موضوع: بررسی فقهی بیمه (1)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۲/۱/۵
شماره جلسه : ۱
چکیده درس
-
نکاتی در رابطه با ماه مبارک رمضان و روزهداری
-
بررسی فقهی بیمه یا عقد تأمین
-
تاریخچه بحث فقهی بیمه
-
تاریخچه و ضرورت بیمه
-
ریشه بیمه در قرآن و فقه
-
اقسام بیمه
دیگر جلسات
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
نکاتی در رابطه با ماه مبارک رمضان و روزهداری
خدای تبارک و تعالی را شاکریم که ما را در ماه ضیافت خود وارد نمود و با تمام وجود از محضر ربوبی تقاضا داریم که ما را با امن و سلامت از این ماه خارج نماید. این ماه برای ما سالم بدارد و ما را نیز در این ماه سالم قرار بدهد «اللّهُمَّ...وَسَلِّمْنا فِيهِ، وَسَلِّمْنا مِنْهُ، وَسَلِّمْهُ لَنا فِى يُسْرٍ مِنْكَ وَعافِيَةٍ.»[1] این ماه بمنزله امانتی است که خداوند متعال در اختیار ما قرار داده و در پایان این ماه از ما تحویل میگیرد. صرف نظر از توجهی که ما باید داشته باشیم، خود خدای متعال باید عنایت نماید که این ماه را چگونه و با چه اعمالی بگذرانیم.رضوان خداوند متعال بر امام خمینی رحمةالله علیه که در مورد این ماه تعبیر «ضیافت» را به کار برد و ریشه آن در فرمایش پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله است. ما چه مقدار به ضیافت، آداب و شرائط آن توجه داریم؟ در این ضیافت اعمالی از قبیل روزه از ناحیه مهمان که ما هستیم برای افرادی که قدرت دارند باید انجام شود. علاوه بر این نماز، قرائت قرآن، دعا، مناجات، شب زنداری هم وجود دارد.
امام جواد علیه السلام در شب اول ماه مبارک رمضان دعایی بر حسب آنچه مرحوم سید در اقبال آورده و مرحوم محدث قمی نیز از ایشان نقل نمودهاست دارد که این دعا در مضامین دعاهای دیگر نیز فراوان ذکر شدهاست. آن حضرت میفرماید: «اللَّهُمَّ یَا مَنْ یَمْلِکُ التَّدْبِیرَ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یَا مَنْ (یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ) وَ تُجِنُ الضَّمِیرُ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ نَوَى فَعَمِلَ وَ لَا تَجْعَلْنَا مِمَّنْ شَقِیَ فَکَسِلَ وَ لَا مِمَّنْ هُوَ عَلَى غَیْرِ عَمَلٍ یَتَّکِلُ اللَّهُمَّ صَحِّحْ أَبْدَانَنَا مِنَ الْعِلَلِ وَ أَعِنَّا عَلَى مَا افْتَرَضْتَ عَلَیْنَا مِنَ الْعَمَلِ حَتَّى یَنْقَضِیَ عَنَّا شَهْرُکَ هَذَا وَ قَدْ أَدَّیْنَا مَفْرُوضَکَ فِیهِ عَلَیْنَا اللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ وَ وَفِّقْنَا لِقِیَامِهِ وَ نَشِّطْنَا فِیهِ لِلصَّلَاهِ»
خداوند متعال باید ما را در انجام فرائض این ماه کمک نماید. گاهی ماه رمضان شروع شده و تمام میشود اما ملاحظه میشود که هیچ کدام از نماز شبهای ماه رمضان را نخواندهایم. باید بررسی شود که چقدر قرآن در ما نورانیت ایجاد میکند؟! در ابتدای ماه مبارک باید به این دعا توجه زیادی داشته باشیم.
برخی افراد با کوچکترین مناسبت و بهانهای روزه گرفتن را ترک میکنند و به عنوان مثال میگویند زخم معده داریم!! البته در مواردی که خوف ضرر وجود دارد فقه اجازه نمیدهد و چه بسا آن روزه حرام باشد اما نباید در انسان این روحیه پیش آید که به راحتی تکلیفی را کنار بگذارد.
امام جواد علیه السلام در این دعا عرض میکند: خدایا من را از کسانی قرار بده که بعد نیت عمل را نیز انجام دهم. هر چند گاهی اوقات انسان با توجه به حدیث «إِنَّمَا اَلْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ»[2] میگوید اگر نیت کاری را داشته باشم ثواب آن عمل به من داده میشود اما همین شاید سبب شود انسان نسبت به انجام تکالیف اقدام ننماید. بنابراین حضرت عرض میکنند که خدایا من را از کسانی که همیشه کسالت بر آنها عارض است قرار نده. حضرت از ابتدا ماه از خداوند متعال درخواست میکند که خدوندا وجود من را از هر مریضی حفظ کن که این مسائل کاشف از عشق حضرات معصومین علیهم السلام نسبت به انجام عبادت است. همیشه باید در دعاهای خود این مسئله را مدنظر قرار دهیم که در ماه مبارک رمضان مریض نشویم تا نتوانیم روزه بگیریم و عبادت خدای متعال را به درستی انجام دهیم.
باز حضرت از خدای متعال درخواست میکند که در انجام فرائض ایشان را یاری دهد پس معلوم میشود تا اراده الهی نباشد ممکن نیست و ما باید تا میتوانیم از خدای متعال طلب استعانت داشته باشیم و خدای متعال نیز کمک خواهد کرد.
تعبیر «نَشِّطْنَا فِیهِ لِلصَّلَاهِ» تعبیر بسیار زیبایی است و انسان را متحول میکند. خدای متعال در این ماه برای نماز نشاط دیگری به من بده به این معنا که خضوع و خشوع من بیشتر شود و یا دریافتم از تو بیشتر باشد. علامت قبولی نماز این است که انسان در حال نماز چیزی را هر چند خوفی از خدای متعال دریافت نموده و بر وجودش عارض شود به این صورت که حقارت خود یا عظمت الهی را بیشتر باور کند یا در نماز خسته نشود.
ما به صورت معمول نماز را با خستگی خوانده و در حد رفع تکلیف آنرا انجام میدهیم اما امام علیه السلام میفرماید: در این ماه به ما نشاط برای نماز اعطا بفرما به این صورت که در هنگام صحبت با خدای متعال بال در آورده و عروج و نشاطی در ما حاصل شود که از جمله آداب ضیافت هم همین است.
البته در کنار حصول نشاط نباید مغرور شویم چون نشاط بلافاصله برای ما غرور میآورد و گویا من هستم که چنین عبادت را انجام میدهم و با خدای متعال ارتباط دارم. باید عرضه بداریم این عملی نیست که در مقابل خدای متعال قابل بیان باشد. ما عملی نداریم و طبق بیان امام ما کسی نیستیم که عبادتمان ارزش داشته باشد. ما باید این باورها را در خود زیاد کنیم. هر چه آدم خدا را بیشتر باور داشته باشد به ضعف خود پی برده و به حقارت خود اعتراف میکند.
در ماه مبارک رمضان باید حب دنیا، جاه و مقام را از دل خارج کنیم که یکی از آداب ضیافت است. انسان در ضیافت فقط باید به یاد خدای متعال که صاحب این ماه است توجه داشته و او را حاکم و مسلط بر خود، قلب و اعمال دانسته و در این ماه به دنبال تقرب به خدای متعال باشد.
حضرت در ادامه عرض میکند: «اللَّهُمَّ لَا تُسَلِّطْ عَلَیْنَا وَصَباً وَ لَا تَعَباً وَ لَا سَقَماً وَ لَا عَطَباً» خداوندا خستگی، رنج و مریضی را به سراغ نیاور. هر چند این دعا در شب اول ماه مبارک رمضان وارد شدهاست اما باید به صورت روزانه آنرا مدنظر قرار دهیم که خداوندا ما را به صیام،قیام، قرائت، مناجات، ذکر و تقرب موفق بدار و کمک کن.
این وادی محلی نیست که انسان گمان کند که با اراده قطعی خود میتواند وارد آن شود و به نظر ما کسی که نمازش ده دقیقه بعد از اول وقت است نیز به اراده خداوند متعال میباشد. البته از نظر فقهی یک وقت خاص و یک وقت فضیلت برای نمازها وجود دارد اما یک دقیقه زودتر خواندن نماز نیز باید به کمک و توفیق الهی باشد. مسئله جبر و این گونه مسائل نیز مطرح نیست یعنی ارادهای از سمت ما شکل میگیرد اما علت العلل آن خداوند است که باید به انسان توفیق انجام اعمال را بدهد.
در این ماه از خدای متعال عاجزانه درخواست داریم که به بهترین شکل از ما پذیرایی نماید و آنچه به اولیاء خود و بهترین مقربینش در این ماه عنایت میکند به همه ما عنایت فرماید.
بررسی فقهی بیمه یا عقد تأمین
در عربی از بیمه به «تامین» تعبیر میشود در کتب فقهی عربی آنرا به «فقه التأمین» نامیدهاند. در عرف نیز تعبیر «بیمه تأمین اجتماعی» وجود دارد که در آن نوعی مسامحه نیز وجود دارد مانند اینکه میگویند: «سنگ حجرالاسود» چرا که معنا تأمین همان بیمه است.
تاریخچه بحث فقهی بیمه
بعد از ایشان مرحوم حاج شیخ حسین حلی در کتابی به نام «بحوث فقهیه» که به قلم مرحوم عزالدین بحرالعلوم نگاشته شدهاست به این مباحث پرداختهاند. مباحثی که حول این موضوع بعد از ایشان نگاشته شدهاست بیشتر حول نظرات و دیدگاههای ایشان میباشد.
در میان اهل سنت نیز در رابطه با این موضوع بسیار بحث شدهاست و تمامی اقسام بیمه را از حیث فقهی و حقوقی مورد بررسی قرار دادهاند که گاهی اوقات بررسی یکی از اقسام به نگاشتن کتابی قطور منجر شده است.
تاریخچه و ضرورت بیمه
ایشان سپس به ضرورت بحث بیمه پرداخته و میفرماید: با پیش رفت زمان یکی از مسائل بسیار مهم بیمه است چرا که انسان با خطرات بیشتری مواجه شده و مریضیهایی که در قدیم بود بسیار بیشتر شدهاست. هر چه جامعه صنعتیو گستردهتر شده و هر چه ارتباطات قویتر و بیشتر شود به همان مقدار خطرات نیز زیادتر میشود و در نتیجه برای خلاصی از آن باید راه حلی در نظر گرفته شود که وجود بیمه را ضروری میکند.
در حال حاضر اقتصاد بدون بیمه گردش ندارد؛ به عنوان نمونه در زمان تحریم یکی از مشکلات ما تحریم دریایی و کشتی رانی بود بود به این صورت که شرکتهای بیمه کشتیهایی که به مقصد ایران در حال حرکت بودند را بیمه نمیکردند.
ایشان در ادامه به تاریخچه بیمه پرداختهو می فرماید: بیمه با نگاه اجمالی و بدون در نظر گرفتن جزئیات و ضوابط آن امری حادث نیست بلکه از زمانهای گذشته نیز موجود بودهاست. البته ضابطهمند و به صورت عقد و پیمان نبودهاست؛ مانند اینکه در عیادت بیمار یا در وارد شدن مصیبت به اشخاص انسان چیزی میبرد. در برخی شهرها مرسوم است که اگر شخصی عزادار شد بستگانش اطعام آن چند روز را به عهده میگیرند. به نظر ایشان این قبیل امور جوهر بیمه است هر چند عقد و تعهد نیستند.
مرحوم حلی سپس به حقیقت بیمه اشاره نموده و میفرماید: از گذشته در بیمه بحث عقد مطرح نبودهاست. از همین مطلب آشکار میشود اینکه برخی نسبت به ایشان اشکال نمودهاند که در زمان گذشته عقد معاوضی نبوده،صحیح نیست چون مقصود ایشان درصدد اثبات این مطلب است که از گذشته صرف نظر از عقد، حقیقت بیمه موجود بودهاست.
اما به نظر ایشان عقد بیمه از سال 1347 میلادی شکل گرفت. در مرحله بعد و در سال 1361 میلادی بیمه دریایی که مهمترین کاربرد بیمه در گذشته و حال بود پدید آمد چون خطر غرق شدن یا دزیدن اموال و طوفان وجود داشت و دارد. در مرحله بعد و در سال 1666 میلادی اولین شرکت بیمه در لندن برای تأمین مخارج آتش سوزی تأسیس شد.
نکتهای در پاورقی کلام ایشان وجود دارد که برخی مطالب گذشته در مجلس بحثی که در نجف تشکیل شده بود، توسط استادی که مدیر شرکت تأمین مصری بود برای دانشجویان اقتصاد و علمای نجف بیان شدهاست. در آن زمان و در حال حاضر نجف محور شیعه بوده و هست و از نقاط مختلف تحقیقات و نوشتهها بدست علمای نجف میرسید. چنین نقل شدهاست که در کتابخانه مرحوم شهید صدر رضوان الله تعالی علیه کتب جدید در علوم مختلف وجود داشت و ایشان آنها را مطالعه میکرد. یکی از نظرات ایشان در باب وضع با عنوان «قرن الاکید» همان مسئله شرطی بودن است که در علم روانشناسی از آن بحث میشود و معلوم میشود ایشان این مسائل را از آنها گرفتهاست.
ریشه بیمه در قرآن و فقه
به این مدعا میتوان مبنائی که برخی از اساتید ما رحمه الله داشتند را نیز اضافه نموده و گفت: از آنجا که نظام تشریع بر اساس نظام تکوین است پس این مسئله یعنی جبران خسارت همانگونه که در غریزه مولی موجود است، در غریزه انسان نیز این سنت وجود وجود دارد به این صورت که انسان با ملاحظه بروز مشکل برای هم نوع درصدد تدارک آن بر میآید. در قرآن کریم نیز خدای متعال میفرماید: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا»[5] یعنی به همراه هر سختی آسانی است. البته به نظر ما مبنای مذکور مخدوش بوده و موارد نقض فراوانی دارد.
در فقه نیز برای بیمه سه مورد وجود دارد: الف- ضمان جریره که در مباحث ارث مطرح میشود. بین علما اختلاف وجود دارد که آیا عقد بیمه مصداقی از ضمان است همانگونه که مرحوم حلی چنین نظری دارد و مرحوم حکیم نیز آنرا محتمل میداند. یا از مصادیق صلح و یا از مصادیق هبه معوضه است که مرحوم خوئی آنرا اختیار نمودهاست. یا مانند مرحوم امام آنرا عقدی مستقل بدانیم. ما در مباحث آتی فرق بین عقد بیمه و ضمان را بیان خواهیم نمود.
ضمان جریره نوعی از بیمه است که دو نفر با هم قرارداد میبندند که اگر بر هر کدام مصیبتی واقع شد مانند اینکه باید دیه یا أرش بپردازد دیگری آن خسارت را بپردازد. یا اگر یک طرف مُرد و وارث سببی یا نسبی نداشت طرف دیگر وارث وی باشد. این ضمان در جاهلیت وجود داشت و اسلام نیز آنرا تأیید نمود.
ب- دیه بر عاقله در قتل خطائی که اگر شخصی به اتفاق مرتکب قتل شد، خانواده و خویشان مرد از طرف پدر مانند عمو متکفل پرداخت دیه خواهند شد.
ج- ضمان درک مبیع به این صورت اگر دو نفر در حال معامله هستند و مشتری قصد دارد ثمن را به بایع پرداخت کند اما پیش خود احتمال میدهد که مثمن مال غیر باشد. نفر سوم ضمانت میکند که مبیع مال غیر نیست.
اقسام بیمه
در ادامه بیمه به بیمه خصوصی تقسیم میشود که خود دارای اقسامی مانند بیمه اموال، بیمه مسئولیت، بیمه اشخاص است. بیمه اشخاص نیز انواعی مخصوص به خود دارد. همانگونه که بیان شد در حال حاضر برای یک نوع از انواع بیمه کتاب نوشته میشود که قوانین، شرائط و ضوابط مخصوص به آن بیمه در آن کتاب نوشته و بیان شدهاست.[6]
وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ
[1]. الإقبال، چ۱، ص ۶۵ .
[2]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد۶۷ , صفحه۲۱۱.
[3]. تحریر الوسیلة، ج2، ص 578.
[4]. آل عمران، 154.
[5]. انشراح، 5.
[6]. «من المعاملات المستحدثة و التي لم تكن في معرض التداول على عهد المشرّع الإسلامي عملية التأمين (البيمة) و البحث عن هذا الموضوع من ناحيتين: 1- حقيقة التأمين و حاجة المجتمع اليه. 2- طبيعته من الناحية الدينية و رأي شيخنا الحلي- (دام ظله)- فيه. حقيقة التأمين و حاجة المجتمع اليه: كل شيء في هذه الحياة معرض الى الخطر بأوسع ما تشتمل عليه كلمة- كل شيء- من الأموال، و النفوس، و غيرهما. و الإنسان مدفوع بدافع خفي من غريزته الى تحاشي الخطر و بذل أقصى ما يمكن في سبيل تبعيد الاخطار عنه و عن ممتلكاته. و لذا كانت فكره التأمين من جملة الأشياء التي تبعد شبح الأخطار عن الإنسان- سواء في نفسه، أو ممتلكاته- من غرق، أو حريق، أو سرقة، أو وفاة، و ما شاكل هذه من الحوادث مما يؤمن له، أو لأفراد عائلته قسطا وافرا من المال، و الراحة بحيث تكون بمثابة التعويض عما يلحق الفرد من الخسائر و الإضرار في تلك المناسبات.
ما هو التأمين:؟ لا يخرج التأمين في حقيقته عن كونه تعويضا للإنسان عن نتائج ما يقع عليه، أو على الغير بواسطة حادثة من حوادث القضاء، و القدر، و ذلك بمقتضى نظام تعاوني يقوم على القوانين، و الاحصائيات الحديثة. و لهذا عرف: بأنه اتفاق بين المؤمن- الشركة- من جهة و بين شخص، أو عدة اشخاص يعبر عنهم بالمؤمن له، أو لهم- طالب التأمين- من ناحية أخرى، و بمقتضى هذا الاتفاق يتعهد المؤمن- الطرف الأول- بأن يدفع له- الطرف الثاني- مبلغا معينا من المال، أو ما يساويه بمجرد وقوع حادث معين مبين في وثيقة العقد في مقابل أن يدفع المؤمن له، أو يتعهد يدفع مبلغ يتفق عليه الطرفان يسمى بقسط التأمين...»بحوث فقهیه (للحلی)، ج1، ص 15 به بعد.
نظری ثبت نشده است .