موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۸/۱۰/۲۳
شماره جلسه : ۶۰
-
خلاصه بحث گذشته
-
اشکالات وارد بر مرحوم سید
-
ارزیابی اشکال مرحوم حکیم
-
دیدگاه برگزیده
-
آخرین فرع مسئله 22
-
دیدگاه مرحوم حکیم و محقق خویی(قدس سره)
-
دیدگاه والد معظَّم(قدس سره)
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته(تصرف معجز از استطاعت)
بحث در این است که تصرفی که این شخص در پول استطاعت میکند و به وسیله این تصرف خودش را عاجز از رفتن به حج میکند آیا این تصرف صحیح است یا خیر؛ یعنی اگر با این پول هبه یا عتقی انجام داد، آیا صحیح است یا نه؟ گفتیم مرحوم سید میفرماید: چون نهیای که در اینجا وجود دارد به خود معامله تعلق پیدا نکرده، بلکه به عنوان خارج از معامله تعلق پیدا کرده لذا صحیح است، منتهی استدراکی که مرحوم سید فرمود این بود که اگر به قصد فرار از حج باشد، این تصرفات باطل است.گفته شد محقق خویی(قدس سره) در تبیین این فرمایش مرحوم سید میفرماید: یک کبرایی را فقها دارند و آن کبرا این است که اگر یک مقدمهای یا یک فعلی به قصد حرام انجام بشود عنوان حرام دارد و اگر به قصد حرام نباشد ولو منتهی به حرام بشود آن مقدمه عنوان حرام را ندارد. به بیان دیگر، اگر به قصد وصول الی الحرام باشد حرام میشود، اما اگر به قصد عدم وصول إلی الحرام باشد حرام نیست گرچه خود به خود منتهی به حرام بشود.
مثلاً اگر انسان سفر را به قصد فعل حرام برود میشود حرام و نماز تمام است، اما اگر سفر رفت و در سفر یک حرامی هم واقع شد به قصد الحرام نیامده به سفر، به قصد زیارت رفت و در زیارت شیطان او را فریب داد و یک دزدی انجام داد، این سفرش سفر حرام نیست و نمازش شکسته است. مرحوم خویی در اینجا فقط به همین مقدار اکتفا کرده و گویا فرمایش مرحوم سید را قبول کردند و اشکالی بر این قسمت از فرمایش مرحوم سید ندارند، ولی به نظر ما این قابل تأمل و اشکال است. یک اشکالی هم مرحوم حکیم داشتند که در جلسه گذشته گفته شد.
اشکالات وارد بر مرحوم سید
به بیان دیگر، سلّمنا بگوئید این هبه خودش محقِّق فرار از حج است؛ یعنی اصلاً این فعل یعنی فرار از حج و این حرام میشود. وقتی حرام شد اینجا میآید روی مسئله نهی در معاملات که آیا این مستلزم فساد است یا نه؟ باز آن نهیی که در معاملات میگویند: دلالت بر فساد دارد نهی غیری نیست، بلکه نهی نفسی است؛ یعنی اگر یک نهیی مستقیماً به خود یک معاملهای تعلق پیدا کرد.
در اینجا اگر هبه مقدمه فرار از حج است، به جهت فرار از حج هبه هم حرام میشود و نهیی که به هبه تعلق پیدا میکند یک نهی غیری و مقدمی است و از موضوع نهی در معامله دلالت بر فساد میکند خارج است؛ چون آن نهیی که بحث است آیا دلالت بر فساد میکند یا نه؟ در جایی است که نهی نفسی باشد و به یک معاملهای مستقیماً تعلق پیدا کرده است و در نهی غیری کسی نمیآید بحث کند که آیا دلالت بر فساد دارد یا دلالت بر فساد ندارد.
بنابراین به نظر ما این اشکال بر کلام مرحوم سید وارد است که میگوئیم این استدراکی که شما فرمودید، اولاً مجرد قصد فرار از حج هبه را متصف به حرمت نمیکند؛ زیرا شما هبه میکنید و قصد فرار از حج هم دارید، خود همین فرار از حج حرام است اما خود هبه حرام نیست، ثانیاً بر فرض که بگوییم هبه حرام است، بالأخره فقط با این هبه از حج فرار میکند و نهی متعلق به هبه نهی غیری میشود و مسلّماً نهی غیری دلالت بر فساد ندارد، بلکه آنچه دلالت بر فساد دارد نهی نفسی است.
ثالثاً این که نهی نفسی که میگویند دلالت بر فساد دارد در جایی است که نهی؛ یا به مسبب تعلق پیدا کند یا قرینهای داشته باشیم که این نهی ارشاد به فساد است، مثلاً «نهی النبی عن الغرر» ارشاد به فساد است، دلالت بر این دارد که هر معاملهای که در آن غرر وجود داشته باشد فاسد است.
نتیجه این که سه اشکال در این استدراک مرحوم سید داریم:
1. اشکال اول آن که حرمت هبه را از کجا آوردید؟
2. اشکال دوم آن که بر فرضی که هبه حرام بشود و هبه نهی داشته باشد، این نهی غیری است و نهی غیری بالاتفاق دلالت بر فساد ندارد.
3. اشکال سوم این است که بر فرض که این نهی نفسی باشد، نهی نفسی اگر به مسبب تعلق پیدا کند یا ارشاد به فساد باشد دلالت بر فساد دارد و در اینجا هیچ یک از اینها نیست، لذا این استدراک وجهی ندارد. تنها چیزی که داریم میگوئیم اگر شما خودت را تعجیز کردی (و به هر وسیله) برای حج نرفتی، این تعجیز حرام است، هبه ملازمه با آن دارد، اما لزومی ندارد هبه حکم حرمت داشته باشد و این استدراک، استدراک درستی نیست. در نتیجه با این پول هر تصرفی انجام بدهد این تصرف صحیح است.
ارزیابی اشکال مرحوم حکیم
مسئله فرق گذاشتن بین قصد وصول به حرام و عدم قصد وصول به حرام جایی است که ذی المقدمه تولیدی نباشد، اما اگر ذی المقدمه تولیدی شد (تولیدی یعنی قهری؛ یعنی این مقدمه بیاید آن ذی المقدمه آمده چه بخواهی و چه نخواهی)، اینجا فرق نمیکند با این مقدمه قصد وصول به حرام را بکند یا قصد وصول به حرام نمیکند و در ما نحن فیه مرحوم حکیم میگویند این ذی المقدمه تولیدی است.
دیدگاه برگزیده
آخرین فرع مسئله 22
به بیان دیگر، اگر کسی پولی برای حج دارد، چنانچه آن سال بتواند حج برود اینجا میگوئیم تعجیز حرام است، حال اگر در سالهای بعد هم تمکن داشته باشد آیا باز هم تعجیز حرام است؟ دایره حرمت تعجیز و وجوب ابقاء مال چقدر است؟ امام خمینی(قدس سره) میفرماید: «و الظاهر جواز التصرف لو لم یتمکن فی هذا العام»؛ اگر در امسال تمکن ندارد میتواند در این پول تصرف کند، «و إن علم بتمکّنه فی العامل القابل»؛ اگر چه علم داشته باشد در سال آینده میتواند حج انجام دهد، «فلا یجب ابقاء المال إلی السنین القابلة»[1]؛ لازم نیست این مال را برای دو سال بعد، پنج سال بعد نگه دارد. مرحوم سید همین مطلب را دارند.[2]
دیدگاه مرحوم حکیم و محقق خویی(قدس سره)
دیدگاه والد معظَّم(قدس سره)
منتهی مرحوم والد ما میفرماید: مرحوم حکیم میگویند: اگر اجماعی داشتیم بر این که این پول را فقط نسبت به سال استطاعت نباید تصرف کند و خودش را تعجیز کند، طبق این اجماع و این فتاوا عمل میکنیم.[3]
نکته: کاروان از مقدمات وجودیه است، کاروانی حرکت نکرده که این شخص با آنها برود، اما میداند اگر این پول را نگه دارد سال آینده میتواند حج برود، سال آینده پول داشت و مریض شد، کشف از این میکند که مستطیع نبوده، ولی بحث در این است که الآن این پول را باید برای سالهای آینده نگه دارد یا نه؟
[1] ـ «و الظاهر جواز التصرف لو لم يتمكن في هذا العام، و إن علم بتمكنه في العام القابل فلا تجب إبقاء المال إلى السنين القابلة.» تحرير الوسيلة؛ ج1، ص: 376، مسئله 22.
[2] ـ «ال بعدم الصحة و الظاهر أن المناط في عدم جواز التصرف المخرج هو التمكن في تلك السنة فلو لم يتمكن فيها و لكن يتمكن في السنة الأخرى لم يمنع عن جواز التصرف فلا يجب إبقاء المال إلى العام القابل إذا كان له مانع في هذه السنة فليس حاله حال من يكون بلده بعيدا عن مكة بمسافة سنتين.» العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج2، ص: 439-440، مسئله 23.
نظری ثبت نشده است .