موضوع: استعمال لفظ در بیش از یک معنا
تاریخ جلسه : ۱۴۰۱/۹/۲۲
شماره جلسه : ۴۹
چکیده درس
-
ادامه بیان دیدگاه مرحوم محقق اصفهانی رحمه الله
-
پاسخ از استحاله مذکور
-
دیدگاه مرحوم صاحب منتقی الاصول رحمه الله
-
ادامه بیان دیدگاه مرحوم محقق اصفهانی رحمه الله
دیگر جلسات
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
ادامه بیان دیدگاه مرحوم محقق اصفهانی رحمه الله
در بحث استعمال لفظ در بیش از یک معنا روایات بطون مورد بررسی قرار گرفت و گفتیم روایات مذکور ارتباطی به استعمال لفظ در بیش از یک معنا ندارد.مرحوم اصفهانی اعلی الله مقامه الشریف در ادامه به مسئلهای دیگر اشاره نمودهاست که شاید بتوان آنرا از مصادیق استعمال لفظ در بیش از یک معنا دانست.
ایشان میفرماید: در آیه «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»[1] از یک سو مسئله قرائت و حکایت ممثال از مماثل مطرح است به این بیان که اگر الفاظ قرآن به قصد حکایت بیان شود قرائت محقق میشود پس اگر خواندن آیات قرآن کریم به قصد مذکور نباشد قرائت محقق نمیشود.
از سوی دیگر بسیاری از فقهاء در مورد همین آیه میگویند: کسی که نماز میخواند میتواند قصد انشاء و ایجاد لفظ و دعا داشته باشد؛ در نتیجه همین لفظ در دو چیز استعمال شدهاست یعنی یک مرتبه به عنوان قرائت در لفظ و یک مرتبه به عنوان معنا استعمال شده و اشکال استعمال لفظ در دو معنا یا تعدد مستعمل فیه مجدد مطرح میشود.
این مسئله در عروه الوثقی نیز مطرح شدهاست. مرحوم سید رحمه الله میفرماید: نه تنها آیه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»[2] را یک مرتبه میتوان به قصد حکایت از آنچه در قرآن کریم آمده قرائت نمود، بلکه یک مرتبه نیز میتوان از آن قصد انشاء خطاب داشت که در این صورت قصد قرائت و قرانیت نیز نمودهاست. البته این مسئله در کلیه آیات قرآن کریم ممکن است یعنی مثلاً از آیه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»[3] میتوان در کنار قصد قرائت که حیثیت لفظی دارد، میتوان انشاء حمد که حیثیتی معنائی دارد اراده شود.[4]
پاسخ از استحاله مذکور
پاسخ نخست: در قصد قرآنیّت ابتدا لفظ در لفظ مماثل که خود قرآن است به کار رفته و در مرحله بعد معنای آن اراده میشود و به بیان دیگر اگر استعمال یک لفظ در لفظ و معنا در عرض یکدیگر باشد استحاله محقق میشود اما این دو در طول یکدیگر هستند یعنی ابتدا از آیه «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»[5] قصد قرآنیت و لفظ وارد شده در قرآن کریم اراده شده و سپس از همان لفظ قصد دعا میشود؛ همانگونه که در اسماء افعال مانند «صح» برخی میگویند: خود این واژه دلالت بر لزوم سکوت دارد و برخی دیگر میگویند: این واژه اشاره به فعل «اُسکت» دارد که این فعل دلالت بر وجوب سکوت دارد.
مرحوم اصفهانی رحمه الله در اشکال میفرماید: اینکه ابتدا از لفظ مذکور اراده قرآنیّت و سپس از همان لفظ اراده دعا شود بسیار مشکل تر از این است که از خود لفظ دو معنا را اراده نمائیم. به بیان دیگر پاسخ دهنده چنین تصور نمود که اگر اراده معنا و انشاء دعا در طول هم باشند استحاله بر طرف خواهد شد. اما ایشان میفرماید: اینکه از ابتدا از تعابیر مذکور هم لفظ و هم انشاء استفاده شود بسیار کم مؤونهتر است.
در توضیح میفرماید: طبق کلیه مبانی در استعمال (ایجادیت، علامیت و افناء) لازمه پاسخ مذکور این است که انشاء و دعا بدون وجود لفظ محقق شود و این مسئله غیر معقول است چون استعمال وصفی برای لفظ خارجی است که توسط متکلم بیان میشود و اینکه «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»[6] حاکی از لفظ موجود در قرآن کریم باشد و در دعا استعمال شود وجود خارجی ندارد. همانطور که ایجاد لفظ بدون معنا نیز ممکن نیست؛ در نتیجه استعمال هم متوقف بر وجود لفظ و هم متوقف بر وجود معنا است اما در وضع تنها مسئله فناء، علامیت و مانند آن مطرح میشود که لحاظی آلی است.[7]
به نظر ما قصد دعا منافاتی با عدم تلفظ و استعمال ندارد به این بیان که ممکن است انسان با نگاه به یک نوشته یا نگاه به تکوینیات و بدون تلفظ لفظ قصد دعا داشته باشد؛ در نتیجه قصد دعا و انشاء متوقف بر استعمال و لفظ نیست.
دیدگاه مرحوم صاحب منتقی الاصول رحمه الله
هر چند ایشان به جواب مرحوم اصفهانی رحمه الله اشاره ندارد اما به نظر ما جواب مرحوم اصفهانی رحمه الله جواب بسیار دقیقتری است چون مستشکل به این مسئله تفنن دارد که اگر اجتماع از دو حیث باشد مواجه با اشکال نیست.
ادامه بیان دیدگاه مرحوم محقق اصفهانی رحمه الله
مرحوم آخوند رحمه الله در مسئله تعدد بطون فرمود: مقارن با ظاهر آیه بطون نیز اراده شدهاست. ما در اشکال گفتیم: مقارنت اراده ظاهر و بطن نیاز به دال دارد. همین اشکال به مرحوم اصفهانی رحمه الله نیز وارد است یعنی مقارنت میان لفظ استعمال شده از یک طرف و اراده قصد دعا از سوی دیگر نیاز به دال دارد. طبق بیان مرحوم خوئی رحمه الله حتی با لفظ مهمل نیز میتوان ایجاد مقارنت نمود و این تصویر سبب ایجاد فضیلت برای قرآن نخواهد بود حال آنکه درصدد اثبات این مطلب هستیم که با همین لفظ قصد دعا شود نه مقارن با آن.
وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ
[1]. فاتحه، 6.
[2]. فاتحه، 5.
[3]. فاتحه، 2.
[4]. «(مسألة 8): الأقوى جواز قصد إنشاء الخطاب بقوله «إِيّٰاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّٰاكَ نَسْتَعِينُ» إذا قصد القرآنيّة أيضاً بأن يكون قاصداً للخطاب بالقرآن، بل و كذا في سائر الآيات، فيجوز إنشاء الحمد بقوله «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعٰالَمِينَ» و إنشاء المدح في «اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» و إنشاء طلب الهداية في «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» و لا ينافي قصد القرآنيّة مع ذلك.» العروة الوثقی (محشی)، ج2، ص 533.
[5]. فاتحه، 6.
[6]. فاتحه، 6.
[7]. «و نظير إشكال تعدّد البطون، ما ورد من طلب الهداية عند قراءة قوله عزّ من قائل: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، و نحوه في غيره، فإنّ محذور- الاستحالة تعدّد المحكيّ عنه مع وحدة الحاكي، و هو جار هنا؛ لأن القراءة هي الحكاية عن اللفظ باللفظ المماثل، و الإنشاء قصد ثبوت المعنى باللفظ، و لا يمكن استعمال اللفظ في اللفظ و في المعنى. و ربما يجاب عنه: بأنّ المعنى يقصد من اللفظ الذي هو المعنى، كما في أسماء الأفعال عند من يجعلها موضوعة لألفاظ الأفعال فلم يلزم استعمال اللفظ في أكثر من معنى، بل استعمل كل لفظ في معنى. و فيه: أن قصد المعنى من اللفظ المحكي عنه باللفظ أوضح استحالة من قصده من اللفظ الحاكي؛ ضرورة أن الاستعمال كذلك غير معقول- سواء كان الاستعمال بمعنى الإعلام و التفهيم، أو بمعنى إيجاد المعنى باللفظ، أو بمعنى إفناء اللفظ في المعنى و جعله وجها و عنوانا له- فإنّ هذه الأوصاف لا يوصف بها ما لا وجود لها خارجا، بل جعلا و تنزيلا، مع أنّ الفرض إنشاء المعنى باللفظ فاللفظ مما ينشأ به و يتوسل به إلى ثبوت المعنى، و هذا مع عدم تحقق ما ينشأ به و يتوسل به غير معقول؛ إذ ليس الانشاء مجرد قصد المعنى كما لا يخفى.» نهاية الدراية في شرح الكفاية، ج1، ص: 162.
[8]. «تتمة: يحسن بنا ان يكون ختام البحث في هذه المسألة تحقيق ما جاء في بعض كلمات الفقهاء من عدم جواز قصد معاني آيات الكتاب الّذي تقرأ في الصلاة، لأن ذلك محل الابتلاء و لعلاقته بالمسألة. و قد وجّه امتناع ذلك: بان المطلوب في الصلاة هو القراءة، و هي- أعني القراءة- استعمال اللفظ في اللفظ، فإذا قصد بالآية المعنى الّتي استعملت فيه كان ذلك من استعمال اللفظ في المعنى، و هو يوجب عدم تحقق القراءة لامتناع استعمال اللفظ في أكثر من معنى، فإذا استعمل في المعنى امتنع استعماله في اللفظ فلا تتحقق القراءة، مع انه قد ورد في الروايات استحباب ذلك و الحث عليه و ان كمال الصلاة بقصد المعنى و الالتفات إليه. و قد أجيب عن هذا الوجه بوجوه: الأول: ان قصد المعنى من اللفظ لا يكون في عرض القراءة، بل في طولها، بمعنى انه يقصد الحكاية عن اللفظ باللفظ و يقصد في نفس الوقت الحكاية عن المعنى باللفظ المحكي لا الحاكي فلا محذور فيه، إذ لم يستعمل اللفظ في معنيين بل كل لفظ مستعمل في معنى. و هذا الوجه واه جدا. و قد قيل في إبطاله وجوه متعددة. و الوجه الواضح في الإشكال فيه: هو انه يستلزم اجتماع اللحاظ الآلي و الاستقلالي في شيء واحد. بيان ذلك: ان اللفظ المحكي باللفظ بما انه محكي و مستعمل فيه يكون ملحوظا بالاستقلال، و بما انه حاك عن المعنى و فان فيه يكون ملحوظا آلة، فيجتمع فيه اللحاظان في آن واحد. و قد ذكر المحقق الأصفهاني وجها لإبطاله، لا نطيل البحث بذكره، بعد وضوح بطلان الوجه.» منتقى الأصول، ج1، ص: 320 و 321.
[9]. «فالأولى أن يجاب عن الاشكال: بحمل ما ورد من الأخبار في هذا المضمار على طلب الهداية مقارنا لقراءة اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، لا طلب الهداية بها.» نهاية الدراية في شرح الكفاية، ج1، ص: 163.
نظری ثبت نشده است .