درس بعد

حجيّت خبر واحد

درس قبل

حجيّت خبر واحد

درس بعد

درس قبل

موضوع: حجيت خبر واحد


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۱۱/۱۶


شماره جلسه : ۶۳

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسي نظر مرحوم آية الله فاضل لنکراني در اخذ قدر متيقن از روايات حجيت خبر واحد

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

در مورد قدر متيقّن در اخبار موجوده به تواتر اجمالي بر حجيّت خبر واحد، عرض كرديم نظري را مرحوم محقق نائيني دارند؛ نظري را مرحوم محقق خوئي دادند؛ و نظر سومي‌ را مرحوم محقق بزرگوار اصولي كبير امام (رض) بيان فرموده‌اند، كه اين‌ها را ذكر كرديم.


بررسي نظر مرحوم محقّق فاضل لنکراني در قدر متيقّن

مرحوم والد ما در كلماتشان فرموده‌اند اگر بخواهيم از اين روايات قدر متيقن بگيريم، يا اخصّ مضمون را اخذ كنيم، يك خصوصيات ديگري هم بايد اضافه كنيم كه در كلمات مرحوم امام نيامده است. آنچه امام فرمودند اين بود که وقتي امام معصوم(ع) فرموده «عليك بهذا الجالس» ؛ و جالس هم فقيه بوده، ملعوم مي‌شود که فقاهت دخالت دارد، و همچنين استفاده مي‌كنيم كه اين اخبار دلالت بر حجيت روايت مع الواسطه ندارد و بايد مستقيم اخذ شوند. در بعضي از اين روايات از امام صادق(ع) سؤال مي‌كنند از يك راوي ديگري كه آنچه را از پدر شما نقل مي‌كند، آيا به آن اخذ كنيم؟ حضرت فرمودند: اخذ كنيد؛ أنّه سمع من أبي. مرحوم والد ما از اين تعبير کثرت روايت را استفاده فرمودند؛ يعني استظهار كردند كه اين تعبير براي كسي صادر است كه از امام باقر(ع) روايت زياد هم شنيده باشد؛ و الا اگر كسي يك روايت شنيده باشد، عرف چينين تعبيري را بيان نمي‌کند. بنابراين، اگر بخواهيم قدر متيقن گيري كنيم، فقاهت بلا واسطه بودن دخالت دارد؛ علاوه بر اين، بايد كثرت الرواية را نيز اضافه كنيم. ثقه بودن، عادل بودن، امامي ‌بودن، اين در كلمات ديگران مثل كلام مرحوم آقاي خوئي بود؛ فقيه بودن و اخذ بلا واسطه در كلام مرحوم امام بود؛ و اين خصوصيت ششم ـ كثرت الروايه ـ در كلام والد ما آمده است. منتها ايشان مي‌فرمايند: اين قدر متيقن گيري ضربه‌اي به استدلال نمي‌زند؛ براي اينكه ما در اينجا در مقابل سيد مرتضي مي‌خواهيم دليل بياوريم؛ و سيد مرتضي حجيت خبر واحد را از اساس انكار مي‌كند. ما اگر از تواتر اجمالي در اين روايات اصل حجيت خبر، ولو في الجمله، را به دست بياوريم، کافي است.


مناقشه در نظر مرحوم محقّق لنکراني

مناقشه‌اي که بر فرمايش ايشان وارد است، اين است كه نزاع بين سيد مرتضي و ديگران در خبر واحد بدون قرينه، و ظني الصدور است؛ خبري كه علم‌آور نيست. حال، اگر از اين روايات قدرمتيقن‌گيري كرديد، و قدر متيقن ثقه امامي ‌عادل فقيه بلا واسطه و كثير الرواية شد، خبر كسي كه اين شش خصوصيت را داشته باشد، براي آدم علم‌آور است؛ اين ديگر براي انسان مفيد ظن نيست؛ و انسان علم به آن پيدا مي‌كند. بنابراين، اگر اين خصوصيات را به عنوان قدر متيقّن معتبر بدانيم، ديگر خبر واحدي كه اين خصوصيات را دارد، مفيد علم است و عنوان ظني ندارد؛ لذا، نمي‌شود در مقابل سيد مرتضي قرار بگيرد.


نظر مرحوم امام در مورد استدلال به بناي عقلا بر حجيّت خبر واحد

عرض كرديم مرحوم آخوند (قدس سره) فرموده‌اند: ببينيم کدام يک از روايات واجد اين قدر متيقن است؟ اگر روايتي پيدا كرديم که بر سند آن اين قدر متيقن صدق كرد، اما دلالت روايت حجيت خبر ثقه مطلق بود، آن را اخذ مي‌كنيم كه به نظر بسياري از شرّاح کفايه همان روايت احمد بن اسحاق است؛ يا روايت يونس بن عبدالرحمان است كه اين را بحث کرديم. مرحوم امام بعد از اشكالاتي كه در جلسه گذشته گفتيم و بر مرحوم آخوند وارد كردند، مي‌فرمايند ما بعداً مي‌گوييم مهمترين دليل براي حجيت خبر و احد، بناي عقلاست؛ عقلا خبر واحد ثقه را حجت مي‌دانند. حالا با همين دليل ـ يعني بناي عقلا ـ بياييم به يكي از اين روايات عمل كنيم؛ آن روايت هم دلالت بر اطلاق داشته باشد. مي‌فرمايد: اين راهي را كه طي مي‌كنيم، نه مستلزم دور است و نه نيازي به اثبات تواتر دارد. در ذهن شريفتان هست كه اشكال عمده مرحوم امام بر مرحوم آخوند اين بود كه تواتر بايد در همه طبقات باشد؛ يعني الآن اگر بخواهيم بگوييم خبري براي ما متواتر است، در هر قرني، اين خبر براي علماي آن زمان بايد متواتر باشد؛ وگرنه اگر يك نفر در يك قرني و نفر دوم در قرن دوم و نفر سوم در قرن سوم باشد، تواتر درست نمي‌شود؛ شرط تواتر اين است كه في كل طبقه تواتر باشد.

بعد به مرحوم آخوند فرموده‌اند: اين روايات بر مي‌گردد به محمدون ثلاث صاحبان كتب اربعه، غير از اينها كس ديگري ناقل اين روايات نيست؛ لذا، شرط تواتر در اين روايات منتفي است. ـ البته ما در بحث گذشته جواب داديم و گفتيم اين در تواتر لفظي و در تواتر معنوي شرط معتبر است، اما در تواتر اجمالي اعتبار ندارد. ـ مي‌فرمايند: راهي كه الآن داريم طي مي‌كنيم، كه بناي عقلا بر اين است كه خبر واحد ثقه حجت است؛ بعد بياييم با بناي عقلا يكي از اين روايات كه راويش هم ثقه است را اخذ كنيم. ايشان مي‌فرمايند: اين راه نه مستلزم دور است؛ نيامديم براي حجيت خبر واحد به خبر واحد استدلال كنيم؛ نه محتاج به اثبات تواتر في جميع الطبقات است؛ نياز به اينها نداريم. از راه بناي عقلا مي‌آييم مي‌گوييم بناي عقلا بر حجيت خبر واحد ثقه است؛ الان هم اين خبر كه آمده، دلالت بر حجيت خبر واحد دارد، راويش هم ثقه است. پس، به اين خبر عمل مي‌كنيم. اين خبر هم مي‌گويد هر خبري مي‌خواهد باشد، عادل باشد غير عادل باشد، امامي ‌باشد غير امامي ‌باشد، و هكذا؛ حجيّت دارد. اين بيان مرحوم امام در صفحه‌ي 482 يا 483 از جلد 1 كتاب معتمد الاصول وجود دارد.


مناقشه در نظر مرحوم امام

اشكال و مناقشه اين بيان آن است که اگر گفتيم بناي عقلا بر عمل به خبر ثقه است و دليلي هم در روايات بر خلاف اين بناي عقلا نداشتيم، به همان بناي عقلا عمل مي‌كنيم و ديگر نيازي به روايت نداريم؛ وقتي مي‌خواهيم به روايات استدلال كنيم، مي‌خواهيم بگوييم خود روايت دلالت دارد كه خبر ثقه حجيت دارد مطلقا؛ شما اگر مي‌فرماييد بايد حجيت اين روايت را با بناي عقلا حل كنيم، ديگر اينجا استدلال به روايت نمي‌شود؛ بلکه استدلال به بناي عقلاست؛ وقتي بناي عقلا بود، ديگر كاري نداريم كه آيا روايتي مي‌گويد خبر ثقه حجيت دارد يا روايتي نيست که اين مطلب را بگويد. بله، اگر  در ميان روايات، روايتي باشد كه بگويد اين حرفي كه عقلا زدند مبني بر عمله به خبر ثقه، درست نيست؛ بلکه شخص بايد امامي‌ و عادل باشد. در اين صورت، بناي عقلا مورد ردع قرار مي‌گيرد. اما الآن فرض ما اينجا اين است که بناي عقلا بر حجيت خبر واحد ثقه است و ردعي هم از طرف شارع براي آن نرسيده است؛ و لذا، آن را مي‌خواهيم مستند حجيت خبر واحد قرار دهيم. بنابراين، اگر به اين روايت طبق بناي عقلا عمل كنيم، اين روايت هم مي‌گويد خبر واحد ثقه مطلقا حجيت دارد، چه نيازي است كه اصلاً بياييم به روايت استدلال كنيم. بنابراين، اين فرمايش هم مورد مناقشه است. و به نظر ما اصل فرمايش مرحوم آخوند درست است. تا اينجا نتيجه اين مي‌شود که ما تواتر اجمالي، قدرمتيقن و كلام مرحوم آخوند را پذيرفتيم. مرحوم آخوند مي‌گويد در بين روايات، روايتي كه سندش اين قدرمتيقن را دارد، اما دلالتش وسيع است و مي‌گويد خبر ثقه، چه امامي ‌و چه غير امامي‌، چه عادل و چه غير عادل، حجيّت دارد، کافي است. اين فرمايش متين بوده، و مناقشه‌اي بر آن وارد نيست. بيانات حضرت استاد به مناسبت سي‌امين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي‌ در اين ايام در دهه‌ي فجر انقلاب قرار گرفتيم، و سي‌امين سالي است كه از پيروزي انقلاب ما مي‌گذرد، چند نكته بايد مدّ نظر ما باشد كه در اين وقت كوتاه خدمت شما فضلا عرض مي‌كنم.

نكته‌ي اول: در مورد ضرورت كاري است كه امام و روحانيت و مردم انجام دادند. سي سال است كه از انقلاب گذشته، ما بايد فكر كنيم كه اگر اين حركت عظيم و اين نهضت مبارك نبود، بر سر اسلام و حوزه‌ها، روحانيّت و مردم چه آمده بود؟ ما معتقد هستيم كه واقعاً اگر اين انقلاب در كشور نشده بود، امروز چيزي به نام حوزه علميه نداشتيم؛ چيزي به نام روحانيت نداشتيم. سياست‌هايي كه از كشورهاي خارجي و از پايگاه‌هاي جاسوسي دنيا براي ايران ديكته مي‌شد، و حكومت ايران آن را پياده مي‌كرد، در آن سياست‌ها حذف دين به عنوان يك هدف اصلي مطرح بود. براي گرفتن دين نيز بايد مروّجين دين را از بين ببرند؛ پايگاه‌هاي تعليم و تربيت ديني را بايد محو كنند. اين کار از زمان رضا خان شروع شد و در زمان محمدرضا پهلوي هم ادامه پيدا كرد. نمي‌دانم کدام يک از آقايان قبل از انقلاب در قم بوديد، چندين سال درب مدرسه فيضه بسته شده بود؛ مدرسه فيضيه با عظمت چندين سال بود كه بسته شده بود، آرام آرام دنبال اين بودند كه بقيّه مدارس را هم ببندند و به طور كل، فاتحه روحانيت را بخوانند. حال، با قطع نظر از مسئله حوزه، ديگر دين در جامعه امروز حضور نداشت. ببينيد چقدر آثار ديني از در و ديوار اين مملكت نمايان است؟ زماني بود كه بزرگان ما، مبلّغين ما، آرزو داشتند يك دقيقه از صدا و سيما حداقل يك حديث براي مردم بخوانند؛ اما امروز مي‌بينيم كه واقعاً صدا و سيما، شبكه‌هاي مختلفي كه دارد، در قرآن، در معارف، در مسائل ديگر که در مناسبت‌ها پخش مي‌شود، اينها مردم را به مسئله ولايت ائمه معصومين(ع) توجّه مي‌دهند. امروز ولايت در اين كشور ترويج مي‌شود؛ البته نمي‌خواهيم بگوييم همه كارهاي صدا و سيما درست است؛ نه، انتقاد هم داريم. باعث به وجود آمدن برخي از مشكلات هم شده است؛ اما وقتي مجموعه را نگاه مي‌كنيم، يك نويد بزرگي است كه مجموعه به سمت اين است كه دين در اين كشور حكومت پيدا كند؛ تمام ابعاد ديني در اين مملكت پياده شود.

در زمان گذشته يك روحاني نهايتش اين بود كه يك منبر پيدا كند؛ غايتش اين بود كه پاي منبر او هزار نفر و يا دو هزار نفر بنشينند؛ اما امروز، من گاه صبح بعد از نماز  بعضي از شبكه‌ها را مي‌بينم که سخنراني يكي از خطبا را گذاشته است؛ بعضي‌هايش خيلي خوب است؛ و بعضي‌هايش متوسط است، و طبعاً برخي هم ضعيف است. بعضي را اصلاً جايز نيست، بگذارند. يادم مي‌آيد يك وقتي خدمت حضرت والدمان(رض) بوديم که يك آقاي روحاني داشت از تلويزيون صحبت مي‌كرد؛ يك مطلب بسيار باطل و سخيفي را گفت. ايشان به من فرمودند: شما به مسؤول صدا و سيما زنگ بزن و از قول من بگو حرام است اين آقا سخنراني مي‌كند و شما در تلويزيون صحبت او را مي‌گذاريد. اينها بوده و هست؛ ولي مجموع را كه ا نسان نگاه مي‌كند، واقعاً فضا براي ترويج دين روز به روز به بركت اين انقلاب بيشتر مي‌شود؛ و اين جاي شكر دارد. بايد گفت همانطور كه حدوث اين انقلاب بر دوش روحانيت بود، استمرار اين انقلاب هم بر دوش روحانيت است. اگر كساني فكر كنند بدون روحانيت انقلاب استمرار پيدا مي‌كند، بسيار در اشتباه هستند؛ انقلاب با ماهيت اسلامي‌خودش، با ماهيت اصيل پيروي از مكتب اهل‌بيت(ع) فقط در سايه هدايت مراجع و رهبري و روحانيت و حضور فعال روحانيين در همه عرصه‌هاست؛ و ما بايد به اين امر توجّه داشته باشيم. امام عظيم الشأن كه واقعاً هرچه زمان مي‌گذرد، انسان به ابعاد وجودي آن مرد بيشتر پي مي‌برد؛ ببينيد همان ايام سال 57 روز‌هايي بود كه هر دقيقه‌اش يك تصميم بسيار اساسي از طرف امام براي رهبري انقلاب و براي جامعه اتخاذ مي‌شد؛ كه اگر يكي از آن تصميم‌ها يك مقداري اشتباه بود، كاملاً مسئله دگرگون مي‌شد.

ايشان چه خدمت بزرگي كردند؛ چه حركت بزرگي آفريدند؛ و حق بزرگي بر همه دارد تا پايان دنيا و پايان اين عالم. اين مرد بزرگ بر همه ما حق دارد. نكته دومي‌كه مي‌خواهم عرض كنم اين است: آنچه امام بزرگوار ما را به عنوان امام قرار داد، من گاه فكر مي‌كنم که واقعاً مشخصات امام چيست؟ امام استعداد در حد فوق العاده داشتند که بايد اسمش را نبوغ گذاشت. پشت كار در حد زياد، علم، جامعيت، اصلاً در اين پنجاه ساله اخير، در اين صد ساله اخير، ـ اين را كه دارم عرض مي‌كنم، واقعاً از روي تحقيق مي‌گويم ـ كسي را به جامعيت علمي ‌امام سراغ ندارم!. بزرگاني داشتيم كه جامع بين معقول و منقول بودند؛ اما جامعيتي كه امام داشتند، امام يكي از مبتكرين در علم اصول است؛ يكي از فقهاي بسيار بسيار قوي است؛ يكي از عرفاي تراز اول است؛ يكي از حكماي رده اول است؛ يكي از مفسرين بر جسته است؛ يكي از اساتيد برجسته درس اخلاق است؛ ما اگر بخواهيم در اين صد ساله‌ي اخير حوزه بگوييم دو استاد اخلاق در اين حوزه بودند، يكي حاج ميرزا جواد آقاي ملكي بوده و يكي هم امام بوده است. هم‌چنين هوش سياسي امام که هميشه از ريزترين مسائل جامعه خبر داشته است. ما گاه مي‌گوييم به ما چه ربطي دارد که امروز در مجلس چه مي‌گذرد؛ به ما چه که امروز در عراق چه مي‌گذرد؛ به ما چه ارتباطي دارد در افغانستان چه مي‌گذرد؛ ما مشغول درس خودمان باشيم. اين معنايش آن است كه شما مسؤوليت خودت را در حد خانه خودتان منحصر کرده‌ايد. آن وقت ببينيد چه نتيجه‌اي خواهد داشت؟

از همه قضايا اطلاع داشته باشيد. البته اطلاع به اين معنا نيست كه آدم واقعاً درس و بحث را كنار گذارد؛ شبانه روز بنشيند پاي روزنامه و تلويزيون؛ نه، امام هم كِيْ اين كارها را مي‌كرد؟ همه اين‌ها درست، اما آن ويژگي كه نقش اول را داشته، كدام است؟ آن كه واقعاً در ميان اين‌ها عامل درجه اول بوده، كدام بوده است؟ آن، توحيدي بود كه امام به آن رسيده بود؛ و آن ارتباطي بود كه با خدا داشت. نه ارتباط عوامانه، نه ارتباط زاهدانه منفي، بلکه ايشان ارتباط عالمانه و فقيهانه با خدا داشت. كسي در آن شرايط بسيار خفقان‌آور كه اصلاً انسان جرأت نمي‌كرد لفظ شاه را بگويد، بيايد اينطور در مقابل شاه بايستد، در مقابل حكومت ظالم بايستد، و قسم هم ياد بكند كه من و الله يك لحظه هم نترسيدم! اين  چيست؟ جز اين كه واقعاً يك موحّد واقعي بود؟. خدا را با همه وجود شناخته بود؛ يعني با تمام وجود خدا را حسّ كرده و شناخته بود. حوزه و ما اگر بخواهيم براي خدمت به دين موفق شويم، بايد همين را راه طي كنيم؛ البته عرض كردم عوامل ديگر هم بسيار نقش دارد؛ اگر امام مرجع تقليد نبود، اين انقلاب واقع نمي‌شد؛ اگر امام هوش سياسي نداشت، توطئه‌ها را نمي‌توانست متوجه شود.

اما در كنار همه اينها، آن تهذيب نفسي كه داشت و آن توحيدي كه در اثر زحمت‌هاي فراوان علمي ‌و عملي به آن رسيده بود، اينها از امام، امام ساخت. بنابراين، ما بايد قدر انقلابمان را بعد از گذشت سي سال بدانيم كه حالا چون وقت نيست من نمي‌توانم به تمام فوائد انقلاب اشاره كنم؛ اما راجع به مجموعه روحانيت، ما اگر انقلاب را راجع به مجموعه روحانيت ملاحظه كنيم، مي‌بينيم كه واقعاً اين انقلاب يك حيات جديدي براي روحانيت است؛ حيات جديدي براي فقه است؛ حيات جديدي براي حوزه‌هاست. امروز ببينيد كه به بركت اين انقلاب دائره علمي ‌در حوزه‌ها وسعت پيدا كرده است و بايد قدر اين انقلاب را بدانيم. وظيفه‌مان را ببينيم چيست، آن را انجام دهيم و جايي هم كه بايد انتقاد كنيم، نتقاد كنيم؛اما براي خدا و براي حفظ انقلاب به دور از حزب‌گرايي و گرايش‌هاي فاسدانه. روحانيت اگر استقلال خودش را حفظ كند، در دائره تحذّب‌گرايي، و گرايش‌هاي سياسي قرار نگيرد، فقط در دائره خدايي‌ باشد؛ از اول فلسفه وجودي روحانيت هم در  همين دائره است؛ اگر در اين دائره باشد، مي‌تواند قدم بزرگي باشد و ثمره‌ي خوبي براي مجموعه بشريت داشته باشد. قدم بزرگي را براي مجموعه بشريت مي‌تواند بر دارد. ان شاء الله. وصلّي الله علي سيّدنا محمّد و آله الطاهرين.

برچسب ها :

مرحوم فاضل لنکرانی حجیت خبر واحد استدلال به روایات برای حجیت خبر واحد توقف استدلال به روایات برای حجیت خبر واحد بر وجود تواتر در آنها لزوم اخذ به اخص مضمونی در روایات بر اثر علم اجمالی وود نزاع در حجیت خبر واحد بر سر روایات مشکوک الصدور واحد مهترین دلیل بر حجیت خبر واحد استدلال به بنای عقلا برای حجیت خبر واحد لزوم وجود تواتر در همه طبقات برای تحقق تواتر عدم وجود روایات برخلاف بنای عقلا بر اخذ خبر واحد کفایت وجود روایت دارای تمام شرایط حجیت دال بر حجیت خبر واحد ثقه برای حجیت خبر واحد اهمیت انقلاب اسلامی اهمیت صدا و سیما جامعیت امام خمینی ثمرات انقلاب اسلامی

نظری ثبت نشده است .