درس بعد

صحیح و اعم

درس قبل

صحیح و اعم

درس بعد

درس قبل

موضوع: حقیقت شرعیه/صحیح و اعم


تاریخ جلسه : ۱۴۰۰/۱۱/۱۱


شماره جلسه : ۶۱

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • خلاصه مباحث گذشته

  • سنت، راهی برای کشف مقاصد

دیگر جلسات
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ



خلاصه مباحث گذشته
بیان شد که اهل سنت در مورد مقاصد می‌گویند: اگر مقصدی کشف شد، دیگر نیاز به اقامه دلیل برای علت استفاده از آن در اجتهاد و استنباط نداریم. چرا که اگر روشن شد مقصدی از مقاصد مدنظر شارع است، رعایت آن ضروری است؛ لذا به نظر این‌ها مقاصد نه تنها دلیلی در عرض قرآن، سنت و اجماع نیست بلکه بالاتر از این‌ها است. قرآن را به عنوان راه اول برای کشف مقاصد ذکر و برخی مقاصد را مورد بررسی قرار دادیم.

سنت، راهی برای کشف مقاصد
دومین راه برای رسیدن به مقاصد سنت می‌باشد؛ نکته قابل توجه این‌که نباید کتاب‌های مفصل و طولانی ما را فریب دهد که گویا مدعای مقاصدی‌ها تام و قطعی است. بسیاری از مثال‌ها و نمونه‌های ذکر شده در این کُتب برای مقاصد، به راحتی ذیل یکی از قواعد فقهیه قرار گرفته و لذا قابل حل است.

به عنوان نمونه می‌گویند: ضروریات خمس از این روایت نبوی قابل استفاده می‌باشد: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دِينِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ.»[1]

در میان این مقاصد مسئله‌ی حفظ دین و حفظ نفس به جهت وجود دلیل بسیار روشن بوده و در رأس امور می‌باشد. همچنین اگر شخصی در دفاع از مال، جان و دین خود کشته شود شهید است و یا در روایات امامیه وارد شده‌است که بهترین مال، مالی است که انسان آن‌را برای حفظ آبروی خود خرج کند.[2] اما به چه دلیل اولاً حفظ مال در تمام شرائط لازم است؟! ثانیاً حفظ آن به چه نحوی است؟!

توضیح مطلب این‌که آیا حفظ مال به این معنا است که بگوئیم از مال درست بهره‌برداری شود یا در مسیر اقتصادی صحیح قرار داده شود؟‍! هر چند این‌ها تصریح ندارند اما بعید نیست با تتبع در کلمات‌شان بتوان به این نکته رسید که به سبب مقصد حفظ مال، تجارت واجب است؛ در حالی‌که طبق ضروری فقه یا حداقل طبق ضروری اتفاق فقهاء می‌دانیم تجارت مستحب است.

لذا در مورد آیه «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا»[3] گفتیم هر چند خداوند متعال اموال را قوام جامعه قرار داده‌است اما از آن نمی‌توان استفاده نمود حفظ مال واجب شرعی است. پس از روایت محل بحث نمی‌توان استفاده نمود حفظ مال در مسائل اقتصادی به عنوان مقصد است پس باید حفظ شود.

نمونه دیگر از ذکر مقاصد در سنت واقعه‌ای است که بر مبنای آن هر چند «عبدالله بن ابی بن سلول»[4] که از منافقین بود، باید کشته می‌شد اما پیامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) اجازه کشتن شدن وی را صادر نکردند. تحلیل این است که اگر آن حضرت دستور کشته شدن وی را می‌دادند امکان داشت در میان منافقین علیه مسلمانان اتحاد بوجود آید یا این‌که اگر کشته می‌شد در تاریخ ثبت می‌شد که پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) امر به کشتن یکی از اصحاب خود را داده‌اند و به مصلحت نبود که یکی از اصحاب آن حضرت به فرمان ایشان کشته شود.

در حالی‌که ولو جهات مذکور را قبول کنیم اما این‌ها هیچ ارتباطی به مقاصد الشریعة ندارد. نهایت این است که بگوئیم در فرض وجود این واقعه میان مصلحت کشته شدن این شخص و مصلحتی اقوی مانند عدم اتحاد منافقین تزاحم رخ می‌دهد.

از نمونه‌های دیگر تعلیل «حداثة العهد بالإسلام لبعض الاحکام» است؛ یعنی چون اسلام تازه متولد شده بود، مصلحت حفظ اسلام وجود بعضی احکام بود و لذا پیامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) به عائشه می‌فرماید: اگر مسئله حداثت عهد نبود، من کعبه را بر همان اساسی که ابراهیم به عنوان بیت بنا کرد، قرار می‌دادم.[5]

مقصودشان این بوده که از ابتدا کعبه چند مرتبه خراب شده و مشرکین یا سایر افراد آن‌را درست کرده‌اند در حالی‌که بنای فعلی خلاف چیزی است که حضرت ابراهیم آن‌را بنا گذاشت.

مدعا این است که در جهت حفظ اسلام و جلوگیری از فتنه در میان مردم، حضرت بنای کعبه را تغییر نداده و به صورتی که قریش آن‌را ساخته بودند باقی گذاشتند.

بله می‌توان از این مسئله استفاده کرد که برای حفظ دین باید سایر احکام را تغییر بدهیم. لذا گاهی در حال حاضر نیز می‌گویند: حکم حکومت به عنوان حکم اولی مقدم بر سایر احکام و موارد است.

اما نکته قابل توجه این است که تا اینجا چندین اشکال به کبری مقاصد الشریعة بیان شد اما در عین حال و در موارد جزئی شاید در فقه ما نیز این مسئله وجود داشته باشد اما ذیل بحث مقصد مطرح نمی‌شود بلکه در این قبیل مسائل می‌گوئیم تزاحم مثلاً میان اصل حفظ اسلام و حفظ نماز یا حفظ حج واقع شده‌است. پس در این قبیل موارد لزوم به جعل اصطلاح مقصد نیست تا بگوئیم اگر این‌ها مقاصد نباشد پس دچار مشکل خواهیم شد.

مورد دیگر این است که در اسلام جمع میان همسر و دختر برادر یا خواهر در ازدواج جایز نیست. این‌ها می‌گویند: علت حکم این است که ازدواج مذکور موجب قطع رحم می‌شود.

بعضی علمای اهل سنت گام را فراتر گذاشته و می‌گویند: از این مورد تعدی کرده و می‌گوئیم هر موردی که موجب اختلاف و فاصله افتادن میان مسلمین شود نیز جایز نیست. مثلاً اگر ازدواج دو نفر که هیچ نسبت و قرابتی با هم ندارند موجب اختلاف و تفرقه میان مسلمین یا حتی یک قبیله یا دو فامیل شد جایز نیست.

شاید اصل این‌که بگوئیم ازدواج محل بحث سبب اختلاف یا تفرقه شود مورد قبول باشد اما قبول این‌که از آن تعدی کرده و بگوئیم هر ازدواجی که موجب اختلاف شد باطل است، بسیار مشکل است.

نمونه دیگر روایتی است که بخاری آن‌را نقل کرده‌است. وی به نقل از عزرة بن قیس می‌گوید: «اَبوبَرْزه اَسْلَمی»[6] در ساحل رودخانه مشغول خواندن نماز بوده و اسبش را رها کرده بود. ناگهان روخانه طغیان کرد و در اثر آن اسب وحشت کرده و شروع به فرار کرد. با وقوع این حادثه اَبوبَرْزه نماز خود را رها کرد تا اسب را مهار کند. شخص از او پرسید چرا نماز را بخاطر اسب رها کردی؟ او در پاسخ گفت: فاصله من تا منزل بسیار زیاد است و اگر اسبم از دست می‌رفت، برای رسیدن به منزل وسیله‌ای نداشتم. در ادامه می‌گوید: من از پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) شنیدم که دین بر یُسر قرار داده شده‌است.[7]

مقصودش این است که اصل دین بر سهولت است پس اگر در حال نماز بودی لازم نیست به هر گونه که شده آن‌را به پایان برسانی بلکه در مواجه با مشکلات آن‌را رها کن و بعداً انجام بده.

اصل «یُسر» یکی از قواعد فقهی است و به نظر ما ورود آن در فقه نیز صحیح می‌باشد کما این‌که یکی از ادله قاعده لاحرج اصل یسر است. حتی فراتر از قاعده لاحرج نیز می‌توان به این اصل تمسک کرد اما یسر به عنوان مقصد برای شریعت قابل قبول نیست.

مثلاً جهاد یا پرداخت مال زیاد به عنوان زکات با یسر سازگاری ندارد، پس نمی‌توان گفت یسر در تمام احکام جریان دارد. لذا در فقه و اجتهاد امامیه می‌گویند: در احکامی مانند خمس و جهاد که مبنی بر مشقت هستند، قاعده یسر جریان ندارد.

به بیان دیگر این‌که بگوئیم شریعت از ابتدا تا انتها مبتنی بر یسر است، صحیح نیست؛ کما این‌که گرفتن روزه برای دختر نُه ساله یا پسر پانزده ساله یا بیدار شدن از خواب و نماز صبح خواندن یا اجرای حدود الهی مانند زنا، شارب خمر و قصاص مرتد آسان نیست.

بله سمحه و سهله بودن دین مربوط به نوع احکام و مجموع دین است که در آن‌ها یسر قرار دارد؛ یعنی بنای خدای متعال این چنین نبوده‌است که تکالیف شاقی را در تمامی موارد بر عهده بندگان قرار دهد؛ کما این‌که اگر آب برای شخص ضرر دارد امر به تیمم شده‌است یا اگر مکلف به سفر می‌رود نماز را باید قصر بخواند و...

لذا به نظر امامیه قاعده یسر طرف برای تعارض در مورد بعضی احکام قرار نمی‌گیرد؛ حال آن‌که اهل سنت می‌گویند: چون یسر مقصد است پس قاعده مذکور حاکم بر این احکام است؛ مثلاً در زمان سابق به جهت وجود بُنیه قوی، خوردن صد ضربه شلاق برای نوع افراد قابل تحمل بود، اما چون در حال حاضر چنین تحملی وجود ندارد با یسر سازگاری ندارد پس یا باید آن‌را به صورت کلی کنار گذاشت و یا مقدارش را کم کرد.

کما این‌که اهل سنت در حال حاضر می‌گویند: احکامی که با عدالت سازگاری ندارد باید کنار گذاشته شود چون عدالت را جزء مقاصد می‌دانند.

با توجه به صناعت اجتهادی امامیه و با در نظر گرفتن روایاتی مانند «فَإِنَّمَا بُعِثْتُمْ مُيَسِّرِينَ، وَلَمْ تُبْعَثُوا مُعَسِّرِينَ»[8] یا «بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَةِ»[9] نمی‌توان گفت روایات مذکور طرف برای تعارض قرار می‌گیرند؛ یعنی این روایات با روایتی که می‌گوید: «من خرج عن دینه فدمه هدر» قابلیت تعارض ندارد تا بگوئیم این حکم با سهل و سمح بودن دین تطابق ندارد.

برای این‌که روایات مذکور إخبار از مجموع احکام دین است و جنبه إنشائی ندارد؛ یعنی شارع نمی‌گوید: در هر موردی که بین دو حکم وجوب و استحباب یا حرمت و کراهت تردید وجود داشت حکمی که آسان‌تر است را إخذ کن. لذا در بحث تعارض روایات و در هیچ کدام از روایات این باب مرجح بودن یُسر ذکر نشده‌است.

البته در برخی عبارات فقهاء مانند شهید ثانی(ره) چنین مطلبی وجود دارد اما در عین حال بسیار نادر بوده و به نظر ما قابل نیست.

وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ


[1]. سنن الترمذي - ت شاكر، جلد : 4  صفحه : 30.
[2]. «خير أموالك ما وقى عرضك.» غرر الحكم و درر الكلم، ص: 355 و «أفضل الأموال ما استرقّ به الرّجال.» غرر الحكم و درر الكلم، ص: 191
[3]. نساء، 5.
[4]. عبدالله بن اُبَیّ معروف به ابن‌سَلول، (درگذشت ۹ق) از منافقان مدینه و از هم‌پیمانان یهودیان در دوران پیامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله) بود. وی در دوران حکومت پیامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله) در مدینه، مشکلات متعددی را برای جامعه اسلامی به وجود آورد که از آن میان می‌توان به تخلف او در جنگ‌های اُحد، بنی‌قَینُقاع و بنی‌نضیر اشاره کرد. با این حال پیامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله) با او مدارا می‌کرد. به نظر برخی از قرآن‌پژوهان، تعدادی از آیات قرآن کریم، مانند آیات ۱۱ تا ۱۶ سوره نور و سوره منافقون درباره نفاق عبدالله بن اُبیّ نازل شده است. او پس از غزوه تبوک درگذشت. خداوند پیامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله) را از نمازگزاردن بر جنازه او نهی فرمود.
[5]. «حدثنا یحیی بن یحیی اخبرنا ابو مُعَاوِیَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن ابیه عن عَائِشَةَ قالت قال لی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم لَوْلَا حَدَاثَةُ عَهْدِ قَوْمِکِ بِالْکُفْرِ لَنَقَضْتُ الْکَعْبَةَ وَلَجَعَلْتُهَا علی اَسَاسِ ابراهیم فان قُرَیْشًا حین بَنَتْ الْبَیْتَ اسْتَقْصَرَتْ وَلَجَعَلْتُ لها خَلْفًا.» النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱ه)، صحیح مسلم، ج۲، ص۹۶۸، ح۱۳۳۳، کِتَاب الْحَجِّ، بَاب نَقْضِ الْکَعْبَةِ وَبِنَائِهَا، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت.
[6]. نَضلة بن عبدالله بن حارث (درگذشته ۶۴ق/۶۸۴م) معروف به اَبوبَرْزه اَسْلَمی، صحابی پیامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) و از یاران امام علی(عليه‌السلام)، که در غزوات متعدد و جنگ‌های جمل، صفین و نهروان شرکت کرد. وی در برخی از فتوحات دوره خلفا نیز حضور داشت. برخی او را در ردیف سلمان، مقداد، ابوذر و عمار ذکر کرده‌اند. ابوبرزه روایات چندی از پیامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله) و امام مجتبی(عليه‌السلام) نقل کرده است. او از کسانی بود که پس از شهادت امام حسین(عليه‌السلام)، به یزید اعتراض کرد.
[7]. حَدَّثَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ، عَنِ الأَزْرَقِ بْنِ قَيْسٍ، قَالَ: كُنَّا عَلَى شَاطِئِ نَهَرٍ بِالأَهْوَازِ، قَدْ نَضَبَ عَنْهُ المَاءُ، فَجَاءَ أَبُو بَرْزَةَ الأَسْلَمِيُّ عَلَى فَرَسٍ، فَصَلَّى وَخَلَّى فَرَسَهُ، فَانْطَلَقَتِ الفَرَسُ، فَتَرَكَ صَلاَتَهُ وَتَبِعَهَا حَتَّى أَدْرَكَهَا، فَأَخَذَهَا ثُمَّ جَاءَ فَقَضَى صَلاَتَهُ، وَفِينَا رَجُلٌ لَهُ رَأْيٌ، فَأَقْبَلَ يَقُولُ: انْظُرُوا إِلَى هَذَا الشَّيْخِ، تَرَكَ صَلاَتَهُ مِنْ أَجْلِ فَرَسٍ، فَأَقْبَلَ فَقَالَ: مَا عَنَّفَنِي أَحَدٌ مُنْذُ فَارَقْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَقَالَ: إِنَّ مَنْزِلِي مُتَرَاخٍ، فَلَوْ صَلَّيْتُ وَتَرَكْتُهُ، لَمْ آتِ أَهْلِي إِلَى اللَّيْلِ، وَذَكَرَ أَنَّهُ «قَدْ صَحِبَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَرَأَى مِنْ تَيْسِيرِهِ.» نام کتاب : صحيح البخاري، جلد : 8  صفحه : 30.
[8]. حَدَّثَنَا أَبُو اليَمَانِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا شُعَيْبٌ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، قَالَ: أَخْبَرَنِي عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ بْنِ مَسْعُودٍ، أَنَّ أَبَا هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَامَ أَعْرَابِيٌّ فَبَالَ فِي المَسْجِدِ، فَتَنَاوَلَهُ النَّاسُ، فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «دَعُوهُ وَهَرِيقُوا عَلَى بَوْلِهِ سَجْلًا مِنْ مَاءٍ، أَوْ ذَنُوبًا مِنْ مَاءٍ، فَإِنَّمَا بُعِثْتُمْ مُيَسِّرِينَ، وَلَمْ تُبْعَثُوا مُعَسِّرِينَ» صحيح البخاري، جلد : 1  صفحه : 54.
[9]. «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمَجَالِسِ وَ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي «6» عَنْ أَبِي ذَرٍّ عَنِ النَّبِيِّ ص فِي وَصِيَّتِهِ لَهُ قَالَ: يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ بِالرَّهْبَانِيَّةِ وَ بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَةِ وَ حُبِّبَتْ إِلَيَّ النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ جُعِلَتْ فِي الصَّلَاةِ قُرَّةُ عَيْنِي يَا أَبَا ذَرٍّ أَيُّمَا رَجُلٍ تَطَوَّعَ فِي يَوْمٍ بِاثْنَتَيْ عَشْرَةَ رَكْعَةً سِوَى الْمَكْتُوبَةِ كَانَ لَهُ حَقّاً وَاجِباً بَيْتٌ فِي الْجَنَّةِ.» وسائل الشيعة، ج‏8، ص: 116.

برچسب ها :

مقاصد الشریعة دواعی ملاکات علل احکام جعل و تشریع حفظ دین حفظ نفس حفظ عقل حفظ نسل حفظ مال مصلحت

نظری ثبت نشده است .