فشار گرفتاری و مشکلات بر انسان
۰۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۲۵
حقیقت این است که ديگر از شدت گرفتاریها خسته شدهام و در حد كافر شدن نيز رفتهام. نميدانم چكار كنم. هر كاري ميكنم كه مقداری از بدبختيهايمان كمتر شود، بدتر ميشود. چندبار نيز مزاحم شما شدهام و راههايی نيز برایم گفتهايد، ولي هيچ تأثيري نداشت. ديگر هيچ فكري به ذهنم نرسيد تا اينكه دوباره مزاحم شما شدم و آخرين راه باقي مانده براي من، شما بوديد. من آدم بي ظرفيتي نيستم كه زود از كوره در بروم، ولي ديگر به آخر خط رسيدهام. حالا اگه شما راهي به نظرتان ميرسد به من بگویيد.
کلمات کلیدی :
۴,۵۰۶
عدالت خدا و علت گرفتاری برخی افراد و راحتی برخی دیگر
۰۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۲۵
مدتي است که ذهن مرا سؤالي مشغول کرده است. چگونه خدا عادل است در حالی که يک نفر در خانوادهای بزرگ میشود که پدرش زناکار است و يک نفر ديگر در یک خانواده کاملا خوب بزرگ ميشود؟ حقیقت این است که من يک دوستي دارم که خيلي ضربه روحي خورده، در عشقش شکست خورده، دوست من خيلي دختر خوب و مذهبي است، و در يک خانوادهاي بزرگ شده که پدرش زناکاره، داداشش طلاق گرفته، خواهرش که ازدواج کرده شوهرش کتکش ميزنه و اذيتش ميکنه، يک خواهر بزرگتر از خودش داره که حدود27 سالشه و ازدواج نکرده و خواستگار زياد داره و در مرحله تحقيقات و آگاهي از سابقه پدر دوستم، خواستگارها ميروند. دوست من همه اينها را که ميبيند، ميگوید خدا خيلي بي عدالت است، خدا ما را رها کرده و از اين قبیل حرفها. خيلي حالش بد است. هر چه به او ميگویم تمام اينها امتحانات الهي هست، قبول نميکند. خلاصه به خدا شک دارد. خيلي ناراحت است و ميگوید من هيچ اميدي به خدا ندارم، آيندهام سياه است، من بزرگترين گناهها را انجام دادم که همان نااميدي از خداست. به نظر شما چگونه ایشان را راهنمايي کنم؟ به او بگویم عدالت خدا چه بوده که اين بلاها سر او آمده؟ او معتقد است که نتيجه کار پدرش سر آنها ميآید. ميگوید ما بايد نتيجه کاراي پدرمان را ببينيم. خدا خيلي بي عدالته و...! من چگونه او را متقاعد کنم؟
کلمات کلیدی :
۷۵,۸۹۱