درس بعد

بحث تفسیر موضوعی پیرامون آیات معاد

درس قبل

بحث تفسیر موضوعی پیرامون آیات معاد

درس بعد

درس قبل

موضوع: آيات معاد 2


تاریخ جلسه : ۱۳۹۶/۱۱/۲۴


شماره جلسه : ۳۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • مراد از کفر به «آیات الله» در آیه 23 از سوره عنکبوت و احتمالات موجود در آن

  • مراد از استعمال«آیات الله» در قرآن کریم

  • نگاه اجمالی به کلمات مفسرین در کلمه‌ای «آیات الله»

  • نظریه مختار در کلمه‌ای «آیات الله»

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين


مراد از کفر به «آیات الله» در آیه 23 از سوره عنکبوت و احتمالات موجود در آن
 سه احتمال در «آیات الله» وجود دارد:

1). علامه طباطبائی (رضوان الله علیه) می‌فرماید: مراد از «آیات الله» جمیع ادله‌ی داله بر خداوند متعال و آنچه مرتبط به خدا است از توحید، نبوت، معاد، آیات كونیه و معجزات نبویه از جمله قرآن كریم را شامل می‌شود. پس ایشان یک اطلاقی را از این لفظ استفاده می‌کنند لذا بر اساس این بیان می‌فرمایند: جمله «ولقائه»  ذكر خاص بعد از عام است.

2). مراد از «آیات الله» ادله‌ی که بر وجود خدا و وحدانیت و اوصاف خداوند تبارك و تعالی دلالت دارد، و از «آیات الله» مسئله‌ی نبوت، معاد، معجزات نبوی استفاده نمی شود که شیخ طوسی در تبیان فرمود: «آیات الله» یعنی «ادلة الله»

3). مراد از «آیات الله» قرآن است و «آیات الله» عَلَم برای قرآن کریم است، «والذین كفروا» به این آیاتی كه ما فرستادیم و صاحب مجمع البیان فرمود: «ای جحدوا بالقرآن و بادلة الله» قرآن را هم اضافه كرد.

مراد از استعمال«آیات الله» در قرآن کریم
در قرآن کریم «آیات الله»، «آیات ربّه»، «آیاتنا»، «آیاته» و «آیاتی» آمده كه باید فرق اینها در جای خودش روشن شود اما آنچه كه وجود دارد این است كه با مراجعه به قرآن و استعمال «آیات الله» در قرآن کریم، استفاده می‌شود که مراد از تعبیر«آیات الله»، «قرآن» است.

مثلاً در آیه شریفه «وَلا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللهِ هُزُواً»[1]، « تِلْكَ آیاتُ اللهِ نَتْلُوها عَلَیكَ بِالْحَقِّ»[2] که «نتلوها» قرینه‌ی خیلی روشنی بر مطلب است یا در آیات شریفه «إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا بِآیاتِ اللهِ»[3]، «وَ مَنْ یكْفُرْ بِآیاتِ اللهِ»[4]، «یا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ»[5] که این اهل كتاب ادله‌ی داله‌ی بر خدا را قبول داشتند، نبوت حضرت عیسی را قبول داشتند، نبوت حضرت موسی را قبول داشتند، ولی قرآن را قبول نداشتند در اینجا خیلی روشن است كه مراد از «آیات الله» آیات قرآن کریم است یا در آیات دیگر «وَ كَیفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَیكُمْ آیاتُ اللهِ»[6]، «لا یشْتَرُونَ بِآیاتِ اللهِ ثَمَناً قَلیلاً»[7]، «وَ ما تَأْتیهِمْ مِنْ آیةٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كانُوا عَنْها مُعْرِضین»[8]،‏ «ما یجادِلُ فی‏ آیاتِ اللهِ»[9] تمام اینها، مرادش قرآن است.

موارد زیادی در قرآن كریم وجود دارد که «آیات الله» در خود «قرآن» استعمال شده كه مراد آیات موجود در قرآن است، لذا بر اساس این حساب، احتمال سوم که «آیات الله» یعنی «قرآن» باشد مورد پذیرش واقع می‌شود.

 و طبق این احتمال برگزیده، ترجمه آیه شریفه «والذین كفروا بآیات الله» این می‌شود: آنهایی كه این آیاتی كه بر توی پیامبر نازل كردیم به عنوان قرآن را نپذیرفتند، خداوند تبارك و تعالی این قرآن را نازل كرده و همان خدا می‌فرماید: «والذین كفروا بهذه الآیات»، به این آیاتی كه ما فرستادیم. «و لقائه» یعنی «كفروا به لقائه»، در نتیجه دو تا موضوع مستقل هم می‌شود و عطف خاص بر عام هم نمی‌شود، «والذین كفروا بالقرآن و كفروا بلقائه». بله كفر به قرآن مستلزم كفر به نبوت می‌شود ولی آیه مدلول مطابقی‌اش این نیست و آن از لوازمش است، مدلول مطابقی‌ آیه كفر به قرآن كریم است.

اصلا كلمه «آیات الله» در فرهنگ قرآن، استعمال فراوانی در خود «قرآن» دارد یعنی در مجموعه‌ی آیات قرآن که در آیه شریفه «یا اهل الكتاب لم تكفرون بآیات الله» اهل كتاب خدا را قبول داشتند، نبوت عیسی و موسی را قبول داشتند، تورات و انجیل را هم قبول داشتند پس به كدام كفر ورزیدند؟‌ به این قرآن و گفتند اینها را ما قبول نداریم.

در اینجا نمی‌توان طبق احتمال اول و بر اساس معنای لغوی «آیه» پیش رفت و گفته شود: «آیه» یعنی «دلیل» و دلیل «مطلق الدلیل» است و سرّ اینكه چطور شده مرحوم علامه طباطبائی یا شیخ طوسی «آیات الله» را به معنای وسیع بیان کرده اند برای ما روشن نیست.

نگاه اجمالی به کلمات مفسرین در کلمه‌ای «آیات الله»
در بعضی از تفاسیر اهل‌سنت این چنین آمده:

1). كشاف: «آیات الله»، « بدلائله على وحدانیته و كتبه و معجزاته و لقائه و البعث‏».[10]

2). طبرانی كه متوفای 360 است می‌گوید: «الذین یجحدوا بآیات الله و القرآن» اگر این عبارت «و القرآن» عطف تفسیری گرفته شود، احتمال سوم خواهد بود یعنی «یجحدوا بالقرآن»

3).آلوسی در روح المعانی می‌گوید: «أی بدلائله التكوینیة و التنزیلیة الدالة على ذاته و صفاته و أفعاله».[11]

4). ابن كثیر در تفسیر القرآن العظیم می‌گوید: «والذین كفروا بآیات الله و لقائه ای جحدوها»،[12] باز نمی‌گوید این آیات الله چیست؟ «جحدوها و كفروا بالمعاد».

5). مراغی می‌گوید: «أی و الذین كفروا بالدلائل التی نصبها سبحانه فى الكون دالة على توحیده، و الدلائل التی أنزلها على رسله»[13] باز هم اعم می‌گیرد همان معنای اول شامل می‌شود.

بعید نیست این معنای عام، عمدتاً از ناحیه‌ی تفاسیر اهل‌سنت وارد تفاسیر شیعه شده باشد.

نکته: یکی از ادله‌ی قرآنی بر مهدویت، آیه شریفه«أَتى‏ أَمْرُ اللهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یشْرِكُون»[14] می‌باشد که اكثر تفاسیر مخصوصا در ترجمه‌ها، «امر الله» را به معنای دستور خدا یعنی همان معنای لغوی گرفته اند. در حالی كه در قرآن كریم «امر الله» مفهوم خاص خودش را دارد، به آن اموری كه «مسلم الوقوع» از ناحیه‌ی خداوند تبارك و تعالی است گفته می‌شود مثل مسئله قیامت، مسئله ظهور حضرت حجت (عج) به اینها تعبیر به «امر الله» می‌شود.

 در اینجا نباید «امر الله» را به دستور و فرمان الهی معنا کرد، زیرا امر الله فعل خداست، «أتی امر الله فلا تستعجلوه» آن فعل مسلم الوقوعی كه اراده‌ی حتمیه‌ی خداوند تبارك و تعالی به او تعلق گرفته است پس به امور «مسلم الوقوع» تعبیر به امر الله می‌شود.

نظریه مختار در کلمه‌ای «آیات الله»
در مورد بحث نیز نباید سراغ معنای لغوی رفت و گفته شود: «آیات» جمع «آیه» است و «آیه» برای «دلیل» است، پس «والذین كفروا بآیات الله» یعنی « بدلایل الله». بلکه باید توجه شود به اینکه تعبیر «آیات الله» در قرآن کریم بیشتر در چه چیزی استعمال شده است؟ البته ما معتقدیم ملازمه‌ای ندارد که یك كلمه‌ای را خدا در قرآن در یك جایی در یك معنا استعمال كند، در جای دیگر در یک معنای دیگری استعمال كند، در جای سوم به معنای سومی استعمال كند.

 ولی وقتی مراجعه می‌شود ملاحظه می‌گردد که کلمه‌ای «آیات الله» غالباً در قرآن استعمال شده، «ما یجادل فی آیات الله» که جدال در آیات خدا فقط در قرآن معنا دارد، در ادله دیگر كه دال بر وحدانیت خدا است مجادله معنا ندارد.

مثل كلمه‌ی «اهل بیت»، که یكی از اشكالاتی که مرحوم والد ما (رضوان الله تعالی علیه) به مرحوم طباطبائی داشتند این بود که می‌فرمود: ایشان باز روی معنای لغوی «اهل بیت» رفته، در حالی که باید ببینیم کلمه‌ای «اهل البیت» در قرآن چه بار مفهومی دارد و معنایش چیست؟‌

پس مراد از کفر در آیه شریفه «والذین كفروا بآیات الله» انكار القرآن است که یكی از اسباب كفر شمرده می‌شود لذا اگر كسی بگوید من خدا را قبول دارم،‌ پیامبر را هم قبول دارم ولی نعوذ بالله قرآن را قبول ندارم این خودش از اسباب كفر است و آثار کفر مترتب می‌گردد.

بنابراین «آیات الله» در قرآن بار مفهومی‌اش نفس «آیات قرآن» است «والذین كفروا بآیات الله» اگر نفس«قرآن» مراد باشد در این هنگام در قرآن توحید، نبوت، معاد و قصه های فراوانی وجود دارد که همه را شامل می‌شود ولی دیگر مطلوب مطابقی‌اش این نیست، مدلول مطابقی آیه، كفر به «قرآن» است، می‌گوئیم قرآن را قبول ندارند و لذا مشكل كفار صدر اسلام دو چیز بود، یكی اینكه قرآن را قبول نداشتند و یكی معاد را قبول نداشتند، آیه هم همین را می‌گوید «والذین كفروا بایات الله و لقائه».

در نتیجه اینکه مرحوم علامه طباطبائی می‌فرمایند: «آیات» جمع «آیه» است یعنی «دلیل»، دلیل هم عام است و اطلاق دارد و همه ادله را می‌گیرد، کلام صحیحی نیست زیرا در آیات زیادی كلمه‌ی «آیات الله» در خود «قرآن» استعمال شده است و از آنجا که در غالب موارد استعمال در این معنا شده پس در این مورد بحث نیز این چنین است.

نکته: در معنای مطابقی توجه به معنا و مدلول التزامی نمی‌شود، شارع هم به آن توجه ندارد ومی‌فرماید: كسی كه كفر به این قرآن نماید و قرآن را قبول نكند هر چند قرآن یك آیه‌ای داشته باشد که ربطی به توحید، نبوت، معاد و صفات خدا نداشته باشد مثلا «وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدینَةِ»[15] اگر كسی همین را به عنوان قرآن انكار كند کافر شمرده می‌شود، قرآن را اگر كسی کافر شد و انكار كرد.

البته نمی‌توان در قرآن بگوئیم قطعاً این چنین است بالأخره قرآن دارای احتمالات زیادی است، در میان این سه احتمال این احتمال كه «آیات الله» مراد «قرآن» باشد اقرب است.

و در تفسیر طبرانی هم که آمده: «الذین یجحدوا بایات الله والقرآن» بنابر عطف تفسیری منحصر به قرآن می‌شود.

بنابراین عمده این است كه این سه احتمال در این آیه شریفه داده می‌شود و نظر مختار این است که احتمال سوم اقرب است و بر اساس احتمال سوم، عطف خاص بر عام نمی‌شود درست است علامه طباطبائی فرمودند نكته‌اش این است كه معاد خیلی اهمیت دارد ولی تا ممکن است یک راهی طی شود كه عطف خاص بر عام نشود و این جهت هم در آن ملاحظه شود و طبق این احتمال سوم نیز، خداوند تبارك و تعالی روی مسئله‌ی كفر به معاد عنایت دارد، خداوند تبارك و تعالی می‌فرماید: «والذین كفروا بآیات الله و لقائه» یعنی «كفروا بالقرآن»، «ولقائه» یعنی معاد.
 و مؤید بر احتمال سوم، جمله «اولئك یئسوا من رحمتی» است چون كسی كه خدا را اصلاً قبول ندارد و چیزی به نام رحمت خدا را باور ندارد در این هنگام مأیوس شدن از رحمت خدا یعنی چه؟ معنا ندارد، كافر كه خدا را قبول ندارد لذا یأس از رحمت خدا معنا ندارد. اما اگر «والذین كفروا بآیات الله» مراد منكرین قرآن باشد در این صورت منکرین قرآن كسانی بودند كه خدا را قبول دارند، با این وجود خدا می‌فرماید اینها باید از رحمت من مأیوس باشند.


وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین


[1] ـ  «وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَیكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَیكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ یعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَی‏ءٍ عَلیم». ‏بقرة : 231.
[2] ـ «تِلْكَ آیاتُ اللهِ نَتْلُوها عَلَیكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلین». ‏بقرة : 252.
[3] ـ «مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا بِآیاتِ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ اللهُ عَزیزٌ ذُو انْتِقام». ‏آل‏ عمران : 4.
[4] ـ  «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَینَهُمْ وَ مَنْ یكْفُرْ بِآیاتِ اللهِ فَإِنَّ اللهَ سَریعُ الْحِساب». ‏آل‏عمران : 19.
[5] ـ «یا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُون‏».آل‏عمران : 70.
[6] ـ «وَ كَیفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَیكُمْ آیاتُ اللهِ وَ فیكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یعْتَصِمْ بِاللهِ فَقَدْ هُدِی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم». ‏آل‏عمران : 101.
[7] ـ «وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ یؤْمِنُ بِاللهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیهِمْ خاشِعینَ لِلَّهِ لا یشْتَرُونَ بِآیاتِ اللهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللهَ سَریعُ الْحِساب». آل‏عمران : 199. ‏
[8] ـ «وَ ما تَأْتیهِمْ مِنْ آیةٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كانُوا عَنْها مُعْرِضین». ‏الأنعام : 4.
[9] ـ «ما یجادِلُ فی‏ آیاتِ اللهِ إِلاَّ الَّذینَ كَفَرُوا فَلا یغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلاد». غافر : 4.
[10] ـ الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏3،  449.
[11] ـ «وَ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیاتِ اللهِ‏ أی بدلائله التكوینیة و التنزیلیة الدالة على ذاته و صفاته و أفعاله، فیدخل فیها النشأة الأولى الدالة على صحة البعث و الآیات الناطقة به دخولا أولیا، و تخصیصها بدلائل وحدانیته تعالى لا یناسب المقام». ‏روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج‏10، 353.
[12] ـ ج‏6 ،  245.
[13] ـ (وَ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیاتِ اللهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ یئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ) أی و الذین كفروا بالدلائل التی نصبها سبحانه فى الكون دالة على توحیده، و الدلائل التی أنزلها على رسله مرشدة إلى ذلك، و جحدوا لقاءه و الورود إلیه یوم تقوم الساعة، أولئك لا أمل لهم فى رحمته، لأنهم لم یخافوا عقابه، و لم یرجوا ثوابه، و لهم عذاب مؤلم موجع فى الدنیا و الآخرة». تفسیر المراغى ج‏20، 128.
[14] ـ نحل : 1.
[15] ـ «وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدینَةِ یسْعى‏ قالَ یا مُوسى‏ إِنَّ الْمَلَأَ یأْتَمِرُونَ بِكَ لِیقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَكَ مِنَ النَّاصِحین‏». قصص : 20.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .