موضوع: جهاد ابتدایی
تاریخ جلسه : ۱۳۹۱/۱۰/۱۴
شماره جلسه : ۲۸
-
ادامه بررسی طائفهی پنجم از آیات دال بر مشروعیت جهاد ابتدایی؛
-
نکتهی اول: تبیین فرق آیه 75 با 74 نساء؛
-
نکتهی دوم: توبیخ در آیه75 صرفاً با جهاد ابتدایی سازگار است، نه جهاد دفاعی؛
-
نکتهی سوم: یکی دیگر از غایات عقلایی جهاد ابتدایی، «نجات غالب بشر» است؛
-
نکته چهارم: شأن نزول آیه 75؛
-
نکتهی پنجم: ظاهر آیه این است که فراز الذین یقولون ربنا، برای بیان مورد است نه بیان قیدیت؛
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
ادامه بررسی طائفهی پنجم از آیات دال بر مشروعیت جهاد ابتدایی؛
در مباحث گذشته در بحث از آیات جهاد که ما در بحثمان آیاتی که دلالت بر وجوب جهاد ابتدایی دارد، این را داریم مورد بحث قرار میدهیم.بررسی آیه 75 و 76 نساء ضمن چند نکته؛
یکی از آیات که دنبالهی مباحث گذشته است آیه 75 و 76 از سوره مبارکه نساء است؛ آیات قبلش را در جلسه قبل خواندیم.
نکتهی اول:
تبیین فرق آیه 75 با 74 نساء؛ امر به جهاد در آیه 74 و مواخذهی تارکین در آیه 75؛نکتهی دوم:
توبیخ در آیه75 صرفاً با جهاد ابتدایی سازگار است، نه جهاد دفاعی؛به تعبیر دیگر، آیه در مقام بیان این است که کسی که جهاد ابتدایی را ترک میکند اصلاً عذری ندارد. در نتیجه این آیه برای جهاد دفاعی نیست؛ زیرا فرض کنید اگر یک جوانی را نمیگذارند درس بخواند یا رفته درس بخواند ولی موفق نشده! در این صورت نباید از امثال تعابیر آیه برای او به کار رود چرا که در مورد او این تعابیر که دیگر درست نیست. این گونه تعابیری که در آیه آمده است، برای امور بدوی و ابتدایی است، به یک جوانی بگوییم چرا درس نمیخوانی، یا بگوییم چرا نمیروی کار کنی، برای امور ابتدایی عرف استعمال میکند. اما اگر دشمن آمد حمله کرد، این آدم باید دفاع کند، حالا اگر در اینجا دفاع نکرد، خودش از بین خواهد رفت، پس تعبیر آیه با جهاد دفاعی سازگار نیست.
نکتهی سوم:
یکی دیگر از غایات عقلایی جهاد ابتدایی، «نجات غالب بشر» است؛در این زمان هم یک عده از بشر در قسمتهای مختلف دنیا هستند که در اثر فرهنگ یا حکومت یا برنامههایی که برایشان طراحی شده، غوطهور در فساد، ظلم و بیدینی هستند. اگر اسلام میگوید بروید جهاد کنید مقصودش این است که اینها را نجات بدهید؛ چرا که بالأخره بشر دو گروهند؛ یک گروهشان دنبال ظلم، فسق، بیدینی و قدرتطلبی هستند، آنها به قول قرآن «رأس الکفر و رؤوس الکفر و اولیاء الشیطان» هستند. اما غالب بشر اینطور نیست و قسم دوم این غالب بشر است؛ غالب بشر بر همان فطرت پاک انسانی هستند، اسلام میگوید شما که در کشور اسلامی هستید و احکام اسلام را دارید پیاده میکنید باید به فکر نجات آن انسانهایی که در کشورهای کفر دارند زندگی میکنند باشید، آیا این غایت عقلایی نیست؟ قطعاً هست. پس در جهاد ابتدایی فقط صرف مسئلهی دین و توسعهی دین نیست، هر چند نفع دین به خود بشر برمیگردد، ولی فایدهی دوم برای جهاد ابتدایی این است که نجات بشر در آن وجود دارد، نجات انسان در آن وجود دارد؛ یعنی ما برویم انسانهایی را از کفر و شرک و بتپرستی و مذاهب باطلهای که حالا در زمان ما به مراتب از صدر اسلام بیشتر شده نجات دهیم. پس این نکتهای است که از (مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ) فهمیده میشود.
نکته چهارم:
شأن نزول آیه 75؛مرحوم طبرسی(ره) در کتاب «مجمع البیان» شأن نزول آیه را ذکر فرموده است؛ ایشان میگوید: «قیل یرید بذلک قوماً من المسلمین بقوا بمکة و لم یستطیعوا الهجرة منهم» توان بر هجرت نداشتند «منهم سلمة بن هشام و الولید بن الولید، عیاش بن ابی ربیعة، ابو جندل بن سهیل و جماعةٌ کانوا یدعون الله أن یخلّصهم من أیدی المشرکین و یخرجهم من مکة». مرحوم طبرسی(ره) صاحب کتاب «مجمع البیان» هم میگوید «قیل» که مراد از این مستضعفین یک گروهی از مسلمانها بودند که در مکه باقی مانده بودند و اینها میخواستند هجرت کنند و مشرکین نمیگذاشتند! اینها هم دعایشان این بود (الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا) که خدایا ما را از این قریهای که اهلش به ما ظلم میکند بیرون ببر (وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا) برای ما یک ولیای قرار بده (وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا) یک نصیری هم قرار بده که صاحب «مجمع البیان» میگوید: اینها یک دعا کردند، دعایشان در فتح مکه مستجاب شد.
به دیگر سخن، ایشان میگوید از خود همین آیه استفاده میشود که در مقابل آن کسانی که میگویند دعا اثر ندارد، این یکی از مواردی بوده که اینها دعا کردند و بعد از مدّتی، قضیهی فتح مکه به وجود آمد و دعای اینها مستجاب شد و پیامبر(ص) ولیّ شد و مسلمین دیگر ناصر شدند، چون اینها سه خواسته داشتند: ( أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا)، (وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا) و (وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا)، بنابراین پیامبر اکرم(ص) شد ولیّ اینها و بقیهی مسلمین به عنوان نصیر برای اینها قرار داده شدند.
نکتهی پنجم:
ظاهر آیه این است که فراز الذین یقولون ربنا، برای بیان مورد است نه بیان قیدیت؛آیا (الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا)قیدیّت دارد؟ یعنی ما بگوییم خداوند متعال میفرماید: چرا نمیروید مقاتله کنید و مؤمنین اندکی که در مکه باقی ماندند را از چنگال کفر و شرک نجات بدهید؟!
یا اینکه (الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا) قیدیّت ندارد، یعنی آیه میخواهد بفرماید: اگر رجال و نساء و ولدانی، مطلقا مستضعف شدند، یعنی نجات مستضعفین روی زمین، هدف جهاد ابتدایی است و جهاد ابتدایی برای نجات مستضعفین در زمین است.
به نظر مختار، ظاهر آیه همین احتمال دوم است اگر چه مورد آیه، اگر این شأن نزول درست باشد در این مورد بوده ولی ظاهرش این است که بگوییم، این (الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا) قیدیت دارد؛ یعنی بگوییم مسلمانها هر وقت شنیدند یک عده از مستضعفین در یک نقطهای از زمین استمداد کردند، اینها وظیفه دارند که بروند و مقاتله کنند، اما اگر گفتیم این قیدیّت ندارد و بیان مورد آیه بوده، اگر اینطور باشد این میشود که بگوییم (وَ مَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنْ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ) یعنی هر جا مستضعفی که اینها انسانهایی هستند که میخواهند هدایت شوند ولی نمیگذارند، دیگران اصرار دارند که اینها بر کفر و شرک باقی بمانند: «ولو لم یقولوا ربّنا أخرجنا من هذه القریة الظالم أهلها»، که به نظر ما البته الله اعلم، که ظاهر همین است که این (الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا) بیان مورد است، نه اینکه برای این آیه شریفه قیدیّت داشته باشد. میگوییم آیه اطلاق دارد (وَ مَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنْ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ) مسلم مراد از این مستضعفین یعنی افرادی که الآن بیرون از دایره شما هستند، نه اینکه شما برای حفظ این وِلدان و رجال و نساء خودتان بیایید جنگ کنید، نه! بروید در راه خدا ... و در ادامهی آیه هم میفرماید: (الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفاً). پس ما از آیه، هم وجوب جهاد ابتدایی را و هم اینکه جهاد ابتدایی علاوه بر نشر دین برای نجات مستضعفین هست استفاده کردیم.
نکتهی ششم از منظر علامه طباطبایی(ره):
در این آیه خداوند متعال به عصبیت و غیرت، اشاره میفرماید؛جلسهی آتی:
ادامه بررسی نکات مهم آیه از منظر علامه طباطبایی(ره)
نظری ثبت نشده است .