موضوع: آيات معاد 2
تاریخ جلسه : ۱۳۹۷/۱/۱۹
شماره جلسه : ۴۳
-
بررسی آیهی هفتم و هشتم از سوره مبارکه روم
-
«یعلمون» در آیه هفتم بدل از «لایعلمون» در آیه ششم از دیدگاه زمخشری و نقد آن
-
کلام صاحب المیزان نسبت به آیه شریفه«یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا»
-
معنای کلمهی «ظاهراً» در کلام صاحب المیزان
-
مراد از جمله «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا» در کلام صاحب مجمع البیان
-
تفاوت بین
-
معنای
-
علامه و طبرسی از جمله «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا»
-
نظریه منتخب در جمله «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا»
-
عمل انسان غیر از ظواهر حیات دنیا
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسی آیهی هفتم و هشتم از سوره مبارکه روم
یكی از آیاتی كه در مباحث معاد باید بحث شود آیات هفتم و هشتم از سوره مباركه روم است، خداوند تبارك و تعالی در آیه هفتم میفرماید: «یعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحَْیوةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاَْخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ» و در آیه هشتم میفرماید: «أَوَ لَمْ یتَفَكَّرُواْ فىِ أَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَینهَُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَ إِنَّ كَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاى رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ» این دو آیه، نكات مهمی در مورد مباحث معاد دارد كه ان شاءالله به آن اشاره میكنیم.«یعلمون» در آیه هفتم بدل از «لایعلمون» در آیه ششم از دیدگاه زمخشری و نقد آن
آیه هفتم دو قسمت دارد؛ قسمت اولش میفرماید: «یعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحَْیوةِ الدُّنْیا» قسمت دوم «و هم عن الآخرة هم غافلون» بر حسب آنچه صاحب كشاف ذكر میکند «یعلمون» بدل از «لا یعلمون» در آیه ششم است، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، الم(1) غُلِبَتِ الرُّومُ(2) فىِ أَدْنىَ الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیغْلِبُونَ(3) فىِ بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَ مِن بَعْدُ وَ یوْمَئذٍ یفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) بِنَصْرِ اللَّهِ ینصُرُ مَن یشَاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ(5) وَعْدَ اللَّهِ لَا یخُْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ(6). (اکثر مردم نمیدانند، میدانند ظاهری از حیات دنیا را)، با اینكه متعلق اینها مختلف است چون در آیه پیشین میفرماید: (اكثر مردم «لا یعلمون» این وعدهی خدا را، یا «لا یعلمون» كه خداوند وعدههایش تخلف پذیر نیست) و در آیه هفتم متعلقش این است «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا»، با وجود اینكه دو تا متعلق مختلف است چطور میتواند «یعلمون» بدل از «لایعلمون» باشد.ظاهراً در ادبیات «بدل» با «مُبدل» از حیث متعلق نباید مختلف باشد در غیر اینصورت اگر از حیث متعلق، مختلف باشد چطور میتواند «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا» بدل برای «لکن اکثر الناس لا یعلمون»، (نمیدانند چه چیزی را، یا وعده خدا را، یا اینكه وعده خدا تخلفپذیر نیست) قرار بگیرد.
در حالی که صاحب كشاف میگوید: عنوان بدل را دارد، سپس میگوید: «و فی هذا الإبدال من النكتة»، نكته بدلیت را هم ذكر میكند «أنه أبدله منه، و جعله بحیث یقوم مقامه و یسدّ مسدّه، لیعلمك أنه لا فرق بین عدم العلم الذی هو الجهل، و بین وجود العلم الذی لا یتجاوز الدنیا»[1] نكتهی در بدلیتش این است كه: بین علم در «یعلمون» و جهل در «لا یعلمون» فرقی وجود ندارد، این علم با آن جهل یكی است؛ یعنی علم به ظاهر دنیا با عدم العلم به آخرت یكی است، صرف اینكه علم به ظاهر حیات دنیا وجود دارد ارزش ندارد، هر علمی ارزش ندارد، پس تعلیم میكند تو را كه «لا فرق بین عدم العلم الذی هو الجهل و بین وجود العلم الذی لا یتجاوز الدنیا».
کلام صاحب المیزان نسبت به آیه شریفه«یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا»
ایشان میفرمایند: تنوین در كلمهی «ظاهراً» تنوین تحقیر است و نكرهاش هم از باب تحقیر است، حال مراد از «ظاهر» چیست؟ میفرمایند: دو احتمال وجود دارد:معنای کلمهی «ظاهراً» در کلام صاحب المیزان
معنای اول: «و ظاهر الحیاة الدنیا ما یقابل باطنها و هو الذی یناله حواسهم الظاهرة من زینة الحیاة»[2] ظاهر حیات دنیا آن است كه حواس ظاهری این انسان به او دسترسی دارد مثل زینت ظاهری خود دنیا از مال، اولاد، «فیرشدهم إلى اقتنائها و العكوف علیها و الإخلاد إلیها و نسیان ما وراءها من الحیاة الآخرة و المعارف المتعلقة بها و الغفلة عما فیه خیرهم و نفعهم» و انسان را راهنمایی میكند به اینكه اینها را اكتساب كند، خلود بر اینها داشته باشد و همچنین موجب نسیان ماورای اینها بشود كه حیات آخرت باشد و معارفی كه متعلق به آخرت است و غفلت كند انسان از آنچه كه خیر و نفعش در آن است.معنای دوم: «الظهور فی الآیة بمعنى الزوال و المعنى: یعلمون أمرا زائلا لا بقاء له» ظهور به معنای زوال است، «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا یعنی امراً زائلاً لا بقاء له»، اینها به چیزی علم دارند كه باقی نمیماند و متزلزل و از بین رفتنی است، بعد میفرماید: «لكنه» این معنای «شاذ الاستعمال» است، علاوه بر اینكه «شاذ الاستعمال» است اشكال دیگری هم كه دارد و آن این است كه قرآن میفرماید: «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا» نه «ظاهر الحیاة الدنیا» تا «ظاهر» به معنای زوال صحیح باشد، لذا در اینجا احتمال اینكه کلمهی«ظاهراً» به معنای زوال باشد داده نمیشود چون با كلمهی «من الحیاة الدنیا» سازگاری ندارد؛ یعنی (زوال از دنیا را میدانند)، این معنای غلطی است اما «مِن» به ظاهری كه در مقابل باطن است قابلیت تعلق دارد، پس در آیه شریفه، ظاهر در مقابل باطن میباشد.
مراد از جمله «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا» در کلام صاحب مجمع البیان
در مجمع البیان به نقل از ابن عباس میگوید: «أی یعلمون منافع الدنیا و مضارها و متى یزرعون و متى یحصدون و كیف یجمعون و كیف یبنون و هم جهال بالآخرة فعمّروا دنیاهم و خرّبوا آخرتهم» یعنی علم دارند منافع دنیا را، مضارّ دنیا را، چه زمانی زراعت كنند، چه زمانی درو كنند، چطوری جمع كنند، چطوری خانه بسازند «و هم جهالٌ فی الآخرة».[3]تفاوت بین معنای علامه و طبرسی از جمله «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا»
این معنا با آنچه كه مرحوم علامه طباطبائی بیان نمودند تفاوت دارد؛ کلمهی «ظاهر» در کلام علامه؛ یعنی حواس ظاهری كه نگاهش میكند، حسش میكند، با حواس ظاهری انسان آن را درك میكند، میشنود، میبیند، لمس میكند، اما آنچه مرحوم طبرسی در مجمع البیان دارد این است كه: در مقام مدح و مذمت میباشد، منافع و مضار دنیا را میدانند «و هم جهالٌ بالآخرة»، لذا دنیایشان را تعمیر و آباد میكنند و آخرتشان را خراب میكنند.نظریه منتخب در جمله «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا»
پس طبق معنای مرحوم علامه، ظاهر دنیا را باید در مقابل باطن دنیا قرار داد که باطن دنیا هیچ ارزشی ندارد و یك چیز پوچ است «أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَینَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»[4] باطن دنیا است. آیا عبارت «ظاهراً من الحیاة الدنیا» در مقابل باطن دنیا است؟ تا گفته شود خدای تبارك و تعالی میفرماید: اینها باطن دنیا را نمیدانند و خودشان را به ظاهر دنیا مشغول كردهاند. یا اینکه بگوئیم اصلاً دنیا یك امر ظاهری است، همین است كه آدم میبیند و مشركین همین ظواهر را دارند و نسبت به آخرت توجه ندارند یعنی اینجا ظاهر دنیا در مقابل باطن دنیا نیست، بلکه دنیا در مقابل آخرت است.به عبارتی خداوند تبارك و تعالی میفرماید: اینها به ظاهر دنیا علم دارند، نمیگوید: از باطن دنیا غافلاند، باطن دنیا ارزشی ندارد تا طبق بیان مرحوم طباطبائی ظاهر دنیا در مقابل باطن دنیا لحاظ شود، آیه اصلاً کاری به باطن دنیا ندارد، بلکه آیه حیات دنیا را در مقابل آخرت قرار داده چون بعد میفرماید: «و هم عن الآخرة هم غافلون»،؛ یعنی اینها خودشان را مشغول به دنیا كردهاند و كاری به آخرت ندارند. پس آیه، ظاهر در مقابل باطن را نمیخواهد بگوید.
گاهی اوقات آیه در مقام مذمت دنیا است و باطنش را بیان میکند «أنما الحیاة الدنیا لعبٌ و لهوٌ». ظاهرش هر چه باشد، باطنش لعب و لهو است، باطنی ندارد. اما آیه مورد بحث، در مقام بیان مذمت دنیا نیست، در مقام این است كه: اینها خودشان را به این ظاهر دنیا مشغول كردهاند اما غافل از آخرت هستند، یعنی میخورند، زندگی میكنند، ساختمان میسازند، معامله انجام میدهند، رفت و آمد میكنند، اینها چیزهایی است كه ظواهر امور دنیا است، حتی اینكه گفته شود ظاهر یعنی «ما یدرك بالحواس الظاهرة» این هم مراد نیست، ظاهر همین است كه الآن موجود است، «یعلمون» این امور را، اما اینكه باید توجه به آخرت داشته باشند به این توجه ندارند، نكتهی اصلی آیه همین است.
اصلاً ارتباط بین قسمت اول و قسمت دوم چیست؟ آیا «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا» علت است برای اینكه اینها از آخرت غافل شدهاند؟ یعنی همین حرفی كه معروف است و علمای اخلاق هم دارند و در احادیث هم وجود دارد كه چون انسان خودش را به دنیا مشغول میكند از آخرت غافل میشود، حتی این مشغول كردن به امور دنیا از قبیل تجارت، كسب و كار، خانواده، زندگی، همه را شامل میشود ولی چون خودش را به اینها مشغول كرده از آخرت غافل میشود.
به عبارتی قسمت اول از آیه شریفه، خودش یك موضوع تام است؟ یعنی خداوند تبارك و تعالی در این آیه دو مذمت میكند: یكی این است كه «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا»، مذمت دوم این است كه اینها از آخرت غافلاند بدون اینكه ارتباطی با هم داشته باشند. یا اینکه أقرب و اظهر این است كه گفته شود: قسمت اول علت برای قسمت دوم است، چون اینها خودشان را به دنیا مشغول میكنند از آخرت غافل میشوند، یعنی اشتغال به ظواهر دنیا همین كه در روایات هم وجود دارد موجب غفلت از آخرت است و خداوند تبارك و تعالی در مقام بیان این مطلب است.
بنابراین، یک معنا این است که گفته شود خداوند در مقام بیان این است که: چرا شما به باطن دنیا فکر نمیکنید، دنیا دار قرار نیست، دنیا حیات واقعی نیست، دنیا، باطنش لعب است و ارزشی ندارد. اما معنای دیگر این است که خداوند در مقام مذمت نیست میفرماید: اینها خودشان را مشغول به امور ظاهری دنیوی کرده اند که از کلام مجمع البیان چنین استفاده میشود، یعنی «من الحیاة الدنیا» خودش ظاهر است و آخرت برای مردم مكتوم است، آخرت از دیدهها مكتوم و پوشیده است ولی نمیتوان قائل شد که آخرت باطن دنیا است، دنیا یك ظاهری دارد و یك باطن بدی هم دارد، باطن كثیفی هم دارد، نباید این را خلط كرد، آخرت هم جای خودش است، خداوند تبارك و تعالی میفرماید: این مردم خودشان را مشغول به امور ظاهری كردهاند، امور ظاهری چیست؟ یعنی حیات الدنیا. بعد و «هم عن الآخرة غافلون» كه طبق این بیان، قسمت اول آیه علت شمرده میشود، چرا اینها از آخرت غافلاند؟ برای اینكه خودشان را مشغول به حیات ظاهری دنیا كردند.
پس «ظاهراً من الحیاة الدنیا» یعنی امور ظاهری دنیوی و «من» هم «من بیانیه» میشود، «یعلمون ظاهراً»، این ظاهر حیات الدنیا است، نه اینكه این ظاهر در مقابل باطن باشد كه «لا یعلمون باطن الحیاة الدنیا».
عمل انسان غیر از ظواهر حیات دنیا
[1] ـ «و قوله یعْلَمُونَ بدل من قوله لا یعْلَمُونَ و فی هذا الإبدال من النكتة أنه أبدله منه، و جعله بحیث یقوم مقامه و یسدّ مسدّه، لیعلمك أنه لا فرق بین عدم العلم الذی هو الجهل، و بین وجود العلم الذی لا یتجاوز الدنیا. و قوله ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا یفید أن للدنیا ظاهرا و باطنا، فظاهرها ما یعرفه الجهال من التمتع بزخارفها و التنعم بملاذها. و باطنها و حقیقتها أنها مجاز إلى الآخرة: یتزود منها إلیها بالطاعة و الأعمال الصالحة». الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج3، 468.
[2] ـ قوله تعالى: «یعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ» جملة «یعْلَمُونَ» على ما ذكره فی الكشاف، بدل من قوله: «لا یعْلَمُونَ» و فی هذا الإبدال من النكتة أنه أبدله منه و جعله بحیث یقوم مقامه و یسد مسده لیعلمك أنه لا فرق بین عدم العلم الذی هو الجهل و بین وجود العلم الذی لا یتجاوز الدنیا انتهى. و قیل: الجملة استثنائیة لبیان موجب جهلهم بأن وعد الله حق و أن لله الأمر من قبل و من بعد و أنه ینصر المؤمنین على الكافرین. انتهى و هذا أظهر. و تنكیر «ظاهِراً» للتحقیر و ظاهر الحیاة الدنیا ما یقابل باطنها و هو الذی یناله حواسهم الظاهرة من زینة الحیاة فیرشدهم إلى اقتنائها و العكوف علیها و الإخلاد إلیها و نسیان ما وراءها من الحیاة الآخرة و المعارف المتعلقة بها و الغفلة عما فیه خیرهم و نفعهم بحقیقة معنى الكلمة. و قیل: الظهور فی الآیة بمعنى الزوال و استشهد بقوله:
[3] ـ «یعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ» أی یعلمون منافع الدنیا و مضارها و متى یزرعون و متى یحصدون و كیف یجمعون و كیف یبنون و هم جهال بالآخرة فعمروا دنیاهم و خربوا آخرتهم عن ابن عباس و قال الحسن بلغ و الله من علم أحدهم بدنیاه أن یقلب الدرهم على ظهره فیخبرك بوزنه و ما یحسن أن یصلی و سئل أبو عبد الله (ع) عن قوله «یعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» فقال منه الزجر و النجوم» مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج8 ، 461.
[4] ـ اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَینَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَیثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یكُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور، الحدید، 20.
نظری ثبت نشده است .