موضوع: صلاة المسافر (9)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۱/۲/۱۹
شماره جلسه : ۲۱۰
چکیده درس
-
خلاصه مباحث گذشته
-
مسئله دوم
-
فرض اول: عالم عامد
-
فرض دوم: جاهل به اصل حکم
-
ادله فرض دوم
-
فرض سوم: جاهل به خصوصیات
-
فرض چهارم: جاهل به موضوع
-
اقوال در فرض سوم و چهارم
-
دلیل قول به بطلان
دیگر جلسات
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۶
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۸
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۵
-
جلسه ۲۲۶
-
جلسه ۲۲۷
-
جلسه ۲۲۸
-
جلسه ۲۲۹
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
خلاصه مباحث گذشته
کتاب صلاة مسافر سه بخش است: الفـ شرائط هشتگانه قصر بـ قواطع سهگانه سفر جـ احکام مسافر. بر حسب آنچه در تحریر الوسیلة مرحوم امام خمینی (ره) ذکر شدهاست یازده فرع در احکام مسافر وجود دارد که تا اینجا یک فرع را مورد بررسی قرار دادیم.مسئله دوم
فرض اول: عالم عامد
برخی یک احتمال ضعیفی دادهاند که شاید این فرض مشمول روایاتی شود که میگوید در خارج وقت قضا نداشته باشد که این احتمال رد شد.
در بحث صوم نیز این مسئله مطرح است یعنی اگر شخصی بداند در سفر بر مسافر روزه صحیح نیست اما در عین حال عمداً روزه گرفت، روزهاش باطل بوده و هیچ اثری ندارد.
فرض دوم: جاهل به اصل حکم
در بحث صوم نیز ایشان در مورد شخصی که آیه «فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ»[2] به گوش وی نخورده و لذا نمیداند در سفر نباید روزه گرفت اما روزه ماه مبارک رمضان را در سفر انجام داد، میفرماید: حکم این روزه مانند مسئله نماز است؛ یعنی روزه صحیح بوده و نیاز به إعاده ندارد.
البته مطرح شد که جاهل قاصر و مقصر در مسئله حکم تکلیفی و عقوبت دخالت دارد اما در حکم وضعی دخیل نیست و در هر دو صورت إعاده و قضا ندارد. ضمن اینکه امام (عليهالسلام) در این روایت میان جاهل قاصر و مقصر تفکیک ننمودهاند لذا اطلاق داشته و شامل هر دو میشود.
یکی از مسائلی که مشهور در اصول مطرح نمودهاند اشتراک تکلیف میان عالم و جاهل است. در ادامه تنها دو مورد به جهت وجود روایات از این قاعده استثناء شدهاست: الف ـ اتمام در موضع قصر: یعنی اگر شخصی جاهل به اصل حکم بود و به جای نماز قصر تمام خواند حکم واقعی وی تمام است و به قول مرحوم خوئی (ره) حکم واقعی وی تخییر بین قصر و اتمام است. ب ـ جهر و اخفات.
در روایات از امام (عليهمالسلام) سوال شدهاست که اگر شخصی در سفر نماز را تمام خوانده وظیفهاش چیست؟ امام (عليهمالسلام) نیز با توجه به قرائت و تفسیر آیه تقصیر و عدم آن، در مورد این شخص قائل به تفصیل شدهاند. به نظر ما اصل قاعده اشتراک بین عالم و جاهل مورد پذیرش نیست و یکی از ادله مبنای مذکور حدیث رفع است که دال بر عدم اشتراک میباشد.
ادله فرض دوم
حدیث اول: صحیحه عبدالرحمن از امام صادق(عليهالسلام): وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليهالسلام)قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ فِي السَّفَرِ فَقَالَ إِنْ كَانَ لَمْ يَبْلُغْهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ قَدْ أَجْزَأَ عَنْهُ الصَّوْمُ.[3]
شخصی در ماه مبارک رمضان و در سفر روزه گرفتهاست. یک احتمال این است که امام (عليهالسلام) در پاسخ میفرمایند: اگر به او رسیدهاست که پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) از این روزه نهی نموده و مثلاً فرمودهاست «لاصیام فی السفر» باید قضا نماید. احتمال دیگر این است که بگوئیم مراد خواندن آیه «فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ»[4] باشد چرا که در ضمن آن نهی از روزه گرفتن در سفر وجود دارد ولو انسان توانایی گرفتن روزه را داشته باشد. مراد از «بَلَغَه» هم «عَلِمه» است.
حدیث دوم: روایت حلبی از امام صادق(عليهالسلام): وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي شُعْبَةَ يَعْنِي عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ عَلِيٍّ الْحَلَبِيَّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليهالسلام) رَجُلٌ صَامَ فِي السَّفَرِ فَقَالَ إِنْ كَانَ بَلَغَهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ ذَلِكَ فَعَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ بَلَغَهُ فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ.
حدیث سوم: صحیحه عیص بن القاسم: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليهالسلام) قَالَ: مَنْ صَامَ فِي السَّفَرِ بِجَهَالَةٍ لَمْ يَقْضِهِ.[5]
هر کس در سفر از روی جهالت روز گرفت نیاز به قضا ندارد یعنی صحیح است و حکم واقعی این شخص همین روزه در سفر میباشد.
حدیث چهارم: صحیحه لیث مرادی: وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ لَيْثٍ الْمُرَادِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليهالسلام)قَالَ: إِذَا سَافَرَ الرَّجُلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ أَفْطَرَ وَ إِنْ صَامَهُ بِجَهَالَةٍ لَمْ يَقْضِهِ.[6]
با توجه به روایات مذکور خصوصاً صحیحه عیص بن القاسم که تعبیر «بِجَهَالَةٍ» در آن وجود دارد باید بگوئیم مسلماً شامل جهل به اصل حکم میَشود؛ یعنی درصدد بیان این ضابطه کلی است که اگر شخصی در سفر از روی جهالت روزه گرفت نیاز به قضا ندارد.
فرض سوم: جاهل به خصوصیات
در مورد نماز این مثال ذکر شد که شخص میداند اگر چهار فرسخ برود و برگردد یا هشت فرسخ را طی نمود باید نماز را قصر بخواند اما در عین حال نمیداند اگر چهار فرسخ رفت و همان روز برگشت باید نماز را تمام بخواند یا خیر که او نماز را به اشتباه تمام میخواند. برای این فرض در مورد روزه چند مثال ذکر شدهاست:
مثال اول: در مورد کثیر السفر میگویند: اگر این شخص به وطن خود رسید یا نیت اقامت ده روز داشت کثیر السفر بودن وی از بین میرود لذا بعد ازآن و در سفر اول نماز او قصر است. مرحوم صاحب جواهر (ره) در مورد روزه میفرماید: اگر شخصی عالم به اصل حکم یعنی عدم وجوب روزه در سفر بود اما جاهل به این مسئله باشد که ماندن در وطن یا نیت اقامت ده روز سبب از بین رفتن عنوان کثیر السفر میشود لذا بعد از خروج از وطن به این خیال که هنوز کثیر السفر است روزه را میگیرد.
مثال دوم: سفر شخصی سفر معصیت است که در این صورت نماز تمام و روزه صحیح است. اگر در ادامه قصد اطاعت نموده اما جاهل به این مسئله است که اگر در اثناء سفر معصیت قصد اطاعت نمود باید نماز را شکسته خوانده و روز باطل اما در عین حال روزه را میگیرد.[7]
مثال سوم: مرحوم خوئی (ره) نیز این مثال را زدهاست که شخص میداند روزه باطل است اما خیال میکند بطلان اختصاص به سفرهای طولانی دارد که مشتمل بر سختی و مشکل باشند.[8]
فرض چهارم: جاهل به موضوع
اقوال در فرض سوم و چهارم
دلیل قول به بطلان
در باب نماز قرینهای وجود داشت که طبق آن میگفتیم مراد از روایات جهل به اصل حکم است. قرینه این بود که محور در روایات آیه قصر است و آیه مذکور تنها در مقام بیان اصل وجود قصر بوده و نظری به خصوصیات نداشت، لذا تعبیر «لم یعلم» را حمل بر اصل حکم نمودیم.
اما اولاً در این روایات خصوصاً روایت عیص بن القاسم که درآن تعبیر «بِجَهَالَةٍ» وجود داشت شاید بگوئیم که اطلاق داشته و شامل جهل به اصل حکم، جهل به خصوصیات و جهل به موضوع شود.
ثانیاً در سایر روایات آیه مطرح نشده بلکه محور نهی رسول اکرم (صلياللهعليهوآله) است و شاید مراد، روایت «لیس مِنَ الْبِرِّ الصِّیامُ فی السَّفَرِ» باشد.
وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ
[1]. تحرير الوسيلة، ج، ص: 263.
[2]. بقره، 184.
[3]. وسائل الشيعة، ج10، ص: 179.
[4]. بقره، 184.
[5]. وسائل الشيعة، ج10، ص: 180.
[6]. وسائل الشيعة، ج10، ص: 180.
[7]. «كمن جهل انقطاع كثرة السفر بإقامة العشرة فأتم، أو انقطاع سفر المعصية بقصد الطاعة في أثنائه أو نحو ذلك» جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج، ص: 345.
[8]. «كمن تخيّل أنّ السقوط خاص بالأسفار البعيدة المشتملة على التعب و المشقّة دون القريبة، و لا سيما إذا كانت بوسيلة مريحة كالباخرة و الطائرة و نحوهما.» موسوعة الإمام الخوئي، ج، ص: 369.
[9]. «كمن تخيّل أنّ السقوط خاص بالأسفار البعيدة المشتملة على التعب و المشقّة دون القريبة، و لا سيما إذا كانت بوسيلة مريحة كالباخرة و الطائرة و نحوهما.» موسوعة الإمام الخوئي، ج، ص: 369.
نظری ثبت نشده است .