درس بعد

مطلق و مشروط

درس قبل

مطلق و مشروط

درس بعد

درس قبل

موضوع: مطلق و مشروط


تاریخ جلسه : ۱۳۸۰/۱۰/۱۰


شماره جلسه : ۱۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • توضيح استاد نسبت به کلام محقق ايرواني

  • اشکال بر نظريه مرحوم ايرواني

  • پاسخ استاد از اشکال بر محقق ايرواني

  • نتيجه بحث

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


توضيح استاد نسبت به کلام محقق ايرواني

فرمايش مرحوم محقق ايروني(قده) را عرض کرديم. خلاصه اين شد که فرمودند در اين مواردي که يک تعليقي وجود دارد، منشأ فعليت دارد، انشاء هم فعليت دارد، اما اين منشأيي که فعليت دارد در ذاتش يک تعليقي است. بعبارة أخري؛ جايي که يک حکمي غير معلق است، روشن است که منشأ فعليت دارد، همانطور که انشاء هم فعليت دارد، ولي جايي که يک حکمي معلق است، اين حکم معلق، خود اين مجموع بعنوان منشأ بالفعل حساب مي‌شود.

حالا براي اينکه فرمايش ايشان خوب روشن شود، اين توضيح را اضافه مي‌کنم.

ايشان مي‌فرمايد در جايي که يک تعليقي در رابطه با حکم وجود دارد، مثلا الان مولا مي‌فرمايد «صلِّ وقت الزوال»، يا در مسأله حج مي‌فرمايد «لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ»، اينجا گرچه يک تعليقي وجود دارد، اما اين تعليق سبب نمي‌شود بگوييم انشاء الان فعليت دارد و منشأ در آينده مي‌آيد، آن منشأي که در آينده مي‌آيد، در ‌آينده وقتي قيد حاصل شد وجوب نماز تحقق پيدا مي‌کند، بعد از حصول قيد، آن وجوب ديگر معلق نيست، بلکه به صورت منجز تحقق پيدا مي‌کند.

در حالي که مي‌گوييم الان مولا يک وجوب مشروط را انشاء کرده است. خود اين وجوب مشروط، که به تعبير ايشان؛ «الامر التعليقي»، اين مجموع، عنوان منشأ فعلي را دارد. يعني مولا بالفعل يک وجوب تعليقي را إنشاء کرده، پس منشأ بالفعل؛ يک وجوب تعليقي است. بعبارة اخري؛ يک زماني ما خود وجوب را در نظر مي‌گيريم، مي‌گوييم اين وجوب که هنوز نيامده، پس الان در حين انشاء نيست. پس مي‌شود گفت انشاء هست ولي وجوب نيست.

اين اشکالي هم که بعنوان انفکاک بين انشاء و منشأ است، از همين جا درست شده؛ مي‌گويند ما سوال مي‌کنيم در زماني که مولا مي‌فرمايد «صلِّ وقت الزوال» و هنوز زوال نيامده، وجوب نماز هست يا خير؟ قطعا وجوب نماز نيست. اين وجوب مي‌شود منشأ، پس حالا که وجوب نيست، منشأ نيست و در آينده مي‌آيد، پس انفکاک بين انشاء و منشأ تحقق پيدا مي‌کند.

ايشان مي‌‌فرمايد شما منشأ را خود وجوب نگيريد، بلکه مجموع وجوب بعلاوه اين تعليق، عنوان منشأ را دارد. يعني مجموع اين وجوب تعليقي، منشأ است.

اشتباه اشکال کننده در اشکال سوّم و بسياري از اين نظراتي که خوانديم، اين است که اينها خود وجوب را در دايره منشأ قرار مي‌دهند، مي‌گويند حالا که وجوب در دايره منشأ است، اين وجوب که قبل از زوال نيست، پس وجوب که منشأ است، بعد از زوال مي‌آيد، در حالي که دو ساعت پيش، مولا إنشاء را آورده است. در استطاعت، وجوب بعد از استطاعت مي‌آيد، در حالي که هزار سال پيش، مولا انشاء را آورده و اين مي‌شود تفکيک بين انشاء و منشأ.

نظريه محقق ايرواني در همين مطلب خلاصه مي‌شود؛ مي‌گويد وجوب را منشأ قرار ندهيد، بلکه منشأ؛ مجموع وجوب تعليقي است. وجوب تعليقي الآن فعليت دارد،‌ لذا مي‌فرمايند انشاء فعلي است،‌ منشأ هم فعليت دارد. بله، در ذات منشأ يعني همان وجوب، يک تعليقي وجود دارد که در آينده هر وقت قيد آمد، آن هم موجود مي‌شود.

عرض کردم عرف هم همين را مساعدت مي‌کند. اگر از عرف سوال کنيم مولا چه چيزي را انشاء کرده؟ آيا عرف مي‌گويد بايد صبر کنيم تا قيد حاصل شود؟ تا قبل از حصول قيد، ما اصلا چيزي را بعنوان منشأ مولا نداريم؟ عرف چنين حرفي نمي‌زند، وقتي آيه «لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ» نازل شد، عرف مي‌گويد خداوند وجوب حج را به صورت تعليقي انشاء فرمود. پس وجوب تعليقي قبل از آنکه استطاعت هم محقق شود در کار است. اين بيان ايشان است، و به نظر ما اين بيان خوب و متيني است.

اشکال بر نظريه مرحوم ايرواني

اشکال کرده‌‌اند که طبق اين نظريه، بايد حکم يک مرحله بيشتر نداشته باشد و آن هم مرحله انشاء است. لذا ديگر «فعليت» يک مرحله جدايي از مرحله انشاء نباشد.

از فرمايش محقق ايرواني اينطور برداشت کرده‌اند که شما مي‌فرماييد حتي با وجود تعليق، منشأ عنوان فعليت دارد، هم انشاء و هم منشأ، فعلي است. پس ديگر مرحله‌اي بنام مرحله فعليت براي حکم نداريم.

مشهور مي‌گويند حکم دو مرحله دارد: 1ـ مرحله انشاء. 2ـ وقتي قيود و شرايط محقق شد، آن مرحله مي‌شود، مرحله فعليت.

شماي محقق ايرواني که مي‌گوييد، همان موقع که انشاء مي‌کند،‌ همان موقع منشأ فعليت دارد، اگر منشأ در همان زمان فعليت دارد، پس دو مرحله به نام إنشاء و فعليت نداريم. بنا بر اين اشکال مي‌گوييم افرادي مثل مرحوم آخوند خراساني، براي حکم، چهار مرحله قائل‌اند؛ مرحله اقتضاء، مرحله انشاء، مرحله فعليت، مرحله تنجز. مشهور براي حکم دو مرحله قائل‌اند. 1ـ مرحله انشاء. 2ـ فعليت.

بر اساس اين اشکالي که به مرحوم ايرواني شده فرموده‌اند لازمه اين فرمايش و نظريه ايرواني اين است که براي حکم يک مرحله بيشتر نداشته باشيم، و آن مرحله انشاء است و ديگر چيزي بعنوان مرحله فعليت نداريم. بعبارة‌ اخري؛ مرحله انشاء و فعليت يکي مي‌شود.

پاسخ استاد از اشکال بر محقق ايرواني

براي دفاع از مرحوم ايرواني و جواب از اين اشکال مي‌توانيم بگوييم؛ ممکن است در نظر مرحوم ايرواني بين منشأ و حکم فرق باشد. همانطور که در توضيح بيان مرحوم ايرواني گفتيم ايشان مي‌خواهند بفرمايند در موارد تعليق، منشأ؛ الامر التعليقي است. در نتيجه طبق نظريه ايشان منافاتي ندارد که انشاء و منشأ، فعلي باشند، ولي مع ذلک، حکم تعليقي باشد، و براي فعليت حکم بايد آن قيد بيايد تا آن حکم به مرحله فعليت برسد.

يک مراجعه‌‌اي بفرماييد به آنچه ما در بحث جعل و مجعول به آن نتيجه رسيديم که بحث مفصل و دامنه‌داري بود نظير همين بحث، آنجا ما به اين نظر رسيديم که بايد بين فعليت مجعول و فعليت حکم تفکيک کنيم، مي‌گوييم در مواردي که يک قيد و شرطي وجود دارد، جعل و مجعول فعليت دارد، إنشاء و منشأ هر دو فعليت دارند، اما منشأ ما يک حکم تعليقي است، اين حکم تعليقي اگر بخواهد فعليت پيدا کند بايد قيدش حاصل شود.

آنجا که ما آن نظريه را عرض کرديم ‌گفتيم اين بيان در کلام أحدي وجود ندارد -و يادم هست که براي بعضي آقايان، پذيرش اين مطلب سخت بود- ولي در همينجا اين عبارت مرحوم ايرواني، و لو اينکه تصريح نکرده و بايد به زحمت اين مطلب را از عبارت درآورد، ولي اين عبارت بوي همين مطلب را دارد که ايشان مي‌خواهند بفرمايند ممکن است بين منشأ و حکم فرق بگذاريم. منشأ، فعلي است، اما حکم، تعليقي است.

اساسا آن چيزي که بحث‌هاي مفصل را بوجود مي‌آورد، آوردن يک کلماتي است که انسان فکر مي‌کند بحسب ظاهر مرادف يکديگرند. در اصول منشأ، حکم، مجعول و معتبر، در خيلي از عبارات اين چهار کلمه مرادف يکديگر قرار گرفته، و همين سبب اشکال شده است، در حالي که طبق اين بيان و توضيحي که ما عرض کرديم، منشأ غير از حکم است. حکم با تعليق، مجموعا معنون به عنوان منشأ است. حکم، يک جزئي از منشأ است، اما خود منشأ نيست. البته در جايي که حکم، مطلق است و قيدي را ندارد، آنجا حکم و منشأ يکي است، اما در اينجا که حکم، معلق است، خودمان مي‌گوييم منشأ ما يک حکم معلق است. وقتي حکم معلق شد، اين حکم غير از منشأ مي‌شود.

بنابراين در جواب از اين اشکال که به مرحوم ايرواني وارد شده، ما عرض مي‌کنيم که علما و بزرگان نگفته‌اند که «منشأ» داراي دو مرحله است، گفته‌اند «حکم» دو مرحله دارد؛ يکي انشاء و ديگري فعليت. مرحله انشاء، الان شده، وقتي قيد در عالم خارج محقق شود،‌ اين حکم هم فعليت پيدا مي‌کند.

بنابراين همانطور که سابقا عرض کرديم،‌ جعل، فعلي است و مجعول، فعلي، اينجا هم مي‌گوييم انشاء، فعلي است و منشأ هم فعلي است، اما حکم، تعليقي است. بين فعليت منشأ و فعليت حکم بايد تفکيک کنيم، کما اينکه ما قبلا بين فعليت مجعول و فعليت حکم تفکيک کرديم.

نتيجه بحث

پس با ضميمه کردن اين توضيحاتي که بيان کرديم -بيان ايشان در کتابشان دو، سه سطر بيشتر نيست- ما از اين اشکال سوّم، يعني اشکال انفکاک إنشا از منشأ خارج مي‌شويم و اين اشکال، اشکال واردي نيست و در حل اشکال نيازي به آن بياني که مرحوم آقاي خوئي(محاضرات، جلد دوّم، صفحه 323) فرمودند نيست و آن بيان اصلا حل اشکال نيست.

پس تا اينجا سه اشکال در رجوع قيد به هيئت مطرح شد، که هر سه اشکال را جواب داديم.

به اين نتيجه مي‌رسيم که در جملات شرطيه، رجوع قيد به هيئت استحاله ندارد و امکان دارد.
پس از آن به قسمت دوّم فرمايش مرحوم شيخ انصاري مي‌‌رسيم، که‌ در جلسه بعد عرض مي‌کنيم.


وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .