موضوع: صلاة المسافر (7)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۳/۲۶
شماره جلسه : ۱۶۵
چکیده درس
-
مسئله 32 تحریر الوسیله
-
حکم مسئله در صورت بازگشت
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
مسئله 32 تحریر الوسیله
امام خمینی(قدس سره) در کتاب تحریر الوسیله در مسئله 32 از مسائل حد ترخص، این مسئله را عنوان میکنند:لو كان في السفينة و نحوها فشرع في الصلاة قبل حد الترخص بنية التمام ثم وصل إليه في الأثناء فإن كان قبل الدخول في ركوع الركعة الثالثة أتمها قصرا و صحت صلاته إن كان معتقدا لإتمامها قبل الوصول إلى حد الترخص، و إلا فإن وصل إليه قبل الدخول في الركعة الثالثة أتمها قصرا و صحت، و مع الدخول فيها فمحل إشكال، فالأحوط إتمامها قصرا ثم إعادتها تماما، أو تماما ثم الإعادة قصرا، كما أنه لو وصل إليه بعد الدخول في الركوع فمحل إشكال، فلا يترك الاحتياط بإتمامها تماما ثم إعادتها قصرا، و لو كان في حال العود و شرع في الصلاة بنية القصر قبل الوصول إلى الحد ثم وصل إليه في الأثناء أتمها تماما و صحت.[1]
فرض مسئله این است که اگر کسی در یک مرکبی که در حال حرکت است و نماز خواندن در آن هم صحیح است (در کشتی میشود نماز خواند، در هواپیما جهت قبله را مشخص میکنند، لذا در صحت صلاة در حال سیر روی مرکب تردیدی وجود ندارد و در بعضی از روایاتش هم وارد شده که «أ وَ ما ترضی أن تصلّی صلاة نوح»[2] که معلوم میشود حضرت نوح(علیه السلام) هم در همان کشتی نماز خواند)، این شخص تا سوار میشود قبل وصول به حد ترخص است و با نیّت تمام، شروع به خواندن نماز میکند. بعد این کشتی که حرکت میکند به حد ترخص میرسد. در اینجا وظیفه این شخص چیست؟ چون در حد ترخص یکی از احکامش این است که قصر بر او تعیّن پیدا میکند، او هم قصد مسافت دارد و الآن به حد ترخص که رسید.
امام خمینی(قدس سره) در اینجا مسئله را دو صورت کرده و میفرماید: این شخص؛ یا قبل از ورود به رکوع رکعت سوم است یا بعد از ورود به رکوع رکعت سوم، مرحوم سید در عروه صورت اولی که قبل از رکوع به رکعت ثالثه است را دو صورت کرده؛ یا قبل از قیام برای رکعت ثالثه است یا بعد القیام برای رکعت ثالثه است.
امام(قدس سره) میفرماید: «فإن کان قبل الدخول فی رکوع الرکعة الثالثة»، این اطلاق هم دارد یعنی اگرچه ایستاده، اما هنوز رکوع رکعت سوم را نرفته و کشتی به حد ترخص رسید، «أتمّها قصراً»؛ نماز را به صورت قصر تمام کند. البته باز اینجا این فرض پیش میآید که آن کشتیهای غولپیکری که خیلی بزرگ است به صورتی که اگر سرِ کشتی به حد ترخص رسید و هنوز ته کشتی به حد ترخص نرسیده، اینجا حکم چیست؟ «اتمّها قصراً و صحّت صلاته». مرحوم سید هم میفرماید: «فإن کان قبل الدخول فی قیام الرکعة الثالثة اتمّها قصراً و صحّت و کذا اذا دخل فیه قبل الدخول فی الرکوع».[3]
بنابراین فرض ما در جایی است که سفینه رسید به حد ترخص و این آدم هم در حد ترخص قرار گرفت، مرحوم امام میفرماید: «أتمّها قصراً و صحّت صلاته إن کان معتقداً لإتمامها قبل الوصول إلی حدّ الترخص»، این عبارت چه میخواهد بگوید؟ این عبارت «إن کان معتقداً لإتمام الصلاة قبل الوصول إلی حد الترخص»، در کلام سید(قدس سره) نیست. این شخص قبل از وصول به حد ترخص به نیّت تمام نماز را شروع میکند که قبلاً این را فرض کردیم کسی که به نیّت تمام نماز میخواند معتقد است که باید نمازش را تمام کند، «اتمّها قصراً و صحّت صلاته إن کان معتقداً لإتمامها قبل الوصول».
اگر از اول بگوید: این کشتی حرکت میکند و من در فاصله زمانی زودی به حد ترخص میرسم، نمیتواند نیّت اتمام کند و این نیّتی هم که میکند نیّت غلطی است، در آنجا مفهومش این است که «إن لم یکن معتقداً لإتمامه قبل الوصول إلی حد الترخص» نمازش باطل است.
به نظر من عبارت مرحوم امام یعنی عبارت: «اتمها قصراً و صحت صلاته إن کان معتقداً لإتمامه قبل الوصول إلی حد الترخص»، به این معناست: «و إن لم یکن معتقداً لإتمامه» نمیتواند نیّت تمام کند، اگر نمیتواند از اول نمازش اشکال دارد، یعنی اینجا باید نمازش را اعاده کند.
بعد میفرماید: «و إلا فإن وصل إلیه قبل الدخول فی الرکعة الثالثة أتمها قصراً و صحت». اگر این عبارت بعد نبود مفهوم این بود که «لم یکن معتقداً لإتمامه قبل الوصول إلی حد الترخص».
در تحریر امام(قدس سره) گاهی اوقات از این نکات اشتباهی هست؛ یعنی ایشان نوشتهاند و بعد به دیگران دادهاند و آنها دیدند و کم و زیاد شده است.[4] در اینجا باید این باشد: «و الا فإن وصل إلیه قبل الدخول فی الرکعة الثالثة أتمها قصراً و أعاده»؛ یعنی به جای «صحّت» باید «اعاده» باشد و اگر این باشد عبارت خیلی روان میشود و باید هم همینطور باشد؛ یعنی این شخص از اول نمیدانسته که آیا میتواند این را به اتمام برساند یا نه؟ گفته ممکن است برود به حد ترخص، پس چون مردد بوده «اعادَه».
بنابراین یک قسم این است که «کان معتقداً لإتمامها»؛ یعنی اگر از او بپرسی: وقت اینکه چهار رکعت را قبل الوصول به حد الترخص بخوانی داری؟ میگوید بله، اگر به این معتقد است نمازش صحیح است، اما اگر از اول مردد بوده، میگوید من نمیدانم اگر کشتی تُند برود من یک رکعت بخوانم به حد ترخص رسیدم، اگر مردد بوده «اتمها قصراً»، چون تبدل پیدا کرده و لکن «اعادَه»، چون نیّتش از اول درست نبوده است.
«و مع الدخول فیها فمحل اشکالٍ»، با دخول در رکعت ثالثه در اینکه الآن رکوع رکعت ثالثه را رفته و به حد ترخص رسید، حال که محل اشکال است، «فالاحوط اتمامها قصراً ثم اعادتها تماماً»؛ احتیاط یکی از این دو راه است:
1. یا قصراً اتمام کند بعد تماماً اعاده کند، الآن ولو رکوع رفته اما بنشیند، «ثم اعادتها تماماً»، مرحوم سید میگوید: «و إن کان بعده»؛ یعنی بعد الدخول فی الرکوع در رکعت سوم، «فیحتمل وجوب الاتمام لأن الصلاة علی ما افتتحت»، بعد میفرماید: «لکنّه مشکلٌ فلا یترک الاحتیاط بالاعادة قصراً ایضاً»، ولی مرحوم امام اینجا میفرمایند: «فالاحوط اتمامها قصراً ثم اعادتها تماماً».
2. «أو تماماً ثم الاعادة قصراً»، اینجا هم عبارت را که خواستند تصحیح کنند، اول اتمامها قصراً بوده و بعد میشود تماماً؛ یعنی ممکن است از افرادی که تحریر الوسیله را تصحیح میکرده، به جای قصراً نوشته باید تماماً باشد «ثم الاعاده قصراً»؛ یعنی این را تمام کند؛ اما حالا که محل ترخص رسیده احتمال میدهد مأمور به واقعیاش قصر باشد، «ثم الاعاده قصرا، فالاحوط اتمامها قصراً ثم اعادتها تماماً»، قطعاً غلط است و اصلاً وجهی برای اعاده تماماً وجود ندارد.
اینجا مسئله خیلی خلط شده، دنبالهاش میفرماید: «کما أنه لو وصل إلیه بعد الدخول فی الرکوع فمحل اشکالٍ»، این «و مع الدخول فیها محل اشکالٍ» همین بود، «فلا یدرک الاحتیاط باتمامها تماماً ثم اعادتها قصراً»، باز آن کسی که تصحیح میکرده کنارش «کما أنه» را به جای «و مع الدخول فیها» نوشته و این را دوباره اضافه کردند!
اینجا احوط آن است که بنشیند و قصراً تمام کند، این اعادتها تماماً چرا؟ عبارت: «کما أنه لو وصل إلیه بعد الدخول فی الرکوع فمحل اشکالٍ»، که اینجا عین عبارت سید است، «فلا یترک الاحتیاط باتمامها تماماً ثم اعادتها قصراً». این در حال ذهاب بود.
حکم مسئله در صورت بازگشت
و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین
[1] ـ تحرير الوسيلة؛ ج1، ص: 256-257، مسئله 32.
[2] ـ وسائل الشيعة، ج5، ص: 506، ح7183-9.
[3] ـ «مسألة إذا كان في السفينة أو العربة فشرع في الصلاة قبل حد الترخص بنية التمام ثمَّ في الأثناء وصل إليه فإن كان قبل الدخول في قيام الركعة الثالثة أتمها قصرا و صحت بل و كذا إذا دخل فيه قبل الدخول في الركوع و إن كان بعده فيحتمل وجوب الإتمام لأن الصلاة على ما افتتحت لكنه مشكل فلا يترك الاحتياط بالإعادة قصرا أيضا و إذا شرع في الصلاة في حال العود قبل الوصول إلى الحد بنية القصر ثمَّ في الأثناء وصل إليه أتمها تماما و صحت و الأحوط في وجه إتمامها قصرا ثمَّ إعادتها تماما.» العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج2، ص: 138، مسئله 67.
[4] ـ نکته: مخصوصاً در نجف میدیدند، یادی هم کنیم از مرحوم والدمان رضوان الله تعالی علیه، امام(قدس سره) از جهت علمی نسبت به مرحوم والد ما بسیار اعتنا داشتند یک وقتی فرمودند که این مباحث اصولی که آقای فاضل نوشتهاند با اینکه اینها مطالب و تحقیقات خودم هست، اما خود من به این خوبی نمیتوانم بنویسم! ایشان در نجف که بودند کتابهایی که مینوشتند من خوب یادم هست که گاهی به قم میفرستادند و دستور میدادند که آقای فاضل این کتاب را قبل از چاپ ببینند و اگر نظری دارند اعمال بشود، گاهی اوقات هم مرحوم والد ما مجال نداشت، مثلاً همین خلل در صلاة را به یکی از آقایان دیگر ارجاع دادند.
نظری ثبت نشده است .