انتقال عمدي ايدز ولي فوت بر اثر حادثهاي طبيعي
۰۳ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۴
انتقال ايدز به صورت عمدي به فرد سالم صورت گرفته است اما مرگ بر اثر حادثهاي طبيعي بوده است چه حكمي بر معتمد وارد است؟ آيا عنوان قتل عمد يا شبه عمد يا خطاي محض بر آن صادق است و ميتوان ارش و ديه وقصاص براي آن در نظر گرفت؟
کلمات کلیدی :
۲,۱۱۶
شرایط همسر خوب
۱۱ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۵:۳۰
چگونه همسر خود را انتخاب كنم؟
کلمات کلیدی :
۲,۱۱۵
پرداخت زکات به پسر برای هزينه دانشگاه
۲۷ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۱
در توضيح المسائل ذکر شده که پدر میتواند پول زکات را به پسر خود براي هزينهی خريد کتاب وی هديه کند. آيا اين امکان وجود دارد که پدر پول زکات را براي شهريه دانشگاه پسر خود به او هديه کند؟
کلمات کلیدی :
۲,۱۱۴
روزه زن مستحاضه
۱۸ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۴
لطفا حكم شرعي روزه درباره زني كه استحاضه است چيست ؟
کلمات کلیدی :
۲,۱۱۲
محتلم شدن در بعد از ظهر در حالت روزه
۱۸ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۲۶
اگر انسان روزه دار ساعت4 بعد از ظهر از خواب بيدار شده و ببيند که محتلم شده است ايا ميتواند با همان وضعيت افطار کند و ايا روزه وي صحيح است در حالي که نماز خود را نيز نخواند؟
کلمات کلیدی :
۲,۱۱۲
ناسازگاری زن با شوهر
۲۷ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۸
اينجانب از سال 78 نزديک به 13 سال با همسرم زندگي مشترک را ادامه دادم، تا اينکه از سال 89 با پايان يافتن دوران تحصيل دانشگاهي همسرم، با همکاري مادرش سر ناسازگاري را شروع و روز بروز تنشها را زياد و زيادتر کردند و زندگي را به کام من و فرزند 13 سالهام تلخ و با حيله و فريبکاري از تمکين اينجانب سر باز زده و با تهمت و فحاشي و بردن آبروي من حدود دو ماه پيش منزل را ترک و به منزل پدرش رفته و حتي چندين مرتبه اقوام را واسطه قرار دادم، ولي باز همان آش و همان کاسه، و به هيچ عنوان حاضر به ادامه زندگي با بنده نيست و فقط فکر آزار و اذيت من ميباشد تا با گرفتن قيافه حق به جانب و دروغهاي مداوم و فريبکاري، حق طلاق را از آن خود کند. ايشان در دادگاه دادخواست نفقه و مهريه و أجرت المثل ايام زناشويي را مطرح و سوگند دروغ ايشان به جهت مزد ايام زناشويي(با عدم وجود قراردادي)، بنده محکوم به پرداخت اجرت شدم که اين سوگند تنفر فرزندم را نسبت به مادرش زياد کرد، تا حدي که حاضر به ديدن ايشان نميباشد و حتي بنده نسبت به زندگي دلسرد شدهام و ايشان با اين سوگند و انجام اعمال ناشايست بالا به من فهماند که در زندگي قبل ما عشق و محبتي وجود نداشته است. هماکنون در يک بحران روحي و جسمي قرار گرفتهام. با توجه به عشق و علاقه شديدي که نسبت به ايشان داشتم و هر کاري را براي ايشان انجام دادم، ولي ايشان با دروغ و تهمتهاي فراوان سعي در فروپاشي اين زندگي که سعي فراواني براي آن کشيدهام را دارد و هماکنون چنين سرنوشتي برايم رقم خورده و نااميدي تمام زندگيام را فرا گرفته است. هميشه در زندگيام به خدا توکل کردهام و هماکنون نميدانم با اين شرايط چکار کنم و ترس از اين دارم که خداي ناکرده با يک تصميم اشتباه، از درگاه خدا نيز رانده و مرتکب گناه شوم. لطفا مرا راهنمايي و کمک کنيد.
کلمات کلیدی :
۲,۱۱۹