موضوع: صلاة المسافر (1)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۲/۴/۲۶
شماره جلسه : ۷
چکیده درس
-
تبیین یک نتیجه دیگر مستفاد از روایات باب اول
-
بررسی چند روایت دیگر در باب حد مسافت شرعی
-
بررسی هفت نکته مهم در مقام
-
پذیرش نظریه صاحب مدارک، صاحب جواهر و شیخ انصاری
-
بررسی یک اشکال بر نظریه صاحب جواهر و شیخ انصاری(ره) از منظر مختار
-
تبیین نظریه متفاوت صاحب جواهر(ره) در مقام
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
تبیین یک نتیجه دیگر مستفاد از روایات باب اول؛
ملاحظه فرمودید که روایات زیادی درباره حد مسافت شرعی داریم و برخی از آنها بررسی شد در این زمینه یک نتیجه دیگر از روایات باب اول استفاده میشود.روایاتی که در باب حد مسافت شرعی خوانده شد، استفاضه بودن و در حد مستفیض بودن آنها مسلم است و بلکه ادعای تواتر هم در این روایات شده، بزرگانی مثل مرحوم محقق خوئی(ره) و قبل از ایشان در میان قدما هم داریم کسانی که نسبت به این روایات، ادعای تواتر کردهاند؛ یعنی ما روایات متواتر داریم که مقدار مسافت «ثمانیة فراسخ» است، «ثمانیة فراسخ»، «بریدان» است، «بریدان» و «اربعة و عشرون میلاً» است؛
البته این نکته را هم عرض کنم ما در باب تواتر، لازم نیست که در یک موضوعی چهل تا صد، روایت داشته باشیم تا بگوئیم روایت متواتر در آن باب وجود دارد. بلکه همین مقدار برای تواتر کافی است، یعنی اگر یک کسی در فقه تتبع کند و در کلمات فقها تتبع کند، موارد این چنینی که مثلاً ده تا پانزده روایت وجود دارد، همین مقدار برای مسئلهی تواتر ولو تواتر اجمالی کافی است؛ البته نمیخواهیم «تواتر لفظی» را بگوئیم، بلکه برای تواتر معنوی و تواتر اجمالی، همین تعداد روایت کفایت میکند.
آن وقت اگر در فقه، در یک موضوعی روایات متواتر بود، دیگر فقیه محتاج به بررسی سند نیست؛ زیرا بررسی سند مربوط به اخبار آحاد است، اما اگر در جایی روایت متواتر بود دیگر نیازی به بررسی سند نیست. نظیر این مطلب را هم در بحث ارتداد و وجوب قتل مرتد داریم، ما حدود بیست و سه روایت در آنجا داریم؛ لذا اگر در آنجا هم ادعای تواتر کنیم ادعای گزافی نیست و در همین بحث نیز عرض کردم که نسبت به این «ثمانیة فراسخ»، «بریدان»، «اربعة و عشرون میلاً» ادعای تواتر اجمالی شده و این مطلب درستی است.
بررسی چند روایت دیگر در باب حد مسافت شرعی؛
در نتیجه روایاتی که در بحث دیروز خواندیم، عرض کردیم اولین مطلب این است که آیا بین «ثمانیة فراسخ»، و «مسیرة یومٍ» اینها دو ضابطه است که در این روایات ذکر شده یا اینکه مآلشان به یک شیء واحد برمیگردد. البته قبل از بیان این مطلب، ابتدا باید برخی از روایات دیگر هم که راجع به «مسیرة یومٍ» هست ولو در این باب اولی که دیروز خواندیم نیامده، اینها را هم اشاره کنیم.بررسی روایت فضیل بن یسار از امام صادق(عليه السلام)؛
اولین روایت در کتاب «الکافی» جلد چهارم صفحه 129 آمده است و سند و متن آن به شرح زیر است:الف. بررسی سند روایت؛
«عدةٌ من اصحابنا عن احمد بن محمد عن علی بن حکم عن عمرو بن حفص عن فضیل بن یسار قال»
ب. بررسی دلالت روایت؛
«سألت أبا عبدالله(عليه السلام) عن الرجل یشیّع أخاه فی شهر رمضان»، یک مردی برادر خودش را مشایعت میکند در ماه رمضان، میخواهد به سفر برود و مشایعتش میکند، «فیبلغ مسیرة یوم»، میرسد به جایی که مسیر یک روز است «أو مع رجلٍ من آخر، أیفطر أو یصوم؟» سؤال میکند حالا که مسیرة یوم رسید روزه بگیرد یا افطار کند؟ «قال یفطر»، این یک روایت.
بررسی روایت دوم:
دنباله موثقه سماعة؛باز روایت دیگر همین حدیث هشتمی که از همین باب اول خواندیم دنبالهای دارد البته همانطور که بیان شد در ابتدا دارد که سماعه میگوید «سألته عن المسافر فی کم یقصّر الصلاة؟ و امام(عليه السلام) در پاسخ فرمودند: «فقال فی مسیرة یوم و ذلک بریدان و هما ثمانیة فراسخ»، صاحب وسائل(ره) فرموده «الحدیث». حال مجددا به سند و دنباله متن این روایت توجه فرمایید:
الف. بررسی سند روایت؛
«و عنه» (یعنی عن محمد بن الحسن) «بإسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن احمد عن الحسین عن الحسن عن زرعة عن سماعة»، روایت موثقه است.
ب. بررسی دلالت روایت؛
دنبالهی حدیث این است که «و من سافر قصّر الصلاة و افطر»، کسی که مسافرت میکند نمازش را باید قصر کند و افطار کند «الا أن یکون رجلاً مشیّعاً لسلطانٍ جائر»، مگر یک کسی که مشایعت سلطان جائر کند، «أو خرج إلی الصید» یا برای صید برود «أو إلی قریةٍ له تکون مسیرة یوم»ٍ، یا به یک قریهای برسد که تا آنجا مسیرة یومٍ هست «یبیت إلی اهله»، منتها چون آنجا دارد «یبیت إلی اهله، لا یقصر و لا یفطر»، یعنی اگر کسی مشیّع سلطان جائر شد یا رفت برای صید، یا به مسیرة یومِ رسید که برنگشت، «یبیت إلی أهله».
بررسی هفت نکته مهم در مقام؛
چند نکته مهم در اینجا وجود دارد:نکته اول:
آیا مسافری که قصد رجوع از هشت فرسخ یا مسیرة یوم دارد، نباید قصر کند؟حالا یک بحث مهمی داریم که آیا اگر کسی هشت فرسخ رفت و یا مسیرة یومٍ رفت و آنجا یکی دو شب ماند بعضی میگویند این نباید نمازش را قصر کند، اگر همان روز به وطنش رجوع کند «أراد الرجوع و رجَعَه»، در اینجا «رجوع فی الیوم» را شرط میکنند؛
نکته دوم:
وجود تعبیر مسیرة یوم؛در این روایات هم کلمهی «مسیرة یوم» آمده است؛
نکته سوم:
ابن جنید اولین فقیهی که حد مسیرة یوم را برای پیاده و راکب مطرح کرده؛وقتی ما فتاوای را میبینیم، اول کسی که مسئلهی «مسیرة یوم» را آمده حدّش را هم معین کرده ابن جنید(ره) است؛ علامه حلی(ره) در این باره فرموده: «حدّ ابن جنید مسیرة یومٍ للماشی و راکب السفینة فقط»، ابن جنید طبق آنچه که در مختلف جلد 3 صفحه 101 آمده، «مسیرة یوم» را ملاک برای کسی که پیاده برود و یا راکب سفینه قرار داده، اما برای دیگران ملاکهای دیگری قرار داده است.
نکته چهارم:
تقسیم دو طائفه از روایات؛حالا اینجا این روایات دو طائفه است؛
طائفهی اول:
روایاتی که دلالت بر عینیت تعابیر مسیرة یوم و ثمانیة فراسخ دارد؛یک دسته روایاتی استکه میگوید «مسیرة یوم» همان «ثمانیة فراسخ» است و «ثمانیة فراسخ» همان «مسیرة یوم» است، این روایات که دیگر بحثی ندارد، مثل همین روایت سماعه که خواندیم «فی مسیرة یومٍ و ذلک بریدان و هما ثمانیة فراسخ» و روایات دیگری هم که در بحث گذشته خواندیم، عرض کردم همان روایت اول که «إنما وجب التقصیر فی ثمانیة فراسخ لااقل من ذلک و لا اکثر»، بعد داشت «فوجب التقصیر فی مسیرة یوم»، یک طائفهای از روایات دلالت بر این دارد که این همان است، یعنی «مسیرة یوم» همان «ثمانیة فراسخ» است؛
طایفهی دوم:
روایاتی که با «او» تنویعیه آمده است؛اما روایاتی است که با «أو» تنویعیه ذکر شده مثل روایتی که از ابیایوب دیروز خواندیم؛ از امام صادق(عليه السلام) «سألته عن التقصیر فقال فی بریدین أو بیاض یومٍ، بریدین یا بیاض یوم» و همچنین روایت ابی بصیر حدیث یازدهم «فی کم یقصّر الرجل؟ قال فی بیاض یومٍ أو بریدین».
نکته پنجم:
بررسی کیفیت جمع بین روایاتی که با او تنویعیه آمده است؛فعلاً باید این را بیائیم حل کنیم، آن ترتیبی که دیروز عرض کردیم کاملاً در ذهن شریفتان باشد ما روایات متواترهی به تواتر اجمالی که «ثمانیة فراسخ» هست را گفتیم؛ حالا میآئیم مسئلهی «مسیرة یوم» را اول حل میکنیم بعد میآئیم سراغ تعابیر دیگر؛ کیف الجمع بین این روایات و آن روایاتی که میگوید یومٌ و لیله، کیف الجمع بین این روایات و آن روایاتی که میگوید «ثلاثة بُرُد»، بین این روایات و آن روایاتی که میگوید یومین، «مسیرة یومین» هم داریم در روایات، اینها را باید مرحله به مرحله حل کنیم، اما آنچه که در کلمات فقها مهم است این است که بالأخره این روایاتی که میگوید «مسیرة یوم» همان ثمانیة فراسخ است بحثی ندارد، تهافتی وجود ندارد اما در جایی که امام(عليه السلام) میفرماید یا «بریدین» یا «مسیرة یوم»، با «أو» آورده. یا «بریدین» یا «بیاض یوم» که بیاض یوم هم همان «مسیرة یوم» است اینجا ما باید چه بکنیم؟
نکته ششم:
بیان دو مطلب پیرامون «مسیرة یوم»؛باز یک اشارهای کنم به آن مطلبی که دیروز عرض کردیم که در مورد «مسیرة یوم» دو مطلب حائز اهمیت است و آن عبارتست از:
مطلب اول:
منظور از مسیرة یوم، همان معنای عرفیاش مراد است، نه یوم الصوم که شرعی باشد؛یوم را صاحب جواهر(ره) به همان یوم الصوم گرفته و مرحوم شیخ انصاری(ره) هم به همین «یوم الصائم» معنا کرده یعنی از اول فجر تا اول مغرب شرعی و صاحب حدائق(ره) اصلاً این تفسیر را به اصحاب امامیّه نسبت داده، یعنی اینطور نیست که یکی دو نفر این مطلب را بیان کرده باشند؛ منتها شیخ انصاری(ره) میفرماید ولو معنای «مسیرة یوم»، مراد یوم الصائم است، اما مراد حقیقیاش نیست، یعنی اینطور نیست که از اول طلوع فجر تا اول مغرب باید باشد، بلکه باید آن مقدار متعارف باشد، حالا مقدار متعارفش یک مقدار از اول و یک مقدار از آخرش کم است، سیر متعارف باید باشد. عرض کردم در خود جواهر هم احتمال داده که مراد از یوم، یوم عرفی باشد که از اول طلوع شمس است و به نظر ما این تعبیر، وجهی ندارد، دیروز هم عرض کردیم ولو تعبیر به بیاض با آن آیهی شریفه خیط الابیض یک نزدیکی دارد اما هیچ شاهدی بر این مدعا نمیشود و قرینهای بر این مدعا نمیشود، وقتی میگویند «مسیرة یوم» همان مسیرة یوم عرفی است، همان مقداری که عرف در یک روز حرکت میکند حالا ممکن است یک مقدار نزدیک به طلوع شمس هم باشد یا نباشد؛ لذا اینطور نیست که بگوئیم حتماً باید از اول طلوع شمس باشد.
مطلب دوم:
مراد از مسیرة یوم، سیر اعتدالی و غالب است؛نکته دیگر در مورد «مسیرة یوم» این است که در این روایات و همانطور که عبارت فتوای صاحب وسائل(ره) را هم خواندیم، ایشان فرموده است: «مسیرة یومٍ معتدل السیر»، اعتدال سیر در آن باشد، یعنی معتدل باید سیر متعارف، سیر اعتدالی که بعضی میخواهند بگویند این سیر اعتدالی همان «ثمانیة فراسخ» است؛ یعنی اینجا خودش بین فقها بحث و نزاع واقع شده بدین بیان که آیا تعبیر «مسیرة یوم» اطلاق دارد یعنی شما باید یک روز راه بروید حالا این یک روز را با اسب تندرو بروید باید یک روز بروید، اگر پیاده بروید هم یک روز باید بروید، با بقر بروید ...، «مسیرة یوم»، که بگوئید در این یک اطلاقی وجود دارد کما اینکه از کلمات مرحوم صاحب مدارک(ره) چنین مطلبی استفاده میشود که این اطلاق است. میگوید باید مسیر یک روزت را حرکت کنی، حالا این مسیر یک روز از چهار فرسخ بیشتر شد یا کمتر شد! فرقی نمیکند. ملاک «مسیرة یوم» است؛ یا اینکه آیا تعبیر «مسیرة یوم» اطلاق ندارد و مراد از سیر، بالسیر الاعتدالی است کما اینکه از خود این روایاتی که دیروز هم خواندیم در بعضی از روایات مثلا در همان روایت دوم همین باب داشت «لأن ثمانیة فراسخ هو سیر الجمّال و القوافل و هو الغالب علی المسیر» که سیر اعتدالی یعنی بگوئیم آن سیر غالب که غالباً با شتر میروند! فرس که خیلی تند میرود ملاک نیست، بقر ملاک نیست، آن سیر غالب است.
روایات همین است که صاحب وسائل(ره) هم استظهار فرموده، یعنی آن مسیرة یومی که در این روایات آمده را نمیتوانیم بگوئیم اطلاق دارد. حالا که این دو نکته را تا اندازهای روشن کردیم؛ که اولاً: «مسیرة یوم» همان معنای عرفیاش است نه یوم الصوم که شرعی باشد و ثانیاً مراد اعتدال آن است.
نکته هفتم:
بررسی یک سؤال: در روایت هفتم و یازدهم، کدامیک از دو احتمال در «او» قابل پذیرش است؟حالا اینجا مناسب است ما کلام صاحب جواهر(ره)را مطرح کنیم برای اینکه این روایاتی که کلمهی «أو» دارد را ببینیم چکار باید کنیم؟ «فی بریدین أو بیاض یوم»؛ حالا باز قبل از اینکه کلام صاحب جواهر(ره) را بگوئیم ما باشیم و ظاهر این روایات چیست؟ فرض کنید اصلاً روایت دیگری نیست! فرض کنیم همین یک روایت را داریم که از امام سؤال میکند «سألته عن التقصیر فقال فی بریدین أو بیاض یوم، أو مسیرة یوم». ما میخواهیم ببینیم ظاهر اولی آن چیست؟ که اینجا دو احتمال است؛ به عبارت دیگر، آیا این:
احتمال اول:
«او» تنویعیه است، یعنی در جایی که مکلف میتواند به عنوان البرید علامت گذاری کند ملاکش بریدین است، در جایی که علامت برید ـ دیروز در این نوشتهها یک سبق لسانی از ما شده که برید عبارت از چهار فرسخ است ظاهراً گفتیم در یک فرسخی، این را مکرر عرض کردیم همان چهار فرسخ است ـ این تنویع آیا «أو» تنویعیه است در جایی که مکلف علائم بریدان را دارد ملاکش بریدان است، در جایی که از کوهها و جاهای دیگری عبور میکند که مردم عادی هم نمیروند و علامتی هم وجود ندارد و بریدان نیست، آنجا «مسیرة یوم» است، بیاض یومٍ مراد است.یا اینکه بگوئیم نه این:
احتمال دوم:
«او» تسهیلیه و تخییریه است، یعنی هر یک برای مکلّف آسانتر است، یعنی شارع میگوید من این را در اختیار خودت قرار دادم، ولو در یک راهی هم عنوان بریدان وجود دارد اما آنکه برای مکلّف اعتبارش آسانتر است همان است.پذیرش احتمال دوم از منظر صاحب جواهر(ره):
صاحب جواهر(ره) تعبیری که در عبارتش دارد این است که میفرماید «فالتردید بین بیاض الیوم و بریدین فی خبر أبی بصیر» هم خبر ابیبصیر و هم خبر ابیایوب «تردیدٌ فیما یسهل علی المکلف اعتباره» آنچه که برای مکلّف اعتبارش آسان است یعنی یکی از این دو تا را، حالا هر کدام را مکلّف خواست ملاک قرار بدهد، خواست توجهی به بریدین نکند! بیاض یوم قرار بدهد یا اینکه خواست ملاک را بریدین قرار بدهد.
پذیرش احتمال دوم از منظر شیخ انصاری(ره):
مرحوم شیخ انصاری(ره) میفرماید این «صحیحهی ابی ایوب الظاهر منه کفایة العلم بتحقق أحدهما و إن لم یعلم بالآخر»، ایشان میفرماید این مربوط به علم مکلّف است یعنی اگر مکلّف علم به یکی از این دو تا پیدا کرد کافی است «و إن لم یعلم بالآخر» بعد میفرماید «و شموله لصورة العلم بالتخالف محلّ نظرٍ»، بگوئیم در جایی که کسی بریدین رفته اما میداند «مسیرة یوم» هنوز نیست! یا در جایی که کسی «مسیرة یوم» رفته و میداند بریدان نیست.پذیرش احتمال دوم از منظر صاحب مدارک(ره):
چون روی کلام صاحب مدارک(ره) که بیشتر به همین روایت ابی ایوب و ابیبصیر استناد میکند میگوید اگر یک کسی «مسیرة یوم» رفت اما هشت فرسخ نشد، «یقصّر». یا اگر کسی هشت فرسخ آمد اما «مسیرة یوم» نشد یقصّر. یعنی حتی در جایی که علم به مخالفت دارد را صاحب مدارک(ره) میگوید مشمول این روایت است.پذیرش نظریه صاحب مدارک، صاحب جواهر و شیخ انصاری از منظر مختار و رد احتمال اول؛
آیا این روایت به حسب تنویع خارجی است یعنی اگر از یک راهی رفتی که علامت برید دارد بریدان، اما اگر از یک راه دیگری رفتی که علامت نداشت «مسیرة یوم»، که به نظر مختار این احتمال باطل است، برای اینکه بر حسب این روایات، همان راهی هم که علامت بریدان دارد ائمه «مسیرة یوم» را هم در همان جا مطرح کردند.پس این احتمال اول که بگوئیم به حسب اختلاف در طریق است حرف درستی نیست، حرف صاحب جواهر(ره) که بگوئیم این تسهیل بر مکلّف است که این تسهیل بر مکلف با این عبارتی که از شیخ انصاری(ره) خواندیم نزدیک به هم است، یعنی شارع در مسئلهی قصر مکلّف را خیلی گرفتار نکرده، میگوید اگر آنجایی که فهمیدید بریدین است همین کافی است، ولو علم داری به اینکه این مقدار «مسیرة یوم» هست یا نیست؟ یا در جایی که علم پیدا کردی «مسیرة یوم» است همین کافی است ولو اینکه علم نداری بریدان هست یا نیست؟ بیائیم فرمایش شیخ انصاری(ره) را که عرض کردم با این عبارت صاحب جواهر(ره) که «فیما یسهل علی المکلف اعتباره» نزدیک به هم است و دو چیز نیست.
البته بنابر تحقیق، عبارت شیخ انصاری(ره) هم عبارت فنیتر است بگوئیم که این مربوط به علم مکلّف است، «إذا علم بأن هذا المقدار من المسافة»، مقداری آمده علم دارد بریدان شد این کافی است، حالا نمیداند آیا «مسیرة یوم» هست یا نه؟ عکسش، علم دارد مسیرة یومٍ را آمده، نمیداند بریدان هست یا نیست، کافی است.
بررسی یک اشکال بر نظریه صاحب جواهر و شیخ انصاری(ره) از منظر مختار؛
اما اشکالی که بر این فرمایش شیخ انصاری(ره) و صاحب جواهر(ره) هست این است که اساساً در این روایت کجایش دارد که ملاک مکلّف است؟ سائل سؤال میکند مقدار تقصیر در صلاة چیست و کاری به مکلّف ندارد که برای این مکلّف چه چیز آسان است؟ علم دارد به «أحدهما و إن لم یعلم بالآخر»، یا علم به مخالفش هم دارد اینها اصلاً در روایت نیست.
به عبارت دیگر، مطلب تنویع این بود که بگوئیم به اختلاف طرق است، یک طرقی علامت بریدان دارد و یکی ندارد، این مطلب اقرب از آن است یعنی ما بگوئیم ملاک تسهیل بر مکلّف است یا بگوئیم مراد علم هست این از او اقرب است، اما هیچ کدام از اینها با ظاهر روایت سازگاری ندارد، حالا بگوئیم ظاهر روایت ولو کلمهی «أو» هست اما هر دوی آن یک شیء واحد است، اما مخاطب این شیء واحد را دو تا مفهوم با آن آشناست، بعبارةٍ اُخری بگوئیم این روایات دلالت بر تعدّد ضابطه ندارد، ملاک در تقصیر یک چیز است. ضابطه یک چیز است اما این ضابطه تردید من حیث تردید در عنوان است نه تردید در واقع، یعنی این یک چیز را هم میتوانیم از آن بریدان تعبیر کنیم و هم «مسیرة یوم».
تبیین نظریه متفاوت صاحب جواهر(ره) در مقام؛
عبارت صاحب جواهر(ره) را مطالعه کنید و لو اینجا فرموده «فیما یسهل علی المکلف اعتباره» اما در ادامه میفرماید ما باشیم و روایات استفاده میکنیم که مسیرة یومٍ شرعی همان بریدان است.
جلسه آتی بررسی نظریه صاحب جواهر(ره) و تحقیق پیرامون ادامه بحث؛
این یک ادعای دیگری است که صاحب جواهر(ره) دارد یعنی در روایات که اگر میگوید مسیرة یومٍ، ثمانیة فراسخ یا میگوید «ثمانیة فراسخ أو مسیرة یوم»، اینها بحسب الشرع است و آنچه که ما و فقها را در این نزاع قرار داده این است که کدامیک از اینها ملاک است؟ در صورتی است که ما نگوئیم این از جهت شرعی، همان است.بنابراین عبارت «جواهر الکلام» را در جلد 14 پیش مطالعه بفرمایید؛ چه اینکه صاحب جواهر(ره) در آنجا میفرماید به نظر ما از روایات استفاده میشود مسیرة یوم شرعی را شارع بریدان قرار داده، مسیرة یوم شرعی را شارع ثمانیة فراسخ قرار داده. عرض کردم مهمترین محور این بحث حد مسافت این است که آیا ملاک را ثمانیة فراسخ قرار بدهیم یا مسیرة یوم، این را پیش مطالعه بفرمایید تا فردا ان شاء الله دنبال کنیم.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
نظری ثبت نشده است .