موضوع: تلقیح مصنوعی
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۲/۱۶
شماره جلسه : ۱۵
چکیده درس
-
صورت سوم و چهارم و پنجم و ششم در تلقیح
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکيده بحث گذشته
عرض کرديم که مسئله تلقيح مصنوعي داراي انواعي است. تا به حال سه نوع از آن را بررسي کرديم، که تقريباً بررسي اين سه نوع، حکم بقيه انواع را هم تا حدي روشن ميکند. امّا اشاره اي به فروض ديگر آن هم داشته باشيم.بررسي صورت چهارم تلقيح
صورت چهارم در تلقيح مصنوعي اين است که ميان زوج و زوجه، نطفه زوج را با تخمک زوجه بگيرند و در خارج از رحم تلقيح کنند و بعد از تلقيح اين را در رحم زوجه قرار دهند. اين هم به حسب قواعد و ضوابطي که تا به حال ذکر شده است اشکالي ندارد. فقط اگر از جهت بعضي از مقارنات که مطلب کلي در همه صور است، اگر مستلزم لمس و نظر باشد، که بايد دکتر لمس و نظر کند اين حرام است، اما با قطع نظر از اين مقارنات و ملازمات، اينکه نطفه مرد را بگيرند و با تخمک زن در خارج و دستگاهي تلقيح کنند و بعد در داخل رحم همان زن قرار دهند، اين اشکالي ندارد.بررسي صورت پنجم تلقيح
اما صورت پنجم، همين صورت چهارم است، اما بعد از آن که نطفه و تخمک اين زن را تلقيح کردند، اين را بگذراند در داخل رحم زن ديگر، که آن زن، زوجه دوم اين مرد است. صورت سوم اين بود که دکتر، تخمک زني را در داخل رحم زن اين مرد قرار دهد و مرد با زن ارتباط برقرار کند و زن حامله شود، اما در صورت پنجم تخمک را از زن اين مرد ميگيرند و نطفه براي شوهر اين زن است و در خارج رحم با هم تلقيح ميکنند، بعد اين را در رحم زني که صاحب آن تخمک نيست ميگذارند.
بررسي صورت ششم تلقيح
و فرض و صورت ششم اين است که همين را در رحم زني بگذارند که اصلا زوجه براي اين مرد نيست.بررسي استدلال به روايات براي اين صور
وقتي به ادله نگاه ميکنيم يکسري روايات بود که برخي به آن استدلال کرده اند «من اقر نطفته في رحم يحرم عليه»، بعضي از روايات، في رحم يحرم عليه داشت که در صورت پنجم ميگوييم اين رحم يحرم عليه نيست.
با قطع نظر از اشکالاتي که به روايات داشتيم و بالاخره نتوانستيم از روايات حرمت تلقيح نطفه اجنبي در رحم اجنبيه را استفاده کنيم، اين الغاء خصوصيت به اين مقدار وجهي ندارد، که شارع بگويد که اگر در اثر ارتباط آميزشي فقط زن و شوهر با هم، تلقيحي محقق شد اين حلال است، چون نتيجه اين ميشود که اگر نطفه زوج و تخمک زوجه را بگيرند و در خارج تلقيح کنند اين حرام است و اين قابل التزام نيست و در اين فرض هيچ فقيهي نميتواند قائل به حرمت شود. بين زوج و زوجه هيچ گونه تلقيحي اشکالي ندارد و در اينجا کسانيکه به اين روايات استدلال ميکنند بگويند اين نطفه تلقيح شده را در رحم زن دوم اين مرد بگذارند و بگوييم که اين يحرم عليه نيست و اشکالي ندارد. اين يک نکته.
نکته ديگر: ادعاي انصراف
نکته ديگر اين است که ما از اين روايات نميتوانيم اين را استنباط کنيم که حتما آن چه که با اين نطفه تلقيح ميشود بايد تخمک خود اين رحم باشد. چون ممکن است کسي انصراف اين روايات را ادعا کند و بگويد اين روايات منصرف است به آنجايي که بايد از تخمک خود مهبل که رحم است با اين نطفه تلقيح شده باشد. چنين انصرافي به هيچ وجه وجود ندارد.
در بعضي از روايات اين نکته بود که عنوان رحم يحرم عليه دارد و عنوان ديگري در روايتي که از امام سوال کردند که زنا مهمتر است يا خمر و چرا حد آن 100 ضربه است و در اين 80 ضربه؟ حضرت فرمود در زنا 20 ضربه براي اين است که «لتضييعه النطفة لوضعها في غير موضع الذي امره الله عز و جل» اجمالش اين است که اين نطفه را نبايد در موضعي قرار دهد که خداوند امر به آن نکرده است. آيا اينجا که اين نطفه تلقيح ميشود و بعد در رحم زن ديگر قرار ميدهند، ميتوانيم بگوييم «في غير موضع الذي امره الله» غير اين موضع يعني حرام و اين رحم براي اين مرد حلال است؟ اگر ما باشيم و روايات يحرم عليه، کسي نميتواند بگويد که ما از اين روايات استفاده ميکنيم که بايد تخمک هم مربوط به اين رحم باشد. اگر ما باشيم و اين تعبير چطور؟
اشکال به انصراف
به نظر ميرسد که اين ادعاي انصراف وجهي ندارد و بين اين تعبير «في غير موضع الذي امره الله» با آن «في رحم يحرم عليه» به نظر ما هيچ فرقي از اين نظر وجود ندارد.پس کساني که حرمت تلقيح را روي روايات ميبرند، بايد اين نتيجه را بگيرند که رحم دوم «رحم يحرم عليه» و «في غير موضع الذي امره الله» نيست و نتيجه اين ميشود که اگر نطفه مرد و تخمک يک زنش را تلقيح کنند و در رحم زن ديگرش قرار دهند طبق اين بيان بايد حلال باشد و مانعي نداشته باشد.اما طبق آن مبنايي که ما بيان کرديم که راه حرمت را - بعد از بررسي مفصل - منحصر کرديم به ذيل آيه شريفه «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ»، و نيز عرض کرديم که يکي از مصاديق «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ» اين است که اگر زن اجازه دهد که تخمک هووي خودش را در رحم او قرار دهند، شارع راضي به اين نيست و ميخواهد فقط بين زوج و زوجه تلقيح برقرار باشد، براي اين زن، اين تخمک با تخمک زن اجنبيه، نسبت به اين زن (کاري به مرد نداريم) از اين نظر که هر دو ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ است فرقي وجود ندارد. لذا بايد روي اين بيان بگوييم که اين هم جايز نيست.
اشکال:
ان قلت: اگر نطفه مرد را با تخمک خود اين زن بگيرند و تا آخر در دستگاه پرورش دهند - البته تا به حال به اين حد نرسيده اند که جنين را تا زمان ولادت در دستگاه قرار دهند بالاخره تلقيح را در خارج انجام ميدهند و بعد اين تلقيح را بايد در رحم زني قرار دهند - اگر کسي بگويد که چه فرقي بين اين دو وجود دارد که نطفه مرد را با تخمک زنش تلقيح کنند اگر دستگاهي باشد و تا ولادت اين را حفظ کند و اين بچه متولد شود شما ميگوييد اين اشکال دارد؟جواب
ميگوييم نه چون ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ وجود ندارد لذا اشکالي وجود ندارد. اگر بگوييد چه فرقي ميکند که همين را در رحم زن دومش قرار دهند؟ ميگوييم اشکالش اين است که وقتي بخواهد در رحم زن دوم قرار بگيرد صدق ابتغيٰ وراء ذلک محقق ميشود. وقتي در خارج قرار ميدهند زن و مرد فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَنيستند، اما اگر اين زن اجازه دهد که اين نطفه را در رحم او قرار دهند اين ميشود فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَو اين حرام ميشود.استفاده ضابطه از آيه
به نظر ميرسد که آيه شريفه «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ» اطلاق وسيعي دارد و تمام اين موارد را شامل ميشود. آيه ميفرمايد «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ*إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ* فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ» اين آيه دست انسانها ضابطه ميدهد. اين غير فقط يک استثناء خورده و آن ازواج و ملک يمين است. اگر زني لوله رحم خود را ببندد تا ديگر حامله نشود يا زني دستگاهي در رحم خود قرار دهد تا ديگر حامله نشود از اين فمن ابتغيٰ نميتوان استفاده کرد.
سؤال
آنچه در آيه شريفه است حفظ من الغير است. سوال من اين است که اگر زني اجازه دارد تخمک ديگري در رحمش قرار گيرد يا تخمک ديگري با نطفه شوهرش تلقيح شود و در رحمش قرار داده شود آيا اينجا ميتوانيم بگوييم «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ».
نظری ثبت نشده است .