موضوع: صلاة المسافر (1)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۲/۴/۲۷
شماره جلسه : ۸
چکیده درس
-
بررسی تفصیلی نظریهی صاحب جواهر(ره) در مقام، ضمن دو مطلب مقدماتی
-
فرق کلام صاحب جواهر(ره) با نظر اکثر فقهاء عظام
-
تبیین پنج قول پیرامون ملاک در حد شرعی تقصیر
-
مناقشه بر اقوال خمسه و تبیین قول ششم از منظر صاحب جواهر(ره)
-
تبیین دو فرض غیر قادح در مقام، از منظر صاحب جواهر(ره)
-
تبیین دلائل نظریهی عینیت، از منظر صاحب جواهر(ره)
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
دو مطلب مقدماتی؛
بحث رسید به فرمایش صاحب جواهر(ره)، ببینیم که آیا این روایاتی که «مسیرة یوم» و «بریدان» را با کلمهی «أو» به یکدیگر عطف کرده مثل آن روایت موثقهی سماعه و برخی از روایات دیگر، مقدار مسافت را فرمودند «فی مسیرة یومٍ أو بریدین»، یا به جای «مسیرة یوم» تعبیر «فی بیاض یومٍ أو بریدین» داشت، ببینیم که صاحب جواهر(ره) اینجا چه راهی را طی کردند؟ حال بعد از آن نکاتی که در بحث دیروز عرض کردیم، عمدهی فرمایش صاحب جواهر(ره) دو مطلب زیر است که میفرمایند:مطلب اول:
مسیرة یوم و ثمانیة فراسخ و بریدان، به حسب واقع متقارب به یکدیگرند؛یک مطلبی که این دو تا از نظر واقع متقارب به یکدیگرند، یعنی مسیرة یوم و ثمانیه فراسخ به حسب واقع که حساب میکنیم اینطور نیست که یک ملاکهایی باشد که بینشان تباین باشد؛ آری بین این دو نه تنها تباین و تقابل نیست، بلکه این دو بحسب الواقع متقاربند، یعنی به حسب خارج کسی که یک مسیر یوم را طی میکند هشت فرسخ را رفته، کسی که هشت فرسخ را طی میکند این بریدان یا مسیرة یوم را رفته، این یک مطلب.
مطلب دوم:
به تأیید روایات، مراد از مسیرة یوم، إعتدال من حیث الزمان و السیر و الدابة و الطریق است؛باز صاحب جواهر(ره) میفرمایند: این مطلب هم مسلّم است که آنهایی که میگویند مسیرة یوم مرادشان اعتدال من حیث الزمان و من حیث السیر و من حیث الدابة و من حیث الطریق، روایاتی که ما داریم، خود این هم مؤید این مطلب دوم است که معتدل السیر را ملاک قرار میدهند.
بررسی تفصیلی نظریهی صاحب جواهر(ره) در مقام؛
بعد از بیان این دو مطلب، ادعای اصلی صاحب جواهر(ره) این است که این «مسیرة یوم» که به عنوان ملاک قرار داده شده مسیرة یومٍ عند الشارع ملاک است. یعنی شارع به چه چیزی میگوید مسیرة یوم، مدعای ایشان این است که اینجا مراد مسیرة یومٍ بحسب العرف نیست، یا به حسب زمان، ببینیم حالا یک کسی از اول تا آخر روز حرکت کرد بگوئیم این مسیرة یومٍ است، صاحب جواهر(ره) میفرماید اگر کسی بریدان آمد اما هنوز یوم کامل نشده، مثلاً صبح حرکت کرد، اذان ظهر بریدانش کامل شد، هشت فرسخش محقق شد، میفرماید: این مقدار «هذا مسیرة یومٍ عند الشارع» است و بالعکس؛ اگر کسی صبح حرکت کرد سلانه سلانه، آرام آرام، آهسته آهسته تا مغرب، اما به اندازهی هشت فرسخ نیست، ولو یک روز را راه رفته، اما این مسیرة یومٍ عند الشارع نیست. میفرمایند ما از این روایات استفاده میکنیم که خود این عنوان مسیرة یومٍ فی نظرالشارع باید باشد.فرق کلام صاحب جواهر(ره) با نظر اکثر فقهاء عظام؛
صاحب مدارک(ره) و بسیاری از فقهای دیگر همچون شهید اول(ره)، شهید ثانی(ره)، فیض کاشانی(ره)، علامه حلی(ره)، محقق حلی(ره) و دیگران میگویند: ثمانیة فراسخ یک امر شرعی نیست که هشت فرسخ، اگر دینی هم نبود ما میگفتیم این مقدار یک فرسخ است، چهار فرسخ میشود یک برید و هشت فرسخ هم بریدان میشود، فاصله را که شرع نیامده برای ما درست کند! همانطور که خود ثمانیة فراسخ، یک امر شرعی نیست، بلکه مثل زمان دو سه ساعت، یک امر عرفی و مقدار مسافت خارجی است، ایشان مسیرة یومٍ را هم میگویند یک امر شرعی نیست بلکه یک امر عرفی است، مقدار راهی که یک نفر در یک روز کامل دارد، آن وقت دیگران مثل صاحب مدارک(ره) و بسیاری از فقهای دیگر همچون شهید اول(ره)، شهید ثانی(ره)، فیض کاشانی(ره)، علامه حلی(ره)، محقق حلی(ره) بر خلاف نظر صاحب جواهر(ره) نظر دادند؛ یعنی شاید بگوئیم صاحب جواهر(ره) در این مطلب متفرّد است. از این رو، دیگران میگویند اینها دو معیار واقعی و عرفی است؛اما صاحب جواهر(ره) میفرمایند: ثمانیة فراسخ یک تعبیر و اصطلاح شرعی است و شارع میگوید من بریدان را مسیرة یومٍ میدانم، ثمانیة فراسخ را مسیرة یومٍ میدانم، ایشان میفرماید: «فهما (یعنی مسیرة یومٍ و ثمانیة فراسخ) شیءٌ واحدٌ فی نظر الشارع»، در نظر شارع اینها یکی است «لا أنّهما أمران مختلفان»، اینها دو چیز مختلف نیستند.
تبیین پنج قول پیرامون ملاک در حد شرعی تقصیر؛
حال چه کار کنیم؟ پاسخ این است که کسانی که میگویند اینها عنوان حقیقت شرعیّه را ندارد اینها بر چند قول دعوا و نزاع کردند، لذا احتمالاتی که دیگران میدهند این است که:قول اول: هر دو تعبیر ملاکند لذا أو به معنای واو است؛
آیا باید بگوئیم هر دو تا باید باشد؟ یعنی بگوئیم نماز در صورتی قصر میشود که هم بریدان باشد و هم مسیرة یومٍ؟ این یک احتمال.یعنی هر دو را میگوئیم ملاک است، آن وقت در نتیجه این «أو» در این روایت سماعه را به «واو» معنا کنیم، این یک. به عبارت دیگر، بعضیهایشان میگویند هر دو ملاک است، حالا اینهایی که میگویند هر دو ملاک است خود صاحب جواهر(ره) هم وقتی نقل میکند میگوید از بعضی عبارات فقها چنین چیزی استفاده میشود. پس روی قول اول، شرط، مجموع این دو تاست.قول دوم مختار صاحب مدارک(ره): یکی از این دو تعبیر ملاک است؛
یا بگوئیم کلّ واحدٍ منهما ملاک است یعنی یا بریدان یا مسیرة یومٍ، حالا بریدان میگوئیم یا ثمانیة فراسخ آن یکی است، یا ثمانیة فراسخ یا مسیرة یومٍ، یکی از این دو تا ملاک است که عرض کردیم از کسانی که بر این مطلب اصرار دارد مرحوم صاحب مدارک(ره) است، صاحب مدارک(ره) میفرماید از مجموع روایات استفاده میشود یکی از این دو تا ملاک است.یعنی اگر بریدان رفتی ولی مسیرة یومٍ نشد اینجا مانعی ندارد، یا اگر مسیرة یومٍ رفتی ولی بریدان نشد اینجا مانعی ندارد! عرض کردم حالا یک کسی پیاده آهسته صبح راه میافتد تا مغرب نگاه میکند میبیند سه فرسخ راه آمده، صاحب مدارک(ره) میگوید اینجا نمازش قصر است چون مسیرة یومٍ محقق شده. پس هر یک از این دو تا. پس روی قول دوم، شرط کلّ واحدٍ منهما است یعنی هر کدام شد کافی است.
قول سوم: ثمانیة فراسخ ظاهری ملاک است و مسیرة یوم، اماره شرعی اوست،
این است که بگوییم ثمانیة فراسخ ملاک است، اما مسیرة یومٍ علامت برای او هست و امارهی برای او هست. یعنی چه؟ یعنی شارع فرموده آنچه که برای قصر آنچه شرطیّت دارد هشت فرسخ است، حالا شما اگر مقداری راه آمدید ولی نمیدانید که هشت فرسخ شده یا نه؟ مسیرة یوم را شارع امارهی شرعی برای هشت فرسخ قرار داده، لذا کاری نداریم به اینکه حالا واقعاً هشت فرسخ رفته یا نه، یعنی دیگر هشت فرسخ واقعی را شارع ملاک قرار نمیدهد میگوید من میگویم هشت فرسخ «شرطٌ للتقصیر فی الصلاة»، اما حالا شما یک مسیری را میروی علامتی نیست، علامت برید و بریدان و ... نیست! و شما نمیدانید که آیا هشت فرسخ شده یا نه؟ در اینجا شارع مسیرة یوم را امارهی شرعیّه قرار داده برای ثمانیة فراسخ. یعنی مسیرة یوم برای شما عند الشک اماره شرعی است. پس روی این قول، شرط عبارت از ثمانیة فراسخ است اما مسیرة یومٍ را شارع عند الشک، امارهی شرعیه قرار داده.قول چهارم: مسیرة یوم ظاهری ملاک است و ثمانیة فراسخ، اماره شرعی اوست؛
عکس قول سوم است که گفتند شارع مسیرة یوم را شرط قرار داده، ملاک برای تقصیر در نماز این است که از اول تا آخر روز باید به عنوان مسیرة یومٍ داشته باشد. اما ثمانیة فراسخ امارهی شرعیه برای او است. عکس قول سوم.قول پنجم مختار صاحب مفتاح الکرامة: هر کدام اماره برای دیگری است؛
یک قول را هم صاحب مفتاح الکرامة(ره) قائل است؛ گفته هر کدام امارهی دیگری است. ثمانیة فراسخ امارهی شرعیه برای مسیرة یومٍ است، مسیرة یومٍ امارهی شرعی برای ثمانیة فراسخ است که البته این قول پنجم به کلام صاحب جواهر یک مقداری نزدیک است.مناقشه بر اقوال خمسه و تبیین قول ششم از منظر صاحب جواهر(ره)؛
صاحب جواهر(ره) میگوید اصلاً روی مبنای ما دیگر مجالی برای این اقوال و این نزاع نیست. این نکته را من میخواهم بیشتر روشن کنم که فرق روش فقهی صاحب جواهر(ره) در اینجا با سایر فقها چیست؟ فرقش این است که صاحب جواهر(ره) میگوید روی قول ما اصلاً دیگر مجالی برای اینکه بگوئیم هر دو تا مجموعاً شرط است یا کلّ واحدٍ منهما شرط است که صاحب مدارک(ره) فرموده، یا یکی شرط است و دیگری اماره، میفرماید مجالی برای این حرفها نیست.
ادعای صاحب جواهر(ره) این است که مسیرة یومٍ به حسب نظر شارع همان ثمانیة فراسخ است و ثمانیة فراسخ به حسب نظر شارع همان مسیرة یومٍ است، یک چنین ادعایی را اینجا دارند. تعبیر ایشان را ببینید که فرمودند «فهما شیء واحد فی نظر الشارع لا أنّهما أمران مختلفان» اصلاً دو چیز نیست، یعنی صاحب جواهر(ره) دوگانگی این دو تعبیر را رد میکند و میفرماید این دو تعبیر یک چیز است. «البحث فی أنّ مدار المسافة علیهما معاً».
تبیین اسباب بروز اقوال اربعه از منظر صاحب جواهر(ره)؛
در نتیجه صاحب جواهر(ره) میفرمایند اگر ما بگوئیم این دو تعبیر، دو چیز هستند، آن وقت نزاع در این واقع میشود و اقوالی پدید میآید که البته حالا صاحب جواهر(ره) آن دو قولی را که یکی شرط باشد و دیگری اماره یا بالعکس باشد را متعرض نشده، اما قولش را هم در میان اقوال فقها داریم، به هر جهت این اقوال از منظر صاحب جواهر در اینجا پدید میآید که:قول اول:
اینکه بگوییم مدار مسافت این است که این دو با هم باید باشد، یعنی ثمانیة فراسخ تنها فایده ندارد اگر کسی تا ظهر رسید به هشت فرسخی فایده ندارد بلکه باید تا آخر روز راه برود، این روی قول اول.قول دوم:
اینکه «أو أنّ المدار علی مسیر الیوم» به ترتیب خود کتاب «جواهر الکلام» میگوئیم، قول دوم صاحب جواهر(ره) میگوید بگوئیم ملاک مسیرة یومٍ است «و إن قصر عن البریدین» ولو کمتر از 8 فرسخ شود. همین جا صاحب جواهر(ره) چهار دلیل برای آنهایی که مسئلهی مسیرة یومٍ را ملاک قرار دادند، مثل شهید ثانی، از میان فقها کسی که ملاک اصلی را گفته مسیرة یومٍ است، باید از اول روز تا آخر روز راه برود ولو کمتر از بریدین بشود ملاک همین است، بریدان ملاک نیست. مرحوم شهید ثانی(ره) چهار دلیل اینجا ذکر میکند و میفرماید:دلیل اول قول دوم:
اصل در مسافت، مسیرة یوم است؛«لأنّه الأصل فی المسافة»، دلیل اولش این است که اصل در مسافت همین است، میگوئیم چقدر راه رفتی؟ زمان، اصل در مسافت است، «و التقدیر بالبریدین تقدیرٌ له»، این بریدان میگوید در این زمان شما یک کیلومتر یا هشت فرسخ راه رفتی، اصل در مسافت همین مسیرة یوم است.
دلیل دوم قول دوم:
دلالت نص بر مسیرة یوم اقوی است؛دلیل آنهایی که قائل به مسیرة یومٍ هستند؛ در اثناء داریم عبارت جواهر(ره) را میخوانیم که یک مقداری ادلهی اقوال هم در آن اشاره شده، بعد میفرماید «و لأن دلالة النص علیه أقوی» دلالت نص بر مسیرة یوم اقواست، چرا؟ «إذ لیس لإعتبارها بالعذر علی الوجه المذکور نصٌ صریح» وقتی مسئلهی ثمانیة فراسخ میشود میگویند «کل فرسخٍ ثلاثة امیال»، هر فرسخی سه میل است، ولی به میل که میرسند اختلاف است که هر میل چقدر است؟ این مسئله بعدی است که بعداً بیان میکنیم آیا هر میلی چهار هزار زراع است یا کمتر یا بیشتر است؟ زراع چقدر است؟
صاحب جواهر(ره) میفرماید: ما نصّ صریحی برای اینکه ازرع را برای ما روشن کند نداریم، «بل ربما اختلف فیهم نصوص و الفتاوی و قد صنّف سیّد جمال الدین احمد بن طاووس کتاباً مفرداً فی تقدیر الفراسخ»، ابن طاووس(ره) کتاب منحصری را در اینکه فرسخ چقدر است، تالیف کرده است؛ یعنی یکی از کارهایی که فقهای قدیم کردند رسالهی مختصّی را برای اینکه فرسخ چقدر است نوشتند، بعد میفرماید «و حاصله علی ما قیل لا یوافق المشهور» ابن طاووس در این رساله با مشهور موافقت نکرده. در نتیجه فراسخ چیز روشنی ندارد ولی مسیرة یومٍ مشخص است، یوم را هم یوم صائم بگیریم، از اول طلوع فجر تا اول شب که مشهور میگویند.
دلیل سوم قول دوم:
دلیلی که علامه حلی(ره) بر آن تاکید کرده به مسیرة یوم برمیگردد؛«و لأن الاصل الذی اعتمد علیه الفاضل و غیره»، آن اصلی که مرحوم علامه به آن اعتماد کرده زیرا مرحوم علامه(ره) و پیروان ایشان عمدتاً روی ثمانیة فراسخ رفتند، لذا ایشان میفرماید آن دلیلی که مرحوم علامه(ره) به آن اعتماد کرده «یرجع إلی الیوم»، برمیگردد به مسیرة یوم، «إذ قد استدلّ علیه فیما حُکی عن تذکرته بأن المسافة تعتبر بمسیر الیوم للإبل السیر العام». علامه(ره) استدلالش این است که چون مسافت مشخص میشود با مسیر یوم، مسیری که اِبِل به عنوان سیر عام دارد.
دلیل چهارم:
وضع لغوی مسافت با مسیرة یوم سازگار است؛بعد در بیان دلیل چهارمش هم میفرماید: وضع لغوی. ریشهی لغوی مسافت سَأِفَ است، میگویئم مسافت یعنی چه؟ میگوئید دور شدن، حرکت کردن در زمین، راهی که انسان میرود یعنی خود لفظ مسافت معنای لغویاش با مسیرة یوم عمدتاً سازگاری دارد نه با ثمانیة فراسخ. صاحب جواهر(ره) میفرماید این هم احتمال دوم است که ملاک، مسیرة یوم باشد.
قول سوم:
اینکه «أو أن المدار علی التقدیر بالبریدین» قول سوم اینکه بگوئیم مدار، تقدیر به بریدین است، بریدین همان ثمانیة فراسخ است «کما ... یلوح من الذکری»، شهید اول(ره) در کتاب ذکری تصریح کرده است. دلیل آنهایی که مسلئهی ثمانیة فراسخ را میگویند چیست؟ ایشان میفرمایند: «لأنه تحقیقٌ و الآخر تقریبٌ»، این در کلمات دیگران هم آمده، میفرماید هشت فرسخ ضابطهمند است، شیخ انصاری(ره) در کتاب الصلاة وقتی میخواهد قول ثمانیة فراسخ را اختیار کند میفرماید «لأنه اضبط»، چون این مشخصتر است، مسیرة یوم، یک کسی یک مقداری مینشیند، میخوابد، غذا میخورد، معلوم نیست او تقریبی است.قول چهارم:
اینکه «أو أن المدار حصول احدهما کل واحدٍ منهما عملاً بکل من الدلیل کما استظهره فی المدار»بعد صاحب جواهر(ره) میفرماید: تمام این اقوال اربعه و تمام این نزاعها در صورتی است که ما بگوئیم اینها دو چیز است، اما اگر گفتیم عند الشارع اینها یک چیز است «بناءً علی ما ذکرنا من أنهما شیءٌ واحد عند الشارع فمسیر الیوم عنده عبارةٌ عن قطع بریدین»، به شارع عرض میکنیم شما مسیرة یومٍ را برای ما معنا کنید، نمیفرماید از اول فجر تا اول مغرب، بلکه میفرماید بریدان. به شارع میگوئیم بریدان را برای ما معنا کنید میفرماید مسیرة یومٍ، «و متی تحقق احدهما تحقق الآخر فی نظره» یعنی اصلاً اینها در نظر شارع انفکاک ندارد، در نظر شارع نمیشود بگوئیم مسیرة یومی هست اما هشت فرسخ نیست، هشت فرسخی هست و مسیرة یومٍ نیست، اینها یکی هستند و ملازمه دارند و بینشان انفکاک نیست.
تبیین دو فرض غیر قادح در مقام، از منظر صاحب جواهر(ره)؛
بعد صاحب جواهر(ره) دو فرض را ذکر میکند که منافاتی با نظر خودشان ندارد که عبارتند از:
فرض اول:
«إذ فرض مسیر البریدین فی بعض الیوم»، کسی در نصف روز هشت فرسخ بیاید، این یک فرض. به عبارت دیگر، فرض اول این بود نصف روز هشت فرسخ آمده، شارع میگوید همین هشت فرسخ به نظر من مسیر یومٍ است، من همین را مسیر یومٍ میدانم، فرض اول مسیر یومٍ عنده.
فرض دوم:
«أو نقصان مسیر الیوم عنهما»، کسی تمام روز را حرکت کند ولی مثلاً شش فرسخ حرکت کرده، میفرماید این دو فرض «غیر قادحٍ فی المراد شرعاً»، چرا؟ «لأن الاول مسیر یومٍ عنده»،؛ به تعبیر دیگر، در فرض دوم کسی تمام روز را آمده ولی شش فرسخ آمده، شارع میگوید من این را مسیر یوم نمیدانم، طبق کلام صاحب جواهر(ره). تا حالا این مدعای صاحب جواهر(ره) است.تبیین دلائل نظریهی عینیت، از منظر صاحب جواهر(ره)؛
حالا به صاحب جواهر(ره) عرض میکنیم شما برای مدعایتان چه دلیلی دارید که مسیر یومٍ در نزد شارع ثمانیة فراسخ است و ثمانیة فراسخ همان مسیر یومٍ است، که ایشان در پاسخ به چند دلیل استناد میکنند:دلیل اول:
صریح بعضی از ادله سابقه؛«کاد صریح بعض الأدلة السابقة»، بعضی از ادلهی سابقه و روایاتی که ما آوردیم صریح در این معناست، از جمله:
یک. روایت هشتم، موثقه سماعه؛
یکی همین موثقهی سماعه را بیان میکند، موثقه سماعه حدیث هشتم همین باب اول از ابواب صلاة مسافر بود، مضمره هم هست، «سألته عن المسافر فی کم یقصر الصلاة فقال فی مسیرة یومٍ و ذلک بریدان و هما ثمانیة فراسخ» صاحب جواهر(ره) میفرماید این روایت نمیخواهد بگوید مسیرة یومٍ عرفی من میگویم روی آن نظر میدهد یعنی شارع بر حسب این روایت میخواهد بگوید این سه تا در نظر من یک معنا دارد، مسیرة یومٍ یعنی بریدان، بریدان یعنی ثمانیة فراسخ، ثمانیة فراسخ یعنی مسیرة یومٍ.دو. روایت بجلی:
بعد میفرماید «و خبر البجلّی»، در این راویاتی که ما خواندیم نبود.
سه. روایت اول، حسنه فضل بن شاذان:
«و حسنهی فضل بن شاذان» که این همان روایت اول بود که خواندیم، روایت اول که ما هم یک مقدار توضیح دادیم، یک جا فرمود «إنما وجب التقصیر فی ثمانیة فراسخ» بعد فرمود «لأن ثمانیة فراسخ مسیرة یومٍ»، صاحب جواهر(ره) میگوید این تعلیل یعنی چه؟ البته اینها را دیگر توضیح نداده و فقط اشاره کرده، ولی مرادش این است. صاحب جواهر(ره) میفرماید این «لأنّ» نمیخواهد تعلیل ارتکازی عند الناس را بیان کند، زیرا یک وقتی هست که یک تعلیلی را شارع ذکر میکند میگوئیم همان که خود شما میدانید میگوئیم خمر نخور، میگوید چرا؟ میگوئیم خودت میدانی که مسکر است، این یک تعلیل ارتکازی است، آب نخور که ضرر دارد، البته عرض کردم این بیانی است که ما داریم برای توضیح صاحب جواهر(ره) میدهیم. ایشان میفرماید: «لأنّ ثمانیة فراسخ مسیرة یومٍ للعامة» نمیخواهد یک تعلیل عرفی ارتکازی را بیان کند بلکه میخواهد بگوید در نزد منِ شارع این است، منِ شارع ثمانیة فراسخ را مسیرة یومٍ میدانم.
چهار. روایت ششم از عیون:
بعد میفرماید آن روایت ششم که در عیون بود آنجا «و التقصیر فی ثمانیة فراسخ».پنج. خبر اعمش:
خبر أعمش را خواندیم در اینجا که آن هم باز در باب اول نبود، در ذهنم میآید در باب هفدهم بود. حدیث هشتم از باب هفدهم صفحه 508 میفرماید «محمد بن علی بن الحسین فی الخصال بإسناده عن الأعمش عن جعفر بن محمد(عليه السلام) فی حدیث شرایع الدین قال و التقصیر فی ثمانیة فراسخ و هو بریدان»، صاحب جواهر در فقه الحدیث این روایات نظر شریفشان این است میفرماید چرا در روایات تأکید دارد که این، این است، بریدان ثمانیة فراسخ است و ثمانیة فراسخ هم بریدان است، میخواهد بگوید این «عندنا» یعنی «عند الشارع» این چنین است.شش. روایت هفدهم:
روایت هفدهم و آخرین روایتی که اشاره میکند در همین باب اول خبری است که از شیخ کشّی(ره) نقل شده حدیث هفدهم. در آنجا میفرماید «التقصیر یجب فی بریدین».پس این ادله را خوب دقت کنید، صاحب جواهر(ره) میفرماید صریح روایات، «سماعه، بجلّی، فضل بن شاذان (دو تا خبر)، خبر اعمش، خبر ابن مسلم، صاحب جواهر(ره) میفرماید این شش روایت صریح در این است که بریدان عند الشارع، همان مسیرة یومٍ است.
دفع یک توهم در مقام؛
شما خطاب به صاحب جواهر نگوئید که جناب صاحب جواهر(ره) در بعضی از این روایات اصلاً اسمی از مسیرة یومٍ نیست، فقط دارد بریدان و هما ثمانیة فراسخ، زیرا پاسخ این است که ایشان به این «هما» میخواهد تمسک کند و میگوید از مجموع این روایات و تعابیر که این، این است یعنی عندنا» یعنی «عند الشارع». این دلیل اول ایشان بود.دلیل دوم، سوم و چهارم:
سه تا مؤیّد یا دلیل دیگر صاحب جواهر(ره) دارد که حتماً مراجعه بفرمایید.و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
نظری ثبت نشده است .