درس بعد

کتاب الحج

درس قبل

کتاب الحج

درس بعد

درس قبل

موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت مساله 26)


تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۱۰/۲۴


شماره جلسه : ۶۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • نکاتی به مناسبت شهادت حضرت زهرا(علیها‌السلام)

  • مرثیه خوانی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مصیبت حضرت زهرا(علیها‌السلام)

  • خاطره‌ای از والد معظَّم(قدس‌سره)

  • روایاتی در عظمت حضرت زهرا(علیها‌السلام)

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين



نکاتی به مناسبت شهادت حضرت زهرا(علیها‌السلام)
خدا را شکر می‌کنیم که در این دو دهه اخیر در حوزه مقدسه علمیه قم مراجع بزرگ، خصوصاً مرحوم والد ما حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمدفاضل لنکرانی (رضوان الله تعالی علیه) یک اهتمام ویژه‌ای برای احیای فاطمیه مبذول داشتند و قدم‌های بزرگی را برداشتند، خصوصاً پیام‌های بسیار مهمی را صادر کردند که ایشان در وصیت‌نامه‌ی خودشان هم فرمودند: من به یکی از کارهایی که در این عالم انجام دادم و در عالم قبر و قیامت به آن امیدوار هستم پیامی است که در مورد احیای فاطمیه و عزاداری در فاطمیه داده‌ام.

همه ملاحظه کردید که آرام آرام مسئله فاطمیه تثبیت شد و امروز هم بر من و شما و همه طلاب لازم است که این کار را پیگیری کنیم، هر سال واقعاً بتوانیم یک ابعادی از این بی‌بی، از روایات و آنچه از آیات داریم برای خودمان در درجه اول بیان کنیم، معرفت خودمان را نسبت به این‌ بی‌بی زیاد کنیم.

من هنوز معنای این روایت را نفهمیدم که چیست: «و علی معرفتها دارت القرون الاولی»[1]، و اصلاً به نظرم از جملاتی است که مثل همان تعبیر به «لیلة القدر» که از الفاظی است که معنایش برای ما مجهول است، نه معنای تحت اللفظی‌اش، حقیقت لیله‌ قدر چیست که فاطمه زهرا سلام الله علیها را هم فرموده‌اند لیله قدر است. حقیقتش مجهول است، «و انما سُمِّیَت فاطمة لأن الخلق فُطِمُوا عن معرفتها»[2]، اینها تعابیر بسیار عجیبی است؛ یعنی خدای تبارک و تعالی یک زن را آفریده که بشر به معرفت آن زن نخواهید رسید تا قیامت، فاطمه یک زن و یک انسانی مثل بقیه انسان‌ها نبود، از ولادتش گرفته تا تمام خصوصیاتش تماماً به عنایت خاص خدای تبارک و تعالی بود.

این‌که وقتی فاطمه(علیها‌السلام) وارد مجلس می‌شود، پیامبر(صلی الله علیه وآله) برمی‌خیزد و به استقبال زهرا(علیها‌السلام) می‌رود، دست زهرا(علیها‌السلام) را می‌بوسد که بعضی از اصحاب پیامبر اعتراض می‌کنند که این کار مناسب شما نیست آن هم در انظار، پیغمبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: این را به امر خدا انجام می‌دهم، بسیار حرف عجیبی است یعنی تا این مقدار توجه.

باید هر سال خودمان، جامعه خودمان و جوانان خودمان درباره حضرت زهرا(علیها‌السلام) حرف بزنیم و بفهمیم تا یک اندازه‌ای که فاطمه(علیها‌السلام) که بود؟ چه موجودی بود؟ ان شاء الله این وظیفه را به احسن وجه انجام بدهیم، هر کسی هر کاری از او برمی‌آید راجع به عزاداری حضرت زهرا(علیها‌السلام) نباید کوتاهی کند، اگر کسی می‌تواند سخنرانی کند، مرثیه سرایی کند، یک پارچه عزا بر سر درب خانه‌اش قرار بدهد.

نه این‌که آن بی‌بی نیاز داشته باشد تا برای او عزاداری کنیم، برای ظلم‌هایی که به او وارد شده! او نیازی ندارد ما چنین فاجعه‌ای که محبوب‌ترین خلق خدا بعد از پیامبر فاطمه زهرا(علیها‌السلام) یک چنین مصیبت‌ها و ظلم‌هایی بر او وارد بشود و ما اگر بخواهیم بی‌تفاوت باشیم اصلاً شیعه بودنمان زیر سؤال می‌رود! یک جملاتی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بعد از این‌که فاطمه زهرا(علیها‌السلام) را دفن کرد دارد. حضرت فرمود: «إلی الله أشکو»؛ یک دادخواهی به محضر خدای تبارک و تعالی کرد، ما هم باید بگوئیم «الی الله أشکو»، حضرت آنجا فرمود: «أما حزنی فسرمد و أما لیلی فمسهَّدٌ»[3]، یک حجّت خدا این تعبیر را می‌کند که می‌گوید حزن من دائمی است، شب من همیشه مسهَّد است؛ یعنی از شدت غصه و از شدت این مصیبت باید شب‌ها تا صبح بنشینم و اشک بریزم.

مرثیه خوانی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مصیبت حضرت زهرا(علیها‌السلام)
اول کسی که برای فاطمه زهرا(علیها‌السلام) مرثیه خوانی کرد و روضه خواند خود امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) کنار قبر فاطمه(علیها‌السلام) بود بعد از این‌که فاطمه زهرا(علیها‌السلام) را دفن کرد، این تعابیر را باید دقت کنیم: «‌فلما نفض یده من تراب القبر هاج به الحزن»؛ وقتی دستش را از خاک برداشت تمام حزن عالم وجودش را گرفت، «فأرسل دموعها علی خدّیه»؛ اشک‌ها صورت حضرت را فرا گرفت، حضرت چکار کند؟ با چه کسی حرفش را بزند؟ با چه کسی دردش را بگوید؟ «و حوّل وجهه إلی قبر رسول الله(صلی الله علیه وآله)»؛ هیچ راهی نداشت جز پناه به خود پیامبر(صلی الله علیه وآله)، هیچ چیزی او را آرام نمی‌کرد جز این‌که با پیامبر(صلی الله علیه وآله) حرف بزند.

از شدت این مصیبت‌ها رو کرد به قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله): «السلام علیک یا رسول الله»، نه فقط از جانب خودش سلام داد، از این مهمانی که تازه بر رسول خدا وارد شده هم سلام داد! «السلام علیک من ابنتک و حبیبتک و قرة عینک و زائرتک و البائتة فی الثری ببقعتک»؛ سلام از طرف دخترت و نور چشم خودت، از طرف زائره‌ی خودت، «و المختار لها اللهُ سرعة اللحاق بک»؛ سلام از طرف کسی که خدا چه زود او را از ما گرفت، چه با سرعت او را به تو ملحق کرد، خیلی عجیب است.

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) عرض کند: «قلّ یا رسول الله عن صفیتک صبری»؛ من دیگر نمی‌توانم صبر کنم در مقابل مصیبتی که وارد شده، «و ضعف عن سیدة النساء تجلّدی، لقد استرجعت الودیعة یا رسول الله»؛ ودیعه و امانتی که به من دادی برگردانده شد اما آنچه که دادی و آنچه گرفتی ببین چقدر تفاوت دارد؟! «و اخذت الرهینة واختُلِسَت الزهراء»؛ زهرا را ناگهان از من گرفتی، اختلاس شد، «فما أقبح الخضراء و القبراء»؛ چه تعبیر عجیبی! اینها تعابیری نیست که ساده باشد؛ چون حقیقت فاطمه(علیها‌السلام) به همه عالم بستگی دارد، می‌فرماید: دیگر آسمان و زمین تمامش برای ما قبیح و زشت است، عالم برای ما زشت و تاریک است.

حضرت در ادامه می‌فرماید: «یا رسول الله أما حزنی فسرمد و أما لیلی فمسهَّد، لا یبرح الحزن من قلبی»؛ این حزن تا آخر عمر در من وجود دارد و از قلب من بیرون نمی‌رود، «أو یختار الله لی دارک التی فیها أنت مقیمٌ کمّدٌّ مُقَیَّحٌ»؛ یک غده‌ی چرکینی پر از غم در وجود من است؛ یعنی یک غم عادی نیست که بیاید و برود، بلکه غم چرکینی است که در بدن می‌ماند و این غم من را همین‌طور می‌خورد، «و هَمٌّ مُهیِّجٌ سَرعانَ ما فرّق الله بیننا»؛ چقدر زود بین ما جدایی افتاد. بعد می‌گوید: «و إلی الله اشکو»؛ رسول خدا من به خدا شکایت می‌کنم، این دادخواهی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بعد از فوت حضرت زهراست که باید یک زمانی این شکایت مطرح شود و این حساب و کتاب بیاید.

بعد فرمودت: ای رسول خدا از دخترت بپرس که امت تو بعد از تو او را هضم کردند، «فاستخبرها الحال»؛ از او سؤال کن، «فکم من قلیلٍ معتلجٍ بصدرها»؛ اگر سینه زهرا را ببینی ظلم و ستمی که به این بی‌بی شده در درونش موج می‌زند، «و لولا غلبة المستولین علینا لجعلت المقام عند قبرک». می‌گویند چه خبر است؟! یک کسی که 1400 سال پیش یک ظلمی به او شده است! نمی‌فهمند! جاهلند! امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) آن شخصیتی که بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نظیر ندارد، می‌گوید اگر به خاطر این دشمنانی که دنبال‌اند قبر زهرا(علیها‌السلام) را پیدا کنند جنازه‌اش را بیرون بیاورند، اگر این قضیه نبود تا آخر عمر کنار قبر زهرا(علیها‌السلام) می‌نشستم، «لجعلت المقام عند قبرک لزاما و التلبّث عنده معکوفاً»؛ معتکف قبر زهرا می‌شدم؛ یعنی اینقدر مصیبت سنگین است.

ما تا به حال چقدر درباره حضرت زهرا(علیها‌السلام) کوتاهی کردیم، «و لأعولتُ إعوالَ الثَّکلَی علی جلیل الرزیّة»؛ مثل یک زن بچه مُرده بر عظمت این مصیبت گریه می‌کردم، چه تعابیر عجیبی است! «فبعین الله تُدفن بنتکَ سرّاً و یهتضم حقّها قهرا»؛ در مقابل چشم خدا دختر تو را باید پنهانی دفن کنم، در مقابل چشم خدا حق او را بلعیدند، به زور و غلبه، از ارث آشکارا محرومش کردند، «و لم یطل العهد»؛ تو تازه از دنیا رفته بودی یا رسول الله، زمانی طول نکشیده بود که این ظلم بر دختر تو وارد شد.

بعد دوباره عرض می‌کند: «فإلی الله یا رسول الله مشتکی»؛ این شکایتی است که فقط باید قیامت در محضر خدا به خدا عرض کنم، «و فیک اجمل العزاء فصلوات الله علیها و علیک»؛ مرثیه این بوده که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بعد از دفن زهرا(علیها‌السلام) فرموده است.[4]

وقتی امام ما همیشه عزادار است، الآن هم در زمان حاضر معتقدیم حضرت حجت(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «فحزنی سرمدٌ و لیلی مسهَّدٌ»، الآن هم بدون هیچ تردیدی حضرت حجت(علیه‌السلام) این حال را دارند، بدون هیچ تریدید حضرت حجت(علیه‌السلام) می‌گوید: خدایا من بر مصیبت‌هایی که بر مادرم وارد شده «إلیک اشکو»، ما هم باید عزاداری را هر چه بیشتر انجام بدهیم، این توفیق بزرگی است.

خاطره‌ای از والد معظَّم(قدس‌سره)
این خاطره را از مرحوم والدمان رضوان الله تعالی علیه نقل می‌کنم که ایشان واقعاً فاطمی بود و احیاگر فاطمیه بود. من از ایشان یک وقت سؤال کردم که شما چرا همیشه به حضرت زهرا(علیها‌السلام) متوسل می‌شوید؟ چه دیدید از این بانو؟ مخصوصاً چند ماهه آخر عمرشان با احدی صحبت نمی‌کرد و دائما در حال خودش بود، اما گاهی اوقات سر مبارکش را بالا می‌آورد می‌گفت: «السلام علیک یا فاطمة الزهراء»، من گفتم شما خیلی متوسل به حضرت زهرا(علیها‌السلام) می‌شوید؟ فرمودند من از کودکی هر مشکلی داشتم متوسل به حضرت زهرا(علیها‌السلام) می‌شدم، خیلی هم به ما سفارش کرده، در وصیتنامه‌شان نوشتند: فاطمیه را احیا کنید، عزاداری کنید، انجام وظیفه کنید.

عده‌ای از علمای خراسان خدمت ایشان آمده بودند و ایشان فرمودند: آقایان من به حسب ظاهر بیش از 50 سال درس گفتم، کتاب نوشتم، شاگردان زیادی تربیت کردم، این توفیقی بوده که خدا به من داده، ولی به هیچ چیز اینها در روز قیامت امید نبستم! نخواستند ارزش اینها را کم کنند، گفتند من به اینها امید نبستم، آنچه که امید دارم فاطمه زهراست، آنچه امید دارم این فریادی است که برای احیای فاطمه زهرا(علیها‌السلام) و فاطمیه سر دادم، ما هم همین مسیر را خودمان و فرزندانمان دنبال کنیم و این آثار بسیار بزرگی دارد.

روایاتی در عظمت حضرت زهرا(علیها‌السلام)
می‌خواستم یک روایتی هم بخوانم که روایت پرمعنایی است: «إن الله یغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها»[5] که وقت نیست و این را به آینده موکول می‌کنم. عمده بحثم را می‌خواستم همین معنای روایت قرار بدهم که فقط یک جمله‌اش را عرض کنم که اگر کسی مورد غضب خدا قرار بگیرد جایش کجاست؟ خداوند در قرآن می‌فرماید: «مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىٰ»[6]؛ کسی که غضب خدا بر او قرار بگیرد در نار سقوط می‌کند، «هوی» یعنی هویّ إلی النار است، سقوط در نار است، این خیلی عجیب است که خدای تبارک و تعالی به غضب زهرا غضب می‌کند و این مطلبی عجیبی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) مکرّر فرموده نه یک بار.

در یک نقل پیامبر به سلمان فرمود: «من أحب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی»؛ اگر کسی فاطمه را دوست داشته باشد بهشت کنار من خواهد بود، «و من ابغضها فهو فی النار»[7]؛ کسی که بغض فاطمه(علیها‌السلام) را داشته باشد در آتش جهنم است. در آخر این روایت هم هست این برای شیعیان فاطمه زهرا(علیها‌السلام) چه بشارتی است که فرمود: «یا سلمان ویلٌ لمن ظلمها می‌دانست بعد از خودش چه ظلم‌هایی به فاطمه(علیها‌السلام) خواهد شد، ویلٌ لمن ظلمها چه صبری خدا به پیامبر داده! ویلٌ لمن لمن یظلمها و یظلم بعلها علیاً و ویلٌ لمن یظلم شیعتها و ذریتها»، این بشارتی است که برای شیعیان فاطمه زهرا(علیها‌السلام) است.

این حقیقتی که غضب او به دنبالش غضب خدا می‌آید، البته روایت مفصلی هست که در امالی صدوق آمده، در امالی شیخ طوسی آمده، آنجا کسی به امام صادق(علیه‌السلام) عرض می‌کند که نقل شده: «إن الله یغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها»[8]، حضرت می‌فرماید: بله چنین نقلی درست و مسلم است، و عجیب این است که سلسله سند هم خود امام صادق(علیه‌السلام) از امام باقر(علیه‌السلام)، از امام سجاد(علیه‌السلام)، از امام حسین(علیه‌السلام)، از علی بن ابیطالب(علیه‌السلام)، تا رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، بعد آن شخص می‌گوید: چطور می‌شود خدا به خاطر غضب یک زن غضب کند؟

در اینجا امام صادق (علیه‌السلام) به راوی (که صندل نام داشته و ظاهراً از عامه بوده) می‌فرماید: مگر خود شما روایت نکردید و نمی‌گوئید خدا به غضب یک مؤمن غضب می‌کند؟ می‌گوید بله ، حضرت می‌فرماید فاطمه مؤمن نیست؟ آن هم قبول می‌کند و بعد می‌فرماید: «الله أعلم حیث یجعل رسالته»[9]، از این ذیل معلوم می‌شود که صندل اصلاً شیعه نبوده، بحث است از جهت سندی در صندل، صندل با صاد و سندل با سین، در بعضی از نقل‌ها راوی دیگری را نقل می‌کنند!

من یک حدسی دارم که برای این‌که «إن الله یغضب لغضب فاطمة» را موهون کنند در طرف مقابل گفتند: «ان الله یغضب لغضب عبده المؤمن»، بعید نمی‌دانم! ولی آنچه از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به ما رسیده «إن الله یغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها» است و ما باید این روایت را درست بفهمیم، این‌که خدا به دنبال غضب فاطمه(علیها‌السلام) غضب می‌کند و آن وقت قرآن را ببینیم که غضب خدا «اعدّ له عذاباً الیماً»؛ کسی که غضب خدا شامل حالش می‌شود گرفتار عذاب الیم است، گرفتار لعن خداست، «من یحلل علیه غضبی فقد هوی». پیامبر(صلی الله علیه وآله) درباره دو نفر دارد: یکی فاطمه(علیها‌السلام) و یکی امیرالمؤمنین(علیها‌السلام).

ما شهادت فاطمه زهرا(علیها‌السلام) را خدمت امام زمان(علیه‌السلام) که اول عزادار و بزرگ عزادار این حادثه است تسلیت عرض می‌کنیم و از آن وجود مقدس می‌خواهیم که برای ایمان و ولایت ما شیعیان، برای یقین ما شیعیان، برای عاقبت به خیری ما شیعیان و برای حلّ مشکلات شیعه، مشکلات جهان اسلام، مشکلات این نظام مقدس جمهوری اسلامی ان شاء الله آن وجود مبارک دعا کنند و بلیه‌ها و بلاها هر چه زودتر برطرف شود.

و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین


[1] ـ «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ، عَنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، وَ أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) أَمْهَرَ فَاطِمَةَ (عَلَيْهَا السَّلَامُ) رُبُعَ الدُّنْيَا، فَرُبُعُهَا لَهَا، وَ أَمْهَرَهَا الْجَنَّةَ وَ النَّارَ، تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ، وَ تُدْخِلُ أَوْلِيَاءَهَا الْجَنَّةَ، وَ هِيَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى، وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ‏ الْقُرُونُ الْأُوَلُ.» الأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص668، ح1399- 6؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏43، ص: 105، ح 19.
[2] ـ «فر، تفسير فرات بن إبراهيم مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَيْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ‏ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.» بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏43 ؛ ص65، ح58.
[3] ـ «أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ رَفَعَهُ وَ أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ الشَّيْبَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهُرْمُزَانِيُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه‌السلام) قَالَ: لَمَّا قُبِضَتْ فَاطِمَةُ(علیها‌السلام) دَفَنَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سِرّاً وَ عَفَا عَلَى مَوْضِعِ قَبْرِهَا ثُمَّ قَامَ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ الْبَائِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ وَ الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ لِي فِي التَّأَسِّي بِسُنَّتِكَ فِي فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ نَفْسُكَ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي بَلَى وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ لِي أَنْعَمُ الْقَبُولِ- إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ وَ أُخْلِسَتِ الزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِي‏ فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لَا يَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمُ اللَّهُ‏ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ* سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ وَاهَ وَاهاً وَ الصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ ابْنَتُكَ سِرّاً وَ تُهْضَمُ حَقَّهَا وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا وَ لَمْ يَتَبَاعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلَقْ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ إِلَى اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَكَى وَ فِيكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَحْسَنُ الْعَزَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهَا السَّلَامُ وَ الرِّضْوَانُ.» الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 459، ح 3؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏43، ص: 193، ح 21.
[4] ـ «المجالس للمفيد ما، الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ الصَّدُوقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الرَّازِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الهرمرازي عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ(علیه‌السلام) قَالَ: لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) وَصَّتْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه‌السلام) أَنْ يَكْتُمَ أَمْرَهَا وَ يُخْفِيَ خَبَرَهَا وَ لَا يُؤْذِنَ أَحَداً بِمَرَضِهَا فَفَعَلَ ذَلِكَ وَ كَانَ يُمَرِّضُهَا بِنَفْسِهِ وَ تُعِينُهُ عَلَى ذَلِكَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ رَحِمَهَا اللَّهُ عَلَى اسْتِسْرَارٍ بِذَلِكَ كَمَا وَصَّتْ بِهِ فَلَمَّا حَضَرَتْهَا الْوَفَاةُ وَصَّتْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنْ يَتَوَلَّى أَمْرَهَا وَ يَدْفِنَهَا لَيْلًا وَ يُعَفِّيَ قَبْرَهَا فَتَوَلَّى ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ فَأَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنِ ابْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ الْبَائِتَةِ فِي الثَّرَى بِبَقِيعِكَ الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِسُنَّتِكَ وَ الْحُزْنِ الَّذِي حَلَّ بِي لِفِرَاقِكَ مَوْضِعَ التَّعَزِّي وَ لَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودِ قَبْرِكَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُكَ عَلَى صَدْرِي وَ غَمَّضْتُكَ بِيَدِي وَ تَوَلَّيْتُ أَمْرَكَ بِنَفْسِي نَعَمْ وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ أَنْعَمُ الْقَبُولِ‏ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ لَا يَبْرَحُ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي فِيهَا أَنْتَ مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ‏ سَلَامٌ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا سَئِمٍ‏[4] وَ لَا قَالٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنِّي بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ الصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْنَا لَجَعَلْتُ‏ الْمُقَامَ‏ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزَاماً وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ بِنْتُكَ سِرّاً وَ يُهْتَضَمُ حَقُّهَا قَهْراً وَ يُمْنَعُ إِرْثُهَا جَهْراً وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُقْ مِنْكَ الذِّكْرُ فَإِلَى اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَكَى وَ فِيكَ أَجْمَلُ الْعَزَاءِ فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا وَ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.» بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏43، ص210-212، ح40.
[5] ـ «عيون أخبار الرضا عليه السلام بِالْأَسَانِيدِ الثَّلَاثَةِ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ (عليهم‌السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) تُحْشَرُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَعَهَا ثِيَابٌ مَصْبُوغَةٌ بِالدَّمِ فَتَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ فَتَقُولُ يَا عَدْلُ احْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ قَاتِلِ وُلْدِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَيَحْكُمُ لِابْنَتِي وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَغْضَبُ‏ لِغَضَبِ‏ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا.» بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏43 ؛ ص220، ح3.
[6] ـ سوره طه، آیه 81.
[7] ـ «يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي‏ فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ(علیها‌السلام) يَنْفَعُ فِي مِائَةٍ (مِنَ الْمَوَاطِنِ أَيْسَرُهَا) الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ [وَ الْمِيزَانُ‏] وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ (وَ الْعَرْضُ وَ الْحِسَابُ) فَمَنْ رَضِيَتِ (ابْنَتِي عَنْهُ) رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ ع غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ بَعْلَهَا [أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏] عَلِيّاً(علیه‌السلام) وَ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُ شِيعَتَهَا وَ ذُرِّيَّتَهَا.» مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة ؛ ص127؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏27، ص: 116، ح 94.
[8] ـ «حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو ذَرٍّ يَحْيَى بْنُ زَيْدِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْوَلِيدِ الْبَزَّازُ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ بِالْكُوفَةِ قَالَ حَدَّثَنَا عَمِّي عَلِيُ بْنُ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْمُنْذِرِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَالِمٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَ يَرْضَى لِرِضَاكِ قَالَ فَجَاءَ صَنْدَلٌ فَقَالَ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ هَؤُلَاءِ الشَّبَابَ يَجِيئُونَّا عَنْكَ بِأَحَادِيثَ مُنْكَرَةٍ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ ع وَ مَا ذَاكَ يَا صَنْدَلُ قَالَ جَاءَنَا عَنْكَ أَنَّكَ حَدَّثْتَهُمْ أَنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ‏ لِغَضَبِ‏ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا قَالَ فَقَالَ جَعْفَرٌ ع يَا صَنْدَلُ أَ لَسْتُمْ رَوَيْتُمْ فِيمَا تَرْوُونَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَغْضَبُ لِغَضَبِ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَ يَرْضَى لِرِضَاهُ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا تُنْكِرُونَ أَنْ تَكُونَ فَاطِمَةُ ع مُؤْمِنَةً يَغْضَبُ اللَّهُ لِغَضَبِهَا وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا قَالَ فَقَالَ‏ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ.» الأمالي( للصدوق) ؛ النص ؛ ص383-384، ح1.
[9] ـ سوره انعام، آیه 124.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .