موضوع: تلقیح مصنوعی
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۲/۲
شماره جلسه : ۸
چکیده درس
-
بررسی روایات مفسر آیه 31 سوره نور
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکيدهاي از بحث آيه اول
در جواب اول از استدلال به آيه شريفه «يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»، عرض کرديم که اين استدلال روي اين مبنا است که ما بپذيريم «حذف المتعلق يدل علي العموم» که بگوييم متعلق حفظ در اينجا محذوف است و بايد فروج خود را از هر چيزي حفظ کنند، و يکي از آن چيزها اين است که نگذارند نطفه اجنبي در رحم آنها قرار بگيرد. عرض کرديم که اين قاعده اساسي ندارد و حذف المتعلق يدل علي العموم از مشهوراتي است که لا اصل لها. در هر موردي بايد ببينيم مناسبت حکم و موضوع چه چيز را اقتضا ميکند تا از راه اين قرينه، متعلق محذوف را پيدا کنيم.جواب دوم از استدلال به آيه
جواب دوم اين است که آيه شريفه که ميگويد «يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» به قرينه سياق، که قبل از آن ميگويد: «قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»، مقصود حفظ الفرج من الغير است، يعني در رابطه با غير بايد حفظ الفرج کنند و اين حفظ، نسبت به نگاه غير و مقاربت نامشروع غير عموميت دارد، و نبايد بگذارند که غير نسبت به اين فروج دسترسي پيدا کنند.
جواب سوم
جواب سوم: ما در ذيل اين آيه شريفه يک رواياتي داريم که دلالت بر اين دارد که در هر آيهاي در قرآن کلمه فرج آمده، مقصود زنا است إلا اين آيه که مقصود نگاه است. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ*قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» مقصود از فرج در اين آيه نگاه به فرج است و «يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» يعني نگاه ديگران به اين فرج.روايات مفسّر آيه
اين روايات در چهار کتاب آمده است، روايت اول: مرحوم صدوق در من لا يحضره الفقيه نقل کرده است «قال سئل الصادق(ع) عن قول الله عز و جل قل للمومنين...، فقال کل ما کان في کتاب الله تعالي من ذکر حفظ الفرج فهو من الزنا فانه للحفظ من عن ينظر اليه» که مراد از حفظ الفرج اين است که زن کاري کند که ديگري به فرج او نگاه نکند. اين روايت مرسله است. ما عرض کرديم که برخي علماء مثل شيخ بهائي و فاضل سبزواري در ذخيرة المعاد، و حتي مرحوم شيخ بهائي در کتاب الحبل المتين، به جماعتي از اصوليين نسبت ميدهد که گفته اند تمام مرسلات صدوق حجيت دارد. عرض کرديم خود شيخ بهائي طبق احصائي که کرده، من لا يحضره الفقيه 5600 يا 5900 روايت دارد که بيش از يک سوم آن مرسله است.
ما نميتوانيم مرسلات صدوق را کنار بگذاريم، و ادله اينهايي که گفته اند مرسلات صدوق اعتبار ندارد مناقشه دارد. و نتيجهاي که در آنجا گرفتيم اين شد که مرسلات صدوق که به صورت قال و قطعي ميگويد که امام صادق اين را فرموده، حجيت دارد، اين روايت هم همين طور است. حضرت فرموده «کل ما کان في کتاب الله تعالي»؛ اينجا اولا بعضي گفته اند ممکن است ادعا کنيم که اين آيه شريفه انصراف به زنا دارد «قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» حفظ الفرج به اين است که ديگري به فرج او تجاوز نکند و زنا نکند، بعد در اين مشکله واقع ميشوند که اگر در حفظ الفرج، زنا مراد است، زنا قرينه و منشا ميخواهد و دليلي پيدا نميکنند.
روايت دوّم
روايت دوم را کليني در کتاب کافي نقل کرده است به اسناد خودش «عن ابي عمرو الزبيري عن ابي عبدالله(ع) في حديث يذکر فيه ما فرض الله علي الجوارح قال»، آنچه که خداوند بر جوارح انسان واجب کرده، «و فرض علي البصر أن لا ينظر الي ما حرم الله عليه»، خدا بر چشم واجب کرده که به محرمات نگاه نکند، و أن يعرض عن ما نهي الله عنه مما لا يحل له و هو عمله و هو من الايمان، تا ميرسد به اين عبارت، «کل شيء في القرآن من حفظ الفرج فهو من الزنا الاّ هذه الآية يعني قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ و قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ» اينجا مقصود، نظر و نگاه است.روايت سوم
روايت ديگر که معتبره ابو بصير است «في تفسير علي بن ابراهيم عن ابي عبدالله(ع) کل آيه في القرآن من ذکر الفرج فهو الزنا الا هذه الآية» که مقصود نظر است. البته راجع به تفسير علي بن ابراهيم قمي بحث وجود دارد خود رجالي که در سند تفسير علي بن ابراهيم است اشکالي ندارند، آنهايي که اين تفسير را نقل کرده اند اشکالي ندارند، اما معروف است که اين کتاب را برخي شاگردانش جمع کرده اند که در کتب رجالي اسمي از آنها نيست.بررسي سه روايت
روايت کليني در کافي، بکر بن صالح رازي است که ضعيف است. اگر ما طبق آنچه که در نقد تفسير علي بن ابراهيم آمده، بگوييم که چه کسي جمع آوري کرده و بخواهيم مناقشه کنيم و در سند کافي هم بخاطر بکر بن صالح رازي مناقشه کنيم، اما روايت من لا يحضر مشکلي ندارد و براي ما کافي است. و نتيجه اين ميشود که در آيه «يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» مراد، نظر است بر طبق اين روايتي که خوانديم.اگر پذيرفتيم که آيه شريفه «يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» مربوط به نظر است، براي ما روشن است که به اولويت قطعيه زنا را هم شامل ميشود، يعني اگر خداوند امر ميکند که مومنات بايد از نگاه غير، حفظ الفرج کنند قطعاً زنا را هم به اولويت قطعيه شامل ميشود. پس اولويت قطعيه در مورد لمس و زنا مسلم است، امّا آيا ميتوانيم بگوييم ما نحن فيه هم که جعل نطفه غير در رحم است، به اولويت قطعيه حرام است؟ نميتوان چنين چيزي را استنباط کرد. نميتوانيم بگوييم اگر زن نطفه غير را در رحم خود قرار داد اين به اولويت قطعيه حرام ميشود.
نتيجه بررسي آيه اول
نتيجه اين شد که اين آيه اولي نميتواند دلالت بر مدعي داشته باشد، و ما سه جواب در مورد آيه داديم؛ يک: اينکه گفتيم حذف المتعلق يدل علي العموم باطل است و دليلي بر اين قاعده نداريم. دوم: گفتيم اصلا آيه مربوط به حفظ الفرج من الغير است و ربطي به اين مدعيٰ و ما نحن فيه ندارد. و سوم: گفتيم که اگر ما باشيم و رواياتي که در ذيل آيه آمده، استفاده ميشود که مراد از حفظ الفرج، مراد نظر و نگاه است. و گفتيم اگر مراد نظر باشد، لمس و مقاربت را به دلالت اولويت قطعيه و مفهوم موافقت ميفهميم، اما شامل مدعي نميشود.آيه دوم
آيه دوم: آيه 5 سوره مؤمنون است «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ* إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ* فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ». به صدر و ذيل اين آيه شريفه هم بر حرمت اين عمل استدلال کرده اند. مدعي اين است که آيا ميتوان نطفه اجنبي را در رحم اجنبيه قرار داد يا نه؟
۲۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۵۹
شخصي درباره آيه 31 سوره نور: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التّابِعينَ غَيْرِ أُولِي اْلإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَميعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»، اين شبهه را وارد کرده که «إلاّ» در «لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ...» «حصر حقيقي» است و نتيجه ميگيرد که «زن موظّف است در برابر عمو، دايي و شوهر دخترش حجاب بگيرد. حال با توجه به اينکه طبق فتواي جنابعالي، سه فرد فوق از محارم هستند و معلوم است که شما قطعا «إلاّ» را در آيه مذکوره «حصر اضافي» ميدانيد، لطفا عنايت فرموده با تخصّص فوق العادهاي که در ادبيات عرب داريد، به وسيله استدلال از قرآن، بفرماييد که چگونه «إلاّ» در آيه مذکور «حصر اضافي» است؟ ضمنا اينجانب با تحقيق در کتب تفسيري و فقهي، دليلي بر اثبات فتواي جنابعالي در حصر اضافي بودن «إلاّ» در آيه فوق الذکر نيافتهام.
پاسخ :
اينکه حصر در يک عبارت حصر حقيقي است يا اضافي، برهاني نيست، بلکه از مجموع قرائن استفاده ميشود. اما در مورد سؤال شما به محرميت هر سه نفر در آيه شريفه 23 سوره نساء اشاره شده است. اما محرميت مادر زن از آيه 23 سوره نساء که ميفرمايد «وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ» استفاده ميشود. همين مسأله روشن ميکند که حصر در آيه شريفه سوره نور، حقيقي نيست، و إلاّ استثناء ديگر ممکن نبود. اما محرميت عمو و دايي از «أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ» در آيه شريفه سوره نور استفاده ميشود.