موضوع: ارث زوجه از زمین
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۵/۳۱
شماره جلسه : ۱
-
مقدّمه
-
منابع مطالعاتي بحث
-
بيان محل نزاع در مسأله
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
مقدّمه
يکي از مسائلي که در فقه بسيار مهم است؛ هم از نظر اقوال در آن تعدد وجود دارد و هم روايات متعدّدي در اين مسئله وارد شده است که بعضي از مسائل اصوليّه را نيز به دنبال دارد، و از نظر علمي و فقهي بحث بسيار مفيد و مورد ابتلاست، اين مسئله است که آيا زوجه از جميع ماترک زوج ارث ميبرد يا اينکه زوجه از بعضي ماترک زوج محروم است؟ در طرف مقابل، هيچ اختلافي وجود ندارد که زوج از جميع ماترک زوجه ارث ميبرد، امّا در عکس قضيه که اگر زوج بميرد و زوجه باشد، آيا زوجه از جميع ماترک زوج ارث ميبرد يا نه؟ اين محلّ بحث است.اين بحث با قطع نظر از جهات فقهي و عملي، يکي از موارد مورد نزاع بين اماميه و اهل سنّت هم از قديم الايام بوده است. يکي از اشکالهايي که اهل سنّت بر اماميّه وارد ميکردند، اين بوده که اماميّه در مسئله ارث زوجه بر خلاف قرآن نظر دادهاند. آنها ميگويند: از قرآن استفاده ميشود زوجه از جميع ماترک زوج ارث ميبرد، اما اماميّه اين عموم را بهم زدهاند. وقتي تاريخ اين بحث را ملاحظه ميکنيم، شايد اوّل کسي که در مقام بحث در اين مورد برآمده، مرحوم شيخ مفيد در المسائل الصاغانيّه است. در زندگي شيخ مفيد اين معنا مطرح است که ايشان شخصيت و مرجعي بوده که وکلاي زيادي در گوشه و کنار داشته است.
از جمله، يکي از وکلاي شيخ در صاغان بود که صاغان معرّب يا مبدّل طاغان يکي از شهرها يا قراي مربوط به نيشابور است. شيخ مفيد در آنجا وکيلي داشته است. در نيشابور يکي از فقهاي بزرگ حنفي به نام ابوالعباس حنفي بوده که در ميان احناف شخصيت بسيار مهمي در زمان خودش بوده است. اين ابوالعبّاس ده اشکال و سؤال فقهي را مطرح کرده بود و وکيل شيخ مفيد اين سؤالها را از طاغان براي شيخ مفيد فرستاد و شيخ مفيد جواب اينها را داده است.
بعد ميفرمايد ثانياً شما ميگوييد شيعه عموم قرآن را در اين آيهي شريفه بهم زده است؛ ما بعداً ثابت ميکنيم که اگر يک خبر متواتر ميتواند مخصّص عامّ قرآني باشد و اين مطلب را علماي اصولي عامّه و شيعه همه قبول دارند که با خبر متواتر ميشود عام قرآني را تخصيص بزنيم. در ما نحن فيه اينطور نيست که بگوييم يک خبر واحد نادر داريم و با اين خبر واحد نادر آمدهايم عامي را تخصيص زدهايم. رواياتي که داريم، به تصريح خود شيخ مفيد و بعضي ديگر از فقهاي بزرگ در حدّ متواتر است و با خبر متواتر ميشود قرآن را تخصيص زد. بعد شيخ مفيد ميگويد عجب اين است که شما اهل سنّت و حنفيها قرآن را با خبر واحد شاذّ تخصيص ميزنيد؛ قرآن را با خبر مرسل تخصيص زدهايد؛ بالاتر از اين مواردي داريم که شما قرآن را با قياس تخصيص زديد.
پس اينجا به طريق اولي تخصيص ميخورد. شيخ مفيد در دنبالهي جواب ميگويد مگر ما در قرآن نداريم {لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ ٱلْوَٰلِدَانِ وَ ٱلْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ ٱلْوَٰلِدَانِ وَ ٱلْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ ۚ نَصِيباً مَّفْرُوضاً} اگر والدين مردند، براي رجال و نساء ارث هست، مگر طبق اين آيهي شريفه اگر پدر مرد براي دختر ارث نيست؟ عموم آيه همين را ميگويد؛ حال شما آمدهايد اين آيه را به يک خبر غير صحيح السّند که تا آن زمان اصلاً احدي از اصحاب پيامبر(ص) اين خبر را نشنيده بود، تخصيص زديد؛ و آن خبر اين بود که ابوبکر گفت: پيامبر(ص) فرموده: نحن معاشر الانبياء لا نورّث شما با يک خبر بياساس آمدهايد عموم اين آيه را تخصيص زدهايد؛ چه فرقي ميکند ائمهي ما تمام آنچه را که در مسئلهي ارث زوجه نقل کردهاند از پيامبر(ص) نقل کردهاند و به حدّ متواتر هم هست؛ اما شما با يک خبر غير صحيح السّند آمدهايد اين عموم قرآن را تخصيص زدهايد؟!
بعد در ادامه ميفرمايد: مقصود شما اين بوده که با اين حديث صديقهي طاهره فاطمه زهرا(سلام الله عليها) را از ارث محروم کنيد؛ و هدفتان اين بود که بگوييد همانطور که قاتل از ارث ممنوع است، دختر پيامبر هم ممنوع است؛ همانطور که ذمّي و کافر از ارث ممنوع است، دختر پيامبر هم ممنوع است؛ شما دختر پيامبر را در گروهي مثل اينها قرار داديد و هدف اصلي شما هم همين بوده است. لذا ميفرمايد شما به ما شيعه اعتراض نکنيد و نگوييد که شيعه به قرآن عمل نميکند؛ نه، خود شما قبل از ما مخالفتهاي شديد با قرآن کرديد و نمونههاي فراواني دارد. همانگونه که عرض کردم اين مسئله يکي از مسائلي است که هم جنبهي علميدارد، هم جنبه عملي دارد و هم جنبه اعتقادي دارد؛ يعني يکي از نزاعهاي مهم بين شيعه و سنّي اين مسأله است.
در رواياتي که بعداً انشاءالله ميخوانيم، اصحاب امام صادق و امام باقر(عليهما السلام) از هر دو امام راجع به ارث زن از زمين سؤال کردند و پاسخ شنيدند که زن ارث نميبرد. حال از مطلق اراضي يا زمين خانه مسکوني، اينها اختلافاتي است که خواهم گفت. بعد که حضرت فرمودند ارث نميبرد، راوي به امام(ع) عرض ميکند که اگر اين نظريه را براي مردم بيان کنيم، مردم قبول نميکنند؛ سنّيها هم قبول نميکنند. حضرت تأکيد ميکند و ميفرمايد: اگر حکومت دست ما بود، با تازيانه اين حکم خدا را به مردم تثبيت ميکرديم.
منابع مطالعاتي بحث
بيان محل نزاع در مسأله
بحث و نزاع در اين واقع شده است که آيا زن از جميع ماترک مرد ارث ميبرد يا اينکه نسبت به بعضي از ماترک محروم است. بين فقهاي اماميه در اينکه زن يک حرمان في الجمله دارد هيچ اختلافي نيست. مرحوم شهيد در غاية المراد جلد سوم صفحه 583 ميگويد: المشهور بين علمائنا حرمان الزوجة عن شيء من ميراث الزوج في الجملة مشهور اين است که زوجه يک محروميتي دارد از يک چيزي از ماترک زوج؛ و در نکت ارشاد اين جمله آمده است که أهل البيت أجمعوا علي حرمانها من شيء مّا و لا يخالف في هذا علماء الامامية. اماميه اجماع دارند که زن بالاخره يک حرماني دارد؛ اما اينکه از چه چيزي محروم است، بايد بعداً بحث کنيم. يعني ميخواهيم بگوييم در اصل اين مطلب بين علماي اماميه هيچ خلافي وجود ندارد که زن مثل مرد نيست.بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
مقدّمه
يکي از مسائلي که در فقه بسيار مهم است؛ هم از نظر اقوال در آن تعدد وجود دارد و هم روايات متعدّدي در اين مسئله وارد شده است که بعضي از مسائل اصوليّه را نيز به دنبال دارد، و از نظر علمي و فقهي بحث بسيار مفيد و مورد ابتلاست، اين مسئله است که آيا زوجه از جميع ماترک زوج ارث ميبرد يا اينکه زوجه از بعضي ماترک زوج محروم است؟ در طرف مقابل، هيچ اختلافي وجود ندارد که زوج از جميع ماترک زوجه ارث ميبرد، امّا در عکس قضيه که اگر زوج بميرد و زوجه باشد، آيا زوجه از جميع ماترک زوج ارث ميبرد يا نه؟ اين محلّ بحث است.اين بحث با قطع نظر از جهات فقهي و عملي، يکي از موارد مورد نزاع بين اماميه و اهل سنّت هم از قديم الايام بوده است. يکي از اشکالهايي که اهل سنّت بر اماميّه وارد ميکردند، اين بوده که اماميّه در مسئله ارث زوجه بر خلاف قرآن نظر دادهاند. آنها ميگويند: از قرآن استفاده ميشود زوجه از جميع ماترک زوج ارث ميبرد، اما اماميّه اين عموم را بهم زدهاند. وقتي تاريخ اين بحث را ملاحظه ميکنيم، شايد اوّل کسي که در مقام بحث در اين مورد برآمده، مرحوم شيخ مفيد در المسائل الصاغانيّه است. در زندگي شيخ مفيد اين معنا مطرح است که ايشان شخصيت و مرجعي بوده که وکلاي زيادي در گوشه و کنار داشته است.
از جمله، يکي از وکلاي شيخ در صاغان بود که صاغان معرّب يا مبدّل طاغان يکي از شهرها يا قراي مربوط به نيشابور است. شيخ مفيد در آنجا وکيلي داشته است. در نيشابور يکي از فقهاي بزرگ حنفي به نام ابوالعباس حنفي بوده که در ميان احناف شخصيت بسيار مهمي در زمان خودش بوده است. اين ابوالعبّاس ده اشکال و سؤال فقهي را مطرح کرده بود و وکيل شيخ مفيد اين سؤالها را از طاغان براي شيخ مفيد فرستاد و شيخ مفيد جواب اينها را داده است.
بعد ميفرمايد ثانياً شما ميگوييد شيعه عموم قرآن را در اين آيهي شريفه بهم زده است؛ ما بعداً ثابت ميکنيم که اگر يک خبر متواتر ميتواند مخصّص عامّ قرآني باشد و اين مطلب را علماي اصولي عامّه و شيعه همه قبول دارند که با خبر متواتر ميشود عام قرآني را تخصيص بزنيم. در ما نحن فيه اينطور نيست که بگوييم يک خبر واحد نادر داريم و با اين خبر واحد نادر آمدهايم عامي را تخصيص زدهايم. رواياتي که داريم، به تصريح خود شيخ مفيد و بعضي ديگر از فقهاي بزرگ در حدّ متواتر است و با خبر متواتر ميشود قرآن را تخصيص زد. بعد شيخ مفيد ميگويد عجب اين است که شما اهل سنّت و حنفيها قرآن را با خبر واحد شاذّ تخصيص ميزنيد؛ قرآن را با خبر مرسل تخصيص زدهايد؛ بالاتر از اين مواردي داريم که شما قرآن را با قياس تخصيص زديد.
پس اينجا به طريق اولي تخصيص ميخورد. شيخ مفيد در دنبالهي جواب ميگويد مگر ما در قرآن نداريم {لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ ٱلْوَٰلِدَانِ وَ ٱلْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ ٱلْوَٰلِدَانِ وَ ٱلْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ ۚ نَصِيباً مَّفْرُوضاً} اگر والدين مردند، براي رجال و نساء ارث هست، مگر طبق اين آيهي شريفه اگر پدر مرد براي دختر ارث نيست؟ عموم آيه همين را ميگويد؛ حال شما آمدهايد اين آيه را به يک خبر غير صحيح السّند که تا آن زمان اصلاً احدي از اصحاب پيامبر(ص) اين خبر را نشنيده بود، تخصيص زديد؛ و آن خبر اين بود که ابوبکر گفت: پيامبر(ص) فرموده: نحن معاشر الانبياء لا نورّث شما با يک خبر بياساس آمدهايد عموم اين آيه را تخصيص زدهايد؛ چه فرقي ميکند ائمهي ما تمام آنچه را که در مسئلهي ارث زوجه نقل کردهاند از پيامبر(ص) نقل کردهاند و به حدّ متواتر هم هست؛ اما شما با يک خبر غير صحيح السّند آمدهايد اين عموم قرآن را تخصيص زدهايد؟!
بعد در ادامه ميفرمايد: مقصود شما اين بوده که با اين حديث صديقهي طاهره فاطمه زهرا(سلام الله عليها) را از ارث محروم کنيد؛ و هدفتان اين بود که بگوييد همانطور که قاتل از ارث ممنوع است، دختر پيامبر هم ممنوع است؛ همانطور که ذمّي و کافر از ارث ممنوع است، دختر پيامبر هم ممنوع است؛ شما دختر پيامبر را در گروهي مثل اينها قرار داديد و هدف اصلي شما هم همين بوده است. لذا
ميفرمايد شما به ما شيعه اعتراض نکنيد و نگوييد که شيعه به قرآن عمل نميکند؛ نه، خود شما قبل از ما مخالفتهاي شديد با قرآن کرديد و نمونههاي فراواني دارد. همانگونه که عرض کردم اين مسئله يکي از مسائلي است که هم جنبهي علميدارد، هم جنبه عملي دارد و هم جنبه اعتقادي دارد؛ يعني يکي از نزاعهاي مهم بين شيعه و سنّي اين مسأله است.
در رواياتي که بعداً انشاءالله ميخوانيم، اصحاب امام صادق و امام باقر(عليهما السلام) از هر دو امام راجع به ارث زن از زمين سؤال کردند و پاسخ شنيدند که زن ارث نميبرد. حال از مطلق اراضي يا زمين خانه مسکوني، اينها اختلافاتي است که خواهم گفت. بعد که حضرت فرمودند ارث نميبرد، راوي به امام(ع) عرض ميکند که اگر اين نظريه را براي مردم بيان کنيم، مردم قبول نميکنند؛ سنّيها هم قبول نميکنند. حضرت تأکيد ميکند و ميفرمايد: اگر حکومت دست ما بود، با تازيانه اين حکم خدا را به مردم تثبيت ميکرديم.
۰۵ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۳۰
بحث خیلی خوب ودقیقی بود . بنده این بحث را می خواهم
پاسخ :
سلسله مباحث مربتط با این موضوع در قالب 22 جلسه درسی در سایت در بخش دروس ارائه شده است.