موضوع: صلاة المسافر (1)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۲/۵/۱
شماره جلسه : ۱۲
چکیده درس
-
ادامه بررسی اقوال پیرامون کیفیت جمع بین تعابیر وارده در حد مسافت شرعی
-
منافشه بر نظریه صاحب مدارک(ره) از منظر مختار
-
ادامه چند مناقشه بر نظریه قائلین به اماریت برخی از تعابیر وارده، از منظر مختار
-
تبیین یک مناقشه دیگر بر نظریه محقق اصفهانی(ره) و صاحب جواهر(ره) از منظر مختار
-
مناقشه بر نظریه محقق حائری(ره) و شیخ انصاری(ره) و سایر فقها از منظر مختار
-
بررسی نظریه مختار پیرامون کیفیت جمع بین روایات وارده در مقام
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
ادامه بررسی اقوال پیرامون کیفیت جمع بین تعابیر وارده در حد مسافت شرعی؛
بعد از اینکه اقوال، ادله و روایات را ملاحظه فرمودید، حال باید ببینیم که بالأخره آیا در اینجا ما برای قصر نماز دو ضابطه داریم؟ یعنی هر یک از این دو عنوان اگر محقق شود نماز قصر میشود؛ یا اینکه یک ضابطه داریم و آن یک ضابطه کدام است؟ اقوال را در جلسات قبل گفتیم و اینک نیز به بعضیهایش هم اشاره میکنیم مثلا:قول شهید اول(ره): ایشان در کتاب ذکری تقریباً اصرار بر ثمانیة فراسخ دارد؛
قول شهید ثانی(ره): ایشان بر خلاف شهید اول(ره)، بر مسیرة یومٍ تاکید دارد؛
قول صاحب مدارک(ره): ایشان میگوید هر یک از این دو تا باشد کفایت میکند.
اینها که از ارکان فقه هستند، یعنی هر یک از اینها نه تنها قائل دارد، قائلینی که از نظر قوّت فقهی در ردههای اول هستند. حالا ببینیم که تحقیق چه اقتضایی میکند؟
اما سؤال ما از شما صاحب مدارک(ره) این است که با روایات زیادی مواجه هستیم که میگوید مسیرة یومٍ همان بریدان است و مسیرة یومٍ همان ثمانیة فراسخ است، حال شما این روایات را چکار میکنید؟ بله اگر فقط ما بودیم و روایات واجد کلمهی «أو» در این صورت حق با شما بود؛ اما این همه روایات داریم که میگوید مسیرة یومٍ و این همان بریدان است، بریدان همان ثمانیة فراسخ است، یعنی اینها ظهور خیلی روشنی دارد در اینکه اینها دو تا نیستند که ما بگوئیم مخیّرید هر یک از اینها را اخذ کنید، لذا به راحتی فرمایش صاحب مدارک(ره) قابل جواب است.
به نظر ما این دو مطلب قابل جمع نیست، چه اینکه اگر ما میگوئیم این اشاره به حکمت تشریع دارد یعنی این در تعیین قصر دخالتی ندارد و اگر بخواهیم بگوئیم اماریّت دارد یعنی «فی بعض الفروض» این به عنوان موجب قصر قرار میگیرد، لذا این هم یک اشکالی است که در کلمات این آقایان وجود دارد؛ پس ما قول به اماریّت را قبول نداریم، ولی این طرف را قبول داریم و اثبات هم میکنیم که مسیرة یومٍ برای حکمت تشریعِ ثمانیة فراسخ است، اما دیگر بحثی از اماریّت نباید به میان بیاید، پس این قول هم مسئلهای که احدهما اماره باشد برای آخر، کلام غیر صحیحی است.
برای این به کلام صاحب جواهر(ره) برگشتیم که روشن شود که اگر صاحب جواهر(ره) بگوید کسی این معنای حادث شرعی را از ما قبول نکند، ما باشیم و ادله و مرجحات، باید مسیرة یومٍ را ملاک قرار بدهیم.
و طبق نظریه مرحوم محقق اصفهانی(ره)، ایشان هم میفرمود: روایات، در مسیرة یومٍ ظهور بیشتری به عنوان ضابطه دارد، مخصوصاً آن روایت ابن حجاج که «جرت السنة علی بیاض یومٍ»، یا بعضی از روایات دیگر. آیا اینها را ما بیائیم به عنوان ترجیح قول مسیرة یومٍ قبول کنیم یا اینکه بگوئیم روایات ثمانیة فراسخ بیشتر است، دیروز عرض کردیم 37 یا 38 تا روایت داریم مربوط به ثمانیة فراسخ است. برای مسیرة یومٍ یک روایت داریم، جمع بین این دو تا هم در نُه تا روایت آمده است.
بررسی نظریه مختار پیرامون کیفیت جمع بین روایات وارده در مقام؛
منافشه بر نظریه صاحب مدارک(ره) از منظر مختار؛
ما قول صاحب مدارک(ره) را به راحتی میتوانیم رد کنیم و ردّ آن این است که به صاحب مدارک(ره) عرض میکنیم اگر ما بودیم و این دو روایت، یعنی یکی روایت ابیایوب و ابیابصیر که در این دو روایت کلمه «أو» داشت و فرمود: «فی مسیرة یومٍ أو بریدین»، «بیاض یومٍ أو بریدین»، در این صورت حق با شما بود و میگفتیم که کلمه «أو» اقتضا دارد که اگر هر یک از اینها محقق شود، نماز قصر شود.اما سؤال ما از شما صاحب مدارک(ره) این است که با روایات زیادی مواجه هستیم که میگوید مسیرة یومٍ همان بریدان است و مسیرة یومٍ همان ثمانیة فراسخ است، حال شما این روایات را چکار میکنید؟ بله اگر فقط ما بودیم و روایات واجد کلمهی «أو» در این صورت حق با شما بود؛ اما این همه روایات داریم که میگوید مسیرة یومٍ و این همان بریدان است، بریدان همان ثمانیة فراسخ است، یعنی اینها ظهور خیلی روشنی دارد در اینکه اینها دو تا نیستند که ما بگوئیم مخیّرید هر یک از اینها را اخذ کنید، لذا به راحتی فرمایش صاحب مدارک(ره) قابل جواب است.
ادامه چند مناقشه بر نظریه قائلین به اماریت برخی از تعابیر وارده، از منظر مختار؛
حالا که این قول کنار میرود، باید ببینیم کدام یک از این دو قول دیگر را اختیار کنیم؟ باز هم در بحثهای گذشته اینکه ادعا شد که یکی از این دو تعبیر، امارهی برای دیگری باشد این را رد کردیم و گفتیم چند مناقشه بر این نظر وجود دارد که عبارتند از:مناقشه اول:
این است که ما هیچ روایتی نداریم که بر این مدّعا قرینه باشد، بر اینکه مثلاً مسیرة یومٍ، اماره برای ثمانیة فراسخ است یا بالعکس. و اشکالات این اماریّت را گفتیم.مناقشه دوم:
اینجا این نکته را میخواهیم اضافه کنیم که آیا بین این دو مطلب یعنی اماریت و حکمت بودن برای تشریع تارض است یا اینکه این دو مطلب، قابل جمع هستند که یک فقیهی از طرفی بگوید مسیرة یومٍ که در روایات آمده «للإشارة إلی حکمة التشریع» است و از طرف دیگر هم بگوید مسیرة یومٍ اماریّت دارد. به نظر ما این دو مطلب قابل جمع نیست ولو مرحوم آقای بروجردی(ره)، مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، مرحوم محقق حائری(ره)، اینهایی که قائل شدند به اینکه این مسیرة یومٍ، اماریّت دارد و دیگر توضیح نمیدهیم مقصود از اماریّت چیست؛ اینها از یک طرف میگویند اماریّت دارد و از طرف دیگر میگویند این مسیرة یومٍ اشارهی به حکمت تشریع دارد.به نظر ما این دو مطلب قابل جمع نیست، چه اینکه اگر ما میگوئیم این اشاره به حکمت تشریع دارد یعنی این در تعیین قصر دخالتی ندارد و اگر بخواهیم بگوئیم اماریّت دارد یعنی «فی بعض الفروض» این به عنوان موجب قصر قرار میگیرد، لذا این هم یک اشکالی است که در کلمات این آقایان وجود دارد؛ پس ما قول به اماریّت را قبول نداریم، ولی این طرف را قبول داریم و اثبات هم میکنیم که مسیرة یومٍ برای حکمت تشریعِ ثمانیة فراسخ است، اما دیگر بحثی از اماریّت نباید به میان بیاید، پس این قول هم مسئلهای که احدهما اماره باشد برای آخر، کلام غیر صحیحی است.
تبیین یک مناقشه دیگر بر نظریه محقق اصفهانی(ره) و صاحب جواهر(ره) از منظر مختار؛
نکتهی سوم گفتیم اینکه در روایات بگوئیم از نظر شرعی شارع یک معنای خاصی برای مسیرة یومٍ کرده که مرحوم صاحب جواهر(ره) ادعا کرد و از کلمات مرحوم محقق اصفهانی(ره) هم استفاده میشد تا یک اندازهای، این را هم عرض کردیم حرف درستی نیست، ما برای مسیرة یومٍ در این روایات یک معنای جدید شرعی ملاحظه نمیکنیم. چه اینکه طبق:«نظریه صاحب جواهر(ره)»:
از عبارات صاحب جواهر(ره) استفاده میشود که ما کلام جواهر را مفصل گفتیم و مناقشاتش را مطرح کردیم؛ صاحب جواهر(ره) میخواهد بفرماید اگر کسی این حرف را قبول نکند، این ادعا که مسیرة یومٍ یک معنای شرعی دارد و آن همان ثمانیة فراسخ است؛ از عبارات ایشان استفاده میشود که باید بگوئیم ضابطه فقط همان مسیرة یومٍ است. چرا؟ ولو این مطلبی که من عرض میکنم صاحب جواهر(ره) تصریح نکرده ولی وقتی در عبارات جواهر دقت کنیم ایشان مدعایش این است که مسیرة یومٍ، معنای شرعی دارد و لذا اگر کسی ثمانیة فراسخ را آمد ولو در یک دقیقه شارع میگوید این مسیرة یومٍ است، ولی اگر کسی این را قبول نکند، صاحب جواهر(ره) میخواهد بفرماید مرجّحات مسیرة یومٍ به عنوان ضابطه بیش از مرجحات ثمانیة فراسخ است؛ چون میفرماید چهار مرجح در اینجا وجود دارد که عبارتند از:مرجح اول:
«لأنه الأصل فی المسافة و التقدیر بالبریدین تقدیرٌ له»، اصل در مسافت همین سیر است، تقدیر به بریدان اندازهگیری برای این سیر است اما اصل مسافت همین حرکت و سیر است. بله صاحب جواهر(ره) اینها را به عنوان مرجح ذکر میکند، مرجح اول این است که اصل در مسافت این است.مرجح دوم:
«لأن دلالة النص علیه اقوی»، دلالت نص بر مسیرة یومٍ اقوای از دلالت نص بر ثمانیة فراسخ است.مرجح سوم:
میفرمایند «لأن الأصل الذی اعتمد علیه الفاضل» یعنی مرحوم علامه حلی(ره)، مرحوم علامه و غیر علامه بر همین مسیرة یومٍ اعتماد کردند.مرجح چهارم
هم وضع لغویاش را استدلال میآورد که قبلاً توضیح دادیم.برای این به کلام صاحب جواهر(ره) برگشتیم که روشن شود که اگر صاحب جواهر(ره) بگوید کسی این معنای حادث شرعی را از ما قبول نکند، ما باشیم و ادله و مرجحات، باید مسیرة یومٍ را ملاک قرار بدهیم.
و طبق نظریه مرحوم محقق اصفهانی(ره)، ایشان هم میفرمود: روایات، در مسیرة یومٍ ظهور بیشتری به عنوان ضابطه دارد، مخصوصاً آن روایت ابن حجاج که «جرت السنة علی بیاض یومٍ»، یا بعضی از روایات دیگر. آیا اینها را ما بیائیم به عنوان ترجیح قول مسیرة یومٍ قبول کنیم یا اینکه بگوئیم روایات ثمانیة فراسخ بیشتر است، دیروز عرض کردیم 37 یا 38 تا روایت داریم مربوط به ثمانیة فراسخ است. برای مسیرة یومٍ یک روایت داریم، جمع بین این دو تا هم در نُه تا روایت آمده است.
مناقشه بر نظریه صاحب جواهر(ره) از منظر مختار؛
حال طبق تحقیق مناقشه بر نظر صاحب جواهر(ره) این است که ما به صاحب جواهر(ره) عرض میکنیم که این استدلالاتی که فرمودید بعضیهایش اجتهاد در مقابل نصّ است، چون وقتی راوی از امام(ع) سؤال میکند که مقداری که نماز در آن قصر میشود چقدر است؟ در 38 روایت امام میفرماید «ثمانیة فراسخ» یا «بریدٌ فی برید»، حال ما چطور بیاییم و بگوئیم: «لأن الأصل فی المسافة السیر»؟ به صاحب جواهر(ره) میگوییم این حرف در مقابل روایات چه معنا دارد؟ یا ما چطور بیاییم و بگوییم وضع لغوی چنین و چنان است؟ به نظر ما و بر خلاف نظر صاحب جواهر(ره)، اینها را باید کنار بگذاریم چرا که اینها دیگر شبه اجتهاد در مقابل نصّ است، چون نصّ بر ثمانیة فراسخ داریم. بله شما میتوانید در ثمانیة فراسخ بگوئید نصّی هم بر مسیرة یومٍ داریم، نصی هم بر بیاض یومٍ داریم و آنها را به میدان بیاورید.مناقشه بر نظریه محقق حائری(ره) و شیخ انصاری(ره) و سایر فقها از منظر مختار؛
و از این جهت آنهایی هم که میگویند ثمانیة فراسخ، اینجا میخواهیم اشکال کنیم به مرحوم محقق حائری(ره)، یا مرحوم شیخ انصاری(ره)، میگویند ثمانیة فراسخ اضبط است چون در مسیرة یومٍ اختلاف است، زیرا یک کسی مسیرة یومٍ برایش، سه فرسخ است و برای یک شخص دیگر، ده فرسخ است و یا یک کسی روزش در حجاز 12 ساعت است و در بعضی از نقاط روزش 22 ساعت است، یکی از نکاتی که ما داریم این است که شارع چطور میتواند بگوید آنجایی که روزش 12 ساعت است، با جایی که روزش 22 ساعت است...، بگوید مردمی که دارند در نروژ و سوئد زندگی میکنند که این ایام روز آنها 21 یا 22 ساعت است، حالا اگر شما میخواهید قصر کنید باید 22 ساعت راه بروید، ولی آنهایی که در حجاز زندگی میکنند 12 ساعت. شیخ انصاری(ره)، مرحوم حائری(ره)، اینها گفتند چون ثمانیة فراسخ اضبط است. من عرضم این است که در این بحث این حرفها را باید کنار گذاشت، حتی عکس این قضیه را هم داریم یعنی بعضی گفتند مسیرة یومٍ اضبط است ولی اینها را باید کنار بگذاریم، اینکه اصل در مسافت چیست؟ کدام اضبط است و کدام به عنوان دلیل، نمیتواند در این میدانی که روایات وجود دارد، ما باید این روایات را بیائیم یک جمعی بینشان کنیم و ببینیم از روایات چه چیزی استفاده میشود؟بررسی نظریه مختار پیرامون کیفیت جمع بین روایات وارده در مقام؛
ضابطه همان ثمانیة فراسخ است که مشهور بالاتفاق قائلند. در نتیجه این نحوه استدلالات را که عرض کردم با کمال ادب باید عرض کنیم، شبه اجتهاد در مقابل نص است. یعنی اینکه ما بگوئیم این تعبیر اضبط است، یا بگوییم اصل در مسافت، سیر است، اینها به ما ارتباطی ندارد، بلکه ما باید ببینیم شارع در این روایات چه چیزی را ملاک برای قصر قرار داده و آن را بپذیریم.
بنابراین پس از اینکه قول صاحب مدارک(ره) را رد کردیم، قول عینیت و معنای شرعی را نیز رد کردیم و قول اماریت را نیز رد کردیم، حالا ما هستیم و این روایات. لذا بحث این است که آیا بین این روایات تعارض وجود دارد؟ چند نکته در اینجا قابل توجه است که عبارت است از:
ما میگوئیم خود این نُه روایتی که میگوید مسیرة یومٍ بریدان است، بریدان ثمانیة فراسخ است، این خودش بهترین شاهد است بر اینکه ضابطه عبارت از ثمانیة فراسخ است. البته نکتهی دقیقی اینجا مطرح است و آن اینکه ما یک روایت نداریم که بگوید «ثمانیة فراسخ، مسیرة یومٍ» است اما نُه روایت در عکس آن داریم، یعنی امام (ع) به سؤال کننده میفرماید مقدار قصر، مسیرة یومٍ است، بعد میگوید حواست باشد مسیرة یومٍ یعنی بریدان، باز میگوید بریدان یعنی ثمانیة فراسخ، یعنی میخواهد ضابطهی اصلی را ثمانیة فراسخ قرار بدهد.
بله ما فقط در یک روایت داریم میگوید: «لأن ثمانیة فراسخ مسیرة یومٍ»؛ که جواب آن این است که بین این تعبیر و آن تعبیری که در روایت سماعه آمده آیا واقعاً بین اینها فرق وجود ندارد؟ این «لأن ثمانیة فراسخ مسیرة یومٍ» نمیگوید ثمانیة فراسخ یعنی مسیرة یومٍ، بلکه میگوید حکمت جعل برای این ضابطه، این است، در مقام بیان حکمتش است و لذا با «لأنّ» آورده. ما روایتی نداریم بگوید «ثمانیة فراسخ و هی مسیرة یومٍ»!، اما از آن طرف زیاد داریم: «مسیرة یومٍ و هی بریدان و هما ثمانیة فراسخ».
بنابراین پس از اینکه قول صاحب مدارک(ره) را رد کردیم، قول عینیت و معنای شرعی را نیز رد کردیم و قول اماریت را نیز رد کردیم، حالا ما هستیم و این روایات. لذا بحث این است که آیا بین این روایات تعارض وجود دارد؟ چند نکته در اینجا قابل توجه است که عبارت است از:
نکته اول:
نه روایت، بهترین شاهد بر ضابطیت ثمانیة فراسخ؛ما میگوئیم خود این نُه روایتی که میگوید مسیرة یومٍ بریدان است، بریدان ثمانیة فراسخ است، این خودش بهترین شاهد است بر اینکه ضابطه عبارت از ثمانیة فراسخ است. البته نکتهی دقیقی اینجا مطرح است و آن اینکه ما یک روایت نداریم که بگوید «ثمانیة فراسخ، مسیرة یومٍ» است اما نُه روایت در عکس آن داریم، یعنی امام (ع) به سؤال کننده میفرماید مقدار قصر، مسیرة یومٍ است، بعد میگوید حواست باشد مسیرة یومٍ یعنی بریدان، باز میگوید بریدان یعنی ثمانیة فراسخ، یعنی میخواهد ضابطهی اصلی را ثمانیة فراسخ قرار بدهد.
نکته دوم:
فراز «لان ثمانیة فراسخ مسیرة یوم» در مقام بیان حکمت ضابطه ثمانیة فراسخ است؛بله ما فقط در یک روایت داریم میگوید: «لأن ثمانیة فراسخ مسیرة یومٍ»؛ که جواب آن این است که بین این تعبیر و آن تعبیری که در روایت سماعه آمده آیا واقعاً بین اینها فرق وجود ندارد؟ این «لأن ثمانیة فراسخ مسیرة یومٍ» نمیگوید ثمانیة فراسخ یعنی مسیرة یومٍ، بلکه میگوید حکمت جعل برای این ضابطه، این است، در مقام بیان حکمتش است و لذا با «لأنّ» آورده. ما روایتی نداریم بگوید «ثمانیة فراسخ و هی مسیرة یومٍ»!، اما از آن طرف زیاد داریم: «مسیرة یومٍ و هی بریدان و هما ثمانیة فراسخ».
واقعاً بین این تعابیر فرق وجود دارد؟ البته، اینکه در کتاب «من لا یحضره الفقیه» روایت فضل بن شاذان آمده: «لأنّ ثمانیة فراسخ مسیرة یومٍ»، حکمتش را ذکر میکند و نمیگوید که ثمانیة فراسخ یعنی مسیرة یومٍ، اما از آن طرف داریم که میگوییم مسیرة یوم ثمانیة فراسخ است. پس مجموعاً ما این نُه روایت را کاملاً قابل جمع میدانیم؛ زیرا میگوئیم امام(ع) در 38 روایت میگوید ثمانیة فراسخ و یک روایت میگوید مسیرة یومٍ، تنها روایتی که داریم که فقط میگوید مسیرة یومٍ، حرفی از فرسخ و برید نمیزند یک روایت است، جمع بین این دو دسته روایت و نُه تا روایت این است که آن نُه تا روایت دیگر میگوید مسیرة یومٍ، بریدان است و بریدان هم ثمانیة فراسخ است، یعنی امام(ع) میخواهد بفرماید که ملاک ثمانیة فراسخ است.
از اینها مهمتر نکتهای است که دیروز عرض کردیم؛ در صحیحه ابن حجاج امام(ع) بعد از اینکه اوّلش فرمود «جرت السنة ببیاض یومٍ»، سائل عرض کرد «یابن رسول الله بیاض یوم یختلف»، بعضی از بیاض یومها چهار فرسخ است، بعضی سه فرسخ و بعضی بیشتر است، امام(ع) فرمود «لیس إلی ذلک ینظر»، قبلاً هم عرض کردیم یا «ذلک» را بگوئیم یعنی این مقدارش را ما کار نداریم، آن اختلافش را کار نداریم، یا اینکه هیچ کدام از اینها چیزی ندارد! ما عرض کردیم ظهور روشنی دارد که امام(ع) میفرماید اصلاً بیاض و یوم خودش ملاک نیست و آن حضرت(ع) اشاره کرده بین مکه و مدینه به اینکه هشت فرسخ است و یک مقداری را معیّن کرده و با دست مبارکشان اشاره کردند که از اینجا تا آنجاست، یعنی «اربعة و عشرون میلاً» که ثمانیة فراسخ است، یعنی باز در روایتی که سائل از خود امام(ع) سؤال کرده و امام(ع) هم نفی کرده و فرموده «لیس إلی ذلک ینظر»، حال آیا میشود که بگوئیم امام(ع) فرموده این اختلاف در مقدار را کار نداشته باش ولی خودش را ملاک قرار بده؟ پاسخ این است که در این صورت مسیرة یوم که مبهم میشود و اینکه بعد امام(ع) بفرماید این اختلاف در مقدار نه، هر چه شد!!! پس منظور امام(ع) این نیست، بلکه منظور امام(ع) در مورد مسیر یومٍ این است که میفرماید «لیس إلی ذلک ینظر»، اصلاً به مسیرة یوم کاری نداشته باش! و آنچه ملاک است ثمانیة فراسخ است.
پس ما مختارمان همین نظریهی مشهور قریب به اتفاق است که ملاک همین «ثمانیة فراسخ» است همین نظری که در متن «تحریر الوسیله» امام خمینی(ره) آمده و بعد گفتیم آن «لأنّ ثمانیة فراسخ مسیره یومٍ» و آن روایاتی که میگوید «مسیرة یومٍ و هی ثمانیة فراسخ»؛ اینها همه دلیل بر این مدعاست و ما میآئیم مسیرة یومٍ را حکمت برای این ضابطه قرار میدهیم و میگوئیم؛ خدای تبارک و تعالی و شارع مقدس همین طوری گزافاً و جزافاً یک کاری را انجام نداده، بلکه یک چیزی را ملاحظه فرموده که مسیر یوم تام، «هشت فرسخ» است، اما بعد آمده ضابطه را «إلی یوم القیامة»، هشت فرسخ قرار داده و اینها هم اگر واقعاً اختلاف مرکوب یا وسیلهای که انسان با آن به سفر میرود همچون اسب، بقر و شتر، موثر بود باید امام(ع) متعرض میشد و قبلاً عرض کردم این حرفهایی که این روزها میزنند را نباید توجه کنید، چرا که اختلاف در مرکوب آن زمان هم بوده، چرا که شتر متوسط میرفته، استر خیلی تند میرفته و گاو هم خیلی آهسته میرفته ولی هیچ یک از اینها ملاک نیست، بلکه امام(ع) فرمود هشت فرسخ ملاک است؛ در نتیجه اگر کسی هشت فرسخ را در یک دقیقه هم برود این ضابطه واقع شده و شارع کاری ندارد به اینکه حالا افراد و اشخاص، به چه نحوی به سفر میروند؛ بلکه شارع میآید ضابطه را قرار میدهد، حالا هر کسی به هر نحوی این هشت فرسخ را طی کرد، یک کسی هشت فرسخ را ممکن است در دو روز برود و یک کسی هم ممکن است در یک دقیقه برود. به هر جهت، ضابطه هشت فرسخ است.
نکته سوم:
فراز «لیس الی ذلک ینظر» اشاره دارد به اینکه مسیرة یوم ملاک نیست؛از اینها مهمتر نکتهای است که دیروز عرض کردیم؛ در صحیحه ابن حجاج امام(ع) بعد از اینکه اوّلش فرمود «جرت السنة ببیاض یومٍ»، سائل عرض کرد «یابن رسول الله بیاض یوم یختلف»، بعضی از بیاض یومها چهار فرسخ است، بعضی سه فرسخ و بعضی بیشتر است، امام(ع) فرمود «لیس إلی ذلک ینظر»، قبلاً هم عرض کردیم یا «ذلک» را بگوئیم یعنی این مقدارش را ما کار نداریم، آن اختلافش را کار نداریم، یا اینکه هیچ کدام از اینها چیزی ندارد! ما عرض کردیم ظهور روشنی دارد که امام(ع) میفرماید اصلاً بیاض و یوم خودش ملاک نیست و آن حضرت(ع) اشاره کرده بین مکه و مدینه به اینکه هشت فرسخ است و یک مقداری را معیّن کرده و با دست مبارکشان اشاره کردند که از اینجا تا آنجاست، یعنی «اربعة و عشرون میلاً» که ثمانیة فراسخ است، یعنی باز در روایتی که سائل از خود امام(ع) سؤال کرده و امام(ع) هم نفی کرده و فرموده «لیس إلی ذلک ینظر»، حال آیا میشود که بگوئیم امام(ع) فرموده این اختلاف در مقدار را کار نداشته باش ولی خودش را ملاک قرار بده؟ پاسخ این است که در این صورت مسیرة یوم که مبهم میشود و اینکه بعد امام(ع) بفرماید این اختلاف در مقدار نه، هر چه شد!!! پس منظور امام(ع) این نیست، بلکه منظور امام(ع) در مورد مسیر یومٍ این است که میفرماید «لیس إلی ذلک ینظر»، اصلاً به مسیرة یوم کاری نداشته باش! و آنچه ملاک است ثمانیة فراسخ است.
پس ما مختارمان همین نظریهی مشهور قریب به اتفاق است که ملاک همین «ثمانیة فراسخ» است همین نظری که در متن «تحریر الوسیله» امام خمینی(ره) آمده و بعد گفتیم آن «لأنّ ثمانیة فراسخ مسیره یومٍ» و آن روایاتی که میگوید «مسیرة یومٍ و هی ثمانیة فراسخ»؛ اینها همه دلیل بر این مدعاست و ما میآئیم مسیرة یومٍ را حکمت برای این ضابطه قرار میدهیم و میگوئیم؛ خدای تبارک و تعالی و شارع مقدس همین طوری گزافاً و جزافاً یک کاری را انجام نداده، بلکه یک چیزی را ملاحظه فرموده که مسیر یوم تام، «هشت فرسخ» است، اما بعد آمده ضابطه را «إلی یوم القیامة»، هشت فرسخ قرار داده و اینها هم اگر واقعاً اختلاف مرکوب یا وسیلهای که انسان با آن به سفر میرود همچون اسب، بقر و شتر، موثر بود باید امام(ع) متعرض میشد و قبلاً عرض کردم این حرفهایی که این روزها میزنند را نباید توجه کنید، چرا که اختلاف در مرکوب آن زمان هم بوده، چرا که شتر متوسط میرفته، استر خیلی تند میرفته و گاو هم خیلی آهسته میرفته ولی هیچ یک از اینها ملاک نیست، بلکه امام(ع) فرمود هشت فرسخ ملاک است؛ در نتیجه اگر کسی هشت فرسخ را در یک دقیقه هم برود این ضابطه واقع شده و شارع کاری ندارد به اینکه حالا افراد و اشخاص، به چه نحوی به سفر میروند؛ بلکه شارع میآید ضابطه را قرار میدهد، حالا هر کسی به هر نحوی این هشت فرسخ را طی کرد، یک کسی هشت فرسخ را ممکن است در دو روز برود و یک کسی هم ممکن است در یک دقیقه برود. به هر جهت، ضابطه هشت فرسخ است.
بررسی نظریه مرحوم بهشتی(ره) در صلاة المسافر، دال بر اماریت؛
بعضی از فقهای نجف، مثل مرحوم آقای سید علی بهشتی(ره) که از تلامذهی مرحوم محقق خوئی(ره) بوده، هم یک رساله در باب «صلاة المسافر» دارد و میگوید اگر ما بگوئیم این مسیرة یومٍ، عنوان غالب را دارد آن وقت در روایاتی که میگوید «مسیرة یومٍ و هی بریدان و هما کذا»، این میشود «عطف الشیء علی نفسه» و این مخلّ به فصاحت است. لذا ایشان هم از آنهایی است که مثل مرحوم آقای بروجردی(ره) و اعیانی که از بزرگان ذکر کردیم، میگوید ما باید مسیرة یومٍ را حمل بر اماریّت کنیم «و إلا یلزم عطف الشیء علی نفسه».مناقشه بر نظریه مرحوم بهشتی(ره) از منظر مختار؛
به نظر ما این فرمایش درست نیست و اگر آمدیم گفتیم این حکمت است و این جنبهی غالبی دارد اما باز امام(ع) که عطف میکند نمیگوید مسیرة یومٍ. ما روایتی نداریم که بگوید «مسیرة یومٍ و ثمانیة فراسخ» بلکه میگوید: «مسیرة یومٍ و هیَ» یعنی تفسیر برای مسیرة یومٍ است و روشن است که تفسیر غیر از این است که ما بگوئیم که «عطف الشیء علی نفسه» شده، شما اگر چیزی بیاورید و بعد تفسیر کنید اینجا عطف وجود ندارد، لذا این هم فرمایش درستی نیست.جلسه آتی: بررسی نظر قائلین بر معقد اجماع و مناقشه در آن؛
حالا از همهی اینها که بگذریم سؤال این است که معقد اجماع فقها چیست؟ آیا معقد اجماع فقها دو چیز است، یکی ثمانیة فراسخ است و دیگری مسیرة یومٍ است؟ یا اینکه معقد اجماع فقها یک چیز است، یعنی فقط ثمانیة فراسخ است ولو بعضی مثل صاحب مدارک(ره) میگویند این هم جزء معقد اجماع فقها هست اما به نظر ما حرف درستی نیست، جلد دهم مفتاح الکرامه صفحه 318 را مطالعه کنید.و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
نظری ثبت نشده است .