درس بعد

ارث زوجه از زمین

درس قبل

ارث زوجه از زمین

درس بعد

درس قبل

موضوع: ارث زوجه از زمین


تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۶/۸


شماره جلسه : ۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بیان روایت 12 تا 17 از روایات باب 6 وسائل الشیعه در مورد ارث زوجه

  • روایت سیزدهم

  • روایت چهاردهم

  • روایت پانزدهم

  • روایت شانزدهم و روایت هفدهم

  • بررسی سند و تعداد واقعی روایات

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


بیان روایت 12 تا 17 از روایات باب 6 وسائل الشیعه در مورد ارث زوجه

به روایت دوازدهم رسیدیم. و باسناده عن الحسن بن محمّد بن سماعة یعنی محمّد بن الحسن (شیخ طوسی) به طریق خود از محمّد بن سماعه، عن الحسن بن محبوب عن علی بن رئاب عن زرارة عن أبی جعفر(علیه السلام) و خطّاب أبی محمّد الهمدانی عن طربال بن رجاء که این دو نفر توثیقی در کتاب‌های رجالی ندارند، عن أبی جعفر(علیه السلام) پس در این روایت دو سند نقل شده است. حضرت می‌فرماید: أنّ المرأة لا ترث ممّا ترک زوجها من القرى و الدور و السلاح و الدواب شیئاً زن از ماترک زوج از قریه‌ها ـ که قریه را معنا کردیم به مکانی که بناهای متصّل به یکدیگر در آن وجود دارد و به معنای شهر کوچک و مزرعه نیز آمده است ـ و خانه‌ها و اسلحه و دواب ارث نمی‌برد، و ترث من المال و الرقیق و الثیاب و متاع البیت ممّا ترک و یقوّم النقض و الجذوع و القصب فتعطى حقّها منه این روایت اگر در ذهنتان باشد، از نظر مضمون همانند روایت اوّل است که از امام باقر(ع) نقل شد و اگر در سند آن هم دقّت کنید، در آنجا داشت «عن ابن محبوب عن علی بن رئاب عن زرارة عن ابی جعفر(ع)» که در این صورت با سند اوّل این روایت یکی می‌شود؛ منتها آنجا به نقل مرحوم کلینی بود ولی اینجا به نقل شیخ طوسی است که عین سند آخر در حدیث اوّل است. لذا، راوی اوّل که زراره باشد و مرویّ عنه که امام باقر(ع) باشد، یکی است؛ علاوه بر اینکه از نظر مضمون نیز یکی هستند. در آنجا نیز آمده بود: «أن المرأة لا ترث ممّا ترک زوجها من القرى و الدور و السلاح و الدواب شیئاً» پس این روایت 12 با روایت اول یکی است.

بعد هم می‌فرماید: و رواه الصدوق باسناده عن الحسن بن محبوب مثله نتیجه این می‌شود که روایت اوّل را هم مرحوم کلینی نقل کرده است و هم شیخ طوسی و هم مرحوم صدوق در من لا یحضره الفقیه نقل کرده است.

روایت سیزدهم

و عنه یعنی محمّد بن الحسن (شیخ طوسی) عن محمّد بن زیاد عن محمّد بن حمران عن محمّد بن مسلم و زرارة عن أبی جعفر(علیه السلام) أنّ النساء لا یرثن من الدور و لا من الضیاع شیئاً این حدیث نیز با حدیث 4 و 5 و 6 و 7 و 15 متحد است؛ در حدیث 4 آمده بود «محمّد بن حمران عن زرارة عن محمّد بن مسلم عن أبی‌جعفر(ع)»، اینجا هم می‌گوید «محمّد بن حمران عن محمّد بن مسلم و زرارة» یعنی محمّد بن حمران از دو نفر نقل کرده است، یکی محمّد بن مسلم است و یکی زراره و هر دو از امام باقر(ع) نقل کرده‌اند؛ منتها در روایت چهارم قسمت اوّل روایت آمده بود ـ «النساء لا یرثن من الأرض و لا من العقار شیئاً» ـ ولی اینجا اضافه‌ای دارد که «إلاّ أن یکون أحدث بناء فیرثن ذلک البناء» مگر اینکه زوج بنایی را احداث کند که زن از آن بنا ارث می‌برد. پس این حدیث 13 با حدیث 4 متحد است.

روایت چهاردهم

و باسناده عن محمّد بن سنان یعنی شیخ طوسی به طریق خودش از محمّد بن سنان نقل می‌کند. در مورد عبدالله بن سنان اشکال نیست اما در مورد محمّد بن سنان اختلاف است، برخی او را موثق می‌دانند و برخی او را موثق نمی‌دانند. این روایت مکاتبه است أنّ الرضا(علیه السلام) کتب إلیه فیما کتب من جواب مسائله در این مکاتبه امام هشتم(ع) در جواب مسائل محمّد بن سنان آورده است: علّة المرأة أنّها لا ترث من العقار شیئاً إلا قیمة الطوب و النقض علّت اینکه زن از عقار ارث نمی‌برد مگر از قیمت آجر و ساختمان منهدم شده، این است که لأنّ العقار لا یمکن تغییره و قلبه عقار چیز ثابتی است و المرأة قد یجوز أن ینقطع ما بینها و بینه من العصمة ممکن است آن‌چه بین زن و زوج از عصمت و نکاح وجود دارد، از بین برود و یجوز تغییرها و تبدیلها و لیس الولد و الوالد کذلک اما پدر و فرزند این طور نیست و ارتباط آنها نسبی است که قابل از بین رفتن نیست لأنّه لا یمکن التفصّی منهما پدر نمی‌تواند به فرزند بگوید تو دیگر بچه من نیستی و المرأة یمکن الاستبدال بها زن را می‌شود تغییر داد، فما یجوز أن یجئ و یذهب کان میراثه فیما یجوز تبدیله و تغییره حضرت فرموده است: آن‌چه که می‌آید و می‌رود، میراثش هم در آن چیزی است که ثبات ندارد مثل منقولات إذا أشبهه یعنی اگر بخواهیم تشبیه کنیم، شباهتش در همین جهت است، و کان الثابت المقیم على حاله کمن کان مثله فی الثبات و القیام آنکه ثابت و مقیم است مثل فرزند، از اموال ثابت هم ارث می‌برد.

پس، عقار چون ثبات دارد، فقط ثابتین از آن ارث می‌برند و زن چون در آن تغییر و تبدیل وجود دارد، فقط از منقولات ارث می‌برد. این روایت مکاتبه است و از نظر اعتبار در حدّ اعتبار شفاهی نیست؛ ثانیاً اگر در این روایت باسناده را به شیخ طوسی بزنیم، مشکلی ندارد؛ اما چون در روایت 13 در آخر آمده بود «و رواه الصدوق باسناده عن الحسن بن محبوب مثله»، این و باسناده، شاید طریق مرحوم صدوق به حسن بن محبوب باشد یعنی این روایت را بگوییم صدوق به اسناد خودش از محمّد بن سنان نقل کرده است، در این طریق بعضی از ضعفا مثل علی بن عبّاس هستند و درست نیست. البته مرحوم صاحب وسائل در پاورقی آدرسی که ذکر کرده، کتاب تهذیب مرحوم شیخ است نه کتاب مرحوم صدوق. بله، مرحوم صاحب وسائل در ادامه می‌فرماید: و رواه الصدوق باسناده عن محمّد بن سنان نحوه و رواه فی العلل و عیون الأخبار بأسانیده الآتیة فی آخر الکتاب. به هر حال، این روایت را باید جزء روایات ضعیف قرار دهیم؛ چون هم عنوان مکاتبه را دارد که عنوان تقیه در آن بیشتر راه دارد و هم در طریق مرحوم صدوق به محمّد بن علی سنان اشکال وجود دارد.

روایت پانزدهم

و باسناده یعنی شیخ طوسی عن علی بن الحسن بن فضّال عن أحمد بن الحسن عن أبیه عن عبد الله بن المغیرة عن موسى بن بکر الواسطی قال: قلت لزرارة با اینکه در سند عدّه‌ی زیادی فطحی هستند، اما در مجموع، روایت موثقه است؛ موسی بن بکر واسطی می‌گوید من به زراره گفتم: إنّ بکیرا حدّثنی عن أبی جعفر(علیه السلام) بکیر از امام باقر(ع) نقل کرده است که لا ترث امرأة ممّا ترک زوجها من تربة دار و لا أرض زن از ماترک زوج از تربت خانه نمی‌برد، از زمین هم نمی‌برد. این حدیث پانزدهم نیز با حدیث 4 و 5 و 6 و 7 اتحاد دارد؛ مخصوصاً در حدیث 5 آمده بود: «أنّ المرأة لا ترث من ترکة زوجها من تربة دار أو أرض» و در اینجا دارد «من تربة دار و لا أرض».

آنجا می‌گفتیم که در «أرض» دو احتمال وجود دارد، اما اینجا دیگر دو احتمال نیست؛ یعنی زن از تربت خانه و زمین هیچ کدام ارث نمی‌برد. إلاّ أن یقوم البناء و الجذوع و الخشب فتعطى نصیبها من قیمة البناء فأمّا التربة فلا تعطى شیئاً من الأرض و لا تربة دار، از زمین اصلاً به او داده نمی‌شود و از زمین خانه نیز به او داده نمی‌شود. قال زرارة: هذا لا شکّ فیه زراره هنگامی که این مطلب را می‌شنود می‌گوید هیچ شکّی در این مطلب نیست.

روایت شانزدهم

محمّد بن علی بن الحسین مرحوم صدوق باسناده عن الحسن بن محبوب عن الأحول عن أبی عبد الله(علیه السلام) روایت صحیحه است قال: سمعته یقول: لا یرثن النساء من العقار شیئاً زن از زمین چیزی را نمی‌برد و در همین روایت نساء به زوجه معنا شده است و لهنّ قیمة البناء و الشجر و النخل برای زن‌ها قیمت ساختمان و درخت و نخل است. بعد می‌فرماید: منظور از بنا، خانه است یعنی من البناء الدور و إنّما عنى من النساء الزوجة و مراد از زن نیز زوجه است. این روایت هم روایت بسیار جامعی است.

روایت هفدهم

محمّد بن الحسن الصفار که خودش امامی است فی بصائر الدرجات راجع به بصائر الدرجات یک سؤالی از ما راجع به اعتبار این کتاب شد که در سایت ما پاسخ آن هست و آقایان مراجعه کنند عن محمّد بن الحسین که این شخص نیز امامی است عن جعفر بن بشیر جعفر بن بشیر بجلّی است و امامی ثقه است، عن الحسین بن أبی مخلّد اینجا اشتباه شده است؛ حسین بن أبی مخلّد، یک نفر نیست بلکه دو نفر است یکی الحسین بن أبی العلاء است که امامی است و دیگری أبی مخلّد السرّاج است که او نیز امامی است؛ پس به اصطلاح رجالیین تحریفی در اینجا صورت گرفته است.

عن عبد الملک عبدالملک عنوانی است که در رجال بین عدّه‌ای مشترک است که بعضی از اینها ثقه و بقیه غیر ثقه‌اند؛ مواردی را با قرینه ـ اینکه چه کسی از عبدالملک نقل کرده است و یا او از چه کسی نقل کرده است ـ می‌توان فهمید که کدام عبدالملک است؛ که طبق آن عمل می‌کنیم؛ اما در این روایت، نمی‌شود فهمید که کدام عبدالملک است. البته بعضی خواسته‌اند بگویند که عبدالملک در این روایت، عبدالملک أعین شیبانی ثقه است؛ اما قرینه‌ای برای این وجود ندارد. اگر زراره از عبدالملک نقل کند، مراد عبدالملک بن عتبة الهاشمی است؛ اگر أبان یا عبدالحمید از او نقل کند، مراد عبدالملک بن عمر است که توثیق ندارد. به هر حال عبدالملک بین چند نفر مشترک است؛ لذا این روایت ضعیف است.

قال: دعا أبو جعفر(علیه السلام) بکتاب علی(علیه السلام) امام باقر(ع) به شخصی فرمود که برو کتاب علی(علیه السلام) را بیاور که مراد همان مصحف امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. در اینجا برخی مخلوط کرده‌اند و می‌گویند که این همان مصحف فاطمه زهراست؛ اما اینها با هم فرق دارند. در مصحف فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) اصلاً احکام وجود ندارد و در آن بیشتر حوادث زمان حضرت زهرا و آینده است و برای تسلّی آن حضرت بوده است؛ اما در مصحف امیرالمؤمنین(علیه السلام) قرآن و توضیحاتی که پیامبر اسلام(ص) در مورد هر آیه‌ای فرمود‌ه‌اند در آن هست. در مصحف حضرت زهرا(س) در بعضی از روایات هست که «لیس فیه شیء من القرآن» بر عکس مصحف حضرت امیر(ع). مصحف حضرت امیر بعد از ایشان در اختیار ائمّه دیگر بوده است. فجاء به جعفر مثل فخِذ الرجل مطویاً مثل فخذ رجل به صورت پیچیده شده بود که آن را آورد فإذا فیه أنّ النساء لیس لهنّ من عقار الرجل إذا توفى عنهنّ شئ زن از عقار رجل چیزی نمی‌برد در صورتی که مرد بمیرد، فقال أبو جعفر(علیه السلام) امام باقر(ع) فرمود: هذا والله خطّ على(علیه السلام) بیده این خطّ امیرالمؤمنین(ع) است و إملاء رسول الله(صلى الله علیه و آله) پیامبر املا فرمودند و امیرالمؤمنین نوشته‌اند. اگر خاطرتان باشد، هنگامی که عبارت مرحوم شیخ مفید را می‌خواندیم، بیان کردیم که ایشان می‌گوید اینکه زن از زمین ارث نمی‌برد، از مطالبی است که از پیامبر و ائمّه(ع) داریم؛ نه اینکه فقط در زمان صادقین(ع) باشد. مستند شیخ مفید هم ظاهراً همین روایت است.


بررسی سند و تعداد واقعی روایات

این اجمال روایات است. راجع به سند آنها گفتیم که از میان این 17 روایت، 10 روایت صحیحه است؛ 4 روایت ضعیف و 3 روایت موثقه است. بالاخره روایات صحاح به اندازه متواتر داریم. و ثانیاً روایات ضعیف السند به عمل اصحاب منجبر است و در اصول ثابت کرده‌ایم که عمل اصحاب جابر ضعف سند هست. لذا، اگر در بعضی از روایات یزید صائغ و یا در همین روایت آخر عبدالملک واقع شده است که روایت را تضعیف می‌کند، چون منجبر به عمل اصحاب است، اشکالی ندارد. بنابراین، از نظر سند، هیچ اشکال و دغدغه‌ای در روایات نیست. کسی نگوید که در باب ارث زوجه چند روایت غیر معتبر وجود دارد. مرحوم شهید ثانی در کتاب رسائل می‌گوید: در سند بعضی از این روایات ابراهیم بن هاشم وجود دارد که ممدوح است، اما موثق نیست. هرچند که بعد از مرحوم شهید، برخی گفته‌اند که این شخص موثق است و بالاتر، برخی روایات او را صحیحه می‌دانند. اما این حرف شهید، ضرری نمی‌زند؛ چرا که عمل اصحاب آن را حل می‌کند و جابر واقع می‌شود.

نکته دیگری که در اینجا وجود دارد، این است بالاخره ما چند روایت در اینجا داریم؟ ما روایت 4 و 5 و 6 و 7 و 13 و 15 را یک روایت دانستیم؛ قرائنی برای این مطلب نیز ذکر کردیم؛ هم‌چنین روایت 8 و 11 یک روایت است؛ روایت 1 و 12 نیز یک روایت است؛ یعنی تا اینجا 10 روایت را به 3 روایت برگرداندیم و حتی روایت 17 با روایت 10 نیز یکی است؛ هر دو عبدالملک است که در یکی از امام باقر(ع) و در دیگری عن احدهما(ع) هست؛ البته احتمال می‌دهیم که این دو یکی باشند. حدیث 7 و 9 هم یکی است. در حدیث 7 آمده است: «حماد بن عثمان عن زرارة و محمد بن مسلم عن أبی عبد الله(علیه السلام) قال: لا ترث النساء من عقار الدور شیئاً ولکن یقوم البناء و الطوب و تعطى ثمنها أو ربعها قال: و إنّما ذلک لئلاّ یتزوجن فیفسدن على أهل المواریث مواریثهم». در حدیث 9 باز راوی حمّاد بن عثمان عن ابی عبدالله(ع) است و در جای خود روشن است که حمّاد بن عثمان نمی‌تواند مستقیم از امام صادق(ع) نقل کند، و باید یا از زراره و یا از محمّد بن مسلم نقل کند. مضمون روایت هم این است: «إنّما جعل للمرأة قیمة الخشب و الطوب لئلاّ یتزوّجن فیدخل علیهم ـ یعنی: أهل المواریث ـ من یفسد مواریثهم». پس احتمال بسیار قوی وجود دارد که اینها یک روایت باشند.

نتیجه‌ای که می‌گیریم این است که بازگشت این 17 روایت در اینجا به 8 روایت است؛ مجموعاً آنچه که ما ظنّ قوی داریم در میان روایات از حیث مضمون این است که خیلی بعید است امام صادق(ع) پنج یا شش بار به زراره فرموده باشند «أنّ المرأة لا ترث من ترکة زوجها من تربة دار أو أرض إلاّ أن یقوّم الطوب». این بسیار بعید است و عرض کردم که مرحوم کلینی در کافی 11 روایت آورده است و مرحوم صدوق در من لا یحضره الفقیه 8 روایت آورده است؛ چطور می‌شود که مرحوم کلینی 11 روایت ذکر می‌کند و مرحوم صدوق 8 روایت در همین باب ذکر می‌کند؟ معلوم می‌شود که این بزرگان نیز به این مطلب رسیده‌اند که بعضی از این روایت‌ها یک روایت واحده است. در جلسه گذشته نیز عرض کردیم که تعدّد و اختلاف راوی نمی‌تواند روایت را متعدّد کند؛ اگر 10 نفر خدمت امام باقر(ع) نشسته باشند و حضرت در مجلس واحد یک مطلبی را به این ده نفر فرمود و آنها نیز برای شاگردان خود بیان کنند، اینجا 10 روایت نیست، بلکه روایت واحد است و برای ما یک حدیث محسوب می‌شود. اما این بحث را برای این بیان کردیم، که ما می‌خواهیم برخی از اینها مفسّر و قرینه برای بعضی دیگر قرار دهیم؛ اگر گفتیم که اینها یکی است از جمع اینها می‌توان مضمون مشترکی را به دست آورد؛ اما چه بگوییم 17 روایت و چه بگوییم 8 روایت هستند، در تواتر تفاوتی نیست؛ کسی فکر نکند که اگر گفتیم اینها 8 روایت است، دیگر متواتر نیستند؛ خیر، 8 تا نیز روایت‌ها را متواتر می‌کند. پس، از نظر تعدّد و عدم تعدّد نیز مسأله حل شد.

                                                                                            و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین

برچسب ها :

ارث ارث زوجه ارث زوجه از زمین عدم ارث زوجه از زمین در روایات حکمت محرومیت زوجه از ارث زمین خبر متعدد نبودن نقل یک روایت با اسناد مختلف از یک امام کمتر بودن اعتبار مکاتبه از روایت شفاهی بخاطر احتمال تقیه مشترک بودن نام عبدالملک بین راویان ثقه و غیرثقه فرق مصحف امیرالمونین با مصحف حضرت زهرا یکی بودن بعضی روایات باب ارث زوجه در وسائل الشیعه

نظری ثبت نشده است .