موضوع: تلقیح مصنوعی
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۲/۱۰
شماره جلسه : ۱۱
چکیده درس
-
استدلال به آیه 23 سوره نساء و اشکالات وارده بر آن
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکيده بحث گذشته
تا به حال دو آيه از آيات شريفه را بيان کرديم ملاحظه فرموديد که ميتوانيم به ذيل آيه دوم که عبارت از آيه 5 سوره مومنون بود «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ» بر ما نحن فيه و بر مدعاي خودمان استدلال کنيم.استدلال به آيه 23 سوره نساء
دو آيه دیگر از آيات شريفه قرآن مطرح است يکي آيه 23 سوره نساء است: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ» اين آيه شريفه ميفرمايند گروهي از زنها بر انسان حرام است. استدلال به اين آيه شريفه بر مدعي اين است که در اين جا ميفرمايد «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ» نتيجه اين ميشود که بگوييم چه چيز حرام است؟ معنا ندارد ذات اين زن حرام باشد، تکليف به فعلي از افعال تعلق پيدا ميکند، پس بايد فعلي در تقدير باشد و چون در اينجا فعل معيني آورده نشده از باب حذف المتعلق يدل علي العموم بگوييم هر فعلي حرام است.در ما نحن فيه که ميگوييم نطفه مرد در رحم اجنبيه قرار داده شود، مقصود از اجنبيه يعني غير از زوجه که حليله انسان است، پس مادر و عمه و خاله اجنبيه هستند و در اين مدعي، غير از زوج و زوجه عنوان اجنبي و اجنبيه دارد و آيه ميگويد «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ» و يکي از افعالي که حرام است، قرار دادن نطفه در رحم اين مادر است. کساني که تمايل پيدا کردند به اينکه قرار دادن نطفه در رحم اجنبيه جايز است، فرقي بين اين نميگذارند که آن اجنبيه زن غير باشد يا نباشد، شوهردار باشد يا نباشد از محارم نسبي باشد يا نباشد.
يکي از جهاتي که مجتهد بايد در فتوا به آن توجه داشته باشد ابعاد فتوايي است که ميدهد، لازمه فتواي کساني که ميگويند تلقيح نطفه اجنبي به اجنبيه جايز است اين است که منحصر به اين نيست که نطفه مرد ناشناسي را در رحم زني قرار دهند که هيچ قرابتي با مرد ندارد، اين يک مصداق است و مصداق ديگرش مادر اين فرد است.
بحث توسعه دارد و تکرار ميکنم کسي که ميخواهد فتوا دهد به اين که قرار دادن نطفه اجنبي در رحم اجنبيه جايز است نميتواند بگويد منظور من از اجنبيه زني بوده است که هيچ ارتباطي با مرد نداشته، اما در رحم مادرش نه. ميگوييم چه فارقي وجود دارد؟ بالاخره مادر هم اجنبيه است و چه بسا حرمت او مؤکد هم باشد. اگر شما مسئله جواز را ميآوريد چه وجهي دارد که مادر و خواهر و عمه را جدا بياوريم؟ و اين افراد ملتزم به اين هم شده اند، کساني که ميگويند قرار دادن نطفه در رحم اجنبيه جايز است اين مصاديق را هم ميگويند ولو رحم مادر باشد، رحم خواهر و عمه و... باشد. کساني هم که ميگويند جايز نيست يکي از حرف هاي آنها اين است که اگر بخواهيم بگوييم جايز است انسان مسلمان نميتواند ملتزم به اين باشد که نطفه فرزندش را در رحم مادرش قرار دهند. من استدلالي به ذيل اين آيه که با توجه به آن روايت ها باشد نديدهام. در اين آيه سوره نساء حرمت عليکم امهاتکم گفتيم احکام تکليفيه به ذات تعلق پيدا نميکند و چون متعلق، محذوف است، حذف المتعلق يدل علي العموم، عموم که شد، يکي از مصاديق آن اين ميشود که قرار دادن نطفه در رحم مادر و عمه و خاله و.... حرام است.
اشکال در استدلال
يک اشکال در استدلال به اين آيه اين است که قبلا هم گفتيم که اگر از شما بپرسند که شما به عنوان يک طلبه محقق قبول داريد که حذف المتعلق يدل علي العموم؟ ميگوييد نه، اصلا اين از امور مشهوره اي است که لا اصل لها. ما آيه و روايتي و قاعده اي داريم؟ بله، گاهي اوقات حذف المتعلق به صورت موجبه جزئيه دلالت بر عموم دارد. در هر جايي که متعلق حذف شده است ما بايد از قرينه مناسبت حکم و موضوع بفهميم متعلق چيست؟ در اين آيه شريفه گروهي از زنان را بيان ميکند؛ مادر، دختر، خواهر، عمه، خاله، دختر برادر و خواهر، مادران رضاعي، خواهران رضاعي، مادر زن و ربيبه تا ميرسد به «ان تجمع بين اختيين» جمع بين دو خواهر، اينجا معلوم ميشود که مراد نکاح با اينها است و ازدواج با اينها حرام است، و اين قرينه مناسبت حکم و موضوع چنين اقتضايي را دارد.اشکال دوم به استدلال
اشکال دوم اين است که آياتي که قبل و بعد از اين آيه است ظهور خيلي روشني دارد که آيه راجع به نکاح است «و احل لکم ما وراء ذلکم أن تبتغوا باموالکم محسنين غير مصافحين» که دلالت بر نکاح دارد و آيات قبل و بعد همه قرينه ميشود بر اينکه مراد در اينجا نکاح است.استدلال به آيه 35 سوره احزاب
آخرين آيه، آيه 35 سوره احزاب است: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ... والْحافظين فُرُوجهُمْ والْحافظات»، اينجا برخي از کساني که در آيات الاحکام کار کرده اند، مثل جصاص در احکام القرآن در ج سوم ص 47 و ابن کثير در تفسير القرآن العظيم ج 3 ص 296 نظير همان حرفي را گفته اند که در «الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ....» گفتيم و عرض کردم شبيه آن در کلام شيخ طوسي در تبيان است. اينها ميگويند آيه اطلاقي دارد که ميگويد مرد و زن بايد فرج خود را از هر چيزي حفظ کنند الا آن چيزي که ما دليل بر مباح بودن آن داريم. دقت کنيد، آيه دلالت دارد مرد و زن بايد حفظ الفرج کنند مطلقا از هر چيزي، مگر آن چيزي که تصريح به اباحه او شده است. و تنها چيزي که تصريح به اباحه آن شده زوج و زوجه است.
در نتيجه اين که ما بگوييم مرد نطفه خود را در رحم غير قرار دهد يا زن اجازه دهد نطفه غير در رحم او قرار بگيرد در اطلاق آيه همين قرار ميگيرد.
اشکال استدلال به آيه
اگر رواياتي که ميگويند در قرآن مقصود از حفظ الفرج زنا است نبود، ميتوانستيم به اين آيه هم استدلال کنيم.نتيجه بررسي آيات و روايات
نتيجه اين ميشود که ما از روايات به هيچ وجه نتوانستيم استفاده کنيم و از چهار آيه قرآن که خوانديم فقط از ذيل آيه 5 سوره مومنون استفاده کرديم، «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ» که ميشود به آن استدلال کرد که اهداء جنين حرام است.بحث شبيه سازي
امروز چيزهايي درست شده به نام شبيه سازي، که ديگر نطفه مرد را نميگيرند، بلکه سلولي از سلول هاي پوستي و جسمي و به قول خودشان يک سلول هاي جنسي دارند و يک سلول هاي جسمي دارند که يک سلول از بدن اين مرد ميگيرند و اين را در رحم زن خودش يا رحم زن ديگري قرار ميدهند و درست بعدها مردي نود و هفت درصد شبيه همين مرد از نظر قد و شکل چهره و چشم و بدن و... بوجود ميآيد.آيا درست است يا نه؟ که بحث داغ امروز است، که علماي اهل سنت و کليسا و مراکز اخلاقي غرب و حکومتها تحريم کرده اند، اما بين علماي شيعه، سه يا چهار نظريه وجود دارد. خيلي از آنها ميگويند به عنوان اولي جايز است اما اگر مفسده داشته باشد نه. فرض کنيد سلولي از مرد 20 ساله اي را ميگيرند و 20 سال بعد، 20 مرد شبيه او متولد ميشوند و زندگي ميکنند بحثهاي زياد و جالبي دارد. در مورد رحم اجنبيه اش ميتوان به فمن ابتغاء وراء ذلک استدلال کرد، به ذيل و اطلاقي که در ذيل آيه وجود دارد.
بازگشت به بحث تلقيح
در مورد تلقيح در رحم اجنبيه من خيلي در ميان اين ادله دقت کردم بعضي دلالت آيات قرآن را تمام نميدانند و به يک روايت «من اقر نطفته في رحم يحرم عليه» تمسک کرده اند. بهترين دليل همين ذيل آيه شريفه 5 سوره مؤمنون است. يک دليل ديگر هم داريم که در جلسه بعد عرض ميکنيم.
نظری ثبت نشده است .