موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۲/۱
شماره جلسه : ۹۶
-
چکیده بحث گذشته و کلام محقق اصفهانی(ره)
-
نقد استاد بر کلام محقق اصفهانی(ره)
-
بحث اخلاقی: مراد از وجه الله در آیه «کل شیء هالک الا وجهه»
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکیده بحث گذشته و کلام محقق اصفهانی(ره)
عرض کردیم یکی از مواردی که به عنوان نقض این عکس قاعده مطرح شده، عین مستأجره، در اجارهی فاسد است. فتوای شیخ(ره) این شد که این عین مستأجره در اجارهی فاسد؛ متعلّق ضمان نیست و اگر متعلّق ضمان نباشد، دیگر نقض در اینجا موجود نیست. زمانی نقض است که بگوئیم در اجارهی صحیح، ضمان نیست، در فاسد هست. کلامی را از محقق اصفهانی(ره) در این ارتباط که چرا در اجارهی فاسد، نسبت به عین مستأجره ضمانی وجود ندارد، عرض کردیم. نکتهای که باید در اینجا نسبت به فرمایش محقق اصفهانی(ره) ذکر کنیم این است که خود مرحوم شیخ(ره) در عبارتهای قبل از این بحث، در مواردی تصریح دارند به اینکه عقد فاسد، کالعدم است. این در کلمات برخی از محشّین مکاسب هم آمده است. اگر این را گفتیم؛ در شیء عدمی که دیگر بحث موضوعیّت و داعویّت مطرح نمیشود. در عدم، اثر بر شیء عدمی مترتب نمیشود. محقق اصفهانی(ره) تلاش کردند که از راه فرق بین «داعی» و «عنوان»، مسأله را درست کنند. «داعی» و «عنوان» در جایی است که یک چیزی باشد، اما عقد فاسد از نظر شارع و عقلاء؛ کالعدم است، أصلاً انگار چیزی واقع نشده، چیزی که عنوان عدم را دارد؛ نه عنوان «داعویّت» در او معنا دارد و نه عنوان «موضوعیت» در آن معنا دارد.نقد استاد بر کلام محقق اصفهانی(ره)
عرض ما بر محقق اصفهانی(ره) این است که تفکیک بین «داعویت» و «موضوعیت» در جایی است که یک اثر شرعی(و لو اثرٌ مائی) بر آن مترتب باشد. فرض ما این است که هیچ اثری مترتب نیست، چون میگوئیم وقتی این امر فاسد است، هیچ اثر شرعی ندارد، عوض، ملک موجر نشده، منفعت، ملک مستأجر نشده، هیچ اثری بر آن بار نیست که بگوئیم حالا عوض، ملک موجر نشده و منفعت هم ملک مستأجر نشده، اما ید مستأجر بر عین مستأجره، ید امانی و مأذونه است. ما نمیتوانیم بگوئیم که محقق اصفهانی(ره) ملتزم میشود به اینکه عقد فاسد اثر شرعی ندارد، ولی اثر عقلایی دارد. فرض این است که عقد فاسد است، فاسد یعنی «لیس له اثرٌ لا شرعاً و لا عقلاً». فرض ما این است و در چیزی که اثر ندارد، ما بخواهیم از راه تفکیک بین داعویّت و موضوعیت وارد شویم، درست نیست.تفکیک در جایی است که یک چیزی صحةٌ مائی دارد، حالا میگوئیم که این جهتش داعویت دارد و این جهتش هم موضوعیت دارد. این مطلب اول است. علی أیّ حال؛ اگر ما گفتیم عقد فاسد اثر ندارد، این تفکیک درستی نیست و خود مرحوم شیخ(ره) هم قبلاً نظیر این عبارت داشته است. اگر تفحّص کنید، شبیه به این تعبیر را پیدا میکنید. روی مبنای خود مرحوم شیخ(ره) درست نیست. ثانیاً از کجا بگوئیم صحّت و فساد، داعویّت دارد؟ یعنی واقعاً صحیح بودن عقد، داعی است که تخلّفش اشکال نداشته باشد؟!! این کسی که خانهاش را اجاره میدهد، بنایش بر این نیست که این عقد صحیحاً واقع شود و این مالک شود، این چه عنوان داعویّتی است که بگوئیم این شخص پول را مالک نمیشود، منفعت هم به ملک مستأجر در نمیآید. وقتی این چنین است مع ذلک بگوئیم که این صحت؛ داعویت دارد!! خیر، این صحت، موضوعیت دارد، به نظر ما از لحاظ عرفی، صحت عقد، خودش دخالت دارد، یعنی اگر این بداند که عقد، صحیح نیست، جنس را تحویل نمیدهد.
بحث اخلاقی: مراد از وجه الله در آیه «کل شیء هالک الا وجهه»
در سورهی قصص، آیه 88 میفرماید؛ «وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون» . این آیهی شریفه، بحث زیادی دارد. أولاً ارتباط این آیه با آیات قبل چیست؟ و نکات فراوان تفسیری هم دارد. آنچه که من در این بحث میخواهم اجمالاً اشاره کنم، کلمهی «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ» است. قبل از آن در آیهی شریفه میفرماید «وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» ؛ با خدا معبود دیگر و إله دیگر را قرار نده، فقط خدا را عبادت کن، برای خدا شریک قرار نده. سپس تعلیل میآورد و میفرماید اولاً « لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ » ؛ برای اینکه إلهی غیر از خدا نیست که بخواهی او را شریک قرار دهی، ثانیاً: «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ» ؛ هر چیزی باطل است، هر چیزی هلاک و فانی است، تنها چیزی که باقی میماند؛ وجه خدای تبارک و تعالی است. ما اگر در این تعبیر دقت کنیم؛ میتوانیم بسیاری از اوصاف و سجایای اخلاقی و مسائل اخلاقی را برهانی کنیم. در جایی که بگوئیم فقط انسان باید خوف از خدا داشته باشد، «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفى بِاللَّهِ حَسیبا»؛ کسانی که رسالات خدا راتبلیغ میکنند و فقط از خدا میترسند. اگر در مباحث اخلاقی تأکید میشود بر اینکه انسان فقط باید از خدا بترسد، اگر میفرماید «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء» ؛ علما فقط از خدا میترسند، برای این است که کسی که عالم است، این برهان را بلد است.در تفسیر صافی، مرحوم فیض، وجه را به پیامبر و وصی و یک مصداق دیگر عقل کامل دادند، وصی و عقل کامل، قاعدتاً یک مرتبه پائینتر از اینهاست. بعید نیست که ما بتوانیم بگوئیم علما و بزرگان میتوانند از مصادیق «وجه الله» شوند. البته مراتبی هم دارد. آن «وجه اللّه»ی که پیامبر(ص) است با «وجه الله»ی که امیرالمؤمنین(ع) است، مرتبهشان فرق دارد، اما میتوانیم در این مستثنی قرار بگیریم، با تدیّن به دین خدا و اتخاذ طریق حق، با عمل صالح. در کافی از امام صادق(ع) همین آیه را سؤال کردند، «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» ؛ حضرت(ع) ابتدا فرمودند که «مَا یَقُولُونَ فِیه» ؛ سنیها در مورد این تعبیر چه میگویند؟ سائل میگوید «یَقُولُونَ یَهْلِکُ کُلُّ شَیْءٍ إِلَّا وَجْهَ اللَّه» ؛ میگویند خدا یک وجه ظاهری دارد، همه چیز از بین میرود اما آن باقی میماند. روی تقسیمی که اکثر اهل سنت قائل هستند، فقط صورت خدا باقی میماند و بقیه اعضای وجودی خدا هم طبق زعم باطل آنها از بین میرود.
«فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ لَقَدْ قَالُوا قَوْلًا عَظِیماً إِنَّمَا عَنَى بِذَلِکَ وَجْهَ اللَّهِ الَّذِی یُؤْتَى مِنْه» ؛ یک مطلب بسیار بسیار اشتباهی را اینها گفتهاند، مراد آن وجهی است که خدا از طریق او با بشر ارتباط پیدا میکند. ما هم واقعاً اگر متخلّق به اخلاق الهی باشیم، میتوانیم یک مصداق ضعیفی از «وجه الله» باشیم. مردم از ما رنگ و بوی خدایی را ببینند، مردم از ما رنگ و بوی دین را ببینند. واقعاً گاهی اوقات انسان فکر میکند که مردم ممکن است که یک عمل باطلی، یک انحراف یا اشتباهی را از انسان ببینند و پای دین بگذارند و میگذارند. اما خوشا به حال آن روحانی و طلبهای که واقعاً وجودش، «وجه الله الذی یؤتی منه» است، که خدا از آن طریق ارتباط با بشر پیدا میکند و بشر از آن طریق خدا را میبیند. ببینید چه مسیر نورانی و چه مسیر با عظمتی را خدا در اختیار ما قرار داده است. مبادا از این نکته غفلت کنیم.
خداوند همهی ما را از مصادیق «وجه الله» قرار دهد. آمین ربّ العالمین
نظری ثبت نشده است .