موضوع: فروع علم اجمالی
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۶/۷
شماره جلسه : ۱۲
چکیده درس
-
نقد و بررسي کلام امام(ره)
-
قسم دوم در فرمايش امام(ره)
-
نقد و بررسي قسمت دوم فرمايش امام(ره)
-
قسم سوم در فرمايش امام(ره)
-
مستند عدول در صورت شک
-
بيان چند نکته
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه مطالب گذشته
بحث در اين فرض بود که اگر کسي در اثناء نماز نداند که اين نماز، نماز ظهر است يا نماز عصر؟ و يقين دارد به اين که نماز ظهر را نياورده، يا شک دارد در اين که نماز ظهر را آورده يا نه؟ مرحوم سيد(ره) فرمودهاند: در اينجا به نماز ظهر عدول کند.امام(رضوان الله عليه) فرمودهاند: اگر در وقت مشترک بين ظهر و عصر هست، عدول واجب است و اگر وقت مختص به ظهر قرار گرفته، بنا بر يک مبنا عدول لازم است و آن هم اين مبناست که بگوييم: آوردن نماز در وقت مختص ظهر، نماز خارج وقت نيست.
اما بنا بر اين مبنا که بگوييم: اين حکم نماز خارج وقت دارد، اصلا اين نماز باطل است، لذا ديگر عدول معنا ندارد. عدول در جايي است که معدولٌ عنه صحيحاً واقع شده باشد، اما در جايي که معدول عنه صحيحاً واقع نشده باشد، ديگر عدول معنا ندارد.
نقد و بررسي کلام امام(ره)
در اينجا نکتهاي را که ميخواهيم به عنوان تعليقه بر فرمايش امام(ره) عرض کنيم، اين است خود مسئله عدول، نماز را في الوقت قرار ميدهد، يعني اگر شخص در وقت مختص به ظهر، نماز عصر را ميخواند، اگر از اول نماز عصر را نيت کند و علم دارد که نماز ظهر را نخوانده، خوب در اينجا قطعا اين نماز باطل است و مجالي هم براي عدول در آن وجود ندارد.اما در مواردي که مجال براي عدول وجود دارد، آيا نميتوانيم بگوييم که: ولو در همين وقت مختص ظهر که دارد نمازي ميخواند، که نميداند نماز ظهر است يا نماز عصر؟ اگر از اول نيت نماز عصر کرده، عدول ميآيد اين را نماز ظهر قرار ميدهد، يعني با خود عدول ديگر اين نماز، نماز خارج وقت نميشود.
به عبارت اخري اگر بعد از عدول هم ميگفتيم: اين نماز، نماز خارج وقت است، مثل آن نمازي که ديروز عرض کرديم، که اگر قبل از وقت ظهر و قبل از زوال، چهار رکعت نماز بخوانيد، اين نماز خارج وقت و باطل است و صلاحيت براي هيچ چيزي ندارد، الا اين که بگوييم: از مصاديق ذکر مطلق واقع ميشود.
حالا اگر کسي مثلاً نذر کرده که در روز يک دقيقه ذکر داشته باشد، اين از مصاديق ذکر مطلق واقع ميشود، اما کسي که در وقت مختص ظهر نماز ميخواند، در اين فرض قبول داريم که وقتي که بداند ظهر را نياورده و عمدا به نيت عصر انجام دهد، اين باطل است و اصلاً جايي براي عدول نيست. اما اگر در وقت مختص، در اثناء نماز شک کرد که اين عنوان ظهر را دارد يا عصر؟ به سبب نفس عدول، اين نماز داخل وقت ميشود، چه اشکالي دارد که اين حرف را زده بگوييم: به سبب عدول، اين نماز داخل وقت ميشود.
بنابراين اين جهت در ذهن هست، لذا در اينجا بايد به ايشان عرض کنيم، که در همين وقت مختص هم چه قائل به مبناي اول شويم و چه قائل به مبناي دوم، اگر گفتيم که: ادله عدول اينجا را هم ميگيرد، يعني ادله عدول ميگويد: در جايي که نماز ظهر را نياورده، اگر يک نماز چهار رکعتي ميخواند، چون ادله عدول مختص به وقت مشترک نيست، لذا ميگويد: اين مطلقا به نماز ظهر عدول کند، که بعد از عدول، بنفس العدول اين نماز در وقت واقع شده است.
بله اگر بعد از عدول، نماز در وقت واقع نميشد، اين اشکال و نظر شريف ايشان درست بود، اما بعد از عدول اين نماز در وقت واقع شده است.
(سؤال و پاسخ استاد محترم) الان داريم در وقت اختصاصي عرض ميکنيم، در وقت اختصاصي، جايي که ميدانيد ظهر را نياوريد، اگر عمداً نيت عصر را از اول کنيد، در اينجا را قبول داريم که اين نماز، نماز خارج وقت است، اما جايي که ميدانيد ظهر را نياورديد، 4 رکعت شروع کرديد، در أثنائش نميدانيد ظهر هست يا عصر، ميگوييد: ادله عدول جايي که يقين داريد ظهر را نياورديد، به ظهر عدول کنيد، که عرض کرديم آن ادله عدول هم اطلاق دارد و اختصاص به وقت مشترک ندارد، که ميگوييم: با همين عدول، اين نماز را، نماز ظهر قرار ميدهد و نماز، نماز داخل وقت ميشود.
اگر از اول نيت عصر بوده، به ظهر بر ميگردد، اينها عدول تقديري است و عدول تقديري يعني اگر از اول نيت ظهر بوده، که اصلاً عدول نيست و خودش ظهر است و اگر از اول نيت عصر بوده، به حسب الواقع به ظهر برميگردد، که عدول تقديري يا رضايي ميشود.
قسم دوم در فرمايش امام(ره)
امام(ره) مسئله را سه صورت کرده و در اين فرض عدول فرمودهاند: اين که سيد(ره) فرموده: «لا اشکال في حضور العدول» در وقت مشترک، وقت مشترک را قبول دارند، بعد دو فرع ديگر را هم مطرح کردهاند؛ 1ـ اگر اين نماز مشروط را در وقت مختص ظهر بياورند؛ که الان فرض بحث ما اينجاست، فرمودهاند: اگر در فرض ظهر، يعني همان اول زمان، 4 رکعت را شروع کرده و در اثنائش نميداند نيت ظهر کرده يا نيت عصر، امام(ره) فرمودهاند: در اينجا دو مبنا وجود دارد؛ که بنا بر يک مبنا، که مبناي مشهور است، که گفتهاند: در وقت مختص ظهر اگر نماز عصر را آوردي، اين حکم نماز خارج وقت را دارد.اما بنا بر مبناي دوم، که خود امام(ره) هم همين مبناي دوم را قبول دارند، که اين حکم نماز خارج وقت را ندارد، فرمودهاند: در اينجا ديگر جاي عدول نيست، چون اين نماز خارج وقت آورده شده و عدول در جايي است که نماز في الوقت باشد و ما از آن به نماز ديگر عدول کنيم، اما اين خارج وقت است.
نقد و بررسي قسمت دوم فرمايش امام(ره)
مناقشه يا تعليقهاي که در فرمايش ايشان داريم اين است مشهور هم که گفتهاند: اگر در وقت مختص به ظهر کسي نماز عصر را آورد، حکم نماز خارج وقت آورد، اين في صورة العمد است، يعني عمداً و از روي علم از اول نيت عصر کند، که در اينجا نماز خارج وقت است.روايات عدول ميگويد: کسي که نماز 4 رکعتي ميخواند، بعد فهميد نماز ظهر را نياورده، «عدل الي الظهر»، يا «يجعله ظهرا»، عرض ما اين است که اين ادله اطلاق دارد و مشهور هم که گفتهاند: در آن فرض عنوان نماز خارج وقت دارد، اين در صورت عمد و علم است، پس اين آدم در اينجا در اثناي نماز ميتواند عدول کند، چه مبناي مشهور را قائل شويم و چه مبناي غير مشهور را قائل شويم.
(سؤال و پاسخ استاد محترم) نيت که مقوّم است، براي منع جريان قاعده تجاوز درست است، اما با ادله عدول ديگر مجالي براي اين مطلب نيست، چون ادله عدول ميگويد: اگر از حالا، ولو در سجده دوم آخر نماز، نيت ظهر کردي، تمام نماز باطل ميشود، يعني الان عنوان قصد ظهريت را ميکني، هم براي دفع مانع و هم تمام ظهر واقع ميشود.
آن مطلب براي اين بود که جلوي اجراي قاعده تجاوز را بگيرند، که ما هم قبول کرديم و جايش آنجاست.
مورد روايات اصلاً کسي است که از اول سهواً نيت عصر ميکند، يعني خيال کرده که ظهر را آورده، نيت عصر ميکند، بعد در اثناء متوجه ميشود که نماز ظهر را نياورده، در اينجا عدل الي الظهر، البته در اينجا عدول تقديري است، يعني از اول اصلاً نميداند که چه نيتي کرده، اما از دو حال خارج نيست، يا نيت ظهر کرده و يا نيت عصر، اگر نيت ظهر کرده ديگر لا مجال للعدول و خود ظهر را ادامه ميدهد، اما اگر به حسب الواقع نيت عصر شده باشد، عدول محقق ميشود.
اگر در وقت مختص ظهر، ميداند که از اول هم نيت عصر کرده، اما سهواً نيت کرده، ادله عدول اينجا را هم ميگويد، چون اطلاق دارد، در ادله عدول که نيامده، «في الوقت المشترک» و سرّ اين هم که مشهور در مسئله عدول بين وقت مشترک و وقت مختص فرق نگذاشتهاند، شايد همين جهت باشد.
قسم سوم در فرمايش امام(ره)
در قسمت سوم فرمودهاند: اگر اين نماز مشکوک در وقت مختص عصر است، در اينجا براي اين که در وقت مختص عصر تعبير کردهاند به «لتقدم حق العصر علي الظهر»، چون حق عصر بر ظهر مقدم است، در اينجا هم مجالي براي عدول نيست.در اينجا هم فرمودهاند: اگر به اندازه اين که اين نماز را رها کنيد و يک رکعت از نماز عصر را درک کنيد، بايد اين کار را انجام دهيد، اما اگر به اين اندازه مجالي نداريد، باز همان مطلب قبلي را فرمودهاند که: عقل ميگويد: بايد اين 4 رکعت را تمام کني و بعد نماز را قضا کني، چون فرض اين است که نماز ظهر را که نياورديم، لذا هم نماز ظهر را بايد قضا کند و هم نماز عصر را.
اين فرمايش امام(ره) در اينجا درست است، چون ادله عدول ديگر اينجا را شامل نميشود، در اينجا که کسي در وقت عصر يادش رفته و نماز ظهر را نخوانده، ادله عدول اينجا را نميگيرد.
مستند عدول در صورت شک
خوب مسئله از اول سه فرض داشت؛ يک فرضش اين است که يقين دارد به اين که ظهر را آورده، فرض دوم اين بود که يقين دارد که ظهر را نياورده، فرض سوم اين است که شک دارد ظهر را آورده يا نه.در اين مطالبي که گفتيم که اگر در اثناي نماز شک دارد که ظهر است يا عصر و يقين دارد که ظهر را نياورده، مسئله هم خيلي روشن است، بايد به ظهر عدول کند، حال سؤال اين است که در فرض شک چرا ميفرماييد: بر ظهر عدول کند؟ الان کسي شک دارد ظهر را آورده يا نه، در اثناي نماز که نميداند اين نماز، ظهر است يا عصر، چون مرحوم سيد(ره) هم در فرض قبلي که يقين دارد ظهر را نياورده و هم در اينجا که شک دارد ظهر را آورده يا نه، در هر دو فرموده: عدول کند.
حال سؤال اين است که مستند اين صورت شک چيست؟ يعني به تعبير ديگر آيا اينجا جاي استصحاب است؟ يعني اين آدم که شک دارد نماز ظهر را آورده يا نه، بايد عدم اتيان ظهر را استصحاب کند، وقتي استصحاب کرد، درست مثل کسي است که يقين دارد ظهر را نياورده است.
البته نميخواهيم بگوييم که: اصول عمليه علم تعبدي است که مرحوم نائيني(ره) قائل است، اما امام(رضوان الله عليه) در اصول با مرحوم نائيني(ره) مخالفت کرده و ما هم تبعيت کرديم که اين تعبير به علم تعبدي، تعبير صحيحي نيست، اما بالاخره اين حجت شرعي است.
گاهي بالوجدان ميدانيم که نماز ظهر را نياورديم، گاهي هم بالاستصحاب ميدانيم نماز ظهر را نياورديم و در عدول فرقي نميکند، وقتي ميگويند: عدول کند، يعني چه در جايي که وجدانا نماز ظهر را نياوري و چه در جايي که استصحاباً نماز ظهر آورده نشده است.
بيان چند نکته
حالا اينجا چند نکته ديگر هم وجود دارد که به عنوان دقت بايد به آن اشاره شود.نکته اول: عدم صحت بناء گذاشتن بر قصد اولي
نکته اول اين است که آيا اين کسي که نماز ميخواند و شک ميکند که اين نماز نماز ظهر است يا عصر، گفتيم که: در اين دو فرض، فرضي که يقين دارد ظهر را نياورده و فرضي که شک دارد، بايد به نماز ظهر عدول کند، آيا نميشود که کسي بگويد: اين بنا بگذارد «علي ما قصده اولاً»، يعني بگويد: همان که اول نماز من قصد کردم، چون اولاً يک احتمالش اين است که ظهر قصد کرده باشد و يک احتمالش هم اين است که عصر قصد کرده باشد، لذا بنا بگذارد «علي ما قصده اولاً»، چون به همين وسيله احتمال ميدهد که امتثالش انجام شده باشد.جواب اين است که با اين احتمال که برائت ذمه حاصل نميشود و اين بايد کاري کند که برائت ذمه حاصل شود و تنها راهي که براي برائت ذمه وجود دارد، «يجعله ظهرا» است. در اول نماز هم يک احتمال اين است که بعنوان ظهر شروع کرده، اما يک احتمال هم اين است که به عنوان عصر شروع کرده و کسي نميتواند در اينجا فتوا دهد که بنا بگذارد «علي ما قصده اولا».
نکته دوم: عدم جريان قاعده تجاوز در ما نحن فيه
نکته ديگر اين است که اين کسي که در اثناي نماز شک ميکند که آيا از راه قاعده تجاوز ميتواند اين مقدار گذشته را ظهر قرار دهد يا نه؟ قبلاً در آن فرع اول که يقين به اتيان ظهر دارد، گفتيم که: حال که در اين نماز شک ميکند، «قصد ما بيقين»، اما در اين فرض که يقين دارد ظهر را نياورده و يا شک دارد ظهر را آورده يا نه، در اثناي نماز که شک ميکند که نمازش، نماز ظهر است يا عصر، آيا ميتوانيم بگوييم قاعده تجاوز ميگويد: آنچه که از اول آورده ظهر است؟جواب اين است که نه، اصلاً قبلاً گفتيم که: قاعده تجاوز در اين عناوين مقومه جريان ندارد، قاعده تجاوز نميگويد: آنچه که تا حال گذشته ظهر بوده است.
اگر ادله عدول را نداشتيم، اگر مسئله عدول تقديري و عدول رجايي در اينجا مطرح نبود، بايد ميگفتيم که: اين هم باطل است، يعني اگر ما بوديم و قاعده تجاوز، در اينجا مجالي براي قاعده تجاوز نيست.
به عبارت اخري اگر کسي گفت که: «لقائل عن يقول» که اصلاً ادله عدول ما نحن فيه را نميگيرد، بلکه ادله عدول در جايي است که عنوان معدول عنه مشخص باشد، اما در اينجا مشخص نيست، آيا با قاعده تجاوز ميتوانيم آنچه که به حال اين شخص از نماز آورده، بگوييم: عنوان ظهر را دارد؟
جواب اين است که نه، قاعده تجاوز عناوين مقومه را شامل نميشود. اين اولاً.
ثانياً: ما که به تبع امام(رضوان الله عليه) گفتيم که: قاعده تجاوز در اينجا جاري نيست و اين اشکال را بيان کرديم، اما مرحوم آقاي خوئي(ره) فرمودهاند: نسبت به اجزاء گذشته ميتوانيم قاعده تجاوز را جاري ميکنيم و ميگوييم: اين اجزاء گذشته صحيحاً واقع شده است، اگر هم بخواهد صحيحاً واقع شود، بايد به عنوان ظهر واقع شود، اما اشکال اين است که قاعده تجاوز نسبت به گذشته مسئله را حل ميکند، اما از حالا به بعد چه؟ شما تا نياييد که از حالا به بعد قصد ظهريت کنيد، اين نماز، نماز ظهر واقع نميشود.
پس ببينيد که ادله عدول دو خاصيت دارد؛ يک خاصيتش نسبت به گذشته است و يک خاصيتش نسبت به آينده است، در نتيجه نمازي را که ميخواهد بياورد، همه را نماز ظهر قرار ميدهد، اما در قاعده تجاوز، اگر از آن اشکال اول هم صرف نظر کنيم، فقط نسبت به گذشته آن را درست ميکند، اما نسبت به بعد، تا نيت ظهريت نکند، بعدش به عنوان ظهر واقع نميشود.
نکته سوم:
در اينجا يک مطلبي هم با مرحوم آقاي خوئي(قدسسره) داريم که اگر متن عروه را ديده باشيد، ايشان بر اين قسمت حاشيه زده که «اذن باتيان الظهر»، که در آنجا فرموده: کسي که علم دارد ظهر را آورده، در اثناء اين نماز، «اذا رأي نفسه في العصر» قاعده تجاوز دارد و با قاعده تجاوز اين نماز ايشان نماز عصر ميشود، در آن فرضي که علم باتيان ظهر دارد.نکتهاي که داريم اين است که چرا ايشان در اينجا که اين شخص در اثناء نماز شک ميکند که آيا اين نمازش، نماز ظهر است يا نماز عصر؟ اين حاشيه را نزده است؟
اين نکته را عرض کنم که مسئله حاشيه و تعليقه خيلي مهم است، اصلاً از اين حواشي عروه انسان ميتواند معيار علمي افراد را بدست بياورد و حتماً ايشان به اين نکته توجه داشته، ولي جاي سؤال است که بگوييم: شما که ميفرماييد: «اذا رأي نفسه فعلاً بالعصر» ايشان فرموده: در اين فرض قاعده تجاوز را بياوريد.
خوب اين آدم که نماز را شروع کرده، «اذا رأي فعلاً في العصر» قاعده تجاوز ميگويد: آنچه که تا به حال انجام داده ظهر است، باز در ميگويد که يقين دارد قبلا ظهر را نياورده و يا شک دارد در اين که آورده يا نه؟ قاعده تجاوز بنا بر مبناي مرحوم آقاي خوئي(ره) عملي را که تا به حال آورده شده را تصحيح ميکند، خوب در آن فرضي که يقين به اتيان ظهر داشته، تصحيحش اين است که آنچه که واقع شده بعنوان عصر است. اما در اينجا که يقين به عدم اتيان ظهر دارد و يا شک دارد، قاعده تجاوز ميگويد: اين مقداري که شما آوردي به عنوان ظهر است، منتها همان قيدي که آنجا آوردند، «اذا رأي نفسه فعلاً في العصر».
قاعده تجاوز ميگويد: «اذا شککتَ» در اين که اجزاء سابقه
به عنوان صحيح بوده يا نه، بگو صحيح است و چون قبلا ظهر را نياوردي، به
عنوان ظهر واقع شده، الان هم فعلاً خودت را در حال عصر ميبيني، لذا از
حالا به بعد نيت ظهر بکن، يعني ميخواهيم بگوييم که: ايشان اين تعليقه را
در اينجا هم بايد ذکر ميکرد.
نکته چهارم را ان شاء الله شنبه دنباله ميکنيم.
و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین
نظری ثبت نشده است .