موضوع: ماده و صیغه امر
تاریخ جلسه : ۱۴۰۳/۱/۲۷
شماره جلسه : ۷۶
-
خلاصۀ بحث گذشته
-
امر بین الامرین؛ راهی میان جبر و تفویض
-
عقل و ضرورت راه سوم
-
جایگاه روایات در تأیید این حکم عقلی
-
مقایسهی دیدگاه امام خمینی و آیتالله خویی دربارهی امر بین الامرین
-
روایات مرتبط با امر بین الامرین
-
صحیحه یونس بن عبدالرحمن از صادقین (علیهما السلام)
-
روایت حریز از امام صادق (ع)
-
روایت حسن بن علی بن وشا از امام رضا (ع)
-
جمعبندی و تحلیل روایات
-
سنجش دو دیدگاه با توجه روایات
-
دیدگاه امام خمینی
-
فصل في بيان المذهب الحقّ
-
نظریه استقلال و ربطی بودن موجودات
-
نقش فاعلهای امکانی در جهان
-
نتیجه نهایی دیدگاه امام خمینی
-
استناد دوگانهی فعل؛ نه جبر، نه تفویض
-
برهان اصلی امام خمینی (ره) بر امر بین الامرین
-
استناد به آیات قرآن بر امر بین الامرین
-
حقیقت امر بین الامرین و توارد دو اراده
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
فیلسوفان و متکلمان شیعه، پس از نقد و رد نظریه جبریون و تفویضگرایان، بر این باورند که باید راه سومی وجود داشته باشد. به بیان عقلی، اگر هر دو نظریه جبر و تفویض مردود باشند، باید مسیری میانهای وجود داشته باشد که از اشکالات آن دو نظریه مبرا باشد.
مشکل جبر: این نظریه عدالت الهی را زیر سؤال میبرد، زیرا اگر انسان در انجام گناهان مجبور باشد و با این حال مجازات شود، این برخلاف عدالت خداوند خواهد بود.
پیش از ورود به بررسی دیدگاه این دو متفکر، لازم است به برخی از روایات کلیدی در این زمینه اشاره کنیم تا روشن شود که این نظریه چگونه از دل تعالیم معصومین (ع) استخراج شده است.. در کتاب التوحید کافی، باب الجبر و القدر و الامر بین الامرین، روایات متعددی درباره این مسئله نقل شده است. مرحوم آیتالله خویی (ره) نیز در محاضرات بسیاری از این احادیث را آوردهاند.
صحیحه یونس بن عبدالرحمن از صادقین (علیهما السلام)
یکی از روایات مهم در این زمینه، صحیحه یونس بن عبدالرحمن است که از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است:
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ، قَالَا: «إِنَّ اللَّهَ أَرْحَمُ بِخَلْقِهِ مِنْ أَنْ يُجْبِرَ خَلْقَهُ عَلَى الذُّنُوبِ، ثُمَّ يُعَذِّبَهُمْ عَلَيْهَا، وَ اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرِيدَ أَمْراً؛ فَلَا يَكُونَ». قَالَ: فَسُئِلَا عَلَيْهِمَا السَّلَامُ: هَلْ بَيْنَ الْجَبْرِ وَ الْقَدَرِ مَنْزِلَةٌ ثَالِثَةٌ؟ قَالَا: «نَعَمْ، أَوْسَعُ مِمَّا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ».[2]
امام در این حدیث میفرماید: خداوند از آن رحیمتر است که بندگان خود را بر گناه مجبور کند و سپس آنان را به سبب آن مجازات نماید. از سوی دیگر، خداوند از آن بالاتر و مقتدرتر است که چیزی را اراده کند، اما آن اراده محقق نشود. یونس بن عبدالرحمن در ادامه میپرسد: "آیا میان جبر و قدر، منزلهی سومی وجود دارد؟" امامان (ع) پاسخ میدهند: "بله، این منزلهی سوم از فاصلهی میان آسمان و زمین وسیعتر است". تعبیر «أوسَعُ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ» در چندین روایت دیگر نیز تکرار شده است که نشان از اهمیت و عمق فوقالعاده این مسئله دارد. در عبارت «أوسَعُ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ» دو احتمال وجود دارد:
1- نشاندهندهی عمق و پیچیدگی مسئله: یعنی فهم دقیق این موضوع به سادگی امکانپذیر نیست و محتاج تدبر و تحلیل عمیق فلسفی و کلامی است.
2- نشاندهندهی گسترهی معارف مرتبط با این موضوع: یعنی این مسئله دارای ابعاد معرفتی فراوانی است و فهم دقیق آن، کلیدی برای حل بسیاری از دیگر مسائل الهیاتی و فلسفی خواهد بود.
به نظر میرسد که احتمال دوم بر احتمال اول رجحان دارد، چراکه این نظریه در حل مسائل متعددی از جمله عدل الهی، اختیار انسان، فلسفه ثواب و عقاب و مسئله اراده الهی نقش تعیینکنندهای دارد.
روایت حریز از امام صادق (ع)
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ بُطَّةَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى الْجُهَنِيِّ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ النَّاسَ فِي الْقَدَرِ عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ رَجُلٌ يَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْبَرَ النَّاسَ عَلَى الْمَعَاصِي فَهَذَا قَدْ ظَلَمَ اللَّهَ فِي حُكْمِهِ فَهُوَ كَافِرٌ وَ رَجُلٌ يَزْعُمُ أَنَّ الْأَمْرَ مُفَوَّضٌ إِلَيْهِمْ فَهَذَا قَدْ أَوْهَن اللَّهَ فِي سُلْطَانِهِ فَهُوَ كَافِرٌ وَ رَجُلٌ يَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ كَلَّفَ الْعِبَادَ مَا يُطِيقُونَ وَ لَمْ يُكَلِّفْهُمْ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ إِذَا أَحْسَنَ حَمِدَ اللَّهَ وَ إِذَا أَسَاءَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ فَهَذَا مُسْلِمٌ بَالِغٌ.[3]
امام صادق (ع) در روایتی که حریز از ایشان نقل کرده است، مردم را در مسئله قدر به سه گروه تقسیم میکنند:
1- گروه جبریه: یعنی کسی که گمان کند خداوند مردم را بر گناه مجبور کرده است، ظلمی به خدا روا داشته و کافر محسوب میشود.
2- گروه تفویضیون: یعنی کسی که بگوید خداوند تمام امور را به بندگانش واگذار کرده و دیگر هیچ نقشی در آن ندارد، اقتدار و سلطنت الهی را خدشهدار کرده و کافر است.
3- پیروان امر بین الامرین: یعنی کسی که معتقد باشد خداوند بندگانش را به اندازه توانشان مکلف کرده است، اگر نیکی کنند، خدا را شکر میکنند و اگر بدی کنند، طلب استغفار مینمایند، این شخص یک مسلمانِ بالغ در عقیده است.
در این روایت، "بالغ" به معنای بالغ در تکلیف نیست، بلکه به معنای "کسی که به عقیده صحیح و بالغانه رسیده است".
روایت حسن بن علی بن وشا از امام رضا (ع)
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ: عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: سَأَلْتُهُ، فَقُلْتُ: اللَّهُ فَوَّضَ الْأَمْرَ إِلَى الْعِبَادِ؟ قَالَ: «اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ ذلِكَ». قُلْتُ: فَجَبَرَهُمْ عَلَى الْمَعَاصِي؟ قَالَ: «اللَّهُ أَعْدَلُ وَ أَحْكَمُ مِنْ ذلِكَ». قَالَ: ثُمَّ قَالَ: «قَالَ اللَّهُ: يَا ابْنَ آدَمَ، أَنَا أَوْلى بِحَسَنَاتِكَ مِنْكَ، وَ أَنْتَ أَوْلى بِسَيِّئَاتِكَ مِنِّي؛ عَمِلْتَ الْمَعَاصِيَ بِقُوَّتِيَ الَّتِي جَعَلْتُهَا فِيكَ».[4]
هر دو روایت، جبر و تفویض را به شدت رد میکنند و نظریهای بینابین را اثبات مینمایند. روایت امام صادق (ع) تأکید دارد که کسی که جبر را بپذیرد، به عدالت الهی ظلم کرده و کافر است، و کسی که تفویض را بپذیرد، سلطنت خدا را خدشهدار کرده و او نیز کافر محسوب میشود. روایت امام رضا (ع) نشان میدهد که حسنات، تحت توفیق و اراده الهی هستند، اما سیئات ناشی از سوء اختیار انساناند، اگرچه قدرت انجام آنها را خداوند عطا کرده است.
این روایات با دیدگاه فلسفی امام خمینی (ره) درباره نفس و اراده هماهنگ هستند. امام خمینی (ره) میفرمایند: نفس حقیقتی مجرد است و افعالش را به نحو فاعلیت بالتجلی صادر میکند. ارادهی انسان معلول ارادهی دیگری نیست، بلکه خود نفس خالق اراده است. در عین اینکه افعال انسان در قلمرو مشیت الهی قرار دارد، اما این مشیت به معنای تحمیل جبر نیست، بلکه خداوند قدرت خلق و اختیار را به انسان عطا کرده است. انسان مختار است، اما در عین حال، اختیار او در دایره مشیت الهی قرار دارد. آیتالله خویی (ره) نیز از منظر کلامی، نظریه امر بین الامرین را تبیین میکنند و معتقدند که افعال انسان در عین اختیار، در محدوده قدرت و اراده خداوند قرار دارند.
مرحوم آیتالله خویی (ره) در رسالهای (که برخی از شاگردانش تقریر کردهاند) احتمالات مختلف درباره امر بین الامرین را بررسی کرده و در نهایت به این نتیجه میرسد که معنای موردنظر روایات، نظریهای مشخص و دقیق در باب افعال انسانی است. طبق نظر ایشان، امر بین الامرین به این معناست که انسان در عین آنکه مختار است، افعالش تحت اراده و مشیت الهی قرار دارد، اما این حکومت اراده الهی بر افعال انسان، به گونهای نیست که موجب سلب اختیار او شود.
امام خمینی (ره) در رساله طلب و اراده، پس از رد نظریههای جبر و تفویض، از "مذهب حق" یاد میکنند که همان امر بین الامرین یا المنزلة بین المنزلتین است. امام خمینی (ره) در تبیین نظریه امر بین الامرین، با نگاهی فلسفی، آن را بر اساس اصل ربطی بودن وجود ممکنات توضیح میدهند. ایشان میفرماید:
فصل في بيان المذهب الحقّ
وهو الأمر بين الأمرين والمنزلة بين المنزلتين، وفيه طرق:
منها: أنّه بعد ما علم أنّ التفويض وهو استقلال الممكن في الإيجاد والفاعلية، والجبر وهو سلب التأثير عن الموجود ومزاولته تعالى للأفعال والآثار مباشرة وبلا وسط، مستحيلان، اتّضح سبيل الأمر بين الأمرين وهو كون الموجودات الإمكانية مؤثّرات لكن لا بالاستقلال، وفيها الفاعلية والعلّية والتأثير لكن من غير استقلال واستبداد. وليس في دار التحقّق فاعل مستقلّ سوى اللّٰه تعالى.
وسائر الموجودات كما أنّها موجودات لا بالاستقلال بل روابط محضة ووجودها عين الفقر والتعلّق ومحض الربط والفاقة تكون في الصفات والآثار والأفعال كذلك. فمع أنّها ذات صفات وآثار وأفعال لم تكن مستقلّات في شيء منها كما تقدّم برهانه[5].
فمن عرف حقيقة كون الممكن ربطاً محضاً عرف أنّ فعله مع كونه فعله فعل اللّٰه سبحانه. فالعالم بما أنّه ربط صرف وتعلّق محض ظهور قدرة اللّٰه وإرادته وعلمه وفعله، وهذا عين المنزلة بين المنزلتين والأمر بين الأمرين.
امام خمینی (ره) در تبیین نظریه امر بین الامرین، به نکتهای بسیار مهم اشاره دارند و میفرمایند: هیچ فعلی را نمیتوان صرفاً به خداوند یا صرفاً به انسان نسبت داد. اگر بگوییم فقط به خداوند مستند است، این همان جبر خواهد بود. اگر بگوییم فقط به انسان مستند است، این همان تفویض خواهد بود. اما حقیقت این است که فعل هم به خدا و هم به انسان مستند است.
عالم، از کوچکترین تا بزرگترین اجزا، ظهور و تجلی قدرت و اراده الهی است. خورشید، آسمانها، زمین، کهکشانها و هر آنچه در عالم است، مظهر فعل خداوند است. انسان نیز مظهر فعل خداوند است. افعال انسان هم مظهر فعل خداوند هستند. بنابراین، نباید میان خلق آسمانها و زمین و اعمال انسان تفکیک قائل شد. برخی تصور میکنند که آفرینش عالم به خداوند مربوط است، اما اعمال انسان مستقل از خداوند است. امام خمینی (ره) این تفکیک را غلط میدانند و تأکید دارند که هر آنچه غیر از خداست، عین الربط به خداوند است، حتی افعال انسان.
اساس این برهان بر این اصل استوار است که "ما سوی الله عین الربط به خداوند است". یعنی همهی ممکنات، از جمله افعال انسان، حقیقتی جز وابستگی به خداوند ندارند. نباید تصور کرد که خداوند یک موجود است و عالم نیز یک موجود دیگر است که با خدا ارتباط دارد. بلکه عالم و هر آنچه در آن است، حقیقتی غیر از ربط و تعلق به خداوند ندارد. امام خمینی (ره) تصریح میکنند که این اصل، دلیل عقلی امر بین الامرین است.
اگر بگوییم عالم عین الربط به خداوند است، چگونه میتوان افعال انسان را از این قاعده مستثنی کرد؟ پس همانطور که آسمانها و زمین مظهر قدرت الهیاند، افعال انسان نیز مظهر قدرت، علم و اراده خداوند هستند. همه چیز فعل خداست؛ اما نه به معنای جبر. همه چیز اراده خداوند است، اما در عین حال، ما فاعل مختاریم. قدرت ما، قدرت خداست. علم ما، علم خداست. اراده ما، اراده خداست.
بنابراین، فعل ما دو استناد دارد:
1- به ما نسبت داده میشود، چون ما فاعل مختار هستیم.
2- به خداوند نسبت داده میشود، چون حقیقت ما و افعال ما، عین الربط به خداوند است.
یکی از آیات کلیدی که در این بحث مورد استناد قرار میگیرد آیهی «وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَیٰ»[9] است. این آیه دقیقاً همان حقیقتی را بیان میکند که امام خمینی (ره) در بحث امر بین الامرین مطرح میکنند. رمی (پرتاب تیر) به پیامبر نسبت داده شده است (اختیار انسانی). در عین حال، به خداوند نیز نسبت داده شده است (ربط به مشیت الهی). یعنی فعل، در عین اینکه فعل انسان است، فعل خدا نیز هست. آیهی دیگر: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ»[10] است.
مسئلهای که ممکن است مطرح شود این است که آیا دو اراده در تحقق یک فعل دخالت دارند؟ امام خمینی (ره) پاسخ میدهند که خیر، "توارد علّتین بر معلول واحد" محال است. بلکه حقیقت این است که مشیت انسان، تجلی و ظهور مشیت الهی است، یعنی مشیت انسان و مشیت خداوند در طول هم قرار دارند، نه در عرض هم. مشیت انسان، تجلی مشیت الهی است، نه اینکه دو مشیت جداگانه بر یک فعل تأثیر بگذارند. این نظریه، نه یک بحث عرفانی، بلکه یک برهان فلسفی و عقلی است. این حقیقت فلسفی، برهانی مستحکم دارد که هم با عقل، هم با آیات قرآن و هم با روایات اهلبیت (ع) هماهنگ است.
[2]- محمد بن يعقوب كلينى، الکافي (قم: دارالحديث، 1429)، ج 1، 386-387.
[3]- محمدبن علی ابن بابويه، التوحيد (قم: جامعه مدرسين، 1398)، 360-61.
[4]- كلينى، الکافي، ج 1، 382.
[5]- تقدّم في الصفحة ١٦.
[6]- الأنفال (٨):١٧.
[7]- الإنسان (٧٦):٣٠؛ التكوير (٨١):٢٩.
[8]- روح الله خمینی، موسوعة الإمام الخميني قدس سره الشريف (مناهج الوصول) (تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی (س)، 1400)، ج 2، 20-21.
[9]- انفال: 17.
[10]- انسان: 30.
- خمینی، روح الله. موسوعة الإمام الخميني قدس سره الشريف (مناهج الوصول). تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی (س)، 1400.
- كلينى، محمد بن يعقوب. الکافي. 15 ج. قم: دارالحديث، 1429.
- مجلسی، محمدباقر. بحار الأنوار. 111 ج. بیروت: دار إحياء التراث العربي، 1403.
نظری ثبت نشده است .