درس بعد

مهدويت در قرآن

مهدويت در قرآن

درس بعد

موضوع: مهدويت در قرآن


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۸/۱۶


شماره جلسه : ۱

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • ضرورت بحث «مهدويت در قرآن»

  • تاريخچه بحث

  • آيه اول و معناي اجمالي آن

  • نکات در آيه شريفه

  • بررسي نکته و سؤال اول

  • بررسي نکته دوم

  • بررسي نکته سوم

  • نقد کلام آلوسي

  • بررسي نکته چهارم

  • بررسي نکته پنجم

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


ضرورت بحث «مهدويت در قرآن»

با توجه به ضرورتهاي زمان، تصميم گرفتم يک بحث تفسيري را مورد بحث قرار دهيم که مقداري با قرآن بيشتر ارتباط پيدا کنيم و از نورانيّت قرآن بيشتر بهره‌مند شويم. مباحث تفسيري هم انواع و اقسامي دارد. آنچه به ذهنم آمده، بحث قرار دهيم؛ قضيه مهدويت در قرآن است، که آيا در قرآن کريم آياتي دالّ بر قضيه مهدويت و اعتقاد محکمي که شيعه به وجود مبارک حضرت مهدي (عج) دارد، وجود دارد يا خير؟

در زمان ما شبهات فراواني پيرامون اين قضيه مطرح است و اگر ما بتوانيم اين قضيه را از نگاه قرآن محکم کنيم، خيلي از شبهات به راحتي حلّ مي‌شود. وقتي انسان بر آياتي که در مورد مهدويّت هست ـ با خصوصيات تفسيري که دارد ـ احاطه پيدا کند، خيلي از اشکالات و شبهات حلّ خواهد شد. بنابراين، بحث ما اين است که در قرآن کريم پيرامون قضيه مهدويت و قيام حضرت حجّت و مصلح کل، چه آياتي وجود دارد؟

تاريخچه بحث

اين مطلب قبلاً تا حدودي مدّ نظر بعضي از بزرگان بوده است. مثلاً مرحوم مجلسي(ره) در کتاب بحار الأنوار، حدود شصت آيه در اين زمينه آورده است (البته اينکه آيا دلالت اين آيات تامّ است يا خير، بايد بحث کرد).

برخي از فقهاء و محدّثين، مثل مرحوم سيد هاشم بحراني (ره) کتابي نوشته بنام «الحجة فيما نزل في القائم الحجة»؛ محجة در آياتي که در مورد حضرت نازل شده است. بنابراين بزرگان گذشته به اين معنا توجه داشته‌اند که چقدر در قرآن راجعه به حضرت(ع) آيه داريم و آن آيات را کم و بيش مورد بحث قرار داده‌اند. بعضي‌ها اين آيات را در حدّ ترجمه جمع‌آوري کرده‌اند.

بعضي مقداري از ترجمه فراتر رفته‌اند. آنچه مناسب حال شما طلاب است اين است که مقداري عميق‌تر و دقيق‌تر در اين آيات غور و تفحًص کنيد و از خداوند استمداد کنيد که فهم اين آيات را تا آن مقدار که ما ظرفيت و قابليتش را داريم عنايت بفرمايد، ان شاء الله.

آيه اول و معناي اجمالي آن

اولين آيه‌اي که پيرامونش بحث مي‌کنيم اين آيه شريفه است «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌‌ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‌‌»؛ اين آيه در سه جاي قرآن کريم آمده است؛ سوره توبه، آيه 33 و سوره فتح، آيه 28 و سوره صف، آيه 9.

در دو جا در ذيل آن دارد «ولَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکون»، اما در سوره مبارکه فتح، مي‌فرمايد «وَ کَفي بِاللهِ شهيداً».

معناي اجمالي آيه اين است که خداوند متعال مي‌فرمايند رسول را با هدايت و دين حق فرستاد. غايت رسالت چيست؟ غايت رسالت اين نبود که اعراب جاهليت فقط دست از جاهليت ردارند و فقط به دين اسلام عمل کنند. غايت نهايي و غايت قصوري از رسالت پيامبر (ص) اين بود که دين را اظهار کند؛ «لِيُظْهِرَهُ عَلي الدّينِ کُلّه»؛ دين اسلام را بر تمام اديان غلبه دهد و لو اينکه مشرکين کراهت داشته باشد.

دقت کنيد؛ آيات شريفه قرآن دو نوع است؛ يک سري آياتي که شأن نزول دارد، يعني يک قضيه‌اي واقع شده و اتفاقي افتاده است، مثلاً جنگي واقع شده، بعد به دنبال آن، آيه‌اي نازل شده است. بسياري از آيات قرآن اين چنين است، شأن نزولي دارد که آن شأن نزول قبل از نزول آيه محق بوده است. امّا برخي از آيات قرآن هنوز شأن نزولش محقق نشده است و اينطور نبود که يک قضيه يا قضايايي واقع شده باشد و بدنبال آن قضايا، خداوند اين چيز را بفرمايد. مثل اين آيه شريفه، که در اين آيه شريفه خداوند يک اخباري مي‌کند، آن هم از آينده است. ـ تذکر اين نکته براي اين است که بعد در فهم اين آيه بعضي از مفسرين دچار اشتباه شده‌اند و با اين نکته متوجه خواهيد شد که اشتباه آنها چرا و چگونه بوده است! ـ «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌‌ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‌‌»؛ قضيه‌اي اتفاق افتاده بوده، کسي خدمت پيامبر (ص) شرفياب شده تا حرفي را بزند يا نه، جبرئيل (ع) نازل شده و اين آيه را قرائت کرده است. اخبار مي‌کند کما اينکه در آيه قبل اينگونه است «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»؛ يک خبر است، يعني خداوند تا نور خودش را اتمام نکند دست بر نمي‌دارد بعد از آن مي‌فرمايد: «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌‌ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‌‌». اين معناي اجمالي آيه است، که خدا خبر مي‌دهد که غايت رسالت پيامبر اين است.

نکات در آيه شريفه

بعد از روشن شدن معناي اجمالي آيه، در اين آيه نکات و سؤالاتي فراوان وجود دارد.

اولين نکته اين است که چرا تعبير به «هو» کرده است و فرموده است: «هو الذي ارسل»؟ خداوند متعال در قرآن، گاهي اوقات تعبير مي‌کند «الله نور السموات والأرض»، نمي‌فرمايد «هو نور السموات والأرض»، اما در اينجا چرا تعبير به «هو» شده است و اسم ظاهر نياورده است؟

نکته دوم نسبت به «رسول»، که چرا تعبير به «رسالت» شده است، با اينکه مي‌توانست بفرمايد «ارسل نبيّه»، اما فرموده «أرسل رسولهُ»؟

نکته سوم اين است که «هُدي» در اين آيه يعني چه؟ نکته چهارم اينکه «دين حق» چيست؟ و فرق ميان «دين حق» و «هُدي» چيست؟ چون شما در ادبيات خوانده‌ايد که عطف، اقتضاي تغاير دارد، معطوف و معطوفٌ عليه بايد دو چيز باشند، فرق ميان هدي و دين حق چيست؟

نکته پنجم، اين است که «اظهار» يعني چه؟ ضمير در «ليظهره» به چه برمي‌گردد؟ آيا به «رسول» برمي‌گردد؟ کما اينکه بعضي از اهل سنت گفته‌‌اند، يا اينکه ضمير به «دين» برمي‌گردد؟ نکته بعد اين است که «ال» در «الدين» چه الف و لامي است؟ آيا عهد است، يعني يک دين و معيني مراد بوده، يا جنس است يعني هر ديني؟ يا استغراق است؟ نکته ديگر اينکه در «ولوکره المشرکون»؛ آيا اين کراهت، کراهت احتمالي است، يعني شايد مشرکين بدشان بيايد؟ يا اين کراهت، کراهت قطعي است؟ (کراهت قطعي‌ آثار دارد با آن مخالفت مي‌کنند). و مشرکين نسبت به چه چيزي کراهت دارند؟ آيا نسبت به غلبه دين اسلام بر ساير اديان کراهت دارند يا متعلق کراهت چيز ديگري است؟

پس اين آيه سؤالات فراواني را پيش روي ما قرار مي‌دهد اين سؤالات را يکي پس از ديگري بررسي کنيم تا ببينيم مجموعاً از آيه چه مي‌توانيم بفهميم.

بررسي نکته و سؤال اول

اولين سؤال اين است که چرا تعبير به «هو» آورده است؟ مي‌دانيد که تعبير به ضمير، جائي است که دلالت بر عظمت دارد، دلالت بر اهميت دارد، دلالت بر وسعت خيلي شديد دارد. خود عرفا هم مي‌گويند بين «لا إله إلا الله» با «لا إله إلا هو» خيلي فرق است. وقتي مي‌گوييم «الله»؛ يک عَلَم براي يک ذات مستجمع جميع صفات کماليه است، اما مي‌خواهيم بگوييم که تا يک حدي فهميده‌ايم چيست. اسمش الله است. اما وقتي مي‌خواهيم تعبير عظيم‌تر و وسيع‌تري بکار ببريم مي‌گوييم «هو»، حتي از الله هم فراتر است.

اينجا که خداوند متعال مي‌‌خواهد يک مسئله بسيار مهمي را بيان کند مي‌فرمايد: « هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى»، تعبير به «هو» آورده است. در فرق بين «هو» و «الله» در کتب عرفاني حرف‌هاي زيادي است. من به همين اندازه اکتفا مي‌کنم، براي اينکه از آن اهميت مسئله را استنباط و استخراج کنيم.

بررسي نکته دوم

نکته دوم راجع به تعبير «رسول‌» است، يعني چون خداوند مي‌خواهد غايت از رسالت و خاتميت را بيان کند تعبير «رسول» را آورده است. اين نکته را هم عرض کنم که يکي از آياتي که از آن خاتميت پيامبر اسلام (ص) استفاده مي‌شود همين آيه شريفه است. چون وقتي مي‌گويد غايت از رسالت اين است که «ليظهره علي الدين کلّه»، ديگر فوق اين رسول، رسول ديگري تصور نمي شود، چون فوق اين کاري نمي‌شود کرد. يک دين کاملي که بايد اين بر همه اديان غلبه پيدا کند. پس اين مي‌شود خاتم الأديان. اگر بنا بود دين ديگري بيايد، پس آن دين بايد بر اين دين غلبه پيدا کند. پس اين آيه خودش يکي از ادلّه مهم خاتميت است.

آوردن تعبير در «رسول» براي اين است که جاهائي که يک چيزي به عنوان رکن براي رسالت است و اگر او نباشد رسالت ناقص است تام نيست، قرآن تعبير به رسول مي‌کند. يعني اصلاً براي همين آمده است، فقط نيامده براي اينکه عده‌اي از اعراب را در زمان خودش هدايت کند. يک پيامبر محدودي نيست. اين رسول العالمين، براي همه و تا قيامت است. پس آوردن اين نکته براي اين است که اشاره کند به اينکه غايت رسالت اين است.

اگر تعبير به نبيّ مي‌کرد ما از آن غايت رسالت را نمي‌فهميديم. نبيّ يعني آن کسي که خبري از طرف خدا آورده است، اما تعبير به رسالت معنايش اين است که اصلاً مبعوث شدن پيامبر (ص) براي بشر و براي مردم اين غايت را دارد. علاوه اينکه در شهادتين نمي‌گويد «اشهد انّ محمّداً عبدهُ و نبيّه»، و اگر  اين را بگويد شهادت درست نيست؛ بايد در «ورسوله» گفته شود، يعني آنچه که مسلماني انسان را کامل مي‌کند، «شهادت به رسالت» است.

بررسي نکته سوم

عمده اين است که کلمه «هدي» يعني چه؟ در مورد کلمه «هدي» سه احتمال وجود دارد احتمال اول اين است که «هدي» يعني ادله و براهين و حجج «ارسل رسوله بالهدي»؛ يعني به معجزات، براهين و ادله. مرحوم طبرسي(ره) در مجمع البيان اينطور معنا کرده است.

احتمال دوم اين است که «هدي» يعني همان هدايت تامّه کامله الهيه، که فقط مختص پيامبر (ص) بوده يعني در ميان آحاد بشر و کساني که هدايت شده‌اند يک هدايت درجه اول وجود دارد که فوق او هدايت معنا ندارد و آن مرتبه هدايت، اختصاص به ذات نوراني پيامبر (ص) دارد.

بعضي احتمال سومي داده‌اند، مثل آلوسي (روح المعاني، ج 5، ص 86) که مي‌گويد «هدي» يعني قرآن. به قرينه اينکه در آيه شريفه «ذلک الکتاب لا ريب فيه هدي للمتقين»، که هدي در اين آيه شريفه يعني قرآن.

نقد کلام آلوسي

اينجا نکته‌اي را عرض کنم که در خيلي موارد  مفيد است؛ آنچه در ذهن خيلي از ماست، اين است که فکر مي‌کنيم اگر در قرآن کريم دو لفظ، پنج لفظ يا ده لفظ مثل هم آمد، اينها يک معنا دارد، و از اين لفظي که در آن آيه استعمال شده است براي بقيه آيات استفاده کنيم.

در حالي که اين چنين نيست. ما موارد نقض فراواني داريم. مثلاً کلمه «فتنه». در قرآن مي‌گويد: «إنّما أموالکم و أولادکم فتنة». يک جاي ديگر مي‌گويد «الفتنة أشدّ من القتل»، آن «فتنه» با اين «فتنه» خيلي فرق دارد. يا کلمه «حرج» در قرآن کريم در حدود ده مورد استعمال شده است، اما در سه چهار معنا استعمال شده است. يا کلمه «زينة» ممکن است در قرآن در چند جا آمده باشد که هر جا يک معنا دارد. اگر ديديم در آن آيه، «هدي» را به معناي قرآن دانسته، دليل بر اين نيست که مراد از اين «بالهدي» هم که در اين آيه آمده، قرآن باشد. اين اشکال بر آلوسي وجود دارد.


نقد احتمال دوم و نظر استاد

پس مراد از «هدي» چيست؟ چون اين «بالهدي» از نظر ادبي متعلق به «ارسل» است، «ارسل بالهدي» صفت «رسول» نيست، اگر صفت «رسول» بود مي‌گفتيم «هدي» يک هدايت تامه کامله الهيه است. که ظاهراً درکلمات مرحوم علامه طباطبايي (رض) در الميزان. «هدي» را به همين معنا گرفته‌اند. اين در صورتي است که وصف براي «رسول» باشد. در حالي که اين «ارسل بالهدي» يعني «مع الهدي»؛ يعني همين آيات، بينه، براهين و ادله.پس در ميان اين سه احتمال، همان احتمالي که صاحب مجمع البيان داد، أقرب از احتمالات ديگر است.

پس احتمال مرحوم علاّمه (ره) هم درست نيست چون آن در صورتي است که وصف براي «رسول» باشد در حالي که چنين نيست.

پس معناي «هو الّذي أرسل رسوله بالهدي» تا اينجا اين شد که؛ خدا، رسول را با براهين، ادله، آيات، بينات و معجزات فرستاد و دست خالي نفرستاد.

بررسي نکته چهارم

اينکه «دين حق» چيست و فرق آن با «هدي» چيست؟ «حقّ» در لغت يعني «ثابت». آيا اينجا معناي لغوي حقّ مراد است، يعني دين ثابت و باقي، يا اينکه حقّ در اينجا اشاره دارد به آن آيه شريه «ان الدّين عند الله الإسلام» که مراد از دين حق، يعني دين اسلام. هر کدام باشد خيلي فرق ندارد، چون دين اسلام، دين حق و دين ثابت است.

پس فرق بين «دين حق» و «هدي» اين شد که دين مجموعه‌ي قوانين، مجموعه معتقدات، مجموعه امور اعتقادي، مجموعه احکام و مجموعه امور اخلاقي. همه اينها را مي‌گويند «دين». خداوند متعال، رسول را با دو چيز فرستاده است؛ آيات و بينات و معجزات، به همراه دين اسلام.

بررسي نکته پنجم

عمده بحث در اين تعبير است «ليظهره علي الدين کله»؛ اولاًً ضمير «ه» در «ليظهره» به چه بر مي‌گردد؟ احتمال اول اينکه بعضي از اهل سنت، مثل زمخشري در کشّاف، و نيز آلوسي در روح المعاني، ضمير را به پيامبر برگردانده است؛ يعني «ليظهر الرسول علي الدين». اينجا يک تقديري گرفته‌اند، يعني «علي اهل الدين، أهل الأديان»، يعني رسول را بر اهل جميع اديان غلبه و تفوّق دهد.

احتمال دوم اين که ضمير در «ليظهره» به «دين» بر مي‌گردد نه به «رسول». تقريباً همه مفسّرين شيعه و جمعي از مفسرين عامه اين قول را برگزيده‌اند؛ يعني «ليظهر الدين» دين اسلام را بر همه اديان غلبه دهد. اکنون کدام يک از اينها مراد است؟

دقت کنيد؛ خصوصيات و ويژگي قرآن اين است که قرآن اين همه امر به تدبّر مي‌کند. آيا تاکنون پرسيده‌ايد چرا امر به تدبر مي‌کند؟ اگر يک آيه معناي ظاهري دارد، ظاهرش خيلي تدبر نمي‌خواهد. مثل اينکه «الله نور السموات والارض»، ظاهرش اين است که خدا نور آسمان و زمين است، ظاهرش تدبر نمي‌خواهد. اين براي اين است که باطن آيات، تأويل و تفسير آيات فقط با تدبر روشن مي‌شود. انسان اگر تدبّر کند، خداوند به او کمک مي‌کند. يعني شما قرآن را برداريد و از خدا استمداد کنيد که اين آيه چه مي‌خواهد بفرمايد؟ چه نکاتي وجود دارد؟

هر چه انسان تدبر کند نکات بيشتري از آيه به ذهن انسان مي‌رسد. تمام آيات قرآن، نور است. شما هر قسمت نور را نگاه کنيد باز عمقش بيشتر است. انسان بيشتر در نور کنکاش مي‌کند. لذا به تفاسير مراجعه کنيد، ببينيم بالاخره آيا از اين آيه شريفه مسئله قيام حضرت (ع)، مسئله مهدويّت، مسئله آخر الزمان که دين اسلام بر ساير اديان غلبه پيدا مي‌کند، از اين آيه شريفه استفاده مي‌شود يا خير؟


و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.


برچسب ها :

مهدويت در قرآن ضرورت بحث از مهدويت در قرآن هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌‌ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه دين حق فرق ميان دين حق و هُدي و لو کره المشرکون فرق بين هو و الله دلیل بر خاتمیت اسلام شهادت به رسالت معنای رسول معنای نبی معنای هدی

نظری ثبت نشده است .