موضوع: صلاة المسافر (1)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۲/۴/۲۵
شماره جلسه : ۶
چکیده درس
-
تبیین یک مؤید پیرامون استدلال به فراز ان خفتم در آیه 101 نساء، از منظر مختار
-
یادآوری: بررسی کیفیت جمع بین تعابیر وارده در روایات وجوب قصر در سفر
-
تبیین دو نکته مهم در روایت اول از منظر مختار
-
دو مناقشه بر نظریه صاحب جواهر(ره) از منظر مختار
-
بررسی روایات در مورد مسافت شرعی
-
نتیجه نهایی مستفاد از روایات باب اول
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
تبیین یک مؤید پیرامون استدلال به فراز ان خفتم در آیه 101 نساء، از منظر مختار؛
ما قبل از اینکه این بحث را بیان کنیم؛ یک نکتهی دیگری در ذهن ما رسیده، چون این آیه قصر را که فرمود: (وَ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنَّ الْکَافِرِینَ کَانُواْ لَکُمْ عَدُوًّا مُّبِینًا) که مفصل بحثش را کردیم، لعلّ هنوز در ذهن بعضی از این آقایان و بعضی از شما این باشد که بالأخره این (إِنْ خِفْتُمْ) را نمیشود از کنارش گذشت. ما در آیه قصر بیان کردیم که این (إِنْ خِفْتُمْ) به عنوان شرط وارد مورد غالب است و اگر یک شرطی این چنین شد دیگر مفهوم ندارد! یکی از مؤیّداتی که میخواهیم بیاوریم، حالا ببینید آیا این مؤید شما را اقناع میکند یا نه؟ در مباحث اجتهادی فقیه باید اقناع شود، خودش را در مسئله مطمئن ببیند، حالا نه مطمئن اطمینانی که بگوئیم اطمینان عرفی مراد باشد یعنی یک سکون نفسی بحسب الحجة الشرعیة برای او باشد.بیان مؤید:
مؤید این است که تمام روایاتی که ما در باب قصر نماز داریم که شاید متجاوز از 200 روایت است، در یکی از اینها ائمه معصومین(عليهم السلام) به این (إِنْ خِفْتُمْ) تمسّک نکردند. در حالی که ما روش ائمه(عليهم السلام) را در برخورد با قرآن که واقعاً این هم یکی از کارهای مهمی است که باید انجام شود، هنوز هم آن کار شایسته و بایسته انجام نشده که روش ائمهی معصومین (عليهم السلام) در برخورد با قرآن چگونه بوده؟ نهایتش این است که ما یک روایاتی را در فضل قرائت قرآن از ائمه معصومین (عليهم السلام) میخوانیم، در حالی که این عُشری از اعشار آن مطالب و معارف و سلوکی است که اینها نسبت به قرآن داشتهاند. در باب استدلال شما ببینید در مسح وضو، ائمه(عليهم السلام) میفرمایند: «ان المسح ببعض الرأس لمکان الباء»، این البته یک مثال است، مثالهای فراوانی دارد که ائمه به اصحابشان نحوهی استدلال به آیات را بیان کردند. حال سؤال این است که آیا میشود بگوییم این (إِنْ خِفْتُمْ) شرط هست اما در یک روایت، ائمهی معصومین به آن استدلال نکرده باشند، در یک روایت فرقی میان خوف و امن نداشته باشیم، تمام این روایاتی که ما داریم مسئلهی اطلاق در آن وجود دارد. ائمهای که به یک باء در آیهی وضو، تمسک میکنند اگر این (إِنْ خِفْتُمْ) واقعاً مفهوم داشت باید به آن استدلال میکردند، به نظر من این یک مؤید خیلی قوی میتواند باشد.
یادآوری:
بررسی کیفیت جمع بین تعابیر وارده در روایات وجوب قصر در سفر؛بحث در این است که این عناوین که در روایات وارد شده که ما در بحث گذشته این عناوین را تقسیمبندی کردیم و عرض کردیم در بسیاری از روایات، این عناوین «ثمانیة فراسخ»، «بریدان» و «اربعة و عشرون میلاً» وجود دارد و تعابیر دیگری هم هست که باید ببینیم این تعابیر آیا به اینها برمیگردد یا خیر؟ عمدهی بحث در کلمات فقها این است که آیا ما در باب حدّ مسافت شرعی، «دو ضابطه» داریم که یکی «ثمانیه فراسخ» و دیگری «مسیرة یومٍ» است؛ یا اینکه آیا در باب حدّ مسافت شرعی یک ضابطه و یک چیز داریم و دو ضابطه نداریم و هر دوی اینها یک چیزاند. البته ثمراتش را عرض میکنم که اگر دو ضابطه باشد چه ثمرهای دارد و اگر یک ضابطه باشد چه ثمرهای دارد؟ در بحث گذشته روایت اول را خواندیم؛
تبیین دو نکته مهم در روایت اول از منظر مختار؛
نکتهای که در این روایت اول میخواهیم بیان کنیم این است که:نکته اوًل:
طبق روایت اول، حد مسافت شرعی، ثمانیة فراسخ است و مسیرة یوم نیز حکمت آن است؛در یک جا فرمود «إنما وجب التقصیر فی ثمانیة فراسخ لا أقل من ذلک و لا أکثر»، بعد فرمود «لأنّ ثمانیة فراسخ مسیرة یومٍ للعامة و القوافل و الاثقال فوجب التقصیر فی مسیرة یوم»، سؤال این است که آیا حضرت امام رضا(عليه السلام) میخواهند بفرمایند ثمانیة فراسخ ملاک نیست؟ و ثمانیة فراسخ را میخواهند به «مسیرة یوم» برگردانند؟ چون میفرمایند: «لأنّ ثمانیة فراسخ مسیرة یومٍ»، یا اینکه نمیخواهند بفرمایند «ثمانیة فراسخ» ملاک نیست و «مسیرة یوم» ملاک است، بلکه دارند حکمت «ثمانیة فراسخ» را بیان میکنند یعنی چرا شارع مقدّس، حد مسافت را هشت فرسخ قرار داد؟ میفرماید چون حرکت در یک روز به اندازهی هشت فرسخ است ملاک همان هشت فرسخ است.
به نظر ما ظاهر روایت این است؛ مخصوصاً با توجه به اینکه فرموده «ثمانیة فراسخ لا اقل من ذلک و لا اکثر». حالا اگر کسی مسیرة یومی آمد هفت فرسخ شد، چون اگر ما بگوئیم اینها دو تا ضابطه است؛ ثمرهاش یکی در همین جا ظاهر میشود که اگر کسی یک روز کامل را حرکت کرد که «مسیرة یوم» هم معنا میکنیم دو تا معنا در آن وجود دارد ولی مجموعاً هفت فرسخ شد، آنهایی که میگویند «مسیرة یوم» ملاک است میگویند نماز را باید قصر کند ولو هفت فرسخ شده باشد. وقتی در روایت میگوید «ثمانیة فراسخ لااقل من ذلک و لا اکثر من ذلک» این پیداست ملاک هشت فرسخ است، حالا شارع چرا هشت فرسخ را ضابطه قرار داده؟ حکمتش این است که غالباً مسیر یک روزی که انسان حرکت میکند هشت فرسخ است نه اینکه خود «مسیرة یوم» در اینجا ملاک باشد.
دو احتمال در کلمات فقها درباره «مسیرة یوم» هست؛
این مطلب را به خوبی از روایات کسب میکنیم، واقعاً آنچه فقهای بزرگ فرمودند همه روی دقت بوده، اینطور نبوده که یک کسی بعد از 1200 سال پیدا شده یک مطلب دقیق و جدیدی را آورده که صحیح است، نه! باید اینها را دقت کرد.
«أنه سمع الصادق(عليه السلام) یقول» عبدالله بن یحیی کاهلی میگوید: «یقول فی التقصیر فی الصلاة» امام صادق(عليه السلام) فرمود: مقدار تقصیر در نماز «بریدٌ فی برید»، یعنی بریدان «اربعة و عشرون میلا»، 24 میل. دیروز عرض کردم هر چهار فرسخی یک برید است در مورد برید هم معنایش را توضیح دادیم که وجه تسمیهاش چیست؟ آن وقت هر فرسخی سه میل است، هر چهار فرسخی میشود 12 میل و دو برید میشود 24 میل. «ثم قال ان ابی کان علیه السلام یقول: إن التقصیر لم یوضع علی البغلة السفواء او الدابة الناجیة» استر تندرو و چهارپایی که خیلی تند میرود «و إنما وُضِعَ علی سیر القطارة»، یعنی شارع ملاحظهی حدّ وسط را کرده که همان قطار از ابل است.
بعد میفرماید: این روایت را شیخ طوسی(ره) هم به اسناد خودش از چه کسانی نقل کرده، در اینجا صاحب وسائل(ره) فرموده: «أقول المراد أنما ورد من تهدید المسافة بمسیر یومٍ مخصوصاً بسیر القطاره»، میفرماید مسیر یوم را ملاکش همان مسیر قِطار از ابل است.
در این روایت، «مسیرة یومٍ» را گفته «بریدان»، بریدان هم همان 24 میل است. کسانی که مثل صاحب مدارک(ره) میخواهند بفرمایند «مسیرة یومٍ» یک ضابطه است و «ثمانیة فراسخ» یک ضابطه، اینها با ظاهر این روایت سازگاری ندارد؛ چون میگوید «مسیرة یومٍ» همان بریدان است، یعنی اینجا یک ضابطه را خدا بیان میکند، یک ملاک بیان میکند.
روایت پنجم را کار نداریم؛ سند و متن روایت ششم به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت
«و فی عیون الأخبار بأسناد تأتی عن الفضل بن شاذان» این یک روایت حسنه است که از فضل بن شاذان نقل شده است؛
ب. بررسی دلالت روایت؛
«عن الرضا(عليه السلام) فی کتابه إلی المأمون» حضرت در نامه ای که به مأمون مرقوم فرمودند، میفرمایند: «و التقصیر فی ثمانیة فراسخ و ما زاد و إذا قصرت أفطر» ملاک هشت فرسخ است و مازاد هم دارد.
الف. بررسی سند روایت؛
روایت هفتم؛ «محمد بن الحسن» شیخ طوسی(ره) «بإسناده عن محمد بن علی بن محمود» که سند شیخ طوسی(ره) صحیح است «عن یعقوب بن یزید عن ابن أبی عمیر عن أبی أیوب» روایت، صحیحه است.
ب. بررسی دلالت روایت؛
«عن ابی عبدالله(عليه السلام) قال سألته عن التقصیر قال فقال فی بریدین أو بیاض یومٍ» در این روایت نمیگوید ...، بیاض یوم که عرض کردیم همان مسیرة یوم است، نمیفرماید «و هما مسیرة یوم».
این را در ذهن شریفتان داشته باشید لعلّ یکی از مستندات صاحب مدارک(ره) این روایت است، چون در اینجا تعبیر به «أو» دارد، «أو» ظهور در تنویع دارد، یعنی دو نوع ضابطه را امام(عليه السلام) فرمودند «بریدین او بیاضُ یوم»، این تعابیر را در روایات خوب دقت کنید.
سند و متن روایت به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت؛
«و عنه» (یعنی عن محمد بن الحسن) «بإسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن احمد عن الحسین عن الحسن عن زرعة عن سماعة»، روایت موثقه است،
ب. بررسی دلالت روایت؛
«قال سألته عن المسافر فی کم یقصّر الصلاة، فقال فی مسیرة یومٍ، و ذلک بریدان و هما ثمانیة فراسخ»، شاید بهترین روایتی که شاهد بر این است که مسیرة یوم همان بریدان است، بریدان هم همان ثمانیة فراسخ است این راویت است. نمیفرماید فی مسیرة یومٍ أو بریدین أو ثمانیة فراسخ، بلکه میفرماید «فی مسیرة یومٍ و ذلک بریدان و هما ثمانیة فراسخ».
حدیث بعدی که با آن کار داریم در این باب حدیث یازدهم است که سند و متن روایت به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت؛
این روایت صحیحه هم هست «و بإسناده عن الحسین بن سعید»، شیخ طوسی(ره) از حسین بن سعید «عن النذر بن سوید عن عاصم بن حُمید عن ابی بصیر قال»، در تعابیر که میگویند عاصم بن حُمَید اینها تصغیرش برای این است که اصلش که حَمید است مربوط به خدای تبارک و تعالی است.
ب. بررسی دلالت روایت؛
«قلت لأبی عبدالله(عليه السلام) فیکم یقصّر الرجل» در چه مقداری رجل باید تقصیر کند؟ «فی بیاض یومٍ أو بریدین» این هم شد دو تا روایت. روایت هفتم و یازدهم را داشته باشید که کلمه «أو» دارد که بعداً باید راجع به آن بحث کنیم.
در روایت چهاردهم از امام صادق(عليه السلام) سؤال میشود؛ «قال فی التقصیر حدّه أربعة و عشرون میلا»، در این روایت 24 میل را ذکر کرده.
سند و متن روایت به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت؛
روایت پانزدهم که شیخ طوسی(ره) «عن علی بن الحسن»، که سند شیخ طوسی(ره) به علی بن الحسن فضال هم درست نیست! در آن علی بن محمد بن زبیر هست که اشکال دارد. «و عنه» یعنی شیخ طوسی «عن علی بن حسن بن فضال عن محمد بن عبدالله و هارون بن مسلم جمیعاً عن محمد بن ابی عمیر عن عبدالله بن الحجاج»
ب. بررسی دلالت روایت؛
«عن أبی عبدالله(عليه السلام) فی حدیثٍ قال قلت له کم أدنی ما یقصّر فیه الصلاة» کمترین مقداری که نماز در آن قصر میشود چیست؟ «قال جرت السنة»، یعنی سنت رسول خدا به بیاض یومٍ، بیاض یوم ملاک است. «فقلت له إنّ بیاض یوم یختلف، یصیر الرجل خمسة عشر فرسخاً فی یومٍ» عبدالله بن حجاج میگوید به امام صادق عرض کردم حرکت در بیاض یوم مختلف است، یک کسی در بیاض یوم 15 فرسخ میرود «و یصیر الآخر اربعة فراسخ»، یک کسی چهار فرسخ میرود. یک کسی پنج فرسخ میرود، «فقال إنه لیس إلی ذلک ینظر»، به اینها نظر نمیشود «أما رأیت» یعنی به اینکه تو گفتی که میبینیم فقط مسیر یوم هر چقدر شد؟ یعنی اصلاً در این روایت امام(عليه السلام) صریحاً مسیرة یومٍ را انکار میکند، «لیس إلی ذلک ینظر»، ذلک یعنی چه؟ یعنی بگوئیم مسیر یوم. حالا خواه چهار فرسخ باشد یا 20 فرسخ باشد، میفرماید «أما رأیت السیر هذه الأمیال»، در بعضی از نسخ، اثقال دارد، اثقال هم صحیح است. «بین مکة و مدینة» اشاره کردند به کاروانها و مکاریونی که از مکه و مدینه بار میبرند «ثم أوما بیده أربعةٌ و عشرون میلاً یکون ثمانیة فراسخ» حضرت با انگشت مبارکشان به 24 میل اشاره کردند. حالا چرا «أوما بیده».
در کتاب «البدر الزاهر» که تقریرات مرحوم آقای بروجردی(ره) است، آنجا از قول ایشان نقل کردند که این «ثم أوما بیده» لعلّه از باب تقیّه باشد.
ولی به نظر میرسد که حضرت بعد از آن فرمودند ثمانیة فراسخ، این «أوما بیده» برای اینکه مسئله را محکمـتر کنند، مثل اینکه یک وقت کسی از ما سؤال میکند فاصلهای که من بخواهم بروم چقدر است؟یک وقت میگوییم دو کیلومتر، یک وقت با اشاره دست میگوئیم از این دیوار تا این دیوار! این «أوما بیده» که فاصلهی هشت فرسخ 24 میل را اشاره کردند برای تأکید در مسئله است. پس اینجا: اولاً باز این روایت ملاک را آورده روی «ثمانیة فراسخ» و ثانیاً اصلاً مسیرة یومٍ را نفی کرده.
عرض کردم این نکتهای است که باز ندیدم به آن توجه شده باشد. در این روایت وقتی که عبدالله بن حجاج میفرماید بیاض یوم مختلف است یک کسی 15 فرسخ میرود یک کسی 4 فرسخ میرود، یک کسی 5 فرسخ میرود، حضرت فرمود «إنّه لیس إلی ذلک ینظر»، یعنی ملاک مسیرة یوم نیست، ملاک این نیست که بگوئیم یک روز چقدر رفته؟ هر چقدر رفته باشد! ملاک این نیست که بگوئیم سیر در یوم هر مقدار میخواهد باشد! یعنی صریحاً حضرت این را نفی میکند، شما ببینید احتمال دیگری در این عبارت میدهید؟ «إنّه لیس إلی ذلک ینظر»، ظاهرش همین نفی است، یعنی اگر در روایات دیگر هم مسیرة یوم را ملاک قرار داده به اعتبار رجوعش به ثمانیة فراسخ است، حضرت میفرماید: «لیس إلی ذلک ینظر أما رأیت سیر هذه الاثقال بین مکة و المدینة ثم أوما بیده أربعة و عشرون میلاً یکون ثمانیة فراسخ».
سند و متن روایت به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت؛
در این حدیث که صحیحهی علی بن یقطین است
ب. بررسی دلالت روایت؛
«سألت أبا الحسن الأول (امام کاظم(عليه السلام)) عن الرجل یخرج فی سفره و هو مسیرة یوم» و در بعضی نسخ دارد «فی مسیرة یوم، قال یجب علیه التقصیر مسیرة یومٍ و إن کان یدور فی عمله»، این روایت باز ملاک را روی «مسیرة یومٍ» آورده بود.
ایشان فرمودند: «التقصیر یجب فی بریدین»، باز ملاک را روی «بریدین» آورده.
اولاً: «بریدین، اربعة و عشرون میلا، ثمانیة فراسخ» یکی است؛
ثانیاً: «مسیرة یومٍ» هم به همین «ثمانیة فراسخ» برمیگردد. این مستفاد از این روایات است.
نکته دوم:
تبیین دو احتمال از تعبیر «مسیرة یوم»؛دو احتمال در کلمات فقها درباره «مسیرة یوم» هست؛
احتمال اول:
این است که مراد از «مسیرة یوم»، یوم صائم است. میگوئیم شارع همینطور جزافاً گفته هشت فرسخ؟ یا اینکه بالأخره آمده یک ملاکی قرار داده، یک کسی که صبح تا مغرب حرکت میکند به یک جایی میرسد، میخواهد برایش تسهیلی فراهم کند و میفرماید نمازت را قصر کن! منتها این موضوعیّت ندارد، موضوعیّتی که دارد هشت فرسخ است اما آن هم به عنوان حکمت جعلش هست. در مورد معنای «مسیرة یوم» یک معنا این است که مراد از یوم، یوم صائم است که یوم صائم از فجر شروع میشود تا لیل. (كُلُوا و اشربوا حتَّي يَتَبيَّنَ لَكُم الخيطُ الأبيضُ من الخيط الأسود من الفجر ثُمَّ أتِموّا الصِّيامَ الي اللَّيل)، از خیط ابیض یعنی طلوع فجر صادق تا لیل، این یک احتمال.احتمال دوم:
اینکه بگوئیم از طلوع شمس است تا لیل.پذیرش احتمال اول درباره مسیرة یوم توسط صاحب جواهر(ره)؛
صاحب جواهر(ره) در جلد 14 صفحه 194 میفرماید این «مسیرة یوم»، ظهور در یوم الصائم دارد؛ ایشان میفرماید بدین علت که «لتعبیر فیها ببیاض یومٍ»، چون در بعضی از روایات به جای «مسیرة یومٍ» فرموده «بیاض یومٍ»، لعل این بیاض را هم منطبق کردند بر همان خیط ابیض، (كُلُوا و اشربوا حتَّي يَتَبيَّنَ لَكُم الخيطُ الأبيضُ من الخيط الأسود)، لذا فرمودند مراد این است.دو مناقشه بر نظریه صاحب جواهر(ره) از منظر مختار؛
اما به نظر ما:اولاً:
این هیچ دلیلیّت ندارد، بیاض و ... روشن میشود، اتفاقاً این ظهورش بیشتر است در اینکه از اول شمس باشد؛ثانیاً:
حرکت کاروانها اینطور نبوده که از اول طلوع فجر باشد، آن موقع هنوز هوا تاریک است، کاروانها وقتی میخواستند حرکت کنند یک مقدار که هوا روشن میشد حرکت میکردند! لذا ظهور در همین «مسیرة یوم»، دارد؛ «یوم»، معنای لغویاش از طلوع شمس است، یوم، روز و نهار از طلوع شمس است، حالا این جاهای مختلفی در فقه مورد بحث است، مثلاً فرض کنید در باب بیتوتهی در منا میگویند: آیا در مبیت، ملاک را تا طلوع فجر بگیریم یا تا طلوع شمس؟ خیلی از فقها آنجا طلوع فجر را ملاک قرار میدهند. پس ظاهر این است که مراد از «مسیرة یوم»، یعنی از همان طلوع شمس تا لیل، بیاض یوم هم همین است.بررسی روایت دوم:
از امام رضا(عليه السلام)؛الف. بررسی سند روایت؛
روایت دوم میفرماید «و رواه فی العلل و عیون الأخبار بإسنادٍ یأتی»، همین حدیث را در کتاب «علل الشرایع» و «عیون اخبار الرضا(عليه السلام)» هم آمده منتها یک اضافهای دارد.ب. بررسی دلالت روایت؛
این اختلاف عبارتست از اینکه «و قد یختلف المسیر فسیر البقر إنما هو أربعة فراسخ»، بعضیها با گاو حرکت میکنند «و سیر الفرس عشرون فرسخاً»، اسب 20 فرسخ میرود «و إنما جعل مسیر یومٍ ثماینة فراسخ لأنّ ثمانیة فراسخ هو سیر الجمّال و القوافل»، سیر شتردارها و قافلهدارها معمولاً هشت فرسخ میروند، گاو چهار فرسخ است، اسب بیست فرسخ است، شتر هم هشت فرسخ بوده «و هو الغالب عن المسیر و هو أعظم سیر الذی یسیره الجمالون و المکاریون»، مکاریون یعنی همان چاروادارها و خرکچیها. این اضافهای که در این روایت آمده باز شاهد بر این معناست که شارع آمده در زمان خودش، سیر متعارف و متوسّط را حساب کرده، بقر چهار فرسخ بوده، فرسخ بیست فرسخ بوده آمده با جمل حساب کرده، ولی ضابطه را به نحو کلی قرار داده، نفرموده من هشت فرسخ را برای حرکت معمولی در این زمان قرار میدهم، نه! ضابطه قرار داده، هشت فرسخ را نیامده بگوید این هشت فرسخ برای جایی که کسی فقط با شتر برود، نه! در همان زمان اگر کسی با بقر هم حرکت کند، هشت فرسخ باید برود. حالا اگر کسی با یک وسیلهی ضعیفتر از بقر حرکت کند مثلاً یک الاغ مریض دارد هر روزی فقط یک فرسخ میرود، باز هم ملاک هشت فرسخ است، نمیشود گفت این حرفهایی که این روزها بعضی از روشنفکرها میزنند که این، مربوط به آن زمان بوده که ماشین و هواپیما نبوده، به ایشان میگوییم درست است که هواپیما نبوده ولی وسائل که مختلف بوده! فرس بوده، بقر بوده، حمار بوده، جمل بوده، پیاده هم بوده. آنهایی که پیاده میرفتند چند فرسخ باید بروند؟ آنها هم باید هشت فرسخ بروند.این مطلب را به خوبی از روایات کسب میکنیم، واقعاً آنچه فقهای بزرگ فرمودند همه روی دقت بوده، اینطور نبوده که یک کسی بعد از 1200 سال پیدا شده یک مطلب دقیق و جدیدی را آورده که صحیح است، نه! باید اینها را دقت کرد.
بررسی روایت سوم:
صحیحه عبدالله بن یحیی کاهلی از امام صادق(عليه السلام)؛الف. بررسی سند روایت؛
در روایت سوم «و بإسناده» یعنی اسناد صدوق(ره) «عن عبدالله بن یحیی کاهلی» که سند صدوق(ره) به عبدالله بن یحیی کاهلی صحیح است. حالا این روایت باید صحیحه باشد ولی صاحب جواهر از این روایت تعبیر به حسنه کرده!ب. بررسی دلالت روایت؛
«أنه سمع الصادق(عليه السلام) یقول» عبدالله بن یحیی کاهلی میگوید: «یقول فی التقصیر فی الصلاة» امام صادق(عليه السلام) فرمود: مقدار تقصیر در نماز «بریدٌ فی برید»، یعنی بریدان «اربعة و عشرون میلا»، 24 میل. دیروز عرض کردم هر چهار فرسخی یک برید است در مورد برید هم معنایش را توضیح دادیم که وجه تسمیهاش چیست؟ آن وقت هر فرسخی سه میل است، هر چهار فرسخی میشود 12 میل و دو برید میشود 24 میل. «ثم قال ان ابی کان علیه السلام یقول: إن التقصیر لم یوضع علی البغلة السفواء او الدابة الناجیة» استر تندرو و چهارپایی که خیلی تند میرود «و إنما وُضِعَ علی سیر القطارة»، یعنی شارع ملاحظهی حدّ وسط را کرده که همان قطار از ابل است.
بعد میفرماید: این روایت را شیخ طوسی(ره) هم به اسناد خودش از چه کسانی نقل کرده، در اینجا صاحب وسائل(ره) فرموده: «أقول المراد أنما ورد من تهدید المسافة بمسیر یومٍ مخصوصاً بسیر القطاره»، میفرماید مسیر یوم را ملاکش همان مسیر قِطار از ابل است.
بررسی روایت چهارم؛
روایت چهارم «قال» یعنی قال الصدوق(ره) «و قد سافر رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) إلی ذی خشب و هو مسیرة یومٍ من المدینة» از مدینه تا وادی ذی خشب مسیر یک روز راه است، «یکون إلیها بریدان اربعةٌ و عشرون میلا فقصّر و أفطر» به ذی خشب که رسیدند تقصیر کردند افطار هم کردند «فصارت سنةً» این سنت یعنی واجب، منتها واجبی که این حدّ را رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) بیان کرده، لذا «مما فرضه النبی» میشود؛ از این «مما فرضه النبی» تعبیر به سنت میشود.در این روایت، «مسیرة یومٍ» را گفته «بریدان»، بریدان هم همان 24 میل است. کسانی که مثل صاحب مدارک(ره) میخواهند بفرمایند «مسیرة یومٍ» یک ضابطه است و «ثمانیة فراسخ» یک ضابطه، اینها با ظاهر این روایت سازگاری ندارد؛ چون میگوید «مسیرة یومٍ» همان بریدان است، یعنی اینجا یک ضابطه را خدا بیان میکند، یک ملاک بیان میکند.
بررسی روایت ششم:
حسنه فضل بن شاذان از امام رضا(عليه السلام)؛روایت پنجم را کار نداریم؛ سند و متن روایت ششم به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت
«و فی عیون الأخبار بأسناد تأتی عن الفضل بن شاذان» این یک روایت حسنه است که از فضل بن شاذان نقل شده است؛
ب. بررسی دلالت روایت؛
«عن الرضا(عليه السلام) فی کتابه إلی المأمون» حضرت در نامه ای که به مأمون مرقوم فرمودند، میفرمایند: «و التقصیر فی ثمانیة فراسخ و ما زاد و إذا قصرت أفطر» ملاک هشت فرسخ است و مازاد هم دارد.
بررسی روایت هفتم:
صحیحه ابی ایوب از امام صادق(عليه السلام)؛الف. بررسی سند روایت؛
روایت هفتم؛ «محمد بن الحسن» شیخ طوسی(ره) «بإسناده عن محمد بن علی بن محمود» که سند شیخ طوسی(ره) صحیح است «عن یعقوب بن یزید عن ابن أبی عمیر عن أبی أیوب» روایت، صحیحه است.
ب. بررسی دلالت روایت؛
«عن ابی عبدالله(عليه السلام) قال سألته عن التقصیر قال فقال فی بریدین أو بیاض یومٍ» در این روایت نمیگوید ...، بیاض یوم که عرض کردیم همان مسیرة یوم است، نمیفرماید «و هما مسیرة یوم».
این را در ذهن شریفتان داشته باشید لعلّ یکی از مستندات صاحب مدارک(ره) این روایت است، چون در اینجا تعبیر به «أو» دارد، «أو» ظهور در تنویع دارد، یعنی دو نوع ضابطه را امام(عليه السلام) فرمودند «بریدین او بیاضُ یوم»، این تعابیر را در روایات خوب دقت کنید.
بررسی روایت هشتم:
موثقه سماعة؛سند و متن روایت به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت؛
«و عنه» (یعنی عن محمد بن الحسن) «بإسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن احمد عن الحسین عن الحسن عن زرعة عن سماعة»، روایت موثقه است،
ب. بررسی دلالت روایت؛
«قال سألته عن المسافر فی کم یقصّر الصلاة، فقال فی مسیرة یومٍ، و ذلک بریدان و هما ثمانیة فراسخ»، شاید بهترین روایتی که شاهد بر این است که مسیرة یوم همان بریدان است، بریدان هم همان ثمانیة فراسخ است این راویت است. نمیفرماید فی مسیرة یومٍ أو بریدین أو ثمانیة فراسخ، بلکه میفرماید «فی مسیرة یومٍ و ذلک بریدان و هما ثمانیة فراسخ».
بررسی روایت یازدهم:
صحیحه ابی عمیر از امام صادق(عليه السلام)؛حدیث بعدی که با آن کار داریم در این باب حدیث یازدهم است که سند و متن روایت به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت؛
این روایت صحیحه هم هست «و بإسناده عن الحسین بن سعید»، شیخ طوسی(ره) از حسین بن سعید «عن النذر بن سوید عن عاصم بن حُمید عن ابی بصیر قال»، در تعابیر که میگویند عاصم بن حُمَید اینها تصغیرش برای این است که اصلش که حَمید است مربوط به خدای تبارک و تعالی است.
ب. بررسی دلالت روایت؛
«قلت لأبی عبدالله(عليه السلام) فیکم یقصّر الرجل» در چه مقداری رجل باید تقصیر کند؟ «فی بیاض یومٍ أو بریدین» این هم شد دو تا روایت. روایت هفتم و یازدهم را داشته باشید که کلمه «أو» دارد که بعداً باید راجع به آن بحث کنیم.
بررسی روایت دوازدهم؛
حدیث بعدی هم حدیث دوازدهم است که فقط نتیجه را بیان میکنم؛ ذی خشب را فرموده بریدان.بررسی روایت سیزدهم؛
حدیث سیزدهم باز از سماعه است که به نظرم تکراری است، همان حدیث هشتم است. حضرت فرمود قصر نماز در «مسیرة یومٍ و هی ثمانیة فراسخ»، باز این روایت هم مثل همان روایتهای اول که خواندیم مسیرة یوم را برمیگرداند به ثمانیة فراسخ.بررسی روایت چهاردهم:
از امام صادق(عليه السلام)؛در روایت چهاردهم از امام صادق(عليه السلام) سؤال میشود؛ «قال فی التقصیر حدّه أربعة و عشرون میلا»، در این روایت 24 میل را ذکر کرده.
بررسی روایت پانزدهم:
روایت عبدالله بن حجاج از امام صادق(عليه السلام)؛سند و متن روایت به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت؛
روایت پانزدهم که شیخ طوسی(ره) «عن علی بن الحسن»، که سند شیخ طوسی(ره) به علی بن الحسن فضال هم درست نیست! در آن علی بن محمد بن زبیر هست که اشکال دارد. «و عنه» یعنی شیخ طوسی «عن علی بن حسن بن فضال عن محمد بن عبدالله و هارون بن مسلم جمیعاً عن محمد بن ابی عمیر عن عبدالله بن الحجاج»
ب. بررسی دلالت روایت؛
«عن أبی عبدالله(عليه السلام) فی حدیثٍ قال قلت له کم أدنی ما یقصّر فیه الصلاة» کمترین مقداری که نماز در آن قصر میشود چیست؟ «قال جرت السنة»، یعنی سنت رسول خدا به بیاض یومٍ، بیاض یوم ملاک است. «فقلت له إنّ بیاض یوم یختلف، یصیر الرجل خمسة عشر فرسخاً فی یومٍ» عبدالله بن حجاج میگوید به امام صادق عرض کردم حرکت در بیاض یوم مختلف است، یک کسی در بیاض یوم 15 فرسخ میرود «و یصیر الآخر اربعة فراسخ»، یک کسی چهار فرسخ میرود. یک کسی پنج فرسخ میرود، «فقال إنه لیس إلی ذلک ینظر»، به اینها نظر نمیشود «أما رأیت» یعنی به اینکه تو گفتی که میبینیم فقط مسیر یوم هر چقدر شد؟ یعنی اصلاً در این روایت امام(عليه السلام) صریحاً مسیرة یومٍ را انکار میکند، «لیس إلی ذلک ینظر»، ذلک یعنی چه؟ یعنی بگوئیم مسیر یوم. حالا خواه چهار فرسخ باشد یا 20 فرسخ باشد، میفرماید «أما رأیت السیر هذه الأمیال»، در بعضی از نسخ، اثقال دارد، اثقال هم صحیح است. «بین مکة و مدینة» اشاره کردند به کاروانها و مکاریونی که از مکه و مدینه بار میبرند «ثم أوما بیده أربعةٌ و عشرون میلاً یکون ثمانیة فراسخ» حضرت با انگشت مبارکشان به 24 میل اشاره کردند. حالا چرا «أوما بیده».
در کتاب «البدر الزاهر» که تقریرات مرحوم آقای بروجردی(ره) است، آنجا از قول ایشان نقل کردند که این «ثم أوما بیده» لعلّه از باب تقیّه باشد.
ولی به نظر میرسد که حضرت بعد از آن فرمودند ثمانیة فراسخ، این «أوما بیده» برای اینکه مسئله را محکمـتر کنند، مثل اینکه یک وقت کسی از ما سؤال میکند فاصلهای که من بخواهم بروم چقدر است؟یک وقت میگوییم دو کیلومتر، یک وقت با اشاره دست میگوئیم از این دیوار تا این دیوار! این «أوما بیده» که فاصلهی هشت فرسخ 24 میل را اشاره کردند برای تأکید در مسئله است. پس اینجا: اولاً باز این روایت ملاک را آورده روی «ثمانیة فراسخ» و ثانیاً اصلاً مسیرة یومٍ را نفی کرده.
عرض کردم این نکتهای است که باز ندیدم به آن توجه شده باشد. در این روایت وقتی که عبدالله بن حجاج میفرماید بیاض یوم مختلف است یک کسی 15 فرسخ میرود یک کسی 4 فرسخ میرود، یک کسی 5 فرسخ میرود، حضرت فرمود «إنّه لیس إلی ذلک ینظر»، یعنی ملاک مسیرة یوم نیست، ملاک این نیست که بگوئیم یک روز چقدر رفته؟ هر چقدر رفته باشد! ملاک این نیست که بگوئیم سیر در یوم هر مقدار میخواهد باشد! یعنی صریحاً حضرت این را نفی میکند، شما ببینید احتمال دیگری در این عبارت میدهید؟ «إنّه لیس إلی ذلک ینظر»، ظاهرش همین نفی است، یعنی اگر در روایات دیگر هم مسیرة یوم را ملاک قرار داده به اعتبار رجوعش به ثمانیة فراسخ است، حضرت میفرماید: «لیس إلی ذلک ینظر أما رأیت سیر هذه الاثقال بین مکة و المدینة ثم أوما بیده أربعة و عشرون میلاً یکون ثمانیة فراسخ».
بررسی روایت شانزدهم:
صحیحه علی بن یقطین از امام کاظم(عليه السلام)؛سند و متن روایت به شرح زیر است:
الف. بررسی سند روایت؛
در این حدیث که صحیحهی علی بن یقطین است
ب. بررسی دلالت روایت؛
«سألت أبا الحسن الأول (امام کاظم(عليه السلام)) عن الرجل یخرج فی سفره و هو مسیرة یوم» و در بعضی نسخ دارد «فی مسیرة یوم، قال یجب علیه التقصیر مسیرة یومٍ و إن کان یدور فی عمله»، این روایت باز ملاک را روی «مسیرة یومٍ» آورده بود.
بررسی روایت هفدهم:
روایت پیامبر اکرم(صلي الله عليه وآله وسلم)؛ایشان فرمودند: «التقصیر یجب فی بریدین»، باز ملاک را روی «بریدین» آورده.
نتیجه نهایی مستفاد از روایات باب اول؛
پس این تأمل را ما در این روایات داریم. از این رو، ما از این روایات به خوبی نتیجه گرفتیم که:اولاً: «بریدین، اربعة و عشرون میلا، ثمانیة فراسخ» یکی است؛
ثانیاً: «مسیرة یومٍ» هم به همین «ثمانیة فراسخ» برمیگردد. این مستفاد از این روایات است.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
نظری ثبت نشده است .