موضوع: صلاة المسافر (8)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۰/۳/۱۷
شماره جلسه : ۱۹۵
چکیده درس
-
کلام مرحوم بروجردی (ره) در نقد کلام مرحوم اصفهانی(ره)
-
بررسی کلام مرحوم بروجردی(ره)
-
جمعبندی و بیان نظریه مختار در مسئله
دیگر جلسات
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
کلام مرحوم بروجردی (ره) در نقد کلام مرحوم اصفهانی(ره)
مرحوم آقای بروجردی (ره) در این مسئله به مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی (ره) اشکال وارد نموده و میفرماید: مرحوم اصفهانی (ره) در کفایت قصد اجمالی نظر مرحوم سید (ره) را نپذیرفتهاست اما در مسئله عدم علم و حتی علم به خلاف نسبت به انتهای ماه که ده روز است یا خیر، با مرحوم سید (ره) موافقت نمودهاست؛ در حالیکه بین این دو مسئله فرقی وجود ندارد.توضیح مطلب اینکه مرحوم آقای بروجردی (ره) میفرماید: بین این دو مسئله از لحاظ ملاک و مبنا اتحاد وجود دارد؛ چون ملاک در قصد اقامه عشرة ایام یا عنوان آن است که در هیچکدام موجود نیست؛ به این بیان که در مسئله اول زوجه میگوید: قصد من همان قصد زوجم است و در مثال دوم هم مقیم میگوید من قصد اقامه تا انتهای ماه را دارم پس در هیچکدام عنوان قصد نشدهاست.
یا ملاک واقع عشرة ایام و به تعبیر مرحوم آقای بروجردی (ره) مصداقی برای این عنوان به حمل شایع است که هر دو مسئله در آن مشترک میباشند و در هر دو قصد اقامه محقق شدهاست. این اشکال تقریباً شبیه اشکالی که ما به کلام مرحوم آقای خوئی (ره) داشتیم.
مرحوم آقای بروجردی (ره) در ادامه میفرماید: شاید بتوان به نحوی میان دو مسئله تفکیک نموده و کلام مرحوم اصفهانی (ره) را توجیه نمود.
توضیح مطلب اینکه در مورد مسئله اقامت تا انتهای ماه میگوئیم مفهوم اقامه عشرة ایام مفهومی کلی و دارای مصادیقی متعدد است و اقامه تا آخر ماه ذاتاً مصداق برای عشرة ایام میباشد و شخصی که چنین قصدی دارد گویا در حقیقت مصداق ذاتی عنوان عشرة ایام را قصد نمودهاست.
اما در مورد مسئله تبعیت زوجه از زوج، قصد زوجه مصداق ذاتی برای عشرة ایام نیست بلکه حدی خارج از زمان و مربوط به قصد زوج است و در حقیقت زوجه قصد متابعت از همسر را دارد.[1]
بررسی کلام مرحوم بروجردی(ره)
به بیان دیگر مصداق بالذات بودن یا نبودن برای عنوان عشرة ایام دخلی در بحث ندارد و نمیتواند فارق دو مسئله قرار بگیرد؛ چون تبعیت زوجه هر چند به قول ایشان مصداق عشرة ایام نیست اما منطبق بر آن شدهاست.
علاوه بر این در قصد اقامه و قصد مسافت چه فرقی وجود دارد که قصد اجمالی در مسافت قابل پذیرش است اما قصد اجمالی در اقامه را نمیتوان پذیرفت؟
بله مرحوم سید (ره) در هر دو مسئله میفرماید: قصد اجمالی کافی است. اما بزرگانی مانند مرحوم آقای خوئی(ره) و مرحوم آقای حکیم (ره) که در قصد مسافت قصد اجمالی را کافی میدانند اما در قصد اقامه قصد اجمالی را کافی نمیدانند چه دلیلی دارند؟!
مرحوم آقای بروجردی (ره) میفرماید: برای مسئله قصد مسافت میتوان با توجه به دو مسئله محل بحث، دو مثال ذکر نمود:
مثال اول: تبعیت زوجه: زوجه میگوید هر مقدار مسافت که زوج برود من نیز همراه او خواهم رفت. بزرگانی مانند مرحوم آقای خوئی(ره)، مرحوم آقای حکیم(ره)، مرحوم امام (ره)و مرحوم والد ما (ره) میفرمایند: همین مقدار یعنی قصد اجمالی کافی است؛ در نتیجه اگر زوج واقعاً به اندازه قصد مسافت برود، قصد زوجه نیز محقق میَشود.
مثال دوم: جهل به انتهای ماه: شخصی از شهری به شهر دیگر میرود اما نمیداند فاصله این دو شهر چه مقدار است. همه میفرمایند: اگر به انداز هشت فرسخ باشد ولو این فرد نمیدانسته چقدر است، کفایت کرده و نمازش شکسته است.
ایشان در ادامه میفرماید: به نظر ما معیار قصد عنوان عشرة ایام است. شاهد ما تعبیر موجود در روایات است که میفرماید: «إذا دخلت أرضا فأيقنت أن لك بها مقام عشرة أيام.» پس معلوم میشود برای شارع عنوان یقین به اقامه عشرة ایام موضوعیت دارد.
طبق این بیان در هر دو مسئله عنوان عشرة ایام محقق نشدهاست؛ چون در مسئله تبعیت زوجه، زوجه قصد اقامه عشرة ایام را ندارد بلکه قصد او تبعیت از زوج است که تبعیت از زوج اتفاقاً با اقامت ده روز مصادف شده است.
در مسئله اقامت تا انتهای ماه نیز چون یقین به اقامت ده روز وجود ندارد لذا عنوان عشرة ایام بالذات موجود نیست لذا این مقدار کافی نیست. البته مرحوم آقای بروجردی (ره) در حاشیه عروه و در جایی که مرحوم سید(ره) میفرماید: «کفی»، میفرماید: «عدم الكفاية مع عدم العلم لا يخلو من قوّة.»[2]
جمعبندی و بیان نظریه مختار در مسئله
مرحوم آقای خوئی (ره) در مسئله جهل به انتهای ماه نظر مرحوم سید (ره) را پذیرفته و میفرماید: این شخص هر چند قصد عنوان عشرة ایام را ندارد اما واقع عشرة ایام را قصد نمودهاست.
اما به نظر ما قصد عنوان لازم است و کفایت واقع مدعایی بدون دلیل میباشد؛ چون در روایات مسئله یقین مطرح شدهاست و در آنها واقع معیار قرار نگرفتهاست.
بله اگر عنوان از ابتدا توسط مکلف قصد شده باشد و با واقع هم منطبق شود، بحث را میتوان روی واقع مطرح نمود.
مرحوم آقای خوئی (ره) در مورد این مسئله که شخص نیت اقامت دارد اما معلوم نیست ماه سی روزه یا بیست نه روز است که مقدار قصد او نه یا ده روز شود میفرماید: این شخص باید نماز را قصر بخواند و ایشان میان این صورت و صورت قبل فرق قائل هستند.[3]
به نظر ما دلیلی بر فرق وجود ندارد چون اگر واقع عشرة ایام ملاک باشد در فرض دوم هم موجود است. به چه دلیل بگوئیم تنها در این صورت باید واقع را کنار گذاشت؟! اگر قرار است واقع معیار باشد باید در همه جا معیار قرار بگیرد.
به نظر ما مختار مرحوم امام خمینی (ره) که در هر دو مسئله ـ تبعیت زوجه، عدم علم به انتهای ماه ـ قائل به عدم کفایت شدهاند صحیح میباشد و البته مسئله احتیاط هم طبعاً مطرح خواهد شد.
در این مسئله مرحوم آقای حکیم (ره) نیز تفصیلی دارد که تفصیل مرحوم آقای خوئی (ره) متخذ از ایشان میّباشد.
و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین
[1] ـ و استشكل بعض المحشين في المسألة الأولى دون الثانية، مع أنّ الظاهر اتحادهما بحسب المبنى و الملاك، إذ الاعتبار في قصد الإقامة إن كان بقصد العنوان لزم الحكم بعدم تحقق قصد الإقامة في كلتيهما، و إن كان بقصد ما هو مصداق لهذا العنوان بالحمل الشائع و إن لم يعلم بانطباقه عليه لزم الحكم بالتحقيق فيهما. و كيف كان فالتفكيك بين المسألتين بلا وجه.اللهم إلّا أن يفرّق بين المسألتين بأن متعلق القصد في الثانية عبارة عما هو مصداق بالذات لإقامة العشرة، إذا الفرض تعلقه بالإقامة في زمان محدود و الفرض كونه عشرة أيّام في الواقع. و بعبارة أخرى: يكون المتعلق للقصد محدودا بالحدود الزمانية و المفروض كون الزمان عشرة في الواقع فيحصل القاطع، و هذا بخلاف المسألة الأولى، فإن القصد فيها لم يتعلق بالإقامة في زمان محدود معين بالحدود الزمانية، بل التحديد فيه بحدود خارجة من حقيقة الزمان كإقامة الزوج و السيّد و الرفقة و نحوها، فالقصد كأنه تعلق أوّلا و بالذات بتبعية الزوج و السيّد و نحوهما لا بالإقامة في مقدار من الزمان، فتدبّر.و نظير هاتين المسألتين يتصور في باب قصد المسافة أيضا، فنظير المسألة الأولى ما إذا قصدت الزوجة مثلا متابعة زوجة في طيّ كلّ ما قصده من المسافة مع كونها جاهلة بما قصدها. و نظير المسألة الثانية ما إذا قصد المسافر المسافة المعينة الواقعة بين بلده و البلد الكذائي مع كونه جاهلا بمقدارها. و كلا البابين من واد واحد فما قيل في هذا الباب يجب أن يقال في ذلك الباب. هذا.و لكن المترائى من أخبار الباب أن المعتبر تعلق القصد و اليقين بعنوان إقامة العشرة، كما هو الظاهر من قوله في رواية زرارة: «إذا دخلت أرضا فأيقنت أن لك بها مقام عشرة أيام.» و قصد البقاء بمقدار ما قصده الزوج أو إلى آخر الشهر ليس قصدا لإقامة العشرة بل قصدا لعنوان آخر تصادف مع إقامة العشرة خارجا. و بعبارة أخرى: القصد و اليقين و نحوهما من الصفات النفسانية إنّما تتعلق بمفاهيم ثابتة في الذهن متعينة فيهالبدر الزاهر في صلاة الجمعة و المسافر، ص: 236منحازة عن غيرها، غاية الأمر أنها قد تتحد بحسب الوجود الخارجي مع عناوين أخر، و لكن لا يصير هذا الاتحاد الخارجي سببا لتعلق القصد أو نحوه بتلك العناوين الأخر، فقصد البقاء إلى آخر الشهر مثلا قصد لعنوان مشخص في الذهن مباين لعنوان إقامة العشرة مفهوما و إن كان ربما يتحدان خارجا. فليس عنوان إقامة العشرة في هذا المثال متعلقا للقصد أصلا، و إذا لم يتحقق قصد إقامة العشرة في هذا المثال لم يتحقق في الأمثلة الأخر بطريق أولى.» البدر الزاهر في صلاة الجمعة و المسافر، ص: 234 و 235.
[2] ـ العروة الوثقى (المحشى)، ج3، ص: 484.
[3] ـ «فإنّه قاصد لواقع المقام عشرة أيّام و إن لم يقصد عنوانه نعم إذا قصد الإقامة من يوم الواحد و العشرين إلى آخر الشهر و احتمل نقصانه بيوم و صادف أنّه لم ينقص لم يكف ذلك في الحكم بالتمام و الفرق بين الصورتين لا يكاد يخفى. (الخوئي).» العروة الوثقى (المحشى)، ج3، ص: 484.
نظری ثبت نشده است .