موضوع: صلاة المسافر (6)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۸/۳/۱
شماره جلسه : ۱۱۵
چکیده درس
-
خلاصه مباحث گذشته
-
ادامه بحث ملاک در کثرت سفر
-
بررسی شرط إقامه عشرة أیام
-
بررسی روایات دال بر معیار کثرت
-
روایت اول باب
-
روایت پنجم باب
-
روایت ششم باب
دیگر جلسات
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه مباحث گذشته
بعد از بررسی روایات، در مسئله کثیر السفر و من شغله السفر سه نظر به میدان آمد:الف- راه اول: بگوئیم از روایات نمیتوانیم قدر جامع استفاده کنیم و تعلیل در روایات (لأنه عملهم) عنوان حکمت را دارد؛ در نتیجه بر عناوینی که در روایات آمده باید اکتفا کنیم؛ یعنی فقط مکاری، کری، راعی، اشتقان، التاجر الذی یدور فی تجارته، الامیر الذی یدور فی عمارته تا آخر ولو بیش از هشت فرسخ هم میروند ولی نمازشان تمام است.
به عبارت دیگر میگویند ادله وجوب قصر میگوید هر مسافری باید نمازش را قصر بخواند و اگر قرار باشد از این عموم استثنایی کنیم، فقط همین عناوین ده گانه را باید استثنا کنیم و الغاء خصوصیت امکان ندارد و تعلیلی نداریم.
اگر فقیهی این نظر نادر را اختیار کرد (مثلاً به صاحب مجمع الفائدة و البرهان این نظر نسبت داده شدهاست) باید بگوید هر زمان عرف به این فرد مُکاری، چوپان، التاجر الذی یدور فی تجارته و... گفت نمازش تمام است؛ در نتیجه مسلماً ملاک صدق عرفی است و بحث دیگری ندارد. ضمن اینکه روی این مبنا سفر اول و دوم هم معنا ندارد.
ب- راه دوم: بگوئیم قدر جامع روایات، «کثیر السفر» است یعنی نظر قدما را بپذیریم. البته گفتیم ولو کلمه اکثر در کلمات قدما آمده (من کان سفره اکثر)، اما موضوعیت ندارد پس شامل کسیکه سفرش زیاد باشد هم میشود.
ج- راه سوم: بگوئیم قدر جامع روایات، «من شلغه السفر» است یعنی نظر متأخرین را بپذیریم. طبق راه اول هیچ کبرائی ذکر نشدهاست ولی طبق راه دوم و سوم کبری به همراه برخی مصادیق ذکر شدهاست و بقیه را باید دیگران انجام بدهند.
ادامه بحث ملاک در کثرت سفر
بحث به ملاک کثیر السفر رسید. گفتیم ملاک در کثرت یا صدق عرفی و یا تحدید شرعی است یعنی از برخی روایات میتوان حدّ شرعی را استفاده کرد.[1] اگر گفتیم ملاک تحدید شرعی است دو احتمال وجود دارد:1- هر چند شارع موضوع وجوب اتمام را کثیر السفر قرار دادهاست ولی برای صدق مفهوم کثیر السفر باید سراغ عرف برویم؛ کما اینکه نظر شریف مرحوم بروجردی همین است.
اگر کسی از ایشان پرسید که مسلماً ملاک در کثرت، سفر اول نیست پس یا از سفر دوم و یا از سفر سوم به بعد باید کثرت محقق شود، پس عدم اقامه عشرة ایام برای چیست؟ در جواب میگویند این از قواطع کثرت است یعنی شارع میگوید کسی کثیر السفر است که عرف هم به او کثیر السفر بگوید ولی اگر ده روز در وطنش ماند، کثرت را قطع میکند.
2- از کلام شهید در روض الجنان استفاده میشود که کثرت در مورد کسی که لا یقیم عشرة ایام فی بلده أو فی بلدٍ آخر حقیقت شرعیه و از کلام شیخ انصاری در کتاب الصلاة استفاده میشود کثرت در مورد این فرد اصطلاح فقهائیه است و تعبیر به حقیقت شرعیه صحیح نیست و حتی ایشان تعبیر به اصطلاح متشرعیّهی فقهائیه میکند؛ یعنی متشرعه یا فقها به کسی کثیر السفر میگویند که ده روز در وطنش یا در جای دیگر نماند پس اگر کسی ده روز ماند کثیر السفر نیست.
بررسی شرط إقامه عشرة أیام
مرحوم شیخ طوسی و محقق در شرایع این شرط را ذکر کردهاند و تقریباً اصل این شرط مورد اجماع است. تنها کسی که با این شرط مخالفت کرده بنابر آنچه که صاحب مدارک نقل میکند مقدس اردبیلی است. البته صاحب حدائق هم میگوید عشرة ایام قاطع برای کثرت نیست.صاحب مدارک در این بحث فرموده است «و المسألة محل إشكال إلّا أن ظاهر الأصحاب الاتفاق على أن إقامة العشرة أيام في البلد قاطعة لكثرة السفر و موجبة للقصر.»[2] ظاهر اصحاب یعنی فقها اجماع دارند. در عبارتی دیگر هم میگوید «و هذا الشرط (یعنی اینکه کثیر السفر ده روز در وطنش نماند) مقطوع به في كلام الأصحاب.»[3]
البته با اینکه صاحب مدارک در مسئله ادعای اجماع کردهاست و مرحوم بروجردی هم مسئله اجماع را قبول کرده ولی در جایی نقل شدهاست که «أن دعوى الإجماع في مثل هذه الأمور و غلط.»[4] علت این است که اگر مفهوم کثرت را عرفی بدانیم مطرح کردن اجماع در مفاهیم عرفیه معنا ندارد چون عرف یا حکم به فلان چیز میکند یا نمی کند. ضمن اینکه این قبیل اجماعات کشف از قول امام معصوم (علیهم السلام) نمیکند. بله در مسائل شرعی اجماع معنا دارد یعنی در مسائل شرعی بگوئیم شارع این را معتبر دانستهاست. البته شاید این مطلب قرینه بر این باشد که بگوئیم کسانی که اجماع را مطرح میکنند، کثیر السفر را عنوان شرعی یا متشرعی میدانند.
بررسی روایات دال بر معیار کثرت
حالا باید ببینیم از روایات استفاده میشود که اقامه عشرة ایام قاطعةٌ للکثرة یعنی کثرت مفهوم عرفی دارد و شارع میگوید اگر اقامه آمد کثرت در نظر من از بین میرود. یا اینکه روایات در مقام بیان معیار کثرت است یعنی کسی که ده روز در وطن بماند شرعاً کثیر السفر نیست یا به نحو حقیقت شرعیه یا حقیقت متشرعیه. صاحب وسائل در باب 12 شش روایت نقل کردهاست:روایت اول باب
سند حدیث: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ ع.» در این سند دو نکته وجود دارد:الف- به اسماعیل بن مرار: شیخ طوسی در رجال و در بخش «فیمن لم یروی عن الائمه» در مورد ایشان فقط میگوید «إسماعيل بن مرار روى عن يونس بن عبد الرحمن روى عنه إبراهيم بن هاشم.»51] بیش از دویست روایت از یونس نقل میکند و راوی از او هم ابراهیم بن هاشم است اما توثیق نکردهاست. صاحب مدارک در همین بحث یکی دو بار میگوید اسماعیل بن مرار مجهول است و روایت ضعیف است.[6]
اما دو نکته وجود دارد: اولاً بحر العلوم این راوی را توثیق کردهاست[7] و ثانیاً ابن ولید میگوید کتب روایی یونس بن عبدالرحمن تماماً صحیح و معتمدٌ علیها است غیر از آنچه محمد بن عیسی بن عبید متفرد به اوست را قبول نداریم ولی بقیهاش را قبول داریم.[8] از همین میشود وثاقت اسماعیل بن مرار را استنباط کرد.
ب- ارسال در سند: در سند «یونس بن عبدالرحمن عن بعض رجاله» وارد شده که به حسب ظاهر مرسله است. بعض رجاله یعنی بعض مشایخه و غالباً مراد از مشایخ یونس، عبدالله بن سنان است و لذا وقتی سند روایات دیگر را هم بررسی کنیم میبینیم یونس از عبدالله بن سنان زیاد نقل میکند و لذا از این جهت هم اشکال ندارد. سند به نظر ما معتبر است.
متن حدیث: «سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ الْمُكَارِي الَّذِي يَصُومُ وَ يُتِمُّ- قَالَ أَيُّمَا مُكَارٍ أَقَامَ فِي مَنْزِلِهِ أَوْ فِي الْبَلَدِ- الَّذِي يَدْخُلُهُ أَقَلَّ مِنْ مُقَامِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ- وَجَبَ عَلَيْهِ الصِّيَامُ وَ التَّمَامُ أَبَداً- وَ إِنْ كَانَ مُقَامُهُ[9] فِي مَنْزِلِهِ- أَوْ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَدْخُلُهُ أَكْثَرَ مِنْ عَشَرَةِ أَيَّامٍ- فَعَلَيْهِ التَّقْصِيرُ وَ الْإِفْطَارُ.» عبدالله بن سنان به امام عرض کرد ملاک اینکه شما فرمودید مکاری روزه را بگیرد و نماز را تمام بخواند چیست؟ گویا در ذهن سائل بوده که مکاری چند جور است. امام (علیه السلام) فرمودند هر مکاری اگر در خانهاش یا بلدی که میرود کمتر از ده روز بماند باید تا آخر عمر روزهاش را بگیرد نمازش را تمام بخواند.
بعد فرمود اگر در منزلش یا جایی که سفر میرود ده روز یا بیشتر توقف میکند باید تقصیر و افطار کند چون عشرة أیام است.[10]
کسانی مثل مجمع الفائده در مورد این روایت میگویند به عنوان کثرت کاری نداریم. امام فرموده مُکاری باید نمازش را تمام بخواند ولی این روایت آن کلی را تخصیص میزند و میگوید مگر مکاری که ده روز در وطنش بماند.
ولی روی قول قدما که کثیر السفر را ملاک میدانند، آیا این روایت در مقام بیان معنای کثرت است؟ یا اینکه قدما کثیر را از روایت استفاده کردند ابتدا میگویند معنای عرفیاش ملاک است اما شارع برای این مفهوم عرفی شرطی هم گذاشتهاست. مثلاً کسی که حداقل ده روز در خانه اش میماند، دوباره ده روز به سفر میرود دوباره برمیگردد و ده روز میماند و دوباره ده روز سفر میرود و... عرف مسلم به این کثیر السفر میگوید. عرف حتی به کسیکه مثلاً 20 روز میرود و ده روز میماند، دوباره 20 روز میرود و ده روز میماند هم کثیر السفر میگوید ولی شارع میگوید این شخص کثیر السفر نیست و باید باید نماز را قصر بخواند.
به نظر ما ظاهر همین است. یعنی حرف و توجیه روض الجنان و مرحوم شیخ صحیح نیست؛ ما باید ابتدا برای کثیر السفر یک مفهوم عرفی را روشن کنیم، یعنی اول این آدم باید کثیر السفر شود، بعد بگوئیم شارع چنین شرطی را گذاشتهاست. به بیان دیگر شارع نمیخواهد برای کثیر معنای جدیدی کند، یا فقها در اصطلاح فقهاییشان نمیخواهند برای کثیر معنای جدیدی کنند.
روایت پنجم باب
سند حدیث: «وَ بِإِسْنَادِهِ (صدوق) عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ ع.» در مشیخهی فقیه وارد شده که «و ما كان فيه عن عبد اللّه بن سنان فقد رويته عن أبي- رضي اللّه عنه- عن عبد اللّه بن جعفر الحميريّ، عن أيّوب بن نوح، عن محمّد بن أبي عمير، عن عبد اللّه بن سنان.»[11]متن حدیث: « الْمُكَارِي إِذَا لَمْ يَسْتَقِرَّ فِي مَنْزِلِهِ إِلَّا خَمْسَةَ أَيَّامٍ أَوْ أَقَلَّ- قَصَّرَ فِي سَفَرِهِ بِالنَّهَارِ وَ أَتَمَّ (صَلَاةَ اللَّيْلِ)- وَ عَلَيْهِ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ- وَ إِنْ كَانَ لَهُ مُقَامٌ فِي الْبَلَدِ- الَّذِي يَذْهَبُ إِلَيْهِ عَشَرَةَ أَيَّامٍ أَوْ أَكْثَرَ- وَ يَنْصَرِفُ إِلَى مَنْزِلِهِ- وَ يَكُونُ لَهُ مُقَامُ عَشَرَةِ أَيَّامٍ أَوْ أَكْثَرَ- قَصَّرَ فِي سَفَرِهِ وَ أَفْطَرَ.» اگر مُکاری در منزلش نماند مگر پنج روز یا اقل که این اقل ظهور در کمتر از پنج روز دارد ولی برخی احتمال اقل از عشره که احتمالشان هم درست است. اگر در روز به مسافرت رفته باید نمازش را قصر بخواند ولی اگر در شب در سفر بود با نماز را تمام بخواند. اگر در بلدی که میرود ده روز میماند و منزلش هم که میآید ده روز میماند باید در سفر نماز را قصر بخواند و افطار کند.[12]
روایت ششم باب
سند حدیث: «رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ سِنَانٍ.» سند روایت ششم با سند روایت اول یکی است.متن حدیث: در این روایت شیخ «أَسْقَطَ قَوْلَهُ وَ يَنْصَرِفُ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ يَكُونُ لَهُ مُقَامُ عَشَرَةِ أَيَّامٍ أَوْ أَكْثَرَ.»[13]
پس روایت اول و ششم تقریباً سندشان یکی است و متنشان هم قریب به هم است. اما آقای بروجردی هر چند ابتدا تمایل پیدا میکنند اینها یک روایت هستند ولی در ادامه و به جهت وجود «إذا لم یستقر فی منزله إلا خمسة أیام» در روایت پنجم میگوید اینها فرق دارند.[14] در مقابل بحر العلوم اصرار دارد که این سه روایت یکی هستند.[15]
مرحوم آقای بروجردی (قدس سره) میفرمایند بر این روایات اشکالاتی وجود دارد که بعضی در روایت پنجم و ششم و بعضی فقط در روایت ششم و بعضی فقط در روایت اولی است. شاید مثل صاحب حدائق یا بعض دیگر که گفتهاند اقامه عشرة أیام قاطع برای کثیر السفر نیست در سند یا متن روایات اشکال دارند.
و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین
[1] ـ برخی احتمال دادند ملاک کثرت عددی است، یعنی عدد سفر بیشتر از عدد حضر باشد؛ مثلاً در یک ماه فرد پنج بار به سفر رفته و سه یا چهار بار حضر بودهاست. احتمال دیگر کثرت زمانی است، زمانی یعنی زمان سفر (نه عدد سفر)، بیشتر از زمان حضر باشند؛ مثلاً در این یک ماه 14 روز در حضر و 16 روز در سفر بودهاست. به نظر ما احتمال دوم و سوم اصلاً قابل اعتنا نیست و مجرد یک احتمال است.
[2] ـ مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام، ج4، ص: 452.
[3] ـ مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام، ج4، ص: 452.
[4] ـ البدر الزاهر في صلاة الجمعة و المسافر، ص: 179.
[5] ـ رجالالطوسي/بابذكرأسماء.../بابالهمزة/412.
[6] ـ «إسماعيل بن مرار الواقع في طريق...و هو مجهول.» مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام، ج4، ص: 453.
[7] ـ مفتاح الكرامة في شرح قواعد العلامة (ط - الحديثة)، ج10، ص: 527.
[8] ـ «يونس بن عبد الرحمن مولى آل يقطين...سمعت محمد بن الحسن بن الوليد رحمه الله يقول: كتب يونس التي هي بالروايات كلها صحيحة يعتمد عليها إلا ما ينفرد به محمد بن عيسى بن عبيد و لم يروه غيره فإنه لا يعتمد عليه و لا يفتى به.» فهرستالطوسي/بابالياء/بابيونس/511.
[9] ـ مَقام و مُقام با یکدیگر تفاوت دارند. نمیگوئیم مُقام ابراهیم بلکه میگوئیم مَقام ابراهیم. مَقام ابراهیم یعنی محلی که ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام) در آن ایستاده یعنی محل القیام. مُقام یعنی محل الاقامة از أقام یقیم، جایی که انسان اقامه کردهاست.
[10] ـ «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ الْمُكَارِي الَّذِي يَصُومُ وَ يُتِمُّ- قَالَ أَيُّمَا مُكَارٍ أَقَامَ فِي مَنْزِلِهِ أَوْ فِي الْبَلَدِ- الَّذِي يَدْخُلُهُ أَقَلَّ مِنْ مُقَامِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ- وَجَبَ عَلَيْهِ الصِّيَامُ وَ التَّمَامُ أَبَداً- وَ إِنْ كَانَ مُقَامُهُ فِي مَنْزِلِهِ- أَوْ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَدْخُلُهُ أَكْثَرَ مِنْ عَشَرَةِ أَيَّامٍ- فَعَلَيْهِ التَّقْصِيرُ وَ الْإِفْطَارُ.» وسائل الشيعة، ج8، ص: 488.
[11] ـ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 431.
[12] ـ «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُكَارِي إِذَا لَمْ يَسْتَقِرَّ فِي مَنْزِلِهِ إِلَّا خَمْسَةَ أَيَّامٍ أَوْ أَقَلَّ- قَصَّرَ فِي سَفَرِهِ بِالنَّهَارِ وَ أَتَمَّ (صَلَاةَ اللَّيْلِ) - وَ عَلَيْهِ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ- وَ إِنْ كَانَ لَهُ مُقَامٌ فِي الْبَلَدِ- الَّذِي يَذْهَبُ إِلَيْهِ عَشَرَةَ أَيَّامٍ أَوْ أَكْثَرَ- وَ يَنْصَرِفُ إِلَى مَنْزِلِهِ- وَ يَكُونُ لَهُ مُقَامُ عَشَرَةِ أَيَّامٍ أَوْ أَكْثَرَ- قَصَّرَ فِي سَفَرِهِ وَ أَفْطَرَ.» وسائل الشيعة، ج8، ص: 489 و 490.
[13] ـ «وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ أَسْقَطَ قَوْلَهُ وَ يَنْصَرِفُ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ يَكُونُ لَهُ مُقَامُ عَشَرَةِ أَيَّامٍ أَوْ أَكْثَرَ.» وسائل الشيعة، ج8، ص: 490.
[14] ـ البدر الزاهر في صلاة الجمعة و المسافر، ص: 181.
[15] ـ مفتاح الكرامة في شرح قواعد العلامة (ط - القديمة)، ج3قسم1، ص: 572.
نظری ثبت نشده است .