد حسادت علماء آفت علماء غبطه

نظری ثبت نشده است .