موضوع: آيات معاد 2
تاریخ جلسه : ۱۳۹۶/۱۲/۶
شماره جلسه : ۳۹
-
خلاصه بحث گذشته
-
مراد از «یئسوا» در آیه شریفه«اولئك یئسوا من رحمتی»
-
مرحوم شیخ در تبیان
-
کلام زمخشری و آلوسی
-
احتمالات سه گانه در آیه شریفه
-
فارق بین دو احتمال
-
کلام آلوسی در بیان احتمال سوم
-
نقد بر دیدگاه آلوسی از بیان احتمال سوم
-
احتمال برگزیده از میان احتمالات سه گانه
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
نسبت به قسمت اول از آیه شریفه «وَ الَّذینَ كَفَرُوا بِآیاتِ اللهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ یئِسُوا مِنْ رَحْمَتی وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» بحث شد و نظر مختار این شد که جمله «و لقائه» از باب عطف خاص بر عام نیست و عنوان «آیات الله» با توجه به اینكه موارد استعمال «آیات الله» در قرآن، كثیراً در خود قرآن استعمال شده، لذا نباید «آیات» را به معنای لغوی معنا کرد و گفته شود: «آیات» جمع «آیه» است و «آیه» هم یعنی «دلیل»، در نتیجه دلیل بر خدا، توحید، نبوت، معاد و همه اینها را شامل میشود. بلكه معنای عَلَمی او مراد است؛ یعنی «قرآن كریم».مراد از «یئسوا» در آیه شریفه«اولئك یئسوا من رحمتی»
اما بحث از قسمت دوم آیه شریفه «أُولئِكَ یئِسُوا مِنْ رَحْمَتی وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» به این صورت است: خدا میفرماید اینهایی كه كافر به قرآن و لقاء من شدند، لقاء همان قیامت است، اینها از رحمت من مأیوساند و اینها گرفتار عذاب الیم هستند.مراد از کلمهی «یئسوا» که به صیغهی ماضی آورده شده است «اینها مأیوس شدند از رحمت من»، در آیه شریفه چیست؟ در تفاسیر احتمالاتی برای آن ذكر كرده اند:
مرحوم شیخ در تبیان
ایشان میفرماید: «اخبار عن ایاسهم من رحمة الله، لعلمهم انها لا تقع بهم ذلك الیوم»[1]، «اولئك یئسوا» اخبار از این است كه اینها مأیوس از رحمت خدا هستند چون علم دارند كه رحمت خدا شامل حال اینها نمیشود. مراد از «ذلك الیوم» روز قیامت است، چون در روز قیامت میدانند رحمت خدا شامل حال اینها نمیشود لذا مأیوس از رحمت خدا هستند.پس ظهور عبارت مرحوم شیخ در تبیان این است كه: «اولئك یئسوا فی یوم القیامه»، یعنی در روز قیامت كه همهی حقایق روشن میشود، آنهایی كه در دنیا، كفر به «آیات خدا» و كفر به «لقاء خدا» دارند، روز قیامت مأیوس از رحمت خدا میشوند، چون میدانند رحمت خدا روز قیامت شامل حال اینها نمیشود.
حالا سؤال این است كه یأس از رحمت خدا در قیامت چه اثری دارد؟ احتمال دارد اثرش این باشد که: اینها اصلاً مشمول شفاعت انبیاء، ائمه و صلحا قرار نمیگیرند، كسی كه كافر به «قرآن و به «لقاء خدا» بوده، در روز قیامت شفاعت شامل حالشان نمیشود، لذا وقتی دیدند شفاعت شامل آنها نمیشود از رحمت خدا مأیوس میشوند.
کلام زمخشری و آلوسی
مرحوم شیخ در تبیان فقط همین احتمال مذکور را بیان مینماید اما زمخشری در کشاف و آلوسی در روح المعانی سه احتمال برای آیه شریفه««اولئك یئسوا من رحمتی» ذكر میکنند که به این صورت است:احتمالات سه گانه در آیه شریفه
الف). «أی ییأسون یوم القیامه»، «یئسوا» ماضی به معنای مضارع است، بعد میگوید: این آیه شریفه، نظیر آیه «وَ یوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ»[2] است که وقتی قیامت برپا میشود مجرمین ناامید میشوند، در اینجا هم آیه میفرماید: وقتی قیامت میشود اینها مأیوس میشوند.نکته: مسئله رحمت و یأس جایی است كه آدم اعتقادی به بهشت و جهنم داشته باشد، وقتی كافر در دنیا اعتقادی ندارد چطور میخواهد در دنیا مأیوس بشود.
آلوسی در روح المعانی وقتی این احتمال اول را ذكر میکند میگوید: «أی ییأسون منها یوم القیامة على أنه وعیدٌ»[3] اینكه اینها در روز قیامت مأیوس از رحمت خدا میشوند، این خودش یك نوع عذابی برای اینها است. حالا چرا «یئسوا» را مربوط به دنیا معنا نکردند، میگوید «و إلا فالكافر لا یوصف بالیأس فی الدنیا لأنه لا رجاء له» کافر امیدی به خدا ندارد، سالبه به انتفاء موضوع است. در نتیجه وقتی که در قیامت حقایق روشن میشود، اصل خدا و جهنم و نار را متوجه میشوند، مأیوس از رحمت خدا میگردند.
و در پاسخ این سؤال که چرا «یئسوا» به صیغه ماضی آورده شده، میگویند: «و صیغة الماضی للدلالة على التحقق». پس احتمال اول این شد كه گفته شود «اولئك یئسوا من رحمتی» یعنی «یئسوا یوم القیامه من رحمة الله تبارك و تعالی».
ب). زمخشری میگوید: «أو هو وصف لحالهم، لأنّ المؤمن إنما یكون راجیا خاشیا، فأما الكافر فلا یخطر بباله رجاء و لا خوف»[4] یا این وصف برای حال کفار است، یعنی وقتی مؤمن در مقابل كافر ملاحظه میشود یکبار به این معنا است که: مؤمن برای اینكه اعتقاد به خدا دارد «آمن بالله»، كافر «لم یؤمن»، و یک معنایش هم این است كه كسی كه مؤمن است، كسی است كه به رحمت خدا امیدوار است و كسی كه كافر است، كسی است كه از رحمت خدا مأیوس است.
آلوسی در بیان این احتمال میگوید: «أن یكون المراد إظهار مباینة حالهم و حال المؤمنین لأن حال المؤمن الرجاء و الخشیة و حال الكافر الاغترار و الیأس فهو لا یخطر بباله رجاء و لا خوفا».
فارق بین دو احتمال
پس طبق احتمال دوم «اولئك یئسوا من رحمتی»، «وصفٌ لحالهم فی هذه الدنیا» وصف حال کفار در دنیا است، یعنی خداوند متعال میخواهد برای اینها هم عذاب دنیوی و هم عذاب اخروی قرار بدهد، به این بیان که:«اولئك یئسوا من رحمتی» مربوط به دنیا است در همین عالم دنیا، كافر آن كسی است كه رجاء و امید در او نیست، «یئسوا من رحمتی» از باب سالبهی به انتفاء موضوع است، اینها وقتی كه خدا را قبول ندارند پس از رحمت خدا هم مأیوساند، اصلا خداوند تبارك و تعالی چنین حالی(یأس از رحمت) برای کفار قرار میدهد.
برخلاف مؤمن كه از خصوصیات و حالش این است كه امید به رحمت خدا دارد، در همین دنیا وقتی مشكلاتی پیش میآید به رحمت خداوند تبارك و تعالی امید دارد، ولی كافر حالش این است كه به رحمت خدا امید ندارد، اگر چه به عنوان سالبه به انتفاء موضوع باشد. «و لهم عذابٌ الیم» هم که مربوط به آخرتش است.
اما طبق احتمال اول «یئسوا» یعنی «یئسوا یوم القیامه»، در روز قیامت از رحمت خدا مأیوس میشوند، نیاز به تقدیر دارد،. پس هم قسمت اول «اولئك یئسوا من رحمتی» و هم قسمت دوم «اولئک لهم عذاب ألیم» مربوط به عذاب روز قیامت است، یعنی روز قیامت كفار دو تا گرفتاری دارند: 1. «مأیوس از رحمت خدا» 2. «عذاب ألیم».
ج). زمخشری در بیان احتمال سوم میگوید: «أو شبّه حالهم فی انتفاء الرحمة عنهم بحال من یئس من الرحمة»، اینها شبیه كسانی هستند كه مأیوس از رحمت خدا هستند، «اولئك كالذین یئسوا من رحمة الله»، یعنی بگوئیم: در میان مومنین كه خدا را قبول دارند چطور بعضی از مؤمنین آن قدر اعمالشان خراب است، قتل و فساد انجام داده اند كه مأیوس از رحمت خداوند تبارك و تعالی هستند، این کفار نیز از این جهت مثل مؤمنین میشوند، «شبّه حالهم فی انتفاء الرحمة عنهم بحال من یئس من الرحمة».
کلام آلوسی در بیان احتمال سوم
«أن یكون الكلام على الاستعارة. شبّهوا بالآیسین من الرحمة و هم الذین ماتوا على الكفر لأنه ما دامت الحیاة لا یتحقق الیأس من الرحمة لرجاء الإیمان» آلوسی میگوید: این آیسین «من الرحمة» كه مشبهٌ به است، مشبّه: «الذین كفروا بآیات الله و لقائه»، مشبه به: «الذین یئسوا من رحمة»، منتهی میگوید «آیسین من الرحمة هم الذین ماتوا علی الكفر» آیسین از رحمت خدا کسانی هستند که بر كفر بمیرند، «لأنه مادامت الحیات لا یتحقق الیأس»، زیرا مادامی كه زنده است یأس وجود ندارد، چرا؟ «لرجاء الایمان»، چون امید دارد که یك روزی ایمان پیدا كند. بعد در ادامه میگوید: «أو من قدر آیسا من الرحمة على الفرض دلالة على توغلهم فی الكفر و عدم ارعوائهم» یا كسی كه فرض شده این آیس از رحمت خداست «دلالةً علی توغلهم فی الكفر» چون اینها متوغل در كفر شدند.نقد بر دیدگاه آلوسی از بیان احتمال سوم
به نظر میرسد این بیان آلوسی درست نیست زیرا اگر خواسته باشیم مسئله تشبیه را مطرح کنیم نباید گفت چون زمانی كه بر کفر مُردهاند«و من مات علی الكفر»، آیسین از رحمت خدا شمرده میشوند، بلکه باید به مؤمنینی كه در اثر فساد و اعمال ناشایست آیس از رحمت خدا هستند تشبیه کرد، یعنی خدا میفرماید: کفار مثل اینها «یئسوا من رحمته» میباشند.احتمال برگزیده از میان احتمالات سه گانه
وزان آیه شریفه مورد بحث، وزان «أُولئِكَ الَّذینَ طَبَعَ اللهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»[5] است، اینكه مرحوم شیخ در «تبیان»، زمخشری در «كشاف» و آلوسی در «روح المعانی» این سه احتمال را ذكر میكنند، پیدا است که میخواهند احتمال اول را ترجیح بدهند كه گفته شود: «یئسوا» یعنی «یئسوا یوم القیامه»، در حالی که این احتمال اول، خلاف ظاهر آیه است و آیه میخواهد بگوید اینها یك مشكل دنیوی و یك مشكل اخروی دارند، مشكل دنیوی آنها این است که «یئسوا من رحمتی»، حالا «یئسوا من رحمتی» یا طبق احتمال دوم از باب سالبه به انتفاء موضوع است و گفته شود: اینها حالشان اینطور است. یا از باب اینكه «طبع الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم» است، یعنی اینها دیگر كارشان تمام شده، خداوند متعال مهر بر قلوب اینها زده است، کسانی که تكذیب میكنند و كفر به آیات خدا و به لقاء خدا میورزند، رحمت خدا شامل حال آنها نمیشود و هدایت هم نمیشوند.پس نتیجه گرفته میشود که کسانی که «یموتون علی الكفر» کسانی هستند که امیدی به اینكه یك زمانی برگردند و مسلمان شوند نیست زیرا شاخص امید به ایمان« لم یطبع علی قبله» است اما همینکه یك كافری «طبع الله علی قلبه» دیگر هیچ امیدی به او نیست. در آیه مورد بحث نیز خداوند متعال یك عذاب دنیوی را میخواهد بیان کند و میفرماید: «الذین كفروا بآیات الله و لقائه» اینهای كه در این دنیا به «آیات الله» که قرآن باشد و به «لقاء خدا» كافر شدند، پس خداوند تبارك و تعالی «ختم الله علی قلوبهم»، بر قلوبشان مهر زده و قابلیت برای هدایت را ندارند و نور هدایت در قلبشان تابیده نمیشود لذا در این دنیا « اولئک یئسوا من رحمتی»، اینها دیگر مأیوس هستند.
حالا فرقی نمیکند این«یئسوا» در همین دنیا، ماضی به معنای مضارع یا به معنای اسم فاعل «هم الآیسون من رحمته» باشد، یعنی اینها آیس از رحمت هستند، یعنی چه؟ یعنی رحمت خدا شاملشان نمیشود همان «ختم الله علی قلوبهم» میشود. پس به نظر میرسد ظاهر آیه این است كه «یئسوا» در همین دنیا، اینها در همین دنیا آیس از رحمت حق هستند.
بعید هم نیست كه بر اساس فصاحت و بلاغت گفته شود: چون خود مؤمنین میدانند كه رحمت خدا شامل حال اینها نمیشود، این به منزلهی این است كه خود اینها، آیس از رحمت خدا باشند. در نتیجه طبق این بیان، «یئسوا» چه به صورت فعلی و چه به صورت اسم فاعلی معنا شود بگوئیم: «یأس» وصف حقیقی اینها نیست بلکه «یأس» وصف حقیقی دیگران است منتهی بالتبع شامل اینها میشود، یعنی مؤمنین میگویند: اینها دیگر مشمول رحمت خدا نیستند اینها میشوند «هم الآیسون من رحمة الله».
[1] ـ «(أُولئِكَ یئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی) اخبار عن ایاسهم من رحمة الله، لعلمهم انها لا تقع بهم ذلك الیوم(وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ) ای مؤلم. و فی ذلك دلالة على ان المؤمن بالله و الیوم الآخر لا یجوز ان ییأس من رحمة الله». التبیان فى تفسیر القرآن ج8، 199.
[2] ـ روم،12.
[3] ـ « أُولئِكَ الموصوفون بما ذكر من الكفر بآیاته تعالى و لقائه عز و جل یئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی أی ییأسون منها یوم القیامة على أنه وعید، و إلا فالكافر لا یوصف بالیأس فی الدنیا لأنه لا رجاء له، و صیغة الماضی للدلالة على التحقق، و جوز أن یكون المراد إظهار مباینة حالهم و حال المؤمنین لأن حال المؤمن الرجاء و الخشیة و حال الكافر الاغترار و الیأس فهو لا یخطر بباله رجاء و لا خوفا؛ إن أخطر المخوف بباله كان حاله الیأس بدل الخوف و إن أخطر المرجو كان حاله الاغترار بدل الرجاء، فكأنه تنصیص على كفرهم و تعریف لحالهم، و أن یكون الكلام على الاستعارة. شبهوا بالآیسین من الرحمة و هم الذین ماتوا على الكفر لأنه ما دامت الحیاة لا یتحقق الیأس من الرحمة لرجاء الإیمان، أو من قدر آیسا من الرحمة على الفرض دلالة على توغلهم فی الكفر و عدم ارعوائهم و قرأ الذماری و أبو جعفر، «ییسوا» بغیر همز بل بیاء بدل الهمزة» روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم ج10، 354.
[4] ـ «یئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی وعید، أى ییأسون یوم القیامة، كقوله: وَ یوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ. أو هو وصف لحالهم، لأنّ المؤمن إنما یكون راجیا خاشیا، فأما الكافر فلا یخطر بباله رجاء و لا خوف أو شبه حالهم فی انتفاء الرحمة عنهم بحال من یئس من الرحمة: و عن قتادة رضى الله عنه. إن الله ذمّ قوما هانوا علیه فقال أُولئِكَ یئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی و قال إِنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ فینبغی للمؤمن أن لا ییأس من روح الله و لا من رحمته، و أن لا یأمن عذابه و عقابه صفة المؤمن أن یكون راجیا للّه عز و جل خائفا.الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل ج3، 450.
[5] ـ «أُولئِكَ الَّذینَ طَبَعَ اللهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون» نحل، 108.
نظری ثبت نشده است .