موضوع: صلاة المسافر (1)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۲/۴/۱۹
شماره جلسه : ۱
چکیده درس
-
ذکر اقوال در مسأله
-
بررسي ادلّه اماميه در مسأله
-
استدلال به عبارت «فمن تطوّع خيراً» بر قول به رخصت
-
استدلال به عبارت «يريد الله بکم اليسر و لا يريد بکم العسر» بر قول به رخصت
-
دلايل بطلان استدلال
-
نکته: تفاوت حيثيت تقييديه و تعليليه
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
امام خميني ـ رضوان الله عليه ـ در بحث «صلاة» کتاب تحریر الوسیله ذيل عنوان «فصلٌ فی صلاة المسافر»، میفرمایند: يجب القصر علي المسافر فی الصلوات الرباعية مع اجتماع الشروط الآتية؛[1] قصر در نمازهای چهار رکعتی با وجود شرائط هشتگانهاي که ذکر ميشود، واجب است.
ذکر اقوال در مسأله
بحث اوّل اين است که چه دلیلی بر وجوب قصر نماز در مسافر وجود دارد؟ و اصلاً آیا قصر برای مسافر به عنوان عزیمت است، یا رخصت و يا سنّت مؤکّده است؟ابتدا اشارهای به برخی از اقوال بین مذهب امامیّه و سایر مذاهب میکنیم و بعد از آن، ادلّه را باید ذکر کنیم که عمده دلیل، آیات و روایات است.
مرحوم شیخ طوسی در کتاب خلاف در مسئلهی 321 میفرماید: التقصير في السفر فرض و عزيمة و الواجب من هذه الصلوات الثلاث: الظهر و العصر و العشاء الآخرة ركعتان فإن صلّی أربعاً مع العلم وجب عليه الإعادة؛[2] یعنی کسی حق ندارد در سفر نمازش را چهار رکعتی بخواند و تقصير به عنوان عزیمت است، حتماً باید قصر بخواند و اگر تمام بخواند باطل است و بايد نماز را اعاده کند.
ايشان در ادامه نظر ابو حنيفه را نقل ميکند و مينويسد: و قال أبو حنيفة مثل قولنا إلا أنّه قال: إن زاد علی ركعتين فإن كان تشهّد في الثانية صحّت صلاته و ما زاد علي الثنتين يكون نافلة إلا أن يأتم بمقيم فيصلّي أربعاً فيكون الكلّ فريضة أسقط بها الفرض؛ ابو حنیفه نيز در میان مذاهب اهل سنت، قصر در نمازهای چهار رکعتي را مثل مذهب امامیه عزیمت میداند، منتها اختلافي هم وجود دارد و آن این است که اگر مسافر در سفر بیش از دو رکعت را خواند، اگر در رکعت دوم تشهّدش را خوانده باشد نمازش درست است و رکعت سوم و چهارم به عنوان نافله حساب میشود و لو عمداً هم باشد، مگر آنکه به مُقیم اقتدا کند، که در اين صورت، تمام نمازش فریضه خواهد بود.
شیخ طوسی میفرماید: «و القول بأنّ التقصير عزيمة مذهب علي عليه السّلام و عمر و في الفقهاء مالك و أبيحنيفة و أصحابه». در ادامه عقيده شافعي را اينگونه نقل ميفرمايد: و قال الشافعي: هو بالخيار بين أن يصلّي صلاة السفر ركعتين و بين أن يصلّي صلاة الحضر أربعاً فيسقط بذلك الفرض عنه و قال الشافعي: التقصير أفضل؛ شافعي دو نظر در مسأله دارد، نظر اوّل اين است که شخص مسافر مخیّر است و قول دوّم نيز اين است که قصر افضل است. بعضی هم از مالک نقل کردهاند که مذهب مالکیّه میگویند: قصر سنّت مؤکّده است.
منتها قول چهارمی هم در این عبارت مرحوم شیخ وجود دارد که و قال المزني: و الإتمام أفضل و بمذهبه قال في الصحابة عثمان و عبد الله ابن مسعود و سعد بن أبي وقاص و عائشة و في الفقهاء الأوزاعي و أبو ثور؛ مزني به عکس شافعی گفته که در سفر اتمام افضل است.
بنابراين، در مجموع، چهار قول بین علمای مسلمین داریم؛ یک قول این است که قصر واجب است؛ قول دوم این است که مسافر مخیّر است و فرقي بين اتمام و قصر نيست؛ قول سوم این ست که قصر راجح است و قول چهارم هم این است که تمام خواندن راجح است.
در مورد اينکه از آيه عزيمت استفاده ميشود يا رخصت، سه نظر وجود دارد. یک قول این است که این آیه دلالت بر عزیمت دارد. نظر دوم این است که این آیه بر رخصت دلالت دارد، اما روایات عزیمت را مطرح کردهاند و قول سوم هم این است که آیه نسبت به این موضوع، نفیاً و اثباتاً تعرّضی ندارد، از اين آیه، نه میتوان عزیمت را استفاده کرد و نه رخصت را.
برای روشن شدن دلالت و مفاد اين آيه، لازم است آیاتي را که در سوره بقره راجع به روزه بيان شدهاند، مورد بررسي قرار دهيم. خداي متعال در آيات 183 تا 185 سوره بقره ميفرمايد: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلَي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَي الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُديً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدي وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)
از بعضي تعابير این آیات استفاده میشود که ترک روزه در سفر، عزیمت است. برای اینکه در دو جا میفرماید: (مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ) یعنی اینها تکلیفی ندارند و در ایام دیگر باید روزه بگيرند. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» یعنی در سفر و يا در حال مریضی روزه نگیرند؛ بلکه در غیر ماه رمضان در ایام دیگری که در حضر هستند روزه بگیرند.
در آیه 185 مجدداً میفرماید: «وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» یعنی خدای تبارک و تعالی برای مریض و مسافر روزهاي ديگر غير از ماه رمضان را معین فرموده است و فرموده است: الآن که سفر هستید در ایام دیگری غیر از سفر روزه بگیرید.
نتيجه اين ميشود که کسي نميتواند بگويد از عبارت «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ» استفاده میشود که مسافر اگر روزه بگیرد، بهتر است. خير، اين قسمت از آيه ربطی به روزه مسافر ندارد. اگر ما باشیم و آیهی 184 بقره، از آن استفاده میکنیم روزه برای مریض و برای مسافر، حرام است و ترک آن واجب است.
نتيجه بحث جلسه امروز اين ميشود که از آیات سورهی مبارکه بقره در مورد روزه، به خوبی استفاده میکنیم روزه گرفتن در سفر حرام است.
[1] ـ تحرير الوسيلة، ج1، ص247.
[2] ـ الخلاف، ج1، ص569.
[3] ـ الميزان في تفسير القرآن، ج2، ص13.
بررسي ادلّه اماميه در مسأله
در میان فقهای امامیه اولاً مسأله اجماعی است؛ یعنی هیچ فقيهي نيست که قائل باشد قصر در سفر، عزیمت نیست. همه به اين مطلب تصریح کردهاند و بالاتر از اجماع، اين فتوا از ضروريات مذهب امامیّه است. غیر از این دو دلیل، آن چه که باید مورد استدلال قرار بگیرد و مقداري هم بحث دارد، آیهی شریفهی 101 سوره مبارکه نساء است.آيه 101 سوره نساء
خداي متعال در اين آيه ميفرمايد: (وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوّاً مُبيناً)؛ و چون به سفر ميرويد اگر ميهراسيد كافران شما را بيازارند، گناهي بر شما نيست كه از نماز بكاهيد، بيگمان كافران براي شما دشمني آشكارند.در مورد اينکه از آيه عزيمت استفاده ميشود يا رخصت، سه نظر وجود دارد. یک قول این است که این آیه دلالت بر عزیمت دارد. نظر دوم این است که این آیه بر رخصت دلالت دارد، اما روایات عزیمت را مطرح کردهاند و قول سوم هم این است که آیه نسبت به این موضوع، نفیاً و اثباتاً تعرّضی ندارد، از اين آیه، نه میتوان عزیمت را استفاده کرد و نه رخصت را.
برای روشن شدن دلالت و مفاد اين آيه، لازم است آیاتي را که در سوره بقره راجع به روزه بيان شدهاند، مورد بررسي قرار دهيم. خداي متعال در آيات 183 تا 185 سوره بقره ميفرمايد: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلَي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَي الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُديً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدي وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)
بررسي آيات سوره بقره
چون بين روزه و نماز تلازم است؛ در جایی که انسان میتواند نماز تمام بخواند، غیر از اماکن اربعه که دلیل خاص بر تخییر داریم، کسی که در یک جا قصد میکند، نماز تمام میخواند، روزه هم میتواند بگیرد. سؤال اين است که آیا مسافر یا کسی که مریض است، ترک روزه برای او عزیمت است؟ یعنی حق ندارد روزه بگیرد و اگر روزه گرفت، کار حرام و غیر مشروع انجام داده است؟از بعضي تعابير این آیات استفاده میشود که ترک روزه در سفر، عزیمت است. برای اینکه در دو جا میفرماید: (مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ) یعنی اینها تکلیفی ندارند و در ایام دیگر باید روزه بگيرند. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» یعنی در سفر و يا در حال مریضی روزه نگیرند؛ بلکه در غیر ماه رمضان در ایام دیگری که در حضر هستند روزه بگیرند.
استدلال به عبارت «فمن تطوّع خيراً» بر قول به رخصت
امّا در این آیات، دو قسمت وجود دارد که یک مقدار شبههی رخصت را ایجاد میکنند. یک قسمت، عبارت (فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ) از آيه است که ميفرمايد: اگر کسي اين عمل را بیاورد، امري راجح خواهد بود «فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ» آیا از این تعبیر میشود فهمید گروههاي سه گانه که در آيه ذکر شدهاند، يعني مسافران، افراد بيمار و کساني که طاقت و قدرت روزه را ندارند، اگر روزه بگيرند براي آنها خير و خوبي است؟ديدگاه مرحوم علاّمه طباطبايي
مرحوم علاّمه طباطبايی (رضوان الله تعالی علیه) در کلمهی «تطوّع» دقّتی فرمودند که تطوّع اختصاص به مستحبات ندارد؛ بلکه تطوّع اعم از الزامیّات و غیر الزامیّات است. ايشان میفرمایند: در فقه و میان فقها اصطلاح شده است که تطوّع را فقط در مستحب استعمال میکنند، اما کاربرد اين واژه در قرآن، عمومیّت دارد. ايشان مينويسد: فمعني التطوّع التلبّس في إتيان الفعل بالرضا و الرغبة من غير كره و استثقال سواء كان فعلاً إلزاميا أو غير إلزامي؛[3] تطوع به معناي اين است كه انسان خودش داوطلبانه كاري را انجام دهد كه اطاعت خدا هم هست، بدون اينكه در انجام آن كراهتي داشته باشد و اظهار ناراحتي كند، حال چه اينكه آن عمل الزامي و واجب باشد و چه غير الزامي و مستحب.ديدگاه دوم
برخی گفتهاند: عبارت (فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ) مربوط به روزه در غیر ماه رمضان است؛ یعنی ابتدا خدا میفرماید: (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ ... أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ) که مراد از «أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ» ایام ماه رمضان است و به دنبال آن، تکلیف مریض، مسافر و کساني که طاقت و قدرت ندارند را معيّن ميفرمايد و مطلب تمام ميشود؛ به عبارت ديگر، خداوند ميفرمايد: روزه ماه رمضان بر شما واجب است غير از اين سه گروه. در ادامه، مطلب جديدي بيان ميفرمايد که (فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ) کسي که در غير از ماه رمضان در ساير ماهها بخواهد روزه بگيرد، براي او خير است.ديدگاه سوم
احتمال سومي که مطرح شده اين است که گفته شود عبارت «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ» ربطی به مریض و مسافر ندارد، بلکه به «عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ» مربوط است. يعني خداوند وجوب روزه را از اين گروه برداشته است و بايد فديه دهند؛ حال، اگر خواستند خيري انجام دهند، برايشان بهتر است.در آیه 185 مجدداً میفرماید: «وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» یعنی خدای تبارک و تعالی برای مریض و مسافر روزهاي ديگر غير از ماه رمضان را معین فرموده است و فرموده است: الآن که سفر هستید در ایام دیگری غیر از سفر روزه بگیرید.
ديدگاه برگزيده
به نظر ما نيز همینطور است که عبارت «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ» اصلاً ربطی به مریض و مسافر ندارد؛ این قسمت از آيه مربوط به گروه سوم يعني کساني که طاقت و قدرت روزه گرفتن را ندارند، ميباشد. اگر این احتمال را هم نگوئیم، میگوئیم احتمال دوم مدّ نظر آيه است و به نظر ميرسد اگر ما باشیم و آیهی (وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ)، دیگر نیازی نداریم به ادلّهی دیگر برای استحباب روزه. یعنی اگر کسی به این آیه استدلال کند برای استحباب روزهی تمام ایام سال، غیر از آن ایامی که روزه در آنها حرام شده یا کراهت دارد، استدلال تمامی است.نتيجه اين ميشود که کسي نميتواند بگويد از عبارت «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ» استفاده میشود که مسافر اگر روزه بگیرد، بهتر است. خير، اين قسمت از آيه ربطی به روزه مسافر ندارد. اگر ما باشیم و آیهی 184 بقره، از آن استفاده میکنیم روزه برای مریض و برای مسافر، حرام است و ترک آن واجب است.
استدلال به عبارت «يريد الله بکم اليسر و لا يريد بکم العسر» بر قول به رخصت
قسمت دومي که در آيه 185 وجود دارد، عبارت (يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَوَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ) است. آیا از این قسمت آیه فهمیده نميشود که خدا الزام را برداشته است؟ بگوييم اگر روزه براي یک مریضی زحمت و مشقّتی ندارد، مانعی ندارد و میتواند روزه بگیرد؟ بعضی از فقها، یا در میان خاصه و یا در میان عامه، نيز به استناد همين آيه تفصیل دادهاند بین مرض خفیف و مرض غیر خفیف. همچنين است در مورد مسافر، اگر روزه گرفتن برای او در سفر عسری و مشقّتی ندارد، بگوئیم بر حسب این آیهی شریفه مانعی ندارد و میتواند روزه بگیرد.دلايل بطلان استدلال
این مطلب به نظر ما باطل است. چون اولاً خداي تبارک و تعالي تکلیف را معلّل به این قسمت نکرده است. خدای تبارک و تعالی به عنوان حکمت ميفرمايد که چرا برای مسافر این حکم را خدا قرار داده است و اين علّت نيست. امّا در بحث اصول گفتهايم که اصلاً بحث از علّت و حکمت، بحث درستی نیست؛ ما بحث را بر روی حیثیت تقییدیه و تعلیلیه بردهايم، میگوئیم: آیه شریفه حکم را مقیّد به عُسر نکرده است، نفرموده «من کان علی سفرٍ و کان الصیام علیه عَسِراً» روزه نگيرد.نکته: تفاوت حيثيت تقييديه و تعليليه
همانطور که در مباحث اصول گفتهايم، فرق میان حیثیت تقییدیه و تعلیلیه در این است که حیثیت تعلیلیه جزء موضوع قرار نمیگیرد، میگويیم در (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري) موضوع، فقط نماز است؛ خواه این نماز، انسان را به یاد خدا بیاورد یا نیاورد؛ در حالي که اگر گفته ميشد: «أقم الصلاة إذا کانت الصلاة ذکراً لله تبارک و تعالی»، نماز واجب نميشد. این حیثیت تعلیلیه است، قید نیست. در این آیه نيز «عسر» به عنوان قید نیامده است.جواب دوم:
ثانیاً میخواهیم عرض کنیم خداي متعال با عبارت «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» میخواهد بفرماید من در تکالیف حتّی در تکالیف الزامیه ارادهی یُسر و آساني بر شما را دارم؛ «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» یعنی خدا از اوّل ارادهی مشقّت و تکالیف سخت براي امّت نبي اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) نکرده است. و از ممیّزات دین اسلام، شریعت سمحهی سهله است. پس، «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» یعنی حتی در نماز تمامی که میخوانید، حتی در روزهای که میگیرید، خدای تبارک و تعالی براي شما آساني را اراده کرده است؛ چه نماز تمام و چه نماز قصر، هر دو یُسر است، چه روزهی در حضر و چه ترک روزه در سفر هر دو یُسر است. کسی نمیتواند به این آیه استدلال کند و بگويد در هر جايي عُسر باشد، تکلیفی نیست.جواب سوم:
جواب ديگري که داده ميشود و ما آن را مباحث فقهي امام (رضوان الله تعالی علیه) داریم، اين است که عبارت «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» جمله إخباري از اصل تشريع است. «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» دارد خبر میدهد و انشاء نمیکند و از جملهی خبریه و إخباریه نمیتوان حکمی استفاده کرد.نتيجه بحث جلسه امروز اين ميشود که از آیات سورهی مبارکه بقره در مورد روزه، به خوبی استفاده میکنیم روزه گرفتن در سفر حرام است.
جلسه آينده: بررسي آيه 101 سوره نساء
انشاءالله فردا آیه 101 سوره نساء: (وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ) را مورد بررسي قرار ميدهيم و اين بحث که آیا از آیه استفاده میشود: قصر، عزیمت است یا رخصت و يا آنکه اين آيه بر هيچ يک از عزيمت و رخصت دلالت ندارد؟و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
[1] ـ تحرير الوسيلة، ج1، ص247.
[2] ـ الخلاف، ج1، ص569.
[3] ـ الميزان في تفسير القرآن، ج2، ص13.
نظری ثبت نشده است .