درس بعد

قاعده فراغ و تجاوز

درس قبل

قاعده فراغ و تجاوز

درس بعد

درس قبل

موضوع: قاعده فراغ و تجاوز


تاریخ جلسه : ۱۳۸۳/۸/۹


شماره جلسه : ۱۳

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • فارغ بین قاعدتین چیست؟

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


اين تفريع بر ما قبل است در روايات ديگر ما صدري داشتيم و در ذيل آن يک تعبير کلي که بمنزله علت بود بيان مي‌شد. اما اينجا تفريع بر ما قبل است و جايي که تفريع باشد ما قبل قطعاً قرينه براي ما بعد مي‌شود. اين نکته را قبلا عرض کرديم که بايد توجه داشته باشيد و ما هم اين را قبول داريم، ولو اينکه در کلمات به اين نکته بزرگان تصريح نشده است، و آن اين است که مجرد لفظ فراغ يا مجرد لفظ جاوز و تجاوز، دلالت بر اين ندارد که اين در مقام بيان قاعده فراغ است و آن در مقام بيان قاعده تجاوز. يعني اگر ما به قرينه روايات ديگر گفتيم که قاعده تجاوز شک در وجود را مي‌گيرد، اعم از حين العمل يا بعد العمل.

کما اينکه مبناي اصلي امام(رضوان الله عليه) در اين که مي‌فرمايند اين دو تا قاعده يعني قاعده تجاوز و فراغ يک قاعده است و آن هم عنوان تجاوز را دارد، مبناي اصلي ايشان اين است که تجاوز هم در حين عمل هست و هم بعد العمل. هم در شک در وجود و هم در شک در صحت است؛ اگر اين را گفتيم ديگر از فراغ در اينجا قاعده فراغ استفاده نمي‌شود، همان قاعده تجاوز استفاده مي‌شود. اما حالا ما معتقديم وقتي مجموع روايات را بررسي بکنيم، مجموع روايات با اين فرمايش امام مساعد نيست و نمي‌شود اين فرمايش را پذيرفت. چه بگوييم؟

ممکن است اين مطلب را بگوييم ـ کما اينکه در يک روايت ديگري هم هست ـ قاعده فراغ اعم است از آنجاييکه ما در صحت مجموع عملي که واقع شده شک بکنيم، بدون اينکه اين شکِ در صحتِ ما، يک منشأ جزء معيني داشته باشد. عملي است انجام دادند، حالا عمل که تمام شده و فارغ از عمل شدم، براي من شک حاصل است که اصلا درست بود يانه. روي يک جزء معين هم انگشت نميگذارم که آيا فلان جزء را آوردم يا نه، صحيحاً آوردم يا نه، مجموع عمل را.

بگوييم قاعده فراغ، هم شک در صحت مجموع عمل را شامل مي‌شود. هم آنجايي که بعد از فراغ از عمل، شک در اتيان يک جزء معيني باشد. آنجايي که عمل ما تمام مي‌شود و ما شک مي‌کنيم که يک جزء معيني را آورديم يا نه، الان نماز تمام مي‌شود شک مي‌کنم در رکعت اول رکوع را آوردم يانه. بگوييم اينجا هم مجراي قاعده فراغ است. از اين روايت اين مطلب به خوبي استفاده مي‌شود.


روايت پنجم

يک روايت ديگري هم هست در ابواب الوضوء، باب 42 حديث 5 . وَ عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) رَجُلٌ شَكَّ فِي الْوُضُوءِ بَعْدَ مَا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ قَالَ يَمْضِي عَلَى صَلَاتِهِ وَ لَا يُعِيدُ بعد از آنکه نماز تمام شد شک في الوضوء يعني شک مي‌کند در اينکه وضوء گرفت يا نه، در وجود و عدم وجود وضوء، شک مي‌کند. امام فرمودند يَمْضِي عَلَى صَلَاتِهِ . بايد بنا را بر صحت بگذارد و نمازش صحيح است. پس ما تا اينجا با اين دو روايت، مي‌توانيم اين ادعا را بکنيم: مورد قاعده فراغ اعم است، هم شک در صحت را شامل مي‌شود هم شک در آوردن و نياوردن يک جزء معين را شامل مي‌شود.

قبل از اينکه اين چند روايت ديگر را هم بررسي کنيم. کساني که قائل شدند به اينکه قاعده فراغ و قاعده تجاوز دو تا قاعده است، مثل مرحوم محقق عراقي، مرحوم محقق همداني و خود مرحوم آخوند خراساني و جمعي ديگر، تغاير بين القاعدتين را از راه شک در وجود و شک در صحت مي‌گيرند. مي‌گويند قاعده تجاوز مربوط به شک در وجود است و قاعده فراغ مربوط به شک در صحت است. لذا مورد اينها از اين جهت مختلف است و دو قاعده مي‌شود. به نظر ما اين معنا از روايات استفاده نمي‌شود. يعني اگر ما بخواهيم اينها را دو تا قاعده قرار بدهيم و فارغ بين اينها و جهت مغايرت بين اينها را همين بگوييم.

بگوييم قاعده تجاوز در شک در وجود است‌ و قاعده فراغ در شک در صحت، اين از روايات استفاده نمي‌شود. آنچه که بعد از تأمل زياد از روايات استفاده مي‌شود اين است، اينها دو تا قاعده اند يک قاعده مربوط به شک بعد العمل است. يک قاعده مربوط به شک حين العمل است.

اينطور به نظر مي‌رسد که تغاير بين اينها از اين جهت است. شما ببينيد آن چند روايتي که در باب قاعده تجاوز خوانديم مربوط به شک در حين العمل است و اين روايات فراغ مربوط به شک بعد العمل است. و بحث ديگري هم که هست اين است که حالا چون بعضي از آقايان سوال مي‌کردند مي‌گويند ثمره اين بحث اين که دو تا قاعده باشد يا يک قاعده ثمره اش را ان شاء الله بيان مي‌کنيم.

پس ببينيد فارغ بين قاعده تجاوز و قاعده فراغ همين است. ما باشيم و روايات فراغ، روايات فراغ مي‌گويد اگر بعد از عمل شک کردي، حالا اين شک مي‌خواهد شک در صحت باشد مي‌خواهد اين شک، شک در وجود باشد، اينجا قاعده فراغ، جاري مي‌شود. قاعده تجاوز، مي‌گويد اگر در حين عمل شما شک کرديد، يعني اگر اين روايات قاعده تجاوز را نداشتيم، مي‌گفتيم با روايات قاعده فراغ، بايد به شک در حين عمل اعتناء کنيم. اگر روايات تجاوز را نداشتيم. مي‌گفتيم اگر در حين عمل، در سجده‌اي شک کرديد رکوع انجام داديد يا نه؟ بايد برگرديد انجام بدهيد.

چون در اين روايات موردي را پيدا نمي‌کنيد که قاعده فراغ در حين عمل جاري بشود، فقط قاعده تجاوز در حين عمل جاري است. آن وقت تغاير برگشت به حين العمل و بعد العمل. حالا وقتي که ملاک و فارغ را حين العمل و بعد العمل قرار داديم. مي‌گوييم که حين العمل شک کرد. خود فراغ از عمل، يک ملاکي است عرفاً و عقلائياً، عملش تمام شده. و اما شارع در خود عمل مي‌گويد اگر از محل مقرري که من معين کردم گذشتي تعبداً، ديگر به اين شکت اعتنا نکن. يعني تجاوز از محل يک ملاکي که عقلا هم بخواهند بر او تسلط بکنند نيست. فراغ يک چيزي است که عقلا هم مي‌توانند بر او تسلط بکنند اين يک نکته.

حالا در شک در حين عمل، ما الان در شک بعد از عمل اين روايات را خوانديم که قاعده فراغ را دلالت دارد حتي در آنجايي که بعدالعمل شک در وجود بکنيم. آيا در حين عمل که ما شک مي‌کنيم و مي‌گوييم مجراي قاعده تجاوز است آن فقط در شک در وجود است يا آنجا هم شک در صحت را مي‌گيرد. اگر کسي در سجده شک کرد که رکوعش را صحيحاً انجام داده يا نه؟

ببينيد ما در اينجا اگر از نظر مدلول مطابقي روايات بخواهيم وارد بشويم، مدلول مطابقي روايات تجاوز تماماً در شک در وجود است. و لکن آن روز عرض کرديم که اين جا قاعده فراغ را جاري نمي‌کنيم در آنجاييکه شک در صحت ميکنيم. اينجا مي‌آييم از راه مفهوم اولويت قاعده تجاوز وارد مي‌شويم.

مي‌گوييم اگر در حين عمل قاعده تجاوز نسبت به اصل وجود يک شيء جاري شد، به طريق اولي آنجايي که شک در صحتش داريم جاري مي‌شود، مدلول مطابقي اش. البته اين ادعا ما است ممکن است شما بفرماييد نه. مدلول مطابقي اين روايات تجاوز، هم شک در وجود است و هم شک در صحت است. ازاين نظر در آن فارغي که ما بين القاعدتين بيان مي‌کنيم تأثيري نمي‌گذارد.


فارق بين القاعدتين

فارق بين القاعدتين چيست؟ مي‌گوييم قاعده فراغ مربوط به شک بعد العمل است قاعده تجاوز مربوط به شک حين العمل است. مورد قاعده فراغ خواه شک در صحت باشد يا اعم از صحت و وجود. مورد قاعده تجاوز خواه فقط شک در وجود باشد يا اعم از صحت و وجود. اين معنا در آن فارقي که ما مي‌خواهيم بيان کنيم، تأثيري ندارد. حالا که بين اين دو تا قاعده فرق پيدا شد، امام(رضوان الله تعالي عليه) مي‌فرمايند که فرقي نمي‌کند، ما يک قاعده بيشتر نداريم. مي‌فرمايند قاعده تجاوز اعم مطلق است از قاعده فراغ يعني شما اگر بعد از عمل هم شک کرديد در صحت عمل، قاعده تجاوز جاري است. عرض ما اين است که روايات مساعد اين فرمايش نيست.

تجاوز از مجموع عمل، در هيچ روايتي نيامده است. يک تعابير کلي داريم، که حالا آنها را هم بايد بررسي کنيم ببينيم که آيا از آن تعابير فرمايش امام استفاده مي‌شود يا نه. در روايات فراغ، اين روايت را خوانديم کل ما شککت فيه بعد ما تفرغ من صلاتک فامض. هر چيزي که شک در او مي‌کني بعد از فراغ از نماز، ما اين روايت را اين طور معنا کرديم. گفتيم اگر ما باشيم و شککت فيه، هم به وجود مي‌خورد و هم به صحت، هم به حين العمل، هم به بعد العمل. شک فيه، اطلاق دارد. اما اين بعد ما تفرغ من صلاتک، قرينه مي‌شود که اين شک مربوط به شک بعدالعمل است. اولا.

و گفتيم اين قرينه مي‌شود که عمل آورده شده اما در صحت آن عمل شک داريم. لذا مشهور هم اين روايت را حمل بر قاعده فراغ کردند. امام(رضوان الله تعالي عليه) فرمودند که همين روايت بيان يکي از مصاديق قاعده تجاوز است. بيان يک موردي از موارد تجاوز است. فرمودند اين روايات مي‌گويد اگر بعد از مضي عمل، شک شد در آن عملي که آورده در هر چه که در آن عمل معتبر است ـ در اجزائش يا در شرائطش، در اتيانش يا درصحت ـ اين روايت مي‌گويد به اين شکت اعتنا نکن و تصريح فرمودند که به نظر ما بر حسب اين روايت تجاوز از مجموعه‌ي عمل ملاک است، نه فراغ از عمل. به نظر مي‌رسد که اين تعبير با اين فرمايش مساعد نباشد. بگوييم از روايت استفاده مي‌شود ملاک تجاوز است. تجاوز از داخل عمل بعد العمل، از محلي که بايد آورده شود. ملاک تجاوز است و اين مصداقي از آن را بيان مي‌کند. و ملاک قاعده فراغ نيست اين را نمي‌شود استفاده کرد.

عمده روايتي که امام(رضوان الله تعالي عليه) از آن استفاده فرمودند که تجاوز اعم مطلق است و تمام رواياتي که خوانديم و مي‌خوانيم مي‌فرمايند از مصاديق تجاوز است و اين روايت است: ان شک في الرکوع بعد ما سجد فاليمض و ان في السجود بعد ما قام فاليمض. صدر روايت مي‌گويد اگر در سجده شک کرد بگذرد. ايستاد و شک در سجده کرد بگذرد. بعد مي‌فرمايد: کل شيء شک فيه مما قد جاوزه و دخل في غيره فليمض عليه. کل شيء شک فيه هر شيئي که شک در آن مي‌شود. فرمودند اين شک فيه، يعني چه شک در صحت و چه شک در وجود. مما قد جاوزه، از او جاوزـ مي‌خواهد بعد العمل باشد مي‌خواهد حين العمل باشدـ و دخل في غيره، در غير هم داخل شد فليمض.

عمده روايات، ايشان تجاوز به معناي اعم مطلق را اعم مطلق، خوب اين را دقت کنيد اين اصطلاحات گاهي اوقات ذهن را دور مي‌کند. اگر گفتيم قاعده تجاوز هم مربوط به شک در صحت است و هم وجود، هم در اثناء عمل است و هم بعد العمل، يک معناي عامي مي‌شود. شامل موارد فراغ هم مي‌شود. نيازي به قاعده فراغ نداريم. به تعبير شريف ايشان اگر قاعده تجاوز اعم مطلق باشد. ديگر يک جعل ديگري بنام قاعده فراغ لغو مي‌شود.

اين روايت را خوب دقت کنيد. ما از اين روايت آيا فرمايش ايشان را استفاده مي‌کنيم يا نه؟ صدر روايت شک حين العمل است، اين که روشن است و قبول داريد. شک في الرکوع بعد ما سجد، في السجود بعدالقيام. يعني درست صدر روايت شک حين العمل است. بعد در ذيلش امام(عليه السلام) فرموده کل شيء شک فيه مما قد جاوزه، هرچيزي که در آن شک دارد. مکرر عرض کردم ما باشيم و شک فيه، وجود را مي‌گيرد، صحت را مي‌گيرد، حين عمل را مي‌گيرد، بعد العمل را هم مي‌گيرد، ما اين مقدار را قبول داريم. اما دو تا قرينه خيلي روشن دارد که اين هم باز مربوط به حين العمل است. کل شيء شک فيه مما قد جاوزه و دخل في غيره.

اين عنوان جاوزه و دخل في غيره يک تعبير حين العمل استعمال مي‌شود. و بعدا هم مشهور گفتند قاعده تجاوز اين است که دخول در آن باشد قاعده فراغ دخول در غير لازم ندارد. به همين جهت که امام ره معناي کلي را استفاده فرمودند، مي‌فرمايند به نظر ما هم در فراغ و هم در تجاوز دخول در غير معتبر است. ولي اين مما قد جاوزه و دخل في غيره اين ظهور روشن در حين عمل دارد. شما بگوييد که اين اجمال دارد جاوزه نمي‌دانيم حين‌العمل است يا بعدالعمل را هم شامل مي‌شود طبق آن بيان که ما آن روز عرض کرديم. گفتيم اگر در يک کلامي متکلمي مثال بياورد بعد يک کبري بياورد کبري قرينه است.

اما اگر چندتا مثال آورد و اين مثال ها يک محور واضحي داشتند بعد کبري ذکر کرد حول همان محور است. امام(عليه السلام) در صدر روايت دو مورد ذکر کرده، پس اين کل شيء شک فيه مربوط به حين العمل است صدر روايت مربوط به حين عمل است لذا ذيل روايت هم مي‌گوييم مربوط به حين العمل است. اينجا دو سه نکته مهم در کلمات شيخ انصاري و محقق عراقي وجود دارد کلام شيخ در رسائل را ببينيد و مرحوم شيخ، مي‌فرمايد تمام اين روايات وحدت سياق دارد و از اين وحدت سياق يک قاعده اي را اراده کردند.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .