درس بعد

مكاسب محرمه/ تلقيح مصنوعي

درس قبل

مكاسب محرمه/ تلقيح مصنوعي

درس بعد

درس قبل

موضوع: تلقیح مصنوعی


تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۲/۳


شماره جلسه : ۹

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بیان استدلال به صدر آیه و ذیل آیه

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

بررسي آيه دوم

آيه دوم دال بر اين مدعي، آيه 5سوره مومنون است «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ*إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ*فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ»، اين آيه شريفه دو قسمت صدر و ذيل دارد، که در صدر آيه دو قسمت مستثنا منه و مستثنا و استثنا وارد شده است. به کدام قسمت از اين ايه شريفه مي‌‌توانيم بر اين مدعي استدلال کنيم؟ مدعي اين است که قرار دادن نطفه اجنبي در رحم اجنبي چه حکمي دارد؟ آيا مي‌‌توانيم حرمتش را مي‌‌توانيم از اين آيه استفاده کنيم يا نه؟


بيان استدلال به صدر آيه

قسمت اول آيه با قطع نظر از استثنائي که دارد مي‌‌فرمايد «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ» بيان استدلال به اين قسمت اين است که بگوييم: آيه مي‌‌فرمايد «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» تا اينجا که مي‌‌گويد؛ مؤمنين کساني اند که فروج خود را حفظ مي‌‌کنند (مردان مومن)، يعني اينکه زن اجنبيه به فروج آنها نگاه کند يا زن اجنبيه فروج آنها را لمس کند يا اينکه اين مرد با زن اجنبيه مقاربت نامشروع کند، آيه تمام اينها را خلاف ايمان مي‌‌داند.

بگوييم نظير آن حرفي که در «يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» بود، «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ» مي‌‌گويد مرد حفظ الفرج مي‌‌کند. از چه چيزي؟ متعلقش را ذکر نکرده و حذف المتعلق يدل علي العموم، در نتيجه از همه چيزها حفظ الفرج مي‌‌کند، يکي اين است که اجازه ندهد وحق ندارد اين مني خود را و ماء خود را در رحم اجنبيه قرار دهد، حفظ الفرج، نگاه، لمس و مقاربت را شامل مي‌‌شود و يک مصداق ديگرش اين است که حق ندارد ماء خود را ولو بوسيله ابزار در رحم ديگري قرار دهد.


بيان استدلال به ذيل آيه

ذيل آيه شريفه که دارد «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ» ذيل آيه شريفه هم مي‌‌شود استدلال کرد، منتهي در ذيل آيه شريفه نيازي به اين قاعده حذف المتعلق يدل علي العموم نداريم.

اگر فقيه بخواهد به صدر اين آيه مراجعه کند به قاعده حذف المتعلق يدل علي العموم نياز دارد، اما اگر بخواهيم به ذيل آيه مراجعه کنيم، «ذلک» اين است که مردان فروج خود را حفظ مي‌‌کنند مگر براي دو دسته؛ يکي زنهاي خود و ديگري کنيزهاي خود. «وراء ذلک» اطلاق و عموميت دارد، يعني اگر مردان براي غير از اين دو دسته فروج را حفظ نکردند مطلقا يعني يک مصداقش اين است که ماء خود را در رحم اجنبيه قرار دهند. که اين هم يک مصداق وراء ذلک است اينجا تجاوز کارند و از حد الهي تجاوز کرده اند.


فرق استدلال به صدر آيه با استدلال به ذيل آيه

ما براي استدلال به صدر آيه مي‌‌توانيم مراجعه کنيم به انضمام اين قاعده و ذيل آيه هم مي‌‌توانيم استدلال کنيم اما در استدلال به ذيل، نيازي به ضميمه کردن اين قاعده وجود ندارد.


استفاده قانون کلي از آيه

نکته اي که وجود دارد اين است که آيا مي‌‌توانيم از اين آيه استفاده کنيم که خداوند متعال مي‌‌خواهد قانون کلي راجع به فروج بيان کند؟ آيا از آيه مي‌‌توان استفاده کرد که در اسلام خداوند متعال يک قانوني براي فروج دارد و مي‌‌گويد فرج مرد فقط براي زن خودش و کنيز او حلال است و غير از اين هر چه باشد حرام است، در نتيجه از آيه شريفه حرمت محرمات متعددي را استفاده کنيم، بر طبق اين آيه، زنا، لواط، مساحقه، تفخيذ و استمناء حرام است، که حتي در بعضي از روايات استمناء از امام(ع) سوال شده است که از کجاي قرآن استفاده کرده ايد که استمناء حرام است؟

حضرت فرموده اند از اين آيه «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ» البته نکته ديگري وجود دارد که آيا اين آيه شامل زنها هم مي‌‌شود. و يکي از چيزهايي که حرام مي‌‌شود اين است که نطفه مرد در رحم اجنبيه قرار داده شود. يعني اگر ما گفتيم آيه قانوني را راجع به فروج بيان مي‌‌کند و مي‌‌گويد لازم نيست مرد از زن و کنيز خود حفظ الفرج کند اما ما وراء اين حرام است و عموميت دارد. نتيجه اش اين است که براي هر مورد اجازه شرعي مي‌‌خواهيم.


اصل اولي در مسأله

ما قبل از اينکه بحث آيات و روايات را مطرح کنيم گفتيم اگر به يک اصولي بگويند که در شبهه تحريميه، مثلاً نمي‌‌دانيم که قرار دادن نطفه در رحم اجنبيه حرام است يا نه؟ مي‌‌گويد همه اصوليين اصالة البرائه عقلي و نقلي را جاري مي‌‌کنند الا يک دسته از علما که اخباري ها هستند. اما اگر ما باشيم و اين آيه، آيه شريفه مي‌‌فرمايد در مورد فروج قانون اولي تحريم است الا در دو مورد؛ ملک يمين و ازواج، در غير اينها هر چه باشد حرام است.


بررسي استدلال به آيه

درست است که ما نسبت به آن بيان حذف المتعلق يدل علي العموم اشکال کرديم. اما ذيل آيه نيازي به ضميمه کردن اين قاعده حذف المتعلق ندارد، چون خودش اطلاق و عموم دارد، مي‌‌فرمايد «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ» و تمام اينها را شامل مي‌‌شود و نتيجه مي‌‌گيريم که قرار دادن در رحم اجنبيه جايز نيست.


بحث اشتراک تکاليف بين زن و مرد

اينجا دو بحث وجود دارد. يک بحث اين است که آيا بر اين مرد اجنبي جايز است از غير طريق زنا نطفه را در رحم اجنبيه قرار دهد يا نه؟ يعني اگر از مردي نطفه اي را گرفتند و در رحم اجنبيه قرار دادند اين مي‌‌شود فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ و مرد حفظ الفرج نکرده و حرام مرتکب شده؟ دوم اينکه زن هم حفظ الفرج نکرده، چون وقتي مي‌‌گوييم آيه از روي قاعده اشتراک تکاليف بين زن و مرد فرقي ندارد، زن هم بايد از غير شوهرش حفظ الفرج کند. اينجا اگر مرد خودش از غير طريق زنا نطفه را در رحم اجنبي قرار دهد بگوييم اين يک حرام و زن هم چون فرج خود را براي غير شوهرش قرار داده حرام دومي را مرتکب شده است.

پس کساني که مي‌‌خواهند بگويند تلقيح نطفه اجنبي بر اجنبيه حرام است بايد دو حرام را ملتزم شوند. آيه مي‌‌فرمايد «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ» قاعده اشتراک مي‌‌گويد زنها هم همينطور. آيه ديگري در سوره احزاب مي‌‌فرمايد «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» تا مي‌‌رسد به اينجا که مي‌‌فرمايد «والْحافظين فُرُوجهُمْ والْحافظات»، آيا ملتزم مي‌‌شوند به اينکه دو حرام مي‌‌شود، هم مرد مرتکب حرام مي‌‌شود هم زن؟ مي‌‌گويند وقتي مي‌‌گوييم تلقيح نطفه اجنبي به اجنبيه حرام است هر دو را شامل مي‌‌شود. اين نکته ديگري بود که بايد بگوييم آيه هم شامل مردها مي‌‌شود و هم شامل زنها.

اما اگر کسي قاعده اشتراک را قبول نکرد و گفت اين آيه مختص به رجال است، باز هم در استدلال ضرري وارد نمي‌‌کند چون اين بيان استدلال که عرض کردم آيه مي‌‌گويد مرد بايد فرج خود را بر غير زن و کنيز خود حفظ کند، يعني نبايد بگذارد اجنبيه به او نگاه کند و لمس کند و تمتع ببرد، مصداق ديگرش هم اين است که مرد نبايد بگذارد ماء او در رحم اجنبيه قرار بگيرد، لذا اگر کسي در قاعده اشتراک اشکال کرد و گفت اين آيه فقط اختصاص به رجال دارد از اين نظر ضربه اي به استدلال وارد نمي‌‌شود. در مقام استدلال هميشه - بر طبق نظر والد معظم خودمان که هميشه از اين روش وارد مي‌‌شوند - بايد محکم وارد شويم، يا بايد به صدر اين آيه مراجعه شود و يا به ذيل آن، و گفتيم در استدلال به اين آيه شريفه فرقي نمي‌‌کند که قاعده اشتراک را جاري کنيم يا نه يک چنين استدلالي هست.


نقد استدلال به آيه دوم

آيا استدلال به اين آيه تمام است يا نه؟ اولين اشکال نظير اشکالاتي است که در روايات وارد کرديم و گفتيم که اگر نطفه اين مرد را مرکزي بگيرد و در رحم زن اجنبيه قرار دهد صدق نمي‌‌کند که بگويد اقر، و اصلا استناد به آن مرد ندارد و چه بسا آن مرد خبر ندارد. اگر مردي نطفه اش در جايي ريخته شد و مرکزي آمد و آن را در رحم اجنبيه قرار داد اينجا نمي‌‌گويند که مرد حافظ فرج نبود. اگر ماء را مستقيما و از طريق مقاربت نامشروع در رحم زن قرار داد، نه به جهت اين که ماء در رحمش قرار گرفته بلکه به جهت مقاربت نامشروع مي‌‌گويند حفظ الفرج نکرده است، حتي در مقاربت نامشروع که مرد زنا کرد و مني خود را در رحم اجنبيه قرار داد مي‌‌گويند دو مخالفت با فرج و حفظ الفرج کرده است؛ يکي از جهت زنا و يکي از جهت اينکه مني را در رحم اجنبيه قرار داده است.

نه اينطور نيست و قرار دادن مني از مصاديق حفظ الفرج نيست و اگر از طريق زنا نبوده و از طريق وسائل بوده نمي‌‌گويند مرد حفظ الفرج نکرده. اينجا براي استدلال بايد سراغ زن برويم و اگر کسي گفت قاعده اشتراک را قبول داريم و اين آيه شامل مردان و زنان است و زن بايد حفظ الفرج کند مگر نسبت به شوهر خود، اينجا عيبي ندارد اگر زني اجازه داد ماء مرد اجنبي در رحم او قرار بگيرد اينجا ما مي‌‌توانيم بپذيريم که زن حفظ الفرج نکرده و عرف هم مساعد با اين است. اگر ما باشيم و قاعده اشتراک و اين آيه هم مشترک باشد مي‌‌توان گفت که زن حفظ الفرج نکرده، امّا مرد خلافي مرتکب نشده است.


نقد تفسير آيه با روايات

اما همه اين حرفها با قطع نظر از روايات وارده است. ما ديروز روايتي را خوانديم که هر کجا در قرآن حفظ الفرج آمده باشد مقصود زنا است الا آيه 31 سوره نور که مي‌‌فرمايد «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ...» و قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»، روايت معتبر وارد شده بود که مقصود از حفظ الفرج در آيه سوره نور نگاه است، اما در جاهاي ديگر مقصود زنا است. در اين آيه شريفه ما مي‌‌توانيم بگوييم اشکال دوم اين است که در اين آيه شريفه اولا قرينه داخليه داريم و خود اين استثنا که مي‌‌فرمايد «إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ» يا بر ازواج يا بر آنهايي که ملک يمين هستند، ارتباط مرد با زوجهاي خودش فقط مقاربت و لمس است و آيه در مورد مقاربت است و «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ» يعني اگر مقاربت غير مشروع انجام دهد، و آيه خودش قرينه داخلي دارد که مراد زنا است.

اگر آيه هم نباشد در روايت وارد شده که هر کجا مقاربت وارد شود مقصود زنا است الا آن آيه در سوره نور. فقط باقي مي‌‌ماند يک روايت که مجالي نشد آن را پيدا کنم، اگر در جايي از «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ» استفاده شده باشد براي حرمت استمناء، درست است که «الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ» براي زنا است، اما «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ» همه را شامل مي‌‌شود زنا و لواط و استمناء و... همه را شامل مي‌‌شود، اگر اينها را شامل شد و اشتراک را در اين آيه قائل شديم مي‌‌توانيم بگوييم اگر زن مني ديگري را در رحم خود قرار داد مي‌‌شود «ابتغيٰ وراء ذلک».

برچسب ها :

تلقیح مصنوعی مکاسب محرمه تلقیح مصنوعی بین غیر زوج و زوجه آیات مقابل جواز تلقیح مصنوعی بین غیر زوج و زوجه عدم دلالت بر عموم با حذف متعلق حکم استفاده قانون کلی برای فروج از آیه فمن ابتغی وراء ذلک دلالت آیه فمن ابتغی وراء ذلک بر حرمت تلقیح مصنوعی بین غیر زوج و زوجه قاعده اشتراک تکالیف بین زن و مرد اشکال حرمت تلقیح مصنوعی بین غیر زوج و زوجه برای مرد عدم حرمت اهدا نطفه برای تلقیح مصنوعی

نظری ثبت نشده است .