درس بعد

صحیح و اعم

درس قبل

صحیح و اعم

درس بعد

درس قبل

موضوع: حقیقت شرعیه/صحیح و اعم


تاریخ جلسه : ۱۴۰۱/۰۲/۱۹


شماره جلسه : ۷۷

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • نکاتی در رابطه با تخریب قبور ائمه بقیع(عليهم‌السلام)

  • خلاصه مباحث گذشته

  • بررسی ثمرات بحث صحیح و اعم

  • ثمره اول

  • اشکالات ثمره اول

دیگر جلسات
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ


نکاتی در رابطه با تخریب قبور ائمه بقیع(عليهم‌السلام)
هشتم شوال المکرم سالروز تخریب گنبد و بارگار قبور ائمه بقیع (عليهم‌السلام) در سال 1344 ه.ق مصادف با فروردین 1305 ه.ش است. این ظلم و جنایت بزرگ به اسلام و تاریخ اسلام با فتوی بی پایه و اساس پانزده نفر از علمای مدینه صورت گرفت. البته قبل از آن نیز در چند سال قبل تخریب صورت گرفته بود اما مجدد ساخته شده بود.

مستند فتوی این‌ها فتوی ابن تیمیه و شاگردان و امثال وی مبنی بر این‌ است که بنای بر قبور شرک می‌باشد؛ یعنی این‌ها یکی از مصادیق شرک را بنا، ساختمان‌ها، گنبد و بارگاهی که بر قبور تأسیس می‌شود می‌دانسته و می‌دانند.

البته این عمل ظاهر قضیه است اما هدف اصلی تخریب بنای قبر مطهر پیامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) بود و بنای بر این مسئله هم داشتند اما به لطف خداوند متعال موفق بر انجام آن نشدند.

در این موضوع بحث‌های مختلفی وجود دارد. یک بحث این است که به چه دلیل اگر شخصی مُرد و بنا و اتاقی بر روی قبر وی به هدف تعظیم صاحب قبر یا به هدف حفظ تاریخ و حقیقت ساخته شد مصداق شرک دارد؟! مثلاً اگر فرمانده جنگ شهید و یا کشته شود و بر قبر او به جهت حفظ تاریخ یک کشور مخصوصاً اگر تاریخ مربوط به دین باشد بارگاه ساخته شد چرا باید مصداق شرک داشته باشد؟!

برای شخصی که کمترین آشنایی با اسلام و قرآن داشته باشد روشن است که شرک یعنی در کنار خداوند متعال معبود دیگری داشته و آن‌را پرستش نمائیم؛ کما این‌که در قرآن کریم به این ملاک اصلی نیز اشاره شده‌است «وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ.»[1] در حالی‌که ساخت بارگاه برای حفظ تاریخ یک کشور و یک دین و به صورت کلی برای بیان عظمت صاحب قبر که بگوئیم این شخص با اموات دیگر تفاوت دارد عنوان شرک ندارد.

نکته مهم این است که اولاً ساخت بارگاه بر قبر شخصی که ارزشمند است، جنبه انسانی و عقلائی داشته و میان مسلمانان و غیر مسلمانان قبل و بعد از اسلام جریان داشته‌است؛ کما این‌که قبل از اسلام نیز بارگاه بر قبور پیامبران قبل مانند حضرت داوود در قدس و حضرت ابراهیم، حضرت یعقوب و حضرت اسحاق در الخلیل نیز وجود داشته‌است. در جنگ‌های واقع شده پس از اسلام و مکان‌های فتح شده نیز کسی قائل به شرک بودن نشده‌است.

امثال ابن تیمیه که نسبت به صحابه بسیار تأکید دارند باید بدانند در زمان حضور پیامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) قبوری به صورت کلی و به صورت خاص برای برخی صحابه که در زمان ایشان فوت شده‌اند وجود داشته‌است که دارای اتاق و بارگاه بوده‌اند و در عین حال مورد نهی ایشان واقع نشده‌است.

صحابه ایشان نیز اگر بر قبور برخی همسران و اولاد پیامبر اتاقی درست می‌شد نمی‌گفتند این‌ها شرک است. معلوم نیست ابن تیمیه از چه منبعی چنین حرف باطلی را مطرح نموده‌است؟!

در مباحث مقاصد الشریعة به مناسبت مطلبی را بیان نموده‌ایم که وجود مقاصد الشریعة اتفاقی نبود که عده‌ای به آن دست بیابند. بلکه احتمال بسیار قوی وجود دارد که مطرح شدن آن در میدان اجتهاد به دست افراد بیرون از دین باشد و این افکار را در میان مسلمین رواج داده‌اند؛ کما این‌که بنیان‌گذاران وهابیت و بهائیت به عنوان مذاهب جعلی مشخص هستند و اجنبی‌ها این امور جعلی را ساخته و پرداخته نموده‌اند.

همین‌ها بسیار زیاد در اعتقادات و احکام از جمله مسئله شرک دست برده‌اند. لذا برای این‌که میان مردم و صاحبان این قبور و به صورت کلی ارزش‌ها فاصله و جدایی بیاندازند گفتند زیارت و ساخت بنای بر قبور شرک است. چگونه امکان دارد این عنوان در قرن هفتم و هشتم بوجود آمده باشد اما قبل از آن اهل بیت(عليهم‌السلام)، صحابه، تابعین، علماء و مسلمانان این مسائل را شرک نمی‌دانستند؟! لذا نمی‌توان به سادگی گفت در یک زمان ابن تیمیه آمد چنین مسائلی را مطرح نمود و به تبع او سایرین نیز چنین مطالبی را گفتند بلکه ریشه حرف ابن تیمیه مورد بررسی قرار بگیرد.

ثانیاً این مسئله در مورد قبوری مانند پیامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) و ائمه معصومین (عليهم‌السلام) یکی از مصادیق بارز تعظیم شعائرالله و دین خداوند متعال است چرا که این بزرگان الگوهای بشریت هستند.

گاهی سوال می‌شود حرم و بارگاه حضرت امام رضا (عليه‌السلام) یا ائمه موجود در عراق (عليهم‌السلام) به چه هدفی این مقدار توسعه داشته و مزین باشد؟ وجه و علت این است که ائمه معصومین (عليهم‌السلام) استثناهایی از نوع بشر هستند که ویژگی‌های آن‌ها در میان مردم عادی وجود ندارد چرا که حجت بین خداوند متعال و مردم هستند. لذا اگر قبور ائمه معصومین (عليهم‌السلام) و مردم عادی به یک صورت باشد دیگر برای مردم این سوال مطرح نمی‌شود که این‌ها چه کسانی هستند و چه خصوصیاتی دارند؟! اما در حال حاضر مثلاً‌ شخصی که به مشهد مقدس سفر می‌کند اولین سوال وی این است که امام رضا (عليه‌السلام) چه شخصیتی است که این مقدار برای وی عظمت قائل هستند و همین سوال سبب هدایت او می‌شود.

گاهی اوقات می‌گویند: اسراف می‌شود. در این مسئله چون یک عنوان اهم یعنی تعظیم شعائر الله وجود دارد، عنوان مهم به کنار می‌رود، لذا این موضوع در مورد حجج الهی یعنی پیامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) و ائمه معصومین (عليهم‌السلام) مشکلی ندارد و باید وجود داشته باشد.

حادثه مذکور نباید فراموش شود. دولت وقت ایران در آن زمان، این روز را به عنوان عزای عمومی اعلام کرده‌است و در حال حاضر نیز لازم است دولت جمهوری اسلامی به این مسئله توجه زیادی داشته باشد. هر سال در فرمایشات بزرگان کشور مانند رهبری معظم انقلاب، مراجع بزگوار و مرحوم والد ما (ره) نسبت به این حادثه تعابیر بسیار مهمی وجود داشته و پیام‌ها و واکنش‌هایی مطرح شده‌است. لذا حوزه باید توجه داشته باشد و به مردم باید یادآوری شود که چنین مصیبتی در این تاریخ به اسلام وارد شده‌است.

چرا باید بارگاه چهار امام شیعه و از ذریه پیامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) که بر صدق، عدالت، تقوی، علم و... این‌ها همگان اعتراف دارند و یک نقطه اشکال در زندگی آن‌ها وجود ندارد تخریب شود؟! هیچ کس نمی‌گوید این چهار امام معصوم ما(عليهم‌السلام)  سر سوزنی ظلم به شخصی روا یا اشتباه و گناه داشته باشند. یا توجه به مردم نداشته‌اند یا علم نداشته‌اند بلکه همگان اعم از شیعه و اهل سنت قبول دارند که ایشان در تمامی مسائل در رأس و قله قرار دارند.

آیا تخریب قبور ائمه بقیع (عليهم‌السلام) با آیه «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى»[2] سازگاری دارد؟! این عمل مسلم برخلاف رضایت خدای تبارک و تعالی، اوامر قرآن کریم و رضایت پیامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) است.

ما باید نسبت به چنین روزی توجه و اهتمام داشته و به کلیه مسلمانان و خصوصاً شیعیان یادآوری نمائیم که فرقه جعلی و باطلی به نام وهابیت چنین مصیبتی را برای اسلام پدید آوردند و همچنان نیز به دنبال هدف اصلی خود یعنی تخریب بارگاه مطهر پیامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) هستند؛ کما این‌که برخی از علمای مدینه که مدت زیادی در این شهر بودند گفتند هنوز در این مدت طولانی حتی یک مرتبه به پیامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) سلام نداده‌ایم.

امیدواریم که حوزه‌های علمیه و مردم توجه خیلی بارز و اکیدی را نسبت به این مسئله داشته و با تشکیل مجالس و سخنرانی این مصیبت را مطرح نمایند تا این مسئله در نسل‌های آینده نیز باقی بماند.

خلاصه مباحث گذشته
در مسئله صحیح و اعم بیان شد که چه طبق قول به صحیح و چه طبق قول به اعم تصویر قدر جامع ممکن نیست. قبل از مطرح شدن ادله صحیح و اعم یکی از مقدماتی که مرحوم آخوند‌ (ره) آن‌را مطرح نموده‌است ثمره بحث صحیح و اعم است.

بررسی ثمرات بحث صحیح و اعم
مرحوم آخوند (ره) سه ثمره را ذکر نموده که ثمره اول را پذیرفته، ثمره دوم را رد و ثمره سوم را با تردید و تأمل مطرح نموده‌است.

ثمره اول
ایشان در بیان ثمره اول می‌فرماید: طبق قول به صحیح لازم است خطاباتی که در قرآن و سنت در مورد الفاظ عبادات و معاملات وجود دارد مجمل شوند در نتیجه تمسک به اطلاق در مورد این‌ها معنا ندارد؛ مثلاً اگر شک داشته باشیم که استعاذه جزء نماز است یا خیر؟! اگر بگوئیم لفظ صلاة برای نماز صحیح وضع شده باشد نمی‌توان به اطلاق أقیمواً صلاة برای نفی وجوب استعاذه تمسک نمود چرا که به صورت کلی نمی‌دانیم نماز بدون استعاذه مصداق نماز است یا خیر؟!

اما طبق قول به اعم به نماز بدون استعاذه مسلماً صدق صلاة وجود دارد لذا به سبب اصالة الاصلاق نفی خصوصیت مشکوک را إعمال می‌نمائیم.

به عبارت دیگر امری در مسئله تمسک به اطلاق وجود دارد که اصالة الاطلاق در جایی است که صدق عنوان مطلق بر مورد مشکوک محرز باشد. زمانی‌که شک داشته باشیم که آیا در رقبة ایمان و کفر لازم است یا خیر، می‌گوئیم به رقبة کافر نیز رقبة اطلاق می‌شود لذا به اصالة الاطلاق أعتق رقبة می‌توان تمسک نمود چرا که صدق عنوان رقبة بر مورد مشکوک نیز مسلم است.

اما طبق قول به صحیح صدق مسلم نیست لذا در مورد نماز می‌گوئیم به صورت کلی نمی‌دانیم صدق صلاة بر نماز بدون استعاذه وجود دارد یا خیر؟! پس وقتی صدق محرز نیست در مورد مشکوک نمی‌توان به اطلاق أقیموا الصلاة برای نفی وجوب استعاذه تمسک نمود.

مرحوم آخوند (ره) پس از این‌که می‌فرماید طبق قول به صحیح اجمال لازم می‌آید و نمی‌توان به اطلاق تمسک نمود فرموده‌است: «جواز الرجوع إليه في ذلك على القول الأعمي في غير ما احتمل دخوله فيه مما شك في جزئيته أو شرطيته‏.» مراد ایشان از تعبیر «غير ما احتمل دخوله فيه» این است که مشکوک بر دو قسم می‌باشد:

الف ـ  مشکوک عنوان رکنی داشته و مسلم در جامع دخالت دارد: هم صحیح و اعمی با عدم وجود این مورد مشکوک، صدق لفظ صلاة را مسلماً مطرح نمی‌کنند.

ب ـ  مشکوک عنوان رکنی نداشته و مسلماً در مسمی دخالت ندارد: ثمره مذکور در این مورد مطرح است؛ کما این‌که استغاذه نیز چنین است.[3]

اشکالات ثمره اول
نسبت به این ثمره سه اشکال وجود دارد:

اشکال اول:
این ثمره برخلاف واقع در فقه است چرا که با مراجعه به فقه ملاحظه می‌شود که فقهاء چه صحیحی و چه اعمی به اصالة الاطلاق تمسک نموده‌اند. مرحوم شیخ انصاری (ره) در کتاب البیع از مرحوم شهید اول و ثانی (رحمهما الله) با وجود این‌که هر دو صحیحی هستند نقل می‌کند که ایشان به اصالة الاطلاق تمسک نموده‌اند.

پاسخ این است که اولاً امکان دارد فقیه در اصول مبنائی داشته باشد اما در فقه بر خلاف آن عمل نماید کما این‌که مرحوم شیخ انصاری (ره) در اصول حجیت اجماع منقول را قبول ندارد اما در عین حال و در موارد متعدد در فقه به آن تمسک نموده‌اند. البته چنین گفته‌ شده‌است که تمسک به اجماع در فقه توسط ایشان به جهت تأیید بوده‌است نه استدلال.

ثانیاً هر چند شهیدین (رحمهما الله) چنین عملی را مرتکب شده‌اند اما این اشکال تنها مربوط به ایشان بوده و قابلیت تعمیم ندارد.


وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ


[1]. قصص، 88.
[2]. شوری، 23.
[3]. «و منها أن ثمرة النزاع إجمال الخطاب على القول الصحيحي‏ و عدم جواز الرجوع إلى إطلاقه في رفع ما إذا شك في جزئية شي‏ء للمأمور به أو شرطيته أصلا لاحتمال دخوله في المسمى كما لا يخفى و جواز الرجوع إليه في ذلك على القول الأعمي في غير ما احتمل دخوله فيه مما شك في جزئيته أو شرطيته نعم لا بد في الرجوع إليه فيما ذكر من كونه واردا مورد البيان كما لا بد منه في الرجوع إلى سائر المطلقات و بدونه لا مرجع أيضا إلا البراءة أو الاشتغال على الخلاف في مسألة دوران الأمر بين الأقل و الأكثر الارتباطيين.» كفاية الأصول ( طبع آل البيت )، ص: 28.

برچسب ها :

اصالة الاطلاق قدر جامع موضوع له صحیح و اعم مسمی جزء مشکوک

نظری ثبت نشده است .