وادی السلام و وادی برهوت
۰۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۰۶
در مورد اين حديث و حديثهای مشابهی که فرمودهاند: «إِنَّ مِنْ وَرَاءِ اَلْيَمَنِ وَادِياً يُقَالُ لَهُ وَادِي بَرَهُوتَ وَ لاَ يُجَاوِزُ ذَلِكَ اَلْوَادِيَ إِلاَّ اَلْحَيَّاتُ اَلسُّودُ وَ اَلْبُومُ مِنَ اَلطُّيُورِ فِي ذَلِكَ اَلْوَادِي بِئْرٌ يُقَالُ لَهَا بَلَهُوتُ يُغْدَى وَ يُرَاحُ إِلَيْهَا بِأَرْوَاحِ اَلْمُشْرِكِينَ يُسْقَوْنَ مِنْ مَاءِ اَلصَّدِيدِ»؛ که از امام صادق(ع) نقل شده است که پشت «يمن» بياباني است که به آن وادي حضر موت ميگويند، در اين بيابان از جانداران به جز مارهاي سياه و جغد، موجود زنده ديگري يافت نميشود. سپس فرمود: در اين بيابان چاهي است که به آن «بلهوت» ميگويند، اين بيابان محل سکونت ارواح مشرکين است، آنها به آن چاه رفت و آمد ميکنند و از آب آن چاه که مانند چرک و خون است ميآشامند. اين تعبيرها که کاملاً مادي است و با احوالات برزخ نميگنجد چطور است؟ مثلاً وجود «چاه آبي» که مثل چرک و خون است «از آن مينوشند» اينها تعبيرات دنيايي و مادي نيست؟ مگر نوشيدن چيز عذابآور، مربوط به دنيا نيست؟
کلمات کلیدی :
۱۱,۵۹۵
ارواح مؤمنين در برزخ
۰۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۰۶
در کتاب «انسان و عالم برزخ»(نوشتهي محمدظاهري ـ قم) آمده است: «ارواح مؤمنين همگي در وادي السلام و در باغهاي بهشت عالم برزخ اجتماع کنند و ارواح مؤمنين، شب در باغهايي گرد هم جمع ميشوند و در روز به مقام خودشان باز ميگردند.» اکنون در مورد اين مطلب؛ 1ـ آيا اين مطلب صحيح است؟ 2ـ آيا اين دليلي ميشود که آنها از خيراتي که براي سايرين ميشود مطلع ميشوند؟ 3ـ چون از اين کتاب استفاده ميکنيم آيا مطالب اين کتاب اعتبار کافي دارد؟ و مطالب آن قابل استناد ميباشد يا بايد بيشتر بررسي شود؟
کلمات کلیدی :
۲,۵۶۸
انسان در قيامت با چه سنی حاضر میشود
۰۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۰۶
در اين زمينه که کساني که وارد برزخ ميشوند در جسم برزخيان در هيبت سن 32 سالگي يا شبيه آن قرار ميگيرند و يا در عالم قيامت با اين سن محشور ميشوند، آيا اين مطلب را تأييد ميفرماييد؟ در اين زمينه حديث، يا مطلبی از معصومين وجود دارد؟
کلمات کلیدی :
۲,۵۳۰
آیا رجعت از ضروریات است یا خیر؟
۰۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۰۶
1) برخی فقها می فرمایند عقیده رجعت از ضروریات است، ولی اعتقاد به آن واجب نیست(عقائد الامامیه علامه مظفر). این کلام چه معنایی دارد؟ لطفاً توضیح دهید. 2) آیا عقیده رجعت از ضروریات مذهب است، چنانکه برخی از فقها مثل مرحوم آیت الله گلپایگانی در ارشاد السائل فرموده، یا از ضروریات نیست چنانکه مرحوم آیت الله خویی در صراط النجاة فرموده است؟ نظر شریف شما در این مسئله چیست؟ 3) چگونه فقها در ضروری یا نظری بودن رجعت اختلاف دارند، در حالی که اولا: تمام فقها پذیرفتهاند که اجتهاد در امور غیر ضروری است؟ ثانیا: (بعد از اختلاف فقهاء در یک مساله ضروری، این اختلاف از طرف منکران رجعت قابل توجیه نیست زیرا) فقها علم به ادله رجعت دارند و کسی که با آگاهی به استدلالِ یک امر ضروری، آن را انکار کند، معذور نیست. البته (راه پاسخ به اصل این مشکل این است که بگوییم)آیا فرقی بین انکار چیزی که قطعا ضروری است با انکار اصل ضروری بودن همان چیز (در جواز اجتهاد و معذوریت انکار) هست یا خیر؟
کلمات کلیدی :
۱,۲۰۶