موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۹/۱۱
شماره جلسه : ۴۲
-
بيان نتيجه کلام امام خميني(ره) ، بحث اخلاقي هفته. در مورد ظلم و ظالم.
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
نتیجه کلام امام(رض)
بحث اخلاقی: «ظلم»
یعنی وقتی که خلق آغاز شد یا خداوند اراده کرد خلقت موجودات و انسانها را، در همان اول یک قانون و یک مطلب بسیار مهمی را بیان کرد، آن هم با قسم بر ذات خودش. فرمود به عزت و جلالم قسم؛ ظلم هیچ ظالمی از من عبور نمیکند، یعنی اینطور نیست که اگر کسی در یک نقطهای به دیگری ظلم کرد از دید من مخفی بماند یا من از او صرف نظر کنم یا توجه نکنم -خیلی تعبیر مهمی است-. بعد میفرماید حتی اگر به اندازه یک دست روی یک دست گذاشتن، دست دیگر را فشار دادن، بالاتر از آن اگر انسان انگشت دستش را گذاشت روی دست دیگری و فشاری داد که رنگش تغییر کند و جای بماند -یکی از معانی «مسحة» این است که اثری که بر اثر فشار روی دست دیگری گذاشته میشود، قرمزی که زود از بین میرود- و اگر گوسفند ماده شاخدار، یک شاخی به گوسفندی که شاخ ندارد بزند، خداوند میفرماید «لا یجوزنی» . اگر مسأله اینقدر دقیق است، که ظلم از این کمتر تصور نمیشود، فشار دادن دست کسی، حالا انسان از داخل خانواده خودش شروع کند، ما در زندگی شخصی خودمان ببینیم که واقعاً چه مقدار راجع به این مطلب دقت میکنیم که مبادا بر اولاد خودمان ظلم کنیم، بر همسر خودمان، بر پدر و مادر و همسایه، بر آنهایی که با انسان ارتباط دارند و انسان با آنها آشناست.
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
نتیجه کلام امام(رض)
بحث اخلاقی: «ظلم»
یعنی وقتی که خلق آغاز شد یا خداوند اراده کرد خلقت موجودات و انسانها را، در همان اول یک قانون و یک مطلب بسیار مهمی را بیان کرد، آن هم با قسم بر ذات خودش. فرمود به عزت و جلالم قسم؛ ظلم هیچ ظالمی از من عبور نمیکند، یعنی اینطور نیست که اگر کسی در یک نقطهای به دیگری ظلم کرد از دید من مخفی بماند یا من از او صرف نظر کنم یا توجه نکنم -خیلی تعبیر مهمی است-. بعد میفرماید حتی اگر به اندازه یک دست روی یک دست گذاشتن، دست دیگر را فشار دادن، بالاتر از آن اگر انسان انگشت دستش را گذاشت روی دست دیگری و فشاری داد که رنگش تغییر کند و جای بماند -یکی از معانی «مسحة» این است که اثری که بر اثر فشار روی دست دیگری گذاشته میشود، قرمزی که زود از بین میرود- و اگر گوسفند ماده شاخدار، یک شاخی به گوسفندی که شاخ ندارد بزند، خداوند میفرماید «لا یجوزنی» . اگر مسأله اینقدر دقیق است، که ظلم از این کمتر تصور نمیشود، فشار دادن دست کسی، حالا انسان از داخل خانواده خودش شروع کند، ما در زندگی شخصی خودمان ببینیم که واقعاً چه مقدار راجع به این مطلب دقت میکنیم که مبادا بر اولاد خودمان ظلم کنیم، بر همسر خودمان، بر پدر و مادر و همسایه، بر آنهایی که با انسان ارتباط دارند و انسان با آنها آشناست.
را نپذیرد، اما گاهی اوقات انسان اینقدر او را تخریب میکند که فقط انگار علم مطلق در اختیار خودش است و دیگری أصلاً سواد ندارد. متأسفانه در قشر خود ما هم گاهی اوقات وجود دارد. من یک کتابی را از یکی از بزرگان قرنهای گذشته خواندم که گاهی اوقات ایشان نوشته «و قال بعض من لا تحصیل له» ؛ مثلاً ابن سینا را مصداق برای «من لا تحصیل له» قرار داده، این خیلی ظلم است. انسان بیاید یک کسی که تمام عمرش را در علم گذرانده، حالا یک نظریه فلسفی داده و این نظریه فلسفی مطابق عقیدهی این شخص نیست، چرا انسان در مورد دیگران اینگونه قضاوت کند؟ یا فرض کنید شخصی آدم باتقوایی است اما حالا من یک گناهی از او دیدم، بخواهم حتی پیش خودم او را محکوم کنم به اینکه این آدم اصلاً تقوا ندارد، این ممکن است اشتباهی کرده، غفلتی کرده، یک گناهی از او صادر شده، من بخواهم در برخوردهایم با او، برخورد یک آدم گناهکار را کنم، این ظلم است.
نظری ثبت نشده است .