کفایة الاصول ، جلسه 48
اعمّىها به سه دليل استدلال كردند.
کفایة الاصول ، جلسه 47
منتهى الدرايه گفته است كه مرحوم آخوند با «بالجملة» مىخواهد يك خلاصهاى از نظرش را بيان كند و ربطى به جوابِ از اشكال دوّم ندارد و در واقع يك خلاصهگيرى از جواب اشكال اوّل است.ايشان مىفرمايد:
کفایة الاصول ، جلسه 46
آخوند در جواب از اشكال قبل گفتند كه كثرت استعمال مشتقات به لحاظ حال انقضاء است. از اين بيان، اشكال ديگرى بوجود مىآيد كه:
کفایة الاصول ، جلسه 45
مرحوم آخوند در توضيح دليل دوّم ـ يعنى: صحّت سلب، كه براى مختار خودشان در باب مشتق اقامه كردند ـ مىفرمايند: اگر مبدأيى قبلاً با ذاتى متحد بوده و الآن مبدأ از اين ذات منقضى شده است ما مىتوانيم آن مبدأ را از آن ذات سلب كنيم. در تكميل مىفرمايند
کفایة الاصول ، جلسه 44
أمر ششم
خلاصهاى از مقدّمات
کفایة الاصول ، جلسه 43
روشن شد كه مراد از «حال» در عنوان نزاع، حالِ تلبّس است؛ و مراد حال نطق ـ زمان حالى كه در مقابل ماضى و استقبال قرار مىگيرد ـ نيست
کفایة الاصول ، جلسه 42
أمر چهارم
أمر پنجم
کفایة الاصول ، جلسه 41
حالا كه استطرادا در مورد افعال مطالبى را بيان كرديم براى اينكه اين استطراد شمول پيدا كند مختصرى هم راجع به اسم و حرف صحبت مىكنيم. البته قدرى از اين مطالب، تكرار همان مباحث در معانى حرفيه است ولى بعضى از مطالبى كه فوائدى هم در آنها هست در اينجا عنوان شده است
کفایة الاصول ، جلسه 40
آخوند فرمودند: افعال گرچه نزد نحاة، مشتق هستند ولى از محل نزاع در مشتق اصولى خارجند. به همين مناسبت، مرحوم آخوند يك مطلبى را كه نحوىها در باب افعال مطرح كردهاند.