فارسی

درس بعد

فروعی از کتاب الحج

درس قبل

فروعی از کتاب الحج

درس بعد

درس قبل

موضوع: فروعی از کتاب الحج


تاریخ جلسه : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴


شماره جلسه : ۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • خلاصه جلسه گذشته

  • دعای سحر

  • بیان منشا عدم استناد علامه به این روایات

  • استشهاد به روایت عمر بن اذینه

  • استدلال بر آیه شریفه158 سوره بقره بر وجوب عمره

  • بررسی وجوب عمره بر اساس روایات

  • دسته اول: روایاتی که عمره را حج اصغر می‌دانند

  • مناقشه استاد

  • دسته دوم:روایات ذیل آیه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ»

  • بررسی مرة و فوریت در وجوب عمره

  • پاورقی

  • منابع

دیگر جلسات
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ


خلاصه جلسه گذشته
در جلسه گذشته، درباره دلالت آیه شریفه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ» و معنای کلمه «اتموا» بحث شد. در این زمینه، دیدگاه‌های مرحوم علامه طباطبائی و مرحوم آقای حکیم مورد بررسی قرار گرفت و همچنین اشکالی که مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی بر نظرات این دو بزرگوار داشتند، مطرح گردید.

نتیجه‌ای که از این مباحث حاصل شد، این بود که در لغت، «تمام» به معنای تحقق شیء است و«اتمام» به معنای قیام به آن و تحقق آن در عمل می‌باشد. البته آنچه که مرحوم علامه طباطبائی بیان کرده‌اند، یعنی «تحقق جزء اخیر یک امر» مدلول تضمّنی یا التزامی برای کلمه «تمام» محسوب می‌شود. یعنی «تمام» دلالت بر تحقق کامل یک شیء، از آغاز تا انجام آن دارد و لازمه این معنا آن است که جزء اخیر نیز آورده شده باشد.

اما آنچه که به عنوان شاهد بر فرمایش مرحوم والد ما ذکر شد، این بود که در خود قرآن، واژه «اتمَّ» در مواردی به‌کار رفته که نه به معنای آوردن جزء اخیر، بلکه به معنای انجام اصل عمل است. ازجمله نمونه‌های قرآنی این استعمال، آیه «وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» است که توضیح داده شد.
بیان شواهد دیگر بر استعمال «تمام» در تحقق الشیء

دعای سحر
مؤید دیگر این معنا، عبارتی از دعای سحر است که در آن آمده است؛ «اللهم إنی أسألک من کلماتک بأتمها و کلّ کلماتک تامّة»، یعنی کلمات خدا فارغ از اینکه این کلمات تکوینی یا تشریعی باشند، از ابتدا تا انتها محقق شده است، لذا وقتی می‌فرمایند؛ کلمات الهی تام است، یعنی کاملاً تحقق یافته است، نه اینکه بخشی از آن تحقق پیدا کرده و جزء اخیر آن هنوز باقی مانده باشد.
استدلال به وجوب حج و عمره به آیه در روایات

یکی از مؤیدات این معنا آن است که در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) برای اثبات وجوب حج و عمره، به آیه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ» استدلال شده است. زمانی که در روایات آمده است «الحجّ و العمرة مفروضتان»، دلیل آن را این آیه ذکر کرده‌اند.

در فقه، مرحوم والد ما (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) که متأثر از فقه مرحوم امام و مرحوم آقای بروجردی (رحمه‌الله‌علیهما) است و تکمیلاتی نیز خودشان دارند، نسبت به استشهاد به این روایات می فرمایند؛ ائمه (علیهم‌السلام) گاهی آیه‌ای را تأویل یا تفسیر خاصی می‌کنند که بر ما حجت است و از آن تبعیت می‌کنیم، اما گاهی به یک آیه برای اثبات یک حکم شرعی استدلال می‌کنند. در این حالت، ظهور خود آیه برای دلالت بر آن حکم کافی است، نه اینکه صرفاً به دلیل تفسیر یا تأویل معصوم (علیه‌السلام) باشد.[1]

در اینجا نیز روایت داریم که امام صادق (علیه‌السلام) عمره را به منزله حج قرار می‌دهند و بعد به این آیه شریفه استدلال می کنند.

وَ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ مُوسَى بْنِ‌ الْقَاسِمِ‌ عَنْ‌ حَمَّادِ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ عُمَرَ بْنِ‌ أُذَيْنَةَ‌ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌ بْنِ‌ أَعْيَنَ‌ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ فِي حَدِيثٍ‌ قَالَ‌: الْعُمْرَةُ‌ وَاجِبَةٌ‌ عَلَى الْخَلْقِ‌ بِمَنْزِلَةِ‌ الْحَجِّ‌ لِأَنَّ‌ اللَّهَ‌ تَعَالَى يَقُولُ‌ وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌، وَ إِنَّمَا نَزَلَتِ‌ الْعُمْرَةُ‌ بِالْمَدِينَةِ‌.[2]

همچنین در صحیحه معاویة بن عمار از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است:

وَ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحَسَنِ‌ بْنِ‌ الْوَلِيدِ عَنِ‌ اَلصَّفَّارِ عَنِ‌ اَلْعَبَّاسِ‌ بْنِ‌ مَعْرُوفٍ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ مَهْزِيَارَ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ وَ حَمَّادٍ وَ صَفْوَانَ‌ بْنِ‌ يَحْيَى وَ فَضَالَةَ‌ بْنِ‌ أَيُّوبَ‌ عَنْ‌ مُعَاوِيَةَ‌ بْنِ‌ عَمَّارٍ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: الْعُمْرَةُ‌ وَاجِبَةٌ‌ عَلَى الْخَلْقِ‌ بِمَنْزِلَةِ‌ الْحَجِّ‌ عَلَى مَنِ‌ اسْتَطٰاعَ‌ إِلَيْهِ‌ سَبِيلاً لِأَنَّ‌ اللَّهَ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ يَقُولُ‌ وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌.[3]

در این روایات، از خود واژه «أتمّوا» برای اثبات وجوب حج و عمره استفاده شده است. بنابراین، معنای «أتمّوا» در اینجا به این نیست که صرفاً جزء اخیر آن را بیاورید و کار را به اتمام برسانید، بلکه به این معناست که این اعمال را انجام دهید و به آن قیام کنید.

این در حالی است که برخی، از جمله مرحوم علامه طباطبائی (رحمه‌الله‌علیه) و مرحوم آقای حکیم (رحمه‌الله‌علیه)، بر این باورند که معنای آیه این است که اگر حج یا عمره را آغاز کردید، حق ندارید آن را ناقص رها کنید. اما از آنجا که در این روایات، امام (علیه‌السلام) از آیه برای اثبات اصل وجوب حج و عمره استدلال می‌کنند، روشن می‌شود که معنای «أتمّوا» در اینجا «افعلوا» و «أقیموا» است، نه صرفاً به معنای تکمیل در عرف عام.

بیان منشا عدم استناد علامه به این روایات
مرحوم علامه طباطبائی (رحمه‌الله‌علیه) می‌فرماید که ادله حجیت خبر واحد تنها روایاتی را که در باب احکام وارد شده‌اند، برای ما حجت می‌کند. بنابراین، اگر روایتی نقل شود که امام صادق (علیه‌السلام) فرموده است «العمرة واجبة»، با رعایت شرایط حجیت خبر واحد، باید آن را پذیرفت. اما اگر روایتی در باب آیات الاحکام بیان کند که «أتمّوا» در این آیه به معنای خاصی است، از نظر ایشان، چنین روایتی برای تفسیر قرآن حجت نخواهد بود.

ایشان معتقد است که روایت نمی‌تواند حجیت مستقلی در تفسیر قرآن داشته باشد، مگر آنکه متواتر باشد و یقین‌آور گردد. البته در برخی موارد استثنا قائل می‌شوند، اما در اصل مبنا، تنها روایات متواتری را که موجب قطع و یقین شوند، در تفسیر قرآن معتبر می‌دانند. این دیدگاه ایشان بر همان مبنای خاصی استوار است که پیش‌تر به‌طور مفصل درباره آن بحث و نقد صورت گرفته است.

استشهاد به روایت عمر بن اذینه
در روایتی مفصل، عمر بن اُذَینه از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مسائل مختلفی پرسش‌هایی را مطرح می‌کند، که در برخی موارد این پرسش‌ها را همراه با ابن بکیر و در برخی دیگر همراه با ابوالعباس بیان می‌کند، و در نهایت پاسخ‌ها را از طریق املای امام (علیه‌السلام) دریافت می‌کند. یکی از بخش‌های این روایت به آیه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ» مربوط است.

عَلِيُّ‌ بْنُ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ عُمَرَ بْنِ‌ أُذَيْنَةَ‌ قَالَ‌: كَتَبْتُ‌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ بِمَسَائِلَ‌ بَعْضُهَا مَعَ‌ اِبْنِ‌ بُكَيْرٍ وَ بَعْضُهَا مَعَ‌ أَبِي الْعَبَّاسِ‌ فَجَاءَ‌ الْجَوَابُ‌ بِإِمْلاَئِهِ‌ سَأَلْتَ‌ عَنْ‌ قَوْلِ‌ اللَّهِ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌: «وَ لِلّٰهِ‌ عَلَى النّٰاسِ‌ حِجُّ‌ اَلْبَيْتِ‌ مَنِ‌ اسْتَطٰاعَ‌ إِلَيْهِ‌ سَبِيلاً» يَعْنِي بِهِ‌ الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ جَمِيعاً لِأَنَّهُمَا مَفْرُوضَانِ‌ وَ سَأَلْتُهُ‌ عَنْ‌ قَوْلِ‌ اللَّهِ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌: «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌» قَالَ‌ يَعْنِي بِتَمَامِهِمَا أَدَاءَهُمَا وَ اتِّقَاءَ‌ مَا يَتَّقِي الْمُحْرِمُ‌ فِيهِمَا وَ سَأَلْتُهُ‌ عَنْ‌ قَوْلِهِ‌ تَعَالَى: «اَلْحَجِّ‌ الْأَكْبَرِ» مَا يَعْنِي بِالْحَجِّ‌ الْأَكْبَرِ فَقَالَ‌ الْحَجُّ‌ الْأَكْبَرُ الْوُقُوفُ‌ بِعَرَفَةَ‌ وَ رَمْيُ‌ اَلْجِمَارِ وَ الْحَجُّ‌ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ‌.[4]

عمر بن اُذَینه از امام صادق (علیه‌السلام) درباره معنای این آیه می‌پرسد و حضرت در پاسخ می‌فرماید: «یعنی بتمامهما أدائهما»؛ یعنی مراد از اتمام، انجام دادن حج و عمره به‌طور کامل است، نه اینکه اگر آغاز کردی، لزوماً باید اجزای نهایی آن را نیز انجام دهی. سپس حضرت توضیح می‌دهد که مقصود از اتمام، ادای مناسک و رعایت تمام مواردی است که مُحرِم باید از آن‌ها اجتناب کند.

این روایت با استدلالی که پیش‌تر ذکر شد، تفاوت دارد. در آن استدلال گفته می‌شد که آیه فی‌نفسه ظهور در وجوب دارد، اما در این روایت، امام صادق (علیه‌السلام) تفسیری ارائه می‌دهند که ممکن است بگوییم از آنجا که «إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ»، معنای حقیقی آیه همین است، حتی اگر ظهور عرفی آیه در معنای دیگری باشد.

بنابراین در مجموع، چهار دلیل و شاهد برای این دیدگاه ارائه شد که نشان می‌دهد «أتمّوا» در این آیه به معنای «تکمیل و آوردن اجزای پایانی عمل» نیست، بلکه به معنای «شروع کردن و انجام دادن حج و عمره به‌طور کامل از ابتدا» است.

استدلال بر آیه شریفه158 سوره بقره بر وجوب عمره
آیه‌ی دیگری که در این بحث مورد توجه قرار می‌گیرد، آیه‌ی «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا»[5] است؛ مرحوم والد ما (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌فرمایند که از این آیه نمی‌توان وجوب عمره را استفاده کرد. زیرا آیه بیان می‌کند، کسی که باید حج یا عمره انجام دهد، باید سعی بین صفا و مروه را نیز انجام دهد، لذا آیه صرفا در مقام بیان این است که سعی بین صفا و مروه از اجزاء مشترک حج و عمره است، اما اینکه اصل عمره واجب باشد، از این آیه قابل استفاده نیست.[6]

اما آنچه به عنوان توضیح و تعلیقه بر فرمایش ایشان می‌توان عرض کرد این است که آیه، اصل مشروعیت عمره را اثبات می‌کند، و این همان مطلبی است که در این بحث بدنبال اثبات آن هستیم.

بنابراین، از این آیه می‌توان استفاده کرد که عمره در هر حالتی خواه به نحو وجوبی، خواه به نحو استحبابی مشروع است لذا اصل مشروعیت عمره از آیه قابل استفاده است.

بررسی وجوب عمره بر اساس روایات
یکی دیگر از ادله‌ای که بر وجوب عمره دلالت دارد، مجموعه‌ای از روایات است. این روایات را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد.

دسته اول: روایاتی که عمره را حج اصغر می‌دانند
در برخی از روایات، عمره به عنوان حج اصغر معرفی شده است. این روایات دلالت بر این دارند که در مقابل حج اکبر، که شامل حج تمتع، حج قران و حج افراد است، حج اصغر نیز وجود دارد که همان عمره است؛ خواه عمره تمتع باشد یا عمره مفرده.

مُحَمَّدُ بْنُ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ مُعَاوِيَةَ‌ بْنِ‌ عَمَّارٍ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنْ‌ يَوْمِ‌ الْحَجِّ‌ الْأَكْبَرِ، فَقَالَ‌ هُوَ يَوْمُ‌ النَّحْرِ وَ الْأَصْغَرُ هُوَ الْعُمْرَةُ‌.[7]

در این روایت، امام (علیه‌السلام) روز عید قربان را روز حج اکبر معرفی کرده و در مقابل، عمره را حج اصغر دانسته است. روایات دیگری از جمله روایت زراره نیز به همین مضمون وجود دارد.

وَ عَنْ‌ عُمَرَ بْنِ‌ أُذَيْنَةَ‌ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: الْحَجُّ‌ الْأَكْبَرُ الْوُقُوفُ‌ بِعَرَفَةَ‌ وَ بِجَمْعٍ‌، وَ رَمْيُ‌ اَلْجِمَارِ بِمِنًى وَ الْحَجُّ‌ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ‌.[8]

شاهد بر وجوب عمره این است که هر دلیلی که بر وجوب حج دلالت دارد، بر وجوب عمره نیز دلالت می‌کند؛ چراکه شارع، عمره را در حکم حج قرار داده است. چنان‌که در برخی روایات تصریح شده است به اینکه عمره از نظر شارع همانند حج قرار داده شده است. بنابراین، همان‌گونه که حج واجب است، عمره نیز واجب خواهد بود، و همان‌طور که حج، واجب فوری است، عمره نیز وجوب فوری دارد.

مناقشه استاد
ممکن است شارع، عمره مستحبی را حج اصغر بنامد، بدون اینکه وجوب آن را برساند. به عبارت دیگر، صرف اینکه عمره حج اصغر خوانده شده، دلالتی بر وجوب آن ندارد. ممکن است عمره‌ای که شارع آن را حج اصغر معرفی کرده، یک امر مستحب در برابر حج واجب باشد.

دسته دوم:روایات ذیل آیه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ»
دسته‌ی دوم، روایاتی‌ هستند که به آیه‌ی «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ» استدلال کرده‌اند.

وَ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْمُفَضَّلِ‌ بْنِ‌ صَالِحٍ‌ عَنْ‌ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: الْعُمْرَةُ‌ مَفْرُوضَةٌ‌ مِثْلُ‌ الْحَجِّ‌.[9]

در این روایت ابوبصیر از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که همان‌گونه که حج واجب است، عمره نیز واجب است. این یک روایت است.

همچنین، در روایتی که شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه به‌صورت مرسل روایتی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل کرده است.

وَ قَالَ‌ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌: «أُمِرْتُمْ‌ بِالْحَجِّ‌ وَ الْعُمْرَةِ‌ فَلاَ تُبَالُوا بِأَيِّهِمَا بَدَأْتُمْ‌»

قَالَ‌ مُصَنِّفُ‌ هَذَا الْكِتَابِ‌ رَحِمَهُ‌ اللَّهُ‌ يَعْنِي الْعُمْرَةَ‌ الْمُفْرَدَةَ‌ فَأَمَّا الْعُمْرَةُ‌ الَّتِي يُتَمَتَّعُ‌ بِهَا إِلَى الْحَجِّ‌ فَلاَ يَجُوزُ إِلاَّ أَنْ‌ يُبْدَأَ بِهَا قَبْلَ‌ الْحَجِّ‌ وَ لاَ يَجُوزُ أَنْ‌ يُبْدَأَ بِالْحَجِّ‌ قَبْلَهَا إِلاَّ أَنْ‌ لاَ يُدْرِكَ‌ الْمُتَمَتِّعُ‌ لَيْلَةَ‌ عَرَفَةَ‌ فَيَبْدَأَ بِالْحَجِّ‌ ثُمَّ‌ يَعْتَمِرَ مِنْ‌ بَعْدِهِ‌.[10]

در این روایت نیز حضرت می‌فرماید: أُمِرتُم بالحَجِّ والعُمرةِ؛ یعنی همان‌طور که حج واجب است، عمره نیز واجب می‌باشد.شیخ صدوق در توضیح این روایت می‌گوید که مراد از عمره در اینجا عمره‌ی مفرده است، نه عمره‌ی تمتع، زیرا در ادامه‌ی روایت آمده است: فَلا تُبالوا بِأیِّهِما بَدَأتُم، یعنی در انجام آن‌ها تفاوتی وجود ندارد که ابتدا حج انجام شود یا عمره. اما در حج تمتع، چنین امکانی وجود ندارد، زیرا در این نوع حج، ابتدا باید عمره‌ی تمتع انجام شود و سپس حج به‌جا آورده شود.

بررسی مرة و فوریت در وجوب عمره
در ادامه مساله می فرماید: «تجب بأصل الشرع علی کل مکلفٍ مرّة فی العمر»، که مرّة دلیلش همان قاعده اصولیه است که اگر یک مأمور بهی برای انسان واجب شد همین که اولین مصداق آن طبیعت آورده شود امتثال محقق شده است. سپس می‌فرماید عمره وجوبش فوری است و شرط وجوب آن هم مثل حج، استطاعت است.

در خصوص وجوب فوری عمره نیز ابن ادریس در سرائر نفی خلاف کرده، علامه در تذکره ادعای اجماع نموده و صاحب جواهر نیز به تبع این دو، نفی وجدان الخلاف کرده است در مقابل فاضل هندی در کشف اللثام، پس از نقل قول ابن ادریس، اظهار می‌دارد «لم أظفر بموافقٍ لهم»[11] که این سخن بسیار عجیب است.

مرحوم آیت‌الله خوئی در یک جمله می‌فرماید:«لا ریب فی أن وجوب العمرة فوریٌ علی من استطاع إلیها لأنها بمنزلة الحج»[12]؛ استدلال ایشان تنها بر اساس تنزیل است؛ یعنی چون عمره در روایات به‌ منزله حج قرار گرفته، پس همان حکمی را دارد که حج دارد.

وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ

پاورقی
[1] و يدل على ذلك استشهاد الامام - عليه السلام - و استدلاله بهذه الآية على وجوب العمرة، في بعض الروايات، فإنه لو لم تكن الآية ظاهرة بنفسها في وجوب العمرة لما كان للاستشهاد بها مجال، ضرورة ان مقام الاستدلال يغاير مقام التفسير، ضرورة ان قول الامام - ع - و ان كان معتبرا في باب التفسير و كشف المراد، و الرواية الصحيحة الحاكية لهذا القول تكون واجدة لشرائط الحجية و مقدمة على ظاهر الكتاب، الاّ ان مبنى الاستدلال لا بد و ان يكون هو الظاهر، لانه لا معنى للتمسك بغير الظاهر الذي لا يعرفه إلاّ الإمام العارف بمقاصد الكتاب، فالاستدلال بآية على أمر، دليل على ظهور الآية في ذلك الأمر، و قد وقع في المقام ذلك: ففيما رواه زرارة بن أعين في الصحيح، عن أبي جعفر - عليه السلام - قال: العمرة واجبة على الخلق بمنزلة الحج، لان اللّٰه تعالى يقول: وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌، و انّما نزلت العمرة بالمدينة. و في صحيحة معاوية بن عمّار، عن أبي عبد اللّٰه - عليه السلام - قال: العمرة واجبة على الخلق بمنزلة الحج على من استطاع اليه سبيلا، لأنّ‌ اللّٰه عزّ و جلّ‌ يقول: أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌. و على ما ذكرنا لا يبقى إشكال في: انه لا بدّ من الاعتراف بظهور الآية في نفسها في وجوب العمرة. (‏فاضل موحدی لنکرانی، محمد، «تفصیل الشریعة (کتاب الحج)»، ج 2، ص 217.)
[2] ‏حر عاملی، محمد بن حسن، «تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة»، ج 14، ص 295، حدیث 2.
[3] ‏همان، ج 14، ص 296، حدیث 8.
[4] ‏کلینی، محمد بن یعقوب، «الکافی (اسلامیه)»، ج 1، ص 264، حدیث 1.
[5] ‏ قرآن :سوره بقره، آیه 158.
[6] منها: قوله تعالى فَمَنْ‌ حَجَّ‌ الْبَيْتَ‌ أَوِ اعْتَمَرَ.. و المناقشة في الاستدلال بها على أصل الوجوب، ظاهرة. (‏فاضل موحدی لنکرانی، تفصیل الشریعة (کتاب الحج)، ج 2، ص 218.)
[7] ‏حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج 14، ص 295، حدیث 4.
[8] ‏همان، ج 4، ص 498، حدیث 11.
[9] ‏همان، ج 14، ص 296، حدیث 5.
[10] ‏ابن‌بابویه، محمد بن علی، «من لايحضره الفقيه»، ج 2، ص 524.
[11] و يجب على الفور كالحج كما في المبسوط و السرائر، و لم أظفر بموافق لهم، و لا دليل إلاّ على القول بظهور الأمر فيه. نعم في التذكرة الإجماع عليه، و في السرائر نفي الخلاف عنه. (‏فاضل هندی، محمد بن حسن، «کشف اللثام عن قواعد الأحکام»، ج 6، ص 290.)
[12] ‏خوئی، سید ابوالقاسم، «موسوعة الإمام الخوئي»، ج 28، ص 150.

منابع
علاوه بر قرآن.
‏‫ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لايحضره الفقيه، بی‌جا، 1363.
‏‫حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، بی‌جا، 1416.
‏‫خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئي، بی‌جا، 1418.
‏‫فاضل موحدی لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب الحج)، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1418.
‏‫فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، قم - ایران، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1416.
‏‫کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (اسلامیه)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1363.

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ


خلاصه جلسه گذشته
در جلسه گذشته، درباره دلالت آیه شریفه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ» و معنای کلمه «اتموا» بحث شد. در این زمینه، دیدگاه‌های مرحوم علامه طباطبائی و مرحوم آقای حکیم مورد بررسی قرار گرفت و همچنین اشکالی که مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی بر نظرات این دو بزرگوار داشتند، مطرح گردید.

نتیجه‌ای که از این مباحث حاصل شد، این بود که در لغت، «تمام» به معنای تحقق شیء است و«اتمام» به معنای قیام به آن و تحقق آن در عمل می‌باشد. البته آنچه که مرحوم علامه طباطبائی بیان کرده‌اند، یعنی «تحقق جزء اخیر یک امر» مدلول تضمّنی یا التزامی برای کلمه «تمام» محسوب می‌شود. یعنی «تمام» دلالت بر تحقق کامل یک شیء، از آغاز تا انجام آن دارد و لازمه این معنا آن است که جزء اخیر نیز آورده شده باشد.

اما آنچه که به عنوان شاهد بر فرمایش مرحوم والد ما ذکر شد، این بود که در خود قرآن، واژه «اتمَّ» در مواردی به‌کار رفته که نه به معنای آوردن جزء اخیر، بلکه به معنای انجام اصل عمل است. ازجمله نمونه‌های قرآنی این استعمال، آیه «وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» است که توضیح داده شد.
بیان شواهد دیگر بر استعمال «تمام» در تحقق الشیء

دعای سحر
مؤید دیگر این معنا، عبارتی از دعای سحر است که در آن آمده است؛ «اللهم إنی أسألک من کلماتک بأتمها و کلّ کلماتک تامّة»، یعنی کلمات خدا فارغ از اینکه این کلمات تکوینی یا تشریعی باشند، از ابتدا تا انتها محقق شده است، لذا وقتی می‌فرمایند؛ کلمات الهی تام است، یعنی کاملاً تحقق یافته است، نه اینکه بخشی از آن تحقق پیدا کرده و جزء اخیر آن هنوز باقی مانده باشد.
استدلال به وجوب حج و عمره به آیه در روایات

یکی از مؤیدات این معنا آن است که در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) برای اثبات وجوب حج و عمره، به آیه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ» استدلال شده است. زمانی که در روایات آمده است «الحجّ و العمرة مفروضتان»، دلیل آن را این آیه ذکر کرده‌اند.

در فقه، مرحوم والد ما (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) که متأثر از فقه مرحوم امام و مرحوم آقای بروجردی (رحمه‌الله‌علیهما) است و تکمیلاتی نیز خودشان دارند، نسبت به استشهاد به این روایات می فرمایند؛ ائمه (علیهم‌السلام) گاهی آیه‌ای را تأویل یا تفسیر خاصی می‌کنند که بر ما حجت است و از آن تبعیت می‌کنیم، اما گاهی به یک آیه برای اثبات یک حکم شرعی استدلال می‌کنند. در این حالت، ظهور خود آیه برای دلالت بر آن حکم کافی است، نه اینکه صرفاً به دلیل تفسیر یا تأویل معصوم (علیه‌السلام) باشد.[1]

در اینجا نیز روایت داریم که امام صادق (علیه‌السلام) عمره را به منزله حج قرار می‌دهند و بعد به این آیه شریفه استدلال می کنند.

وَ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ مُوسَى بْنِ‌ الْقَاسِمِ‌ عَنْ‌ حَمَّادِ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ عُمَرَ بْنِ‌ أُذَيْنَةَ‌ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌ بْنِ‌ أَعْيَنَ‌ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ فِي حَدِيثٍ‌ قَالَ‌: الْعُمْرَةُ‌ وَاجِبَةٌ‌ عَلَى الْخَلْقِ‌ بِمَنْزِلَةِ‌ الْحَجِّ‌ لِأَنَّ‌ اللَّهَ‌ تَعَالَى يَقُولُ‌ وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌، وَ إِنَّمَا نَزَلَتِ‌ الْعُمْرَةُ‌ بِالْمَدِينَةِ‌.[2]

همچنین در صحیحه معاویة بن عمار از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است:

وَ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحَسَنِ‌ بْنِ‌ الْوَلِيدِ عَنِ‌ اَلصَّفَّارِ عَنِ‌ اَلْعَبَّاسِ‌ بْنِ‌ مَعْرُوفٍ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ مَهْزِيَارَ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ وَ حَمَّادٍ وَ صَفْوَانَ‌ بْنِ‌ يَحْيَى وَ فَضَالَةَ‌ بْنِ‌ أَيُّوبَ‌ عَنْ‌ مُعَاوِيَةَ‌ بْنِ‌ عَمَّارٍ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: الْعُمْرَةُ‌ وَاجِبَةٌ‌ عَلَى الْخَلْقِ‌ بِمَنْزِلَةِ‌ الْحَجِّ‌ عَلَى مَنِ‌ اسْتَطٰاعَ‌ إِلَيْهِ‌ سَبِيلاً لِأَنَّ‌ اللَّهَ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ يَقُولُ‌ وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌.[3]

در این روایات، از خود واژه «أتمّوا» برای اثبات وجوب حج و عمره استفاده شده است. بنابراین، معنای «أتمّوا» در اینجا به این نیست که صرفاً جزء اخیر آن را بیاورید و کار را به اتمام برسانید، بلکه به این معناست که این اعمال را انجام دهید و به آن قیام کنید.

این در حالی است که برخی، از جمله مرحوم علامه طباطبائی (رحمه‌الله‌علیه) و مرحوم آقای حکیم (رحمه‌الله‌علیه)، بر این باورند که معنای آیه این است که اگر حج یا عمره را آغاز کردید، حق ندارید آن را ناقص رها کنید. اما از آنجا که در این روایات، امام (علیه‌السلام) از آیه برای اثبات اصل وجوب حج و عمره استدلال می‌کنند، روشن می‌شود که معنای «أتمّوا» در اینجا «افعلوا» و «أقیموا» است، نه صرفاً به معنای تکمیل در عرف عام.

بیان منشا عدم استناد علامه به این روایات
مرحوم علامه طباطبائی (رحمه‌الله‌علیه) می‌فرماید که ادله حجیت خبر واحد تنها روایاتی را که در باب احکام وارد شده‌اند، برای ما حجت می‌کند. بنابراین، اگر روایتی نقل شود که امام صادق (علیه‌السلام) فرموده است «العمرة واجبة»، با رعایت شرایط حجیت خبر واحد، باید آن را پذیرفت. اما اگر روایتی در باب آیات الاحکام بیان کند که «أتمّوا» در این آیه به معنای خاصی است، از نظر ایشان، چنین روایتی برای تفسیر قرآن حجت نخواهد بود.

ایشان معتقد است که روایت نمی‌تواند حجیت مستقلی در تفسیر قرآن داشته باشد، مگر آنکه متواتر باشد و یقین‌آور گردد. البته در برخی موارد استثنا قائل می‌شوند، اما در اصل مبنا، تنها روایات متواتری را که موجب قطع و یقین شوند، در تفسیر قرآن معتبر می‌دانند. این دیدگاه ایشان بر همان مبنای خاصی استوار است که پیش‌تر به‌طور مفصل درباره آن بحث و نقد صورت گرفته است.

استشهاد به روایت عمر بن اذینه
در روایتی مفصل، عمر بن اُذَینه از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مسائل مختلفی پرسش‌هایی را مطرح می‌کند، که در برخی موارد این پرسش‌ها را همراه با ابن بکیر و در برخی دیگر همراه با ابوالعباس بیان می‌کند، و در نهایت پاسخ‌ها را از طریق املای امام (علیه‌السلام) دریافت می‌کند. یکی از بخش‌های این روایت به آیه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ» مربوط است.

عَلِيُّ‌ بْنُ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ عُمَرَ بْنِ‌ أُذَيْنَةَ‌ قَالَ‌: كَتَبْتُ‌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ بِمَسَائِلَ‌ بَعْضُهَا مَعَ‌ اِبْنِ‌ بُكَيْرٍ وَ بَعْضُهَا مَعَ‌ أَبِي الْعَبَّاسِ‌ فَجَاءَ‌ الْجَوَابُ‌ بِإِمْلاَئِهِ‌ سَأَلْتَ‌ عَنْ‌ قَوْلِ‌ اللَّهِ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌: «وَ لِلّٰهِ‌ عَلَى النّٰاسِ‌ حِجُّ‌ اَلْبَيْتِ‌ مَنِ‌ اسْتَطٰاعَ‌ إِلَيْهِ‌ سَبِيلاً» يَعْنِي بِهِ‌ الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ جَمِيعاً لِأَنَّهُمَا مَفْرُوضَانِ‌ وَ سَأَلْتُهُ‌ عَنْ‌ قَوْلِ‌ اللَّهِ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌: «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌» قَالَ‌ يَعْنِي بِتَمَامِهِمَا أَدَاءَهُمَا وَ اتِّقَاءَ‌ مَا يَتَّقِي الْمُحْرِمُ‌ فِيهِمَا وَ سَأَلْتُهُ‌ عَنْ‌ قَوْلِهِ‌ تَعَالَى: «اَلْحَجِّ‌ الْأَكْبَرِ» مَا يَعْنِي بِالْحَجِّ‌ الْأَكْبَرِ فَقَالَ‌ الْحَجُّ‌ الْأَكْبَرُ الْوُقُوفُ‌ بِعَرَفَةَ‌ وَ رَمْيُ‌ اَلْجِمَارِ وَ الْحَجُّ‌ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ‌.[4]

عمر بن اُذَینه از امام صادق (علیه‌السلام) درباره معنای این آیه می‌پرسد و حضرت در پاسخ می‌فرماید: «یعنی بتمامهما أدائهما»؛ یعنی مراد از اتمام، انجام دادن حج و عمره به‌طور کامل است، نه اینکه اگر آغاز کردی، لزوماً باید اجزای نهایی آن را نیز انجام دهی. سپس حضرت توضیح می‌دهد که مقصود از اتمام، ادای مناسک و رعایت تمام مواردی است که مُحرِم باید از آن‌ها اجتناب کند.

این روایت با استدلالی که پیش‌تر ذکر شد، تفاوت دارد. در آن استدلال گفته می‌شد که آیه فی‌نفسه ظهور در وجوب دارد، اما در این روایت، امام صادق (علیه‌السلام) تفسیری ارائه می‌دهند که ممکن است بگوییم از آنجا که «إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ»، معنای حقیقی آیه همین است، حتی اگر ظهور عرفی آیه در معنای دیگری باشد.

بنابراین در مجموع، چهار دلیل و شاهد برای این دیدگاه ارائه شد که نشان می‌دهد «أتمّوا» در این آیه به معنای «تکمیل و آوردن اجزای پایانی عمل» نیست، بلکه به معنای «شروع کردن و انجام دادن حج و عمره به‌طور کامل از ابتدا» است.

استدلال بر آیه شریفه158 سوره بقره بر وجوب عمره
آیه‌ی دیگری که در این بحث مورد توجه قرار می‌گیرد، آیه‌ی «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا»[5] است؛ مرحوم والد ما (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌فرمایند که از این آیه نمی‌توان وجوب عمره را استفاده کرد. زیرا آیه بیان می‌کند، کسی که

که باید حج یا عمره انجام دهد، باید سعی بین صفا و مروه را نیز انجام دهد، لذا آیه صرفا در مقام بیان این است که سعی بین صفا و مروه از اجزاء مشترک حج و عمره است، اما اینکه اصل عمره واجب باشد، از این آیه قابل استفاده نیست.[6]

اما آنچه به عنوان توضیح و تعلیقه بر فرمایش ایشان می‌توان عرض کرد این است که آیه، اصل مشروعیت عمره را اثبات می‌کند، و این همان مطلبی است که در این بحث بدنبال اثبات آن هستیم.

بنابراین، از این آیه می‌توان استفاده کرد که عمره در هر حالتی خواه به نحو وجوبی، خواه به نحو استحبابی مشروع است لذا اصل مشروعیت عمره از آیه قابل استفاده است.

بررسی وجوب عمره بر اساس روایات
یکی دیگر از ادله‌ای که بر وجوب عمره دلالت دارد، مجموعه‌ای از روایات است. این روایات را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد.

دسته اول: روایاتی که عمره را حج اصغر می‌دانند
در برخی از روایات، عمره به عنوان حج اصغر معرفی شده است. این روایات دلالت بر این دارند که در مقابل حج اکبر، که شامل حج تمتع، حج قران و حج افراد است، حج اصغر نیز وجود دارد که همان عمره است؛ خواه عمره تمتع باشد یا عمره مفرده.

مُحَمَّدُ بْنُ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ مُعَاوِيَةَ‌ بْنِ‌ عَمَّارٍ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنْ‌ يَوْمِ‌ الْحَجِّ‌ الْأَكْبَرِ، فَقَالَ‌ هُوَ يَوْمُ‌ النَّحْرِ وَ الْأَصْغَرُ هُوَ الْعُمْرَةُ‌.[7]

در این روایت، امام (علیه‌السلام) روز عید قربان را روز حج اکبر معرفی کرده و در مقابل، عمره را حج اصغر دانسته است. روایات دیگری از جمله روایت زراره نیز به همین مضمون وجود دارد.

وَ عَنْ‌ عُمَرَ بْنِ‌ أُذَيْنَةَ‌ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: الْحَجُّ‌ الْأَكْبَرُ الْوُقُوفُ‌ بِعَرَفَةَ‌ وَ بِجَمْعٍ‌، وَ رَمْيُ‌ اَلْجِمَارِ بِمِنًى وَ الْحَجُّ‌ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ‌.[8]

شاهد بر وجوب عمره این است که هر دلیلی که بر وجوب حج دلالت دارد، بر وجوب عمره نیز دلالت می‌کند؛ چراکه شارع، عمره را در حکم حج قرار داده است. چنان‌که در برخی روایات تصریح شده است به اینکه عمره از نظر شارع همانند حج قرار داده شده است. بنابراین، همان‌گونه که حج واجب است، عمره نیز واجب خواهد بود، و همان‌طور که حج، واجب فوری است، عمره نیز وجوب فوری دارد.

مناقشه استاد
ممکن است شارع، عمره مستحبی را حج اصغر بنامد، بدون اینکه وجوب آن را برساند. به عبارت دیگر، صرف اینکه عمره حج اصغر خوانده شده، دلالتی بر وجوب آن ندارد. ممکن است عمره‌ای که شارع آن را حج اصغر معرفی کرده، یک امر مستحب در برابر حج واجب باشد.

دسته دوم:روایات ذیل آیه «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ»
دسته‌ی دوم، روایاتی‌ هستند که به آیه‌ی «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ» استدلال کرده‌اند.

وَ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْمُفَضَّلِ‌ بْنِ‌ صَالِحٍ‌ عَنْ‌ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: الْعُمْرَةُ‌ مَفْرُوضَةٌ‌ مِثْلُ‌ الْحَجِّ‌.[9]

در این روایت ابوبصیر از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که همان‌گونه که حج واجب است، عمره نیز واجب است. این یک روایت است.

همچنین، در روایتی که شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه به‌صورت مرسل روایتی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل کرده است.

وَ قَالَ‌ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌: «أُمِرْتُمْ‌ بِالْحَجِّ‌ وَ الْعُمْرَةِ‌ فَلاَ تُبَالُوا بِأَيِّهِمَا بَدَأْتُمْ‌»

قَالَ‌ مُصَنِّفُ‌ هَذَا الْكِتَابِ‌ رَحِمَهُ‌ اللَّهُ‌ يَعْنِي الْعُمْرَةَ‌ الْمُفْرَدَةَ‌ فَأَمَّا الْعُمْرَةُ‌ الَّتِي يُتَمَتَّعُ‌ بِهَا إِلَى الْحَجِّ‌ فَلاَ يَجُوزُ إِلاَّ أَنْ‌ يُبْدَأَ بِهَا قَبْلَ‌ الْحَجِّ‌ وَ لاَ يَجُوزُ أَنْ‌ يُبْدَأَ بِالْحَجِّ‌ قَبْلَهَا إِلاَّ أَنْ‌ لاَ يُدْرِكَ‌ الْمُتَمَتِّعُ‌ لَيْلَةَ‌ عَرَفَةَ‌ فَيَبْدَأَ بِالْحَجِّ‌ ثُمَّ‌ يَعْتَمِرَ مِنْ‌ بَعْدِهِ‌.[10]

در این روایت نیز حضرت می‌فرماید: أُمِرتُم بالحَجِّ والعُمرةِ؛ یعنی همان‌طور که حج واجب است، عمره نیز واجب می‌باشد.شیخ صدوق در توضیح این روایت می‌گوید که مراد از عمره در اینجا عمره‌ی مفرده است، نه عمره‌ی تمتع، زیرا در ادامه‌ی روایت آمده است: فَلا تُبالوا بِأیِّهِما بَدَأتُم، یعنی در انجام آن‌ها تفاوتی وجود ندارد که ابتدا حج انجام شود یا عمره. اما در حج تمتع، چنین امکانی وجود ندارد، زیرا در این نوع حج، ابتدا باید عمره‌ی تمتع انجام شود و سپس حج به‌جا آورده شود.

بررسی مرة و فوریت در وجوب عمره
در ادامه مساله می فرماید: «تجب بأصل الشرع علی کل مکلفٍ مرّة فی العمر»، که مرّة دلیلش همان قاعده اصولیه است که اگر یک مأمور بهی برای انسان واجب شد همین که اولین مصداق آن طبیعت آورده شود امتثال محقق شده است. سپس می‌فرماید عمره وجوبش فوری است و شرط وجوب آن هم مثل حج، استطاعت است.

در خصوص وجوب فوری عمره نیز ابن ادریس در سرائر نفی خلاف کرده، علامه در تذکره ادعای اجماع نموده و صاحب جواهر نیز به تبع این دو، نفی وجدان الخلاف کرده است در مقابل فاضل هندی در کشف اللثام، پس از نقل قول ابن ادریس، اظهار می‌دارد «لم أظفر بموافقٍ لهم»[11] که این سخن بسیار عجیب است.

مرحوم آیت‌الله خوئی در یک جمله می‌فرماید:«لا ریب فی أن وجوب العمرة فوریٌ علی من استطاع إلیها لأنها بمنزلة الحج»[12]؛ استدلال ایشان تنها بر اساس تنزیل است؛ یعنی چون عمره در روایات به‌ منزله حج قرار گرفته، پس همان حکمی را دارد که حج دارد.

وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ

پاورقی
[1] و يدل على ذلك استشهاد الامام - عليه السلام - و استدلاله بهذه الآية على وجوب العمرة، في بعض الروايات، فإنه لو لم تكن الآية ظاهرة بنفسها في وجوب العمرة لما كان للاستشهاد بها مجال، ضرورة ان مقام الاستدلال يغاير مقام التفسير، ضرورة ان قول الامام - ع - و ان كان معتبرا في باب التفسير و كشف المراد، و الرواية الصحيحة الحاكية لهذا القول تكون واجدة لشرائط الحجية و مقدمة على ظاهر الكتاب، الاّ ان مبنى الاستدلال لا بد و ان يكون هو الظاهر، لانه لا معنى للتمسك بغير الظاهر الذي لا يعرفه إلاّ الإمام العارف بمقاصد الكتاب، فالاستدلال بآية على أمر، دليل على ظهور الآية في ذلك الأمر، و قد وقع في المقام ذلك: ففيما رواه زرارة بن أعين في الصحيح، عن أبي جعفر - عليه السلام - قال: العمرة واجبة على الخلق بمنزلة الحج، لان اللّٰه تعالى يقول: وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌، و انّما نزلت العمرة بالمدينة. و في صحيحة معاوية بن عمّار، عن أبي عبد اللّٰه - عليه السلام - قال: العمرة واجبة على الخلق بمنزلة الحج على من استطاع اليه سبيلا، لأنّ‌ اللّٰه عزّ و جلّ‌ يقول: أَتِمُّوا الْحَجَّ‌ وَ الْعُمْرَةَ‌ لِلّٰهِ‌. و على ما ذكرنا لا يبقى إشكال في: انه لا بدّ من الاعتراف بظهور الآية في نفسها في وجوب العمرة. (‏فاضل موحدی لنکرانی، محمد، «تفصیل الشریعة (کتاب الحج)»، ج 2، ص 217.)
[2] ‏حر عاملی، محمد بن حسن، «تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة»، ج 14، ص 295، حدیث 2.
[3] ‏همان، ج 14، ص 296، حدیث 8.
[4] ‏کلینی، محمد بن یعقوب، «الکافی (اسلامیه)»، ج 1، ص 264، حدیث 1.
[5] ‏ قرآن :سوره بقره، آیه 158.
[6] منها: قوله تعالى فَمَنْ‌ حَجَّ‌ الْبَيْتَ‌ أَوِ اعْتَمَرَ.. و المناقشة في الاستدلال بها على أصل الوجوب، ظاهرة. (‏فاضل موحدی لنکرانی، تفصیل الشریعة (کتاب الحج)، ج 2، ص 218.)
[7] ‏حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج 14، ص 295، حدیث 4.
[8] ‏همان، ج 4، ص 498، حدیث 11.
[9] ‏همان، ج 14، ص 296، حدیث 5.
[10] ‏ابن‌بابویه، محمد بن علی، «من لايحضره الفقيه»، ج 2، ص 524.
[11] و يجب على الفور كالحج كما في المبسوط و السرائر، و لم أظفر بموافق لهم، و لا دليل إلاّ على القول بظهور الأمر فيه. نعم في التذكرة الإجماع عليه، و في السرائر نفي الخلاف عنه. (‏فاضل هندی، محمد بن حسن، «کشف اللثام عن قواعد الأحکام»، ج 6، ص 290.)
[12] ‏خوئی، سید ابوالقاسم، «موسوعة الإمام الخوئي»، ج 28، ص 150.

منابع
علاوه بر قرآن.
‏‫ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لايحضره الفقيه، بی‌جا، 1363.
‏‫حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، بی‌جا، 1416.
‏‫خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئي، بی‌جا، 1418.
‏‫فاضل موحدی لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب الحج)، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1418.
‏‫فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، قم - ایران، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1416.
‏‫کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (اسلامیه)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1363.

برچسب ها :

اجماع حج عمره اتمام کتاب وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ حج اکبر حج اصغر مره فوریت عمره

نظری ثبت نشده است .