موضوع: صلاة المسافر (9)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۱/۲/۱۰
شماره جلسه : ۲۰۸
چکیده درس
-
خلاصه مباحث گذشته
-
کلام مرحوم حکیم(ره)
-
بررسی کلام مرحوم حکیم(ره)
-
کلام مرحوم محقق خوئی(ره)
دیگر جلسات
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۶
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۸
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۵
-
جلسه ۲۲۶
-
جلسه ۲۲۷
-
جلسه ۲۲۸
-
جلسه ۲۲۹
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
خلاصه مباحث گذشته
در مسئله محل بحث عمده جمع میان روایات موجود است و باید راه روشنی که برای فقیه اطمینانآورد باشد مورد بررسی قرار بگیرد. کلام مرحوم بروجردی (ره) و نتیجه کلام ایشان بیان شد.کلام مرحوم حکیم(ره)
ایشان در ادامه میفرماید: به صورت کلی دو راه جمع وجود دارد که برای هر کدام صوری قابل فرض است و باید آنها را مورد بررسی قرار داد تا به نتیجه برسیم:
راه اول: در یکی تصرف نموده و اطلاق دیگری را باقی بگذاریم: این صورت در کلام مرحوم بروجردی (ره) نیز ذکر شده بود. این راه دو فرض دارد:
فرض اول: در صحیحه عیص تصرف نموده و بگوئیم إعاده در وقت مربوط به عالم و عدم إعاده در خارج وقت مربوط به جاهل است.
فرض دوم: در صحیحه زراره تصرف نموده و بگوئیم فقره اول که میگوید إعاده لازم است مربوط به وقت و فقره دوم که میگوید إعاده لازم نیست مربوط به خارج وقت است.
ایشان میفرماید: بطلان این دو راه واضح است چرا که اگر اطلاق روایت عیص باقی بماند و در روایت زراره تصرف نمائیم در نتیجه با صریح روایت زراره که تفصیل میان علم و جهل و ملاکیت آنها است و ملاک نبودن داخل و خارج وقت سازگار نیست.
این اشکال به صورت دیگر نیز وارد است یعنی اگر با صحیحه زراره در صحیحه عیص تصرف نموده و بگوئیم إعاده در وقت مربوط به جایی است که عالم باشد و عدم إعاده در خارج وقت مربوط به جایی است که جاهل باشد اشکال این است که با تفصیل ذکر شده در صحیحه تنافی دارد چرا که علم و جهل نیز در آن داخل میشود.
راه دوم: در هر دو تصرف نموده و آنها را حمل بر خلاف ظاهر نمائیم: طبق این راه سه فرض وجود دارد که دو فرض آن به دو فرضی که در راه سابق ذکر شد باز میگردد.
فرض اول: صحیحه زراره و مسئله إعاده و عدم إعاده را حمل بر خارج وقت نمائیم اما در داخل وقت مطلقاً إعاده لازم است. صحیحه عیص را نیز حمل بر خصوص جاهل نموده و بگوئیم حکم جاهل تفصیل بین وقت و خارج وقت است اما عالم مطلقاً باید إعاده نماید.
فرض دوم: صحیحه عیص که بین وقت و خارج وقت تفاوت گذاشتهاست را فقط بر عالم حمل نمائیم. اما قسمت اول صحیحه زراره که مربوط به عالم است را اختصاص به وقت داده و اطلاق قسمت دوم که مربوط به جاهل است را به حال خود باقی بگذاریم؛ یعنی جاهل مطلقاً نباید إعاده نماید اما عالم باید إعاده نماید. ایشان میفرماید: این فرض بازگشت به فرض دوم از راه اول دارد.
فرض سوم: صحیحه عیص را بر خصوص جاهل حمل نموده لذا باید در مورد آن تفصیل بین داخل و خارج قائل شویم. اما ذیل صحیحه زراره که مربوط به جاهل است را مقید به خارج وقت نموده و اطلاق صدر را به حال خود باقی بگذاریم.
ایشان در ادامه میفرماید: تمام این احتمالات پنجگانه خلاف ظاهر است. اما اگر صحیحه عیص یعنی إعاده در وقت و عدم قضا در خارج را حمل بر خصوص عالم ناسی نموده و صدر صحیحه زراره را مربوط به عالم غیر ناسی و ذیل آنرا مربوط به جاهل به اصل حکم بدانیم، اولاً صدر و ذیل روایت زراره به حال خود باقی است و تنها یک تصرف در روایت عیص مرتکب شدهایم اما طبق راههای دیگر تصرفات متعددی باید مرتکب شد.
ثانیاً راه مذکور یعنی اختصاص روایت عیص به ناسی چهار شاهد و قرینه نیز دارد: الف- اگر عالم غیر ناسی در موضع قصر نماز را تمام خواند، مسلماً باید إعاده نماید چون وی امتثال ننمودهاست و امری مطابق با قاعده است، لذا نیازی به بیان توسط شارع ندارد.
ب- طبق این فرض عالم عامد، جاهل به خصوصیات و جاهل به موضوع مطلقاً باید إعاده نمایند. اما ناسی، در وقت إعاده نموده و در خارج وقت قضا نیاز ندارد لذا عموماتی مانند «إقض ما فات» به قوت خود باقی خواهند ماند. اما اگر گفتیم روایت عیص عمومیت داشته و شامل جاهل به خصوصیات، جاهل به موضوع و ناسی نیز میشود لازم میآید که عمومات مذکور تخصیص بیشتری بخورد.
ج- در صحیحه عیص تعبیر «رَجُلٍ صَلَّى وَ هُوَ مُسَافِرٌ فَأَتَمَّ الصَّلَاةَ» وجود دارد و مشخص میکند روایت مذکور مربوط به ناسی است به این بیان که «فَأَتَمَّ» ظهور در این دارد که بنای شخص مذکور از ابتدا بر عدم اتمام بودهاست اما در عین حال ناسیاً نماز را تمام خواندهاست، لذا اتمام عارضی میّباشد.
د- اجماع وجود دارد که عالم غیر ناسی، عالم عامد، عالمی که اصل حکم را میداند اما جاهل به خصوصیات است و عالمی که جهل به موضوع دارد مطلقاً باید إعاده نماید.
در نتیجه ایشان مانند مرحوم سید (ره) میفرماید: افرادی که باید مطلقاً –چه در وقت و چه در خارج وقت- إعاده نمایند عبارتند از: الف- عالم عامد که البته نیازی به بیان حکم آن در روایات نیست. ب- عالم به اصل حکم اما جاهل به خصوصیات ج- عالم به اصل حکم اما جاهل به موضوع.
اما جاهل به اصل حکم طبق ذیل روایت زراره نه در وقت و نه در خارج وقت نباید إعاده نماید. در ناسی نیز باید میان داخل و خارج وقت قائل به تفصیل شد.[1]
بررسی کلام مرحوم حکیم(ره)
البته در تعبیر «فَأَتَمَّ الصَّلَاةَ» این مناقشه وجود دارد که در روایت حلبی نیز تعبیر «رجل سافر فصلی تماماً» ذکر شدهاست که تفاوتی میان این دو وجود ندارد لذا این قرینه ظاهراً صحیح نیست.
کلام مرحوم محقق خوئی(ره)
توضیح مطلب اینکه ایشان میفرماید: صحیحه حلبی مطلق است و در آن سوال شدهاست که «رجل سافر فصلی تماماً» امام (عليهالسلام) در پاسخ میفرماید: «أَعِدْ.» طبق این روایت در تمام فروض اعم از علم، جهل و نسیان باید قائل به إعاده در وقت و خارج وقت شویم.
اما صحیحه حلبی با سه مخصص مواجه است: الف- روایت ابوبصیر: به سبب آن ناسی خارج میشود. ب- روایت عیص بن القاسم: به سبب آن باید بگوئیم حکم جاهل به خصوصیات، جاهل به موضوع و ناسی تفصیل است.
در مورد عالم عامد میفرماید: قرینهای وجود دارد که روایت مذکور شامل این شخص نیست؛ کما اینکه مرحوم بروجردی (ره) قرینه استبعاد را ذکر نموده و فرمود: کسی که در مقام امتثال خدای تبارک و تعالی است و میداند وظیفهاش قصر است امکان ندارد عالماً عامداً نماز را به صورت تمام بخواند.
مرحوم خوئی (ره) نیز در مباحث گذشته فرمود: صحیحه عیص بن القاسم ناظر به کشف خلاف در وقت و خارج وقت است لذا شامل عالم عامد نمیشود. به نظر ما قرینه مذکور، دلالتی بر عدم شمول روایت نسبت به عالم عامد ندارد و شاید سهو قلمی از مقرر صورت گرفته باشد.[2]
اما در این بحث شاهد دیگری را مطرح نمودهاند که به نظر ما صحیح میباشد. ایشان میفرماید: مسئله إعاده در جایی است که شخص نسبت به صحت یا فساد عمل شک داشته باشد؛ در حالیکه عالم عامد میداند نمازش فاسد است و اطاعات خدای متعال را انجام ندادهاست. کما اینکه اگر تکلیف متوجه شخصی باشد معنا ندارد به امام (عليهالسلام) عرض کند که من تکلیف را انجام ندادهام آیا باید امتثال نمایم یا خیر؟!
پس تنها موردی تحت صحیحه عیص بن القاسم باقی میماند جاهل به خصوصیات، جاهل به موضوع و ناسی است لذا اینها مقیّد صحیحه حلبی میشوند.
ج- صحیحه زراره: طبق این روایت که میگوید: جهل به حکم مطلقاً نیاز به إعاده ندارد، مقید یا مخصص صحیحه حلبی میشود. در نتیجه مرحوم خوئی (ره) برخلاف مرحوم سید (ره) در عروه میفرماید: عالم عامد باید مطلقا إعاده نماید. جاهل به اصل حکم مطلقاً إعاده ندارد. جاهل به خصوصیات، جاهل به موضوع و ناسی تحت روایت عیص باقی میماند لذا اگر در وقت کشف خلاف شد إعاده لازم است اما اگر در خارج وقت کشف خلاف شد قضا لازم نیست.
ایشان بیان دیگری نیز داشته و میفرماید: از صحیحه زراره استفاده میشود که مسئله قصر عنوان ذُکری دارد؛ یعنی صحیحه زراره میگوید: جاهل به اصل حکم اگر نماز را تمام خواند در وقت و خارج وقت إعاده ندارد پس جاهل به اصل حکم واقعاً مکلف به قصر نیست بلکه به حسب واقع مخیر بین قصر و اتمام است به این قرینه که اگر این شخص غافلاً نماز را قصر خواند هیچ کس نمیگوید نمازش باطل است.
شاید مقصودشان این است که صدر روایت زراره مربوط به علم به اصل حکم است لذا شامل جاهل به خصوصیات و امثال آن نیست.
وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ
[1]. «مرجع هذا الحمل إلى الحمل الثاني. و إما بأن يحمل الثاني على الجاهل، فيلزم تقييد ذيل الأول بحمل نفي الإعادة فيه على الجاهل في خارج الوقت، و يبقى صدره على إطلاقه في وجوب الإعادة على العالم في الوقت و خارجه. و مرجع هذا الحمل إلى الحمل الأول.ثمَّ إنه لما كان حمل وجوب الإعادة و نفيه على خارج الوقت بعيداً في الصحيح الأول، من جهة أن التعرض لحكم خارج الوقت دون داخله خلاف الأولى، و من جهة أن استعمال لفظ الإعادة في القضاء دون الأداء خلاف الشائع، يتعين التصرف بحمل الأول على داخل الوقت، و الثاني على خصوص العالم، و مقتضاه عدم وجوب القضاء على العالم.و يحتمل الجمع بحمل الصحيح الثاني على خصوص العالم الناسي، فيجب القضاء فيما عداه من أقسام العالم. و لعله أولى من غيره من أنواع الجمع، إذ لا يلزم عليه إلا تصرف واحد في الصحيح الثاني، للعلم بتخصيص وجوب الإعادة على العالم بغير الناسي. و كذا تخصيص عموم قضاء الفائت بغير الناسي، بخلاف غيره من أنواع الجمع، فان التصرف فيه متعدد.مضافاً إلى أنه أوفق بإطلاق قضاء الفائت. و إلى إمكان المناقشة في دلالة الصحيح، بأنقوله: «فأتم الصلاة»ظاهر في أن الإتمام لم يكن مقصوداً من أول الأمر، و إنما طرأ من جهة النسيان. و إلى أن الإجماعات الدالة على وجوب القضاء على العالم غير الناسي مانعة من حمل وجوب الإعادة في الصحيح على خصوص الوقت. و قد عرفت أن حمله على خارج الوقت بعيد أيضاً. فلا بد من ارتكاب الجمع المذكور، فإنه لا يلزم منه مخالفة لشيء من ذلك.» مستمسك العروة الوثقى، ج، ص: 161.
در حالیکه ولو نوشتن تقریرات مرحوم برجرودی بسیار مشکل بودهاست چرا که مرحوم والد ما نقل میکردند ایشان یک مطلب در روزهای متفاوت با بیانهای مختلف ذکر میکردند اما مقرر باید سعی داشت که با دقت تمام هر بیان را به صورت صحیح بنویسد.
مرحوم والد ما میفرمود: من در سر جلسه درس اصلاً مطلبی یادداشت نمیکردم. شب که به منزل میآمدم تقریر سه درسی –فقه مرحوم بروجردی و فقه و اصول مرحوم امام خمینی- که رفته بودم را مینوشتم.
نظری ثبت نشده است .