موضوع: تلقیح مصنوعی
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۱/۲۹
شماره جلسه : ۵
چکیده درس
-
صورت دوم از صور تلقیح مصنوعی
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
صورت دوم از صور تلقيح مصنوعي
بحث ما - قبل از ماه محرم - در تلقيح مصنوعي بود که به صورت دوم رسيديم. صورت دوم اين بود که آيا اگر بخواهند نطفه مرد اجنبي را در رحم اجنبيه – که بين اين مرد و زن هيچ زوجيت و ارتباط نکاحي وجود ندارد، اجنبي و اجنبيه هستند، حتي برادر و خواهر را هم شامل ميشود - قرار دهند جايز است يا نه؟ و اين مورد است که امروزه در دنيا هم رايج شده است؛ زنهايي که نياز به اولاد دارند به يک مراکزي مراجعه ميکنند و در آن مراکز نطفههاي منجمد شدهاي وجود دارد، اينها را در داخل رحم اين زن اجنبيه قرار ميدهند، ما بحثمان اين است که آيا جايز است يا نه؟اصل اوّلي در مسأله
در اينجا بحث اصل اولي را مفصل مطرح کرديم که آيا اصاله البرائه است يا اصاله الاحتياط؟ و عرض کرديم که براي أصالة الاحتياط وجوهي ذکر شده است، اينها را بيان کرديم و گفتيم به حسب اصل اولي، اصل اصالة البرائه است. و حتي اين مطلبي را که از برخي از فقها است که در باب فروج و دماء احتياط است را مطرح کرديم و گفتيم که دليلي بر وجوب احتياط نداريم، اصاله البرائه حکم ميکند به اينکه مانعي ندارد، چون عنوان زنا را ندارد و به حسب اصل اولي قرار دادن اين نطفه در رحم اجنبيه جايز است.بررسي آيات و روايات مقابل اصل
اما عرض کرديم که در مقابل اين اصل اولي آيات و رواياتي داريم، ببينيم آيا از اين روايات و آيات، حرمت را استفاده ميکنيم يا استفاده نميکنيم؟ حديثي را قبلاً خوانديم که سند اين حديث را بررسي کرديم اما دلالت اين حديث باقي ماند.بحث سندي حديث
بحث سندي آن را ذکر کرديم علي بن ابراهيم عن ابيه عن عثمان بن عيسي عن علي بن سالم عن ابي عبدالله(ع)... گفتيم راجع به اين علي بن سالم مشکل وجود دارد. و آن مشکل اين که وي مردد بين دو نفر است. اما يک راهي را در بحث گذشته براي توثيق علي بن سالم ذکر کرديم. راه دوم اين است که اگر اين علي بن سالم، علي بن سالم کوفي باشد، که علي بن سالم کوفي کسي است که اجلاّئي مثل ابن ابي عمير و صفوان از او روايت نقل ميکنند، و يکي از راههاي اعتبار راوي، اين است که اجلاء از روات از يک نفر روايتي را نقل کنند. اين راهي است بر اينکه ما وي را توثيق کنيم. البته اين در صورتي است که ما بدانيم اين علي بن سالم کوفي است.نظر استاد در سند حديث
نتيجه در بحث گذشته اين شد که به نظر ما اين روايت معتبر است و نميتوانيم از نظر سندي در اين روايت خدشه وارد کنيم.بحث دلالي روايت
اما مدلول روايت و فقه الحديث آن، اينکه امام صادق(ع) فرموده است: «ان اشد الناس عذاباً يوم القيامة رجل اقر نطفته في رحم يحرم عليه» شديد ترين مردم از نظر عذاب در روز قيامت، مردي است که نطفه خود را در رحمي قرار دهد که آن رحم بر او حرام است. اينجا را خوب دقت بفرماييد، در اين روايت ميخواهد زائد بر مسئله زنا و حرمت زنا، يک حکم ديگري را هم بيان کند که اگر مردي با زني زنا کرد اين حرام است، زنا مشمول اين اشد الناس عذاباً يوم القيامة نيست، بلکه اشد الناس عذاباً کسي است که نطفه خود را در رحم کسي قرار دهد که حرام بر او است.آنوقت اينجا يک فرض اين است که مردي با زني زنا کند و در همان حال زنا نطفه خود را در رحم اين زن قرار دهد. فرض دوم اين است که ما مسئله زنا و مقاربت را الغاء خصوصيت کنيم و بگوييم اين روايت ميگويد آنکه ملاک براي حرام است اين است که کسي نطفه خود را به هر طريقي بخواهد در رحم ديگري قرار دهد. اگر ما بتوانيم از اين روايت يک چنين الغاء خصوصيتي کنيم و بگوييم روايت براي زنا و مقاربت، خصوصيت و موضوعيتي قائل نيست، روايت فقط ملاک حرمت را قرار دادن نطفه در رحم اجنبيه ميداند، (در عرف به چيزي نطفه ميگويند که ماء مرد با تخمک زن تلقيح پيدا کرده باشد، اما در لغت، وقتي به کتاب مفردات راغب مراجعه کنيم ميگويد نطفة: الماء الصافي، اب زلال است و بعد دارد و يعبر بها عن ماء الرجل، خود ماء رجل را ميگويند نطفه، گاهي در بعضي از مقالات و نوشته ها نطفه را به تلقيح اين ماء و آن تخمک، معنا کرده اند، نه، اين معناي نطفه نيست، در لغت، نطفه به خود آن ماء مرد و مني اطلاق شده است - آيا ما از اين روايت ميتوانيم استفاده کنيم و بگوييم که ملاک براي حرمت مجرد اين است که نطفه اي در رحم زن اجنبيه قرار داده شود؟
اگر چنين چيزي را استفاده کرديم، در ما نحن فيه ميگوييم تلقيح مصنوعي حرام است چون نطفه در رحم ديگري قرار داده ميشود، اما اگر احتمال داديم که از روايت، خصوصيتي براي مقاربت استفاده ميکنيم، روايت، استقرار نطفه را در رحم اجنبيه در فرضي ميگويد که بين آنها مقاربت باشد، اينجا اين نکته روشن است که اگر مرد و زن اجنبيه با هم زنا کردند و مرد، ماء خود را در رحم او قرار داد اين بچه عنوان ولد الزنا را پيدا ميکند.
در آنجايي که مقاربتي نيست و فقط با ابزار و وسائل نطفه را ميگيرند و در رحم غير قرار ميدهند و زنايي وجود ندارد، و اگر هم گفتيم اين کار حرامي است، ممکن است بگوييم اين ولد عنوان ولد حرام را دارد، اما عنوان ولد الزنا را ندارد چون از راه زنا محقق نشده است. آيا ما از روايت يک ملاک کلي را ميفهميم؟ روايت ميگويد «استقرار النطفة في رحم يحرم عليه» اين مطلقاً حرام است، يعني چه از راه زنا باشد، چه مساحقه باشد و هر طريق ديگري که باشد.
اگر چنين چيزي استفاده کرديم ميشود گفت که تلقيح مصنوعي حرام است. اما اگر گفتيم که اينکه ميگويد رجلي که اقر نطفته، براي مقاربت و نزديکي و زنا موضوعيت وجود دارد يا لااقل احتمال خصوصيت داديم، همين احتمال کافي است، چون وقتي احتمال بدهيم که در اين روايت امام ميخواهد از نطفه اي که از راه زنا در رحم ديگري قرار ميگيرد بگويد أشدّ الناس عذاباً يوم القيامه است، اگر احتمالش را هم داديم و عرض کرديم که اگر از اين راه باشد ولد ميشود ولد الزنا، به نظر ما اين احتمال سبب ميشود که نتوانيم ملاک کلي را استنباط کنيم، و از آن طرف مناسبت حکم و موضوع هم همين اقتضاء را دارد.
توجه به سه مطلب در روايت
ما در اين روايت سه مطلب داريم يک مطلب اين است که براي مقاربت احتمال موضوعيت و خصوصيت ميدهيم، منشأ احتمالش هم يک امر عقلائي است که ولدي که از اين راه بدنيا ميآيد ولد الزنا ميشود. مطلب دوم اينکه مجرد اين که نطفه را در رحم يک زن اجنبيه قرار بدهند و آن مرد صاحب نطفه هم دخالت نداشته باشد، اين با اشدّ الناس عذاباً تناسبي ندارد، اشدّ الناس عذاباً اين است که مردي - نعوذ بالله - با زني زنا کند و ماء خود را در رحم او قرار دهد. مطلب سوم کلمه اقر است، در اينجايي که نطفه را ميگيرند بگوييم اگر مرد نطفه خود را با آمپولي تزريق کرد باز هم اقر، يعني خود مرد به طبيعت خودش اقر.نتيجه بحث
بنابر اين با توجه به اين سه نکته ما نميتوانيم از اين روايت استفاده کنيم که تلقيح مصنوعي حرام است.دقت در روايت
آقايان دقت کنيد که اگر روايت را ده بار بخوانيد باز هم کم است، بايد روايت را کلمه به کلمه دقت کنيد چون از امام معصوم و با دقت تمام مطرح شده است. مرحوم شيخ حر عاملي صاحب وسائل در ابواب نکاح محرَّم بابي دارد تحت عنوان «تحريم الانزال في فرج المرأة المحرمة» مراجعه کنيد، اين روايت را هم ببينيد. ما سند روايت را قبول کرديم اما گفتيم دلالت روايت تام نيست.اشکال به اطلاق روايت
اگر به بعضي از اين مقالات مراجعه کنيد خيلي در يک سطر يا دو سطر گفتند اين روايت اطلاق دارد، اقر يعني چه خودش اقر چه با دستگاه اقر، اما بايد گفت که با دستگاه که ديگر نميشود گفت اقر.
نظری ثبت نشده است .