موضوع: صلاة المسافر (9)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۱/۲/۷
شماره جلسه : ۲۰۶
چکیده درس
-
خلاصه مباحث گذشته
-
عدم شمول روایت عیص بن القاسم نسبت به عالم عامد
-
بیان اول: کلام مرحوم برجرودی(ره)
-
بیان دوم: کلام مرحوم محقق خوئی (ره)
-
جمعبندی بحث
-
انصراف صحیحه زراره از خارج وقت
-
نکاتی در رابطه با راهپیمایی روز قدس
دیگر جلسات
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۶
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۸
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۵
-
جلسه ۲۲۶
-
جلسه ۲۲۷
-
جلسه ۲۲۸
-
جلسه ۲۲۹
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
خلاصه مباحث گذشته
در مورد شخصی که در موضع قصر نماز را تمام بخواند فروعی مانند علم، جهل، نسیان و غفلت وجود داشت که در مورد جهل، جهل نسبت به اصل حکم و خصوصیات و در مورد نسیان، ناسی حکم و موضوع مطرح بود.عمده استدلال در این فروع حول محور چهار روایت است: الف- صحیحه حلبی که امام (عليهالسلام) در آن میفرماید: اگر کسی به جای نماز قصر نماز را تمام خواند باید مطلقاً اعاده نماید و لذا شامل تمامی صور مذکور میشود.
بزرگانی مانند مرحوم خوئی (ره) فرمودند: اگر ما باشیم و این روایت هر کسی در موضع قصر نماز را تمام خواند باید اعاده نماید و تفاتی میان صورت جهل، نسیان، علم و غفلت وجود ندارد.
ب- روایت ابوبصیر که موضوع آن نسیان است و امام (عليهالسلام) در پاسخ راوی میفرمایند: اگر در وقت متوجه شد باید إعاده نماید اما اگر در خارج وقت بود قضاء لازم نیست.
در مورد متعلق نسیان در روایت بعید نیست ادعای انصراف نموده و بگوئیم متعلق نسیان موضوع میّباشد؛ یعنی این شخص عالم به حکم بوده و آنرا فراموش نکرده و میداند در هشت فرسخ نماز قصر است اما در عین حال موضوع را فراموش کردهاست. طبق این بیان و پذیرش ادعای انصراف، نسیان در موضوع، از اطلاق روایت حلبی خارج خواهد شد. لذا اگر شخصی موضوع را فراموش نمود در وقت باید إعاده نماید اما در خارج وقت إعاده لازم نیست.
در مقابل اگر ادعای انصراف را نپذیرفته و بگوئیم مراد نسیان به صورت مطلق چه در حکم و چه در موضوع است، نسیان به صورت مطلق از اطلاق روایت حلبی خارج میشود.
ج- روایت زراره و محمد بن مسلم که در آن میان صورت علم و جهل تفصیل داده شدهاست.
د- روایت عیص بن القاسم نیز سوال به صورت کلی است و مسئله نسیان در آن مطرح نشدهاست اما گفتیم به قرینه روایت ابو بصیر، روایت مذکور نیز باید حمل بر مورد نسیان در موضوع یا اعم از موضوع و حکم شود، لذا این دو روایت یکی هستند و حکم هم این است که در وقت إعاده نموده و در خارج وقت قضا لازم نیست.
طبق این بیان روایت مذکور با روایت زاره و محمد بن مسلم تعارضی ندارد چون یک قسمت از روایت مذکور مربوط به عالم و قسمت دیگر مربوط به جاهل بوده و ارتباطی به ناسی ندارد. مگر اینکه بگوئیم قسمت اول که امام (عليهالسلام) میفرماید: «إِنْ كَانَ قُرِئَتْ عَلَيْهِ آيَةُ التَّقْصِيرِ» شامل ناسی و غیر ناسی میشود.
عدم شمول روایت عیص بن القاسم نسبت به عالم عامد
بیان اول: کلام مرحوم برجرودی(ره)
بیان دوم: کلام مرحوم محقق خوئی (ره)
در ادامه میفرماید: «لا أنّه إذا أراد أن يعيد فان كان الوقت باقياً أعاد و إلّا فلا، كي تشمل صورة العمد.» به نظر ما این عبارت ارتباطی به مدعای ایشان نداشته و ظاهراً سهو قلمی صورت گرفتهاست.
سپس میفرماید: «و مرجع ذلك إلى أنّ شرطية التقصير ذكرية...مورد هذه الصحيحة ما إذا كان الإتمام مستنداً إلى اعتقاد المشروعية ثمّ انكشف الخلاف إمّا في الوقت أو في خارجه، فلا تشمل العالم العامد قطعاً.»[2] یعنی شرطیت تقصیر ذُکری است چرا که بین وقت و خارج وقت تفصیل داده شده و میفرماید: اگر در وقت متوجه شدی إعاده کن و اگر در خارج وقت متوجه شد شرطیت مذکور منتفی است.
پس مورد صحیحه جایی است که شخص اعتقاد به مشروعیت اتمام داشته و فکر میکرده اگر نماز را تمام بخواند صحیح است –جاهل مرکب- لذا در سفر تمام خوانده و بعد متوجه شدهاست که نباید نماز را به صورت تمام میخواندهاست.
البته ایشان بیانی در مورد صحیحه زراره و محمد بن مسلم دارند که طبق آن ذُکری بودن شرطیت تقصیر از این روایت استفاده نمودهاند.
هر چند بیان مرحوم بروجردی (ره) برای اثبات عدم شمول روایت عیص بن القاسم نسبت به مورد عالم عامد تام بود اما به نظر ما بیان ایشان در این بحث تام نبوده و از لحاظ عرفی قرینیت ندارد چرا که کشف خلاف در وقت و خارج وقت نمیتواند قرینه بر آن باشد.
ظاهراً مراد ایشان از ذیل عبارت شخصی است که عالماً و عامداً نماز را تمام خواندهاست و قصد إعاده نیز ندارد و امام (عليهالسلام) درصدد بیان حکم برای شخصی هستند که وقتی متوجه اشتباه خود شدهاست قصد دارد إعاده نماید.
جمعبندی بحث
اما اگر روایت عیص بن القاسم شامل عالم عامد نشده و تنها جاهل و ناسی در بر بگیرد، در مورد جهل با صحیحه زراره نسبت عام و خاص مطلق داشته و تعارض وجود دارد چرا که صحیحه زراره میگوید: جاهل مطلقاً إعاده نیاز ندارد اما روایت عیص میگوید: هر چند در وقت إعاده لازم است اما در خارج وقت إعاده لازم نیست لذا باید مقید آن شود.
به بیان دیگر صحیحه حلبی اطلاق بسیار گستردهای دارد که طبق آن باید در تمام فروض نماز إعاده شود. اما در اینکه چه نسبتی میان روایت عیص بن القاسم و روایت زراره وجود دارد بحث وجود دارد. اگر بگوئیم روایت عیص شامل عالم عامد نیز میشود نسبت عام و خاص من وجه است یعنی روایت عیص میگوید عالم اگر در وقت متوجه شد إعاده کند و اگر خارج وقت متوجه شد إعاده لازم نیست. در مقابل روایت زراره میگوید: برای عالم مطلقا إعاده لازم است.
به تعبیر دیگر صحیحه زاره هر چند نسبت به علم خاص است اما نسبت به إعاده داخل و خارج وقت عام است. در مقابل صحیح عیص هر چند نسبت به إعاده خاص است اما نسبت به علم و جهل عام است.
اما اگر بگوئیم روایت عیص شامل عالم عامد نیز میشود، نسبت روایت مذکور و روایت زراره عام و خاص من وجه است به این جهت که روایت عیص از جهت کشف خلاف در خارج و داخل وقت خاص و از جهت علم و جهل عام است. اما روایت زراره از جهت علم، خاص اما از جهت کشف خلاف در خارج و داخل وقت عام است.
لذا مشخص میشود اینکه مرحوم عمّانی (ره) برخلاف مشهور میفرماید: اگر کسی جاهل به اصل وجوب تقصیر باشد مطلقاً باید إعاده نماید طبق همین مبنا است؛ یعنی روایت زراره میگوید: جاهل در داخل وقت إعاده نمیخواهد اما روایت عیص میگوید: جاهل داخل وقت إعاده میخواهد.
پس از وقوع تعارض و با فرض اینکه مرجحی در کار نباشد هر دو ساقط میشوند و باید به عمومات «کل زیادة مبطلٌ» یا «المسافر یقصر» و حتی به قاعده اولیه که میگوید: مأتی به با مأمور به مطابقت ندارد پس امتثال محقق نشدهاست، رجوع نمود. لذا باید داخل یا خارج وقت نماز را به صورت قصر مجدداً بخواند.
انصراف صحیحه زراره از خارج وقت
در مقام تعلیل میفرماید: « فإنّه المقصود بالذات، و المعطوف إليه النظر، و المنسبق إلى الذهن في مقام تعلّق الحكم بنفي الإعادة أو بثبوتها.» یعنی زمانیکه بحث از وجوب یا عدم إعاده مطرح میشود آنچه به ذهن انسباق دارد، در مورد وقت است. اما نسبت به خارج وقت چنین مطلبی به ذهن متبادر نمیشود چرا که قضاء امری تبعی، فرعی، ثانوی جنبی است و مقصود بالاصالة و بالذات وقت است.[3]
به نظر ما تعلیل مذکور صحیح نیست و بیان ایشان همان مطلبی است که مشهور در مورد روایت زراره دارند؛ یعنی اگر شخص عالم و عامد بود مطلقاً چه خارج و چه داخل وقت باید إعاده نماید اما اگر جاهل بود نیازی به إعاده ندارد مطلقاً.
ضمن اینکه شاید کسی بگوید گاهی اوقات یک معنای مجازی مشهور نیز متبادر به ذهن میشود اما اشکال این است که در مسئله محل بحث اطلاق وجود دارد و تبادر مربوط به جایی است که قصد داریم موضوع له لفظ را متوجه شویم. در حالیکه ما در مقام وضع و به دنبال کشف مفهوم نیستیم. در مسئله محل بحث اصالة الاطلاق میگوید: چه در وقت کشف خلاف شود و چه بعد از وقت.
نکاتی در رابطه با راهپیمایی روز قدس
باید دانست که دشمنی اسرائیل با دنیای اسلام و حتی مسیحیت است. تصویری از یکی از موزههای صهیونیستها در فضای مجازی منتشر شدهاست که مسلمانی در حال سجده و بر روی او یک مسیحی نشسته و روی شانههای آن فرد مسیحی یک یهودی ایستادهاست.
البته طرف صحبت ما یهودیان نیست چرا که بسیاری از آنها با روش و منش اسرائیل مخالفت دارند. مطلب این است که یک گروه افراطی در دنیای یهود به نام صهیونیست پیدا شدهاست کما اینکه در میان مسلمانان گروه افراطی وهابیت وجود دارد و جزء مبانی فکری آنها این است که غیر از ما هیچ انسان دیگری آدم محسوب نمیشود لذا به آنها نژاد پرست میگویند. اینها میگویند: زمانیمیرسد که یکی از ما ظهور کند و سایر ادیان اعم از مسلمان و مسیحی بردهی ما خواهند شد و در حال حرکت به سمت این هدف هستند.
پس تنها مشکل ما با اسرائیل این نیست که به عنوان بخشی از جنایاتشان یک سرزمین را اشغال نموده و عده زیادی را آورده کرده و به قتل رساندهاند.
کسی که تعبیر «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ»[4] باور داشته باشد نمیتواند در مقابل دادخواهی فلسطینیان ساکت نشسته و بگوید ما در این طرف دنیائیم و به ما ارتباطی ندارد. هدف اصلی اسرائیل از بین بردن اسلام و حتی مسیحیت است. هدف این است که تفوق و ولایتی بر تمام ادیان داشته باشند. باید به برخی که نسبت به ولایت فقیه با این همه ادله محکم اشکال میکنند گفت بروید ببینید اینها چه ادعاهایی دارند. از همین زمان محاسبه کردهاند که اگر موعودشان ظهور کند به هر یهودی 2800 برده میرسد.
یکی دیگر از مشکلات این است که دشمنترین افراد با انقلاب اسلامی ما اسرائیلیها هستند. حتی در برخی موارد اگر زمینههای ارتباط در حد معقولی میان ایران و آمریکا پیش آمده اینها مخالفت کردهاند. در حال حاضر بزرگترین مشکل و سنگ اصلی بر سر راه برجام مخالفتهای اسرائیلیها است. ما اگر هیچ دلیلی برای روز قدس نداشته باشیم صرف مخالف این رژیم خونخوار، کودککش، آدمکش و نژاد پرست با انقلاب ما کافی است.
ما باید نسبت به این مسئله که جزء مسائل اساسی دنیا اسلام حساسیت داشته و در مورد آن مسامحه به خرج ندهیم. یک مقدار بی توجهی خدایی ناکرده سبب میشود که اسرائیل به اهداف خود نزدیک شود که در این صورت مسجد، حسینه و مسلمانی باقی نخواهد ماند.
خطر اسرائیل همانگونه که مرحوم امام (ره) فرمود مانند غده سرطانی در پیکره بشریت است. اینها بسیار خطرناک هستند لذا باید به روز قدس اهمیت داده و هر کس تا حد توان خود باید در راهپیمایی روز قدس شرکت نموده و مخالفت خود را با این رژیم اعلام نماید.
به نظر من تردیدی در عبادت بودن آن وجود ندارد. مرحوم والد ما (ره) مقید بودند در چند راهپیمایی شرکت داشته باشند. یکی در راهپیمایی روز 22 بهمن یکی در راهپیمایی و دستهجات حضرت زهرا در روز شهادت آن حضرت یکی هم در راهپیمایی روز قدس. به این راهپیمایی توجه داشته باشیم و به دیگران بگوئیم و نگذاریم این تبلیغات سوء در ما اثر داشته باشد.
وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ
[1]. «و ربما يدّعى انصراف الرواية إلى خصوص الناس للموضوع «3»، فلو سلّم ذلك فهو، و إلّا فتحمل بسبب ترك الاستفصال على العموم. نعم لا يبعد دعوى انصرافها عن العالم العامد، إذ يبعد جدا إتمام المسافر عمدا مع علمه بتعيّن القصر عليه و التفاته إلى ذلك.» البدر الزاهر في صلاة الجمعة و المسافر، ص338.
[2]. «و لكنّه كما ترى، فإنّ صحيحة العيص غير شاملة للعامد بوجه، بل ناظرة إلى التفصيل بين الانكشاف في الوقت و الانكشاف خارجه، و أنّه تجب الإعادة في الأوّل دون الثاني، لا أنّه إذا أراد أن يعيد فان كان الوقت باقياً أعاد و إلّا فلا، كي تشمل صورة العمد.و مرجع ذلك إلى أنّ شرطية التقصير ذكرية كما هو الحال في بعض الأجزاء و الشرائط و أنّها خاصّة بحال الالتفات إليها في الوقت، و بدونه لا شرطية له بل العمل صحيح حتّى واقعاً، و لأجله لا تجب الإعادة.فهي ناظرة إلى التفصيل من حيث الصحّة و الفساد باعتبار الانكشاف في الوقت و خارجه، و أجنبية عن مسألة القضاء، لعدم تحقّق الفوات واقعاً، و لذا لو فرضنا أنّه انكشف له في الوقت و تنجّز عليه التكليف ثمّ ترك القصر اختياراً أو بغير الاختيار فإنّه لا إشكال في وجوب القضاء حينئذ، لأنّه ترك ما تنجّز عليه في الوقت، و لا تكون هذه الصحيحة نافية له.و على الجملة: مورد هذه الصحيحة ما إذا كان الإتمام مستنداً إلى اعتقاد المشروعية ثمّ انكشف الخلاف إمّا في الوقت أو في خارجه، فلا تشمل العالم العامد قطعاً، بل هو خارج عنها رأساً، فلا تكون معارضة لصحيحة زرارة، و لا مقيّدة لصحيح الحلبي، فيبقى إطلاق الإعادة فيهما الشامل للوقت و خارجه على حاله.» موسوعة الإمام الخوئي، ج، ص: 359 و 360.
[3]. موسوعة الإمام الخوئي، ج، ص360 و 361.
[4]. «عَنْهُ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ اَلْخَطَّابِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَمِّهِ عَاصِمٍ اَلْكُوزِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ: مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ.» الکافي، ج۲، ص۱۶۴.
نظری ثبت نشده است .