درس بعد

فروع علم اجمالی

درس قبل

فروع علم اجمالی

درس بعد

درس قبل

موضوع: فروع علم اجمالی


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۵/۱۷


شماره جلسه : ۲۲

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • يادآوري

  • مناقشه دوم بر نظر محقق عراقي(ره)

  • نظر محقق خويي(ره) در موسوعة در تائيد نظر محقق عراقي(ره)

  • نظر محقق بروجردي(ره) در نهاية التقرير در تائيد نظر محقق عراقي(ره)

  • مناقشه بر نظر محقق عراقي(ره) و من تبع و تاييد فتواي سيد(ره)

  • خلاصه اقوال در حکم فراموشی سجده رکعت آخر

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين

يادآوري؛ بررسي فرض علم به فوت سجدتين از اخيره

ملاحظه فرموديد، در اين مسئله كه اگر كسي بعد از سلامِ نماز و قبل از آن­كه منافي را انجام بدهد، «علم» پيدا كند كه دو سجده از ركعت اخيره از او فوت شده، عرض كرديم كه:

مقتضاي قواعد و ادله اين است كه اين سلام «وقع في محلّه» و اين نماز بدون ركن است و نماز باطل است و مرحوم سيّد يزدي(ره) در «العروة الوثقي» هم همين نظريه را دارند؛ ايشان هم فتواي به بطلان دادند. در صورتي كه منافي هم انجام نشود همين كه مصلّي تشهد را خواند و سلام داد و علم پيدا كرد كه دو سجده را نياورده؛ نظر ايشان هم اين است كه اين­جا بايد قائل به بطلان بشويم.

بر خلاف سید، مرحوم محقق عراقي(ره)، مرحوم آقاي بروجردي(ره) و حتي مي‌توانيم از كلمات مرحوم آقاي خوئي(ره) هم استفاده كنيم كه اين سه بزرگوار نظرشان اين است كه اين سلام «وقع في غير محلّه» و چون منافي انجام نداده، اينجا محل اين سجدتين فوت نشده و بايد تدارك ببيند يعني اين سجدتين را بيد انجام بدهد. در مورد كلام مرحوم عراقي(ره) كه ملاحظه كرديد انصافاً كلام دقيقي بود، هم آنچه كه در متن کتاب «روائع الامالي» آمده و هم آن­چه كه در حاشيه آن کتاب آمده بود.


مناقشه دوم بر نظر محقق عراقي(ره)

اشكالي را از امام خميني(ره) ما ذكر كرديم. يك اشكال ديگري به ذهن مي‌آيد كه اين را هم عرض كنيم؛ چون كلام آقاي خوئي(ره) كاملاً در اين بحث متخذ از مرحوم محقق عراقي(ره) است و بعيد هم نيست مرحوم آقاي بروجردي(ره) هم با توجه به نظر مرحوم عراقي(ره) اين نظر را داده باشند و آن اشكال اين است:

مرحوم عراقي(ره) فرمود: در جايي كه منافي انجام داده است؛ ادله‌ي ترتيب جريان ندارد و سلام «في محلّه» واقع شده؛ حال اگر سجدتين فوت شده باشد نماز باطل است و اگر سجده‌ي واحده فوت شده باشد بايد قضا كند. اما در جايي كه منافي انجام نداده، سلام «في غير محلّه» واقع شده؛

اشكالي كه ما بر ايشان داريم اين است كه نظير همان اشكالي كه مرحوم عراقي(ره) بر صاحب جواهر(ره) وارد كرد، بر خود ايشان وارد مي‌شود! ما به ايشان عرض مي‌كنيم سلام يا «في محلّه» است و يا «في غير محلّه» است و وجود منافي و عدم وجود منافي موجب انقلاب «عما هو عليه» نمي‌شود! اين سلام يا عنوان سلام «في محلّه» دارد که بايد در هر دو جا داشته باشد، يا عنوان سلام «في غير محلّه» دارد و چه وجهي وجود دارد كه ما بيائيم بگوئيم آنجايي كه منافي واقع مي‌شود، آنجا سلام «في محلّه» است و آنجايي كه منافي واقع نمي‌شود سلام «في غير محلّه» است!؟


نظر محقق خويي(ره) در موسوعة در تائيد نظر محقق عراقي(ره)

يك تعبيري را مرحوم آقاي خوئي(ره) دارند و عرض كردم ايشان كاملاً از مرحوم محقق عراقي(ره) اين بحث را گرفتند. محقق خويي(ره) در همان جلد نوزده از «موسوعة الامام الخويي(ره)» صفحه 113 و 114 زماني­که اين بحث را مطرح مي‌كنند، يك عبارتي دارند كه حالا ما الآن همه عبارت را نمي‌خواهيم بخوانيم، ايشان هم همين نظر مرحوم عراقي(ره) را دارند، البته در اينجا كه آدرس داديم بحث فوت سجدتين نيست، بلکه فوت سجده واحده است، ايشان مي‌فرمايند: «فلا إشكال أيضاً في وجوب قضاء السجدة»، فوت السجدتين من الركعتين است كه يكيش از سجده ركعت اخيره است. مي‌فرمايد: «فلا إشكال أيضاً في وجوب قضاء السجدة الفائتة من غير الركعة الأخيرة»، آن سجده‌اي كه مال ركعات قبل بوده بايد قضاء كند «و أمّا المنسية من الأخيرة فحيث إنّ السلام حينئذ واقع في غير محلّه»، فرضشان در جايي است كه هنوز منافي انجام نشده، مي‌گويند در جايي كه منافي انجام نشده، سلام «في غير محلّه» است «و مثله لا يكون مخرجاً، فهو بعدُ في الصلاة، فيجب عليه الرجوع و تدارك السجدة المنسية»، بايد رجوع كند و آن سجده منسيه را تدارك ببيند، بعد هم راجع به سجده‌ي سهو بحثي دارند.

آن وقت مي‌رسند به آنجايي كه منافي را انجام داده، مي‌فرمايند: «فيُعلم من ذلك أنّ السلام الواقع آن ذاك كان مخرجاً»، در آنجايي كه منافي واقع شده سلام مخرج است، -خوب اين عبارت را دقت کنيد-«بمعنى أنّ ارتكاب المنافي كاشفٌ عن اتِّصاف السلام في ظرفه بالمخرجية». ايشان مي‌فرمايند: وقتي منافي انجام داد، اين منافي كشف از اين مي‌كند كه اين سلام عنوان مخرجيّـت را دارد و «وقع في محلّه».


مناقشه بر نظر محقق خويي(ره)

سؤال اين است كه اين مطلب و فرمايش را شما از كجا آورديد؟ كسي نمازش را خوانده، حالا فرض كنيم يك سجده‌ي اخيره از ركعت اخيره فراموش كرده، تشهد را خواند و سلام را داد، يا دو سجده را فراموش كرده و تشهد را خواند و سلام را داد، سوال اين است که اين انجام منافي و عدم منافي چطور مي‌تواند در اين سلام تغيير به وجود بياورد!؟ يعني بگوئيم آنجايي كه منافي انجام نداده اين سلام مخرج نيست!؟ و آنجايي كه منافي انجام داده، اين منافي كاشف از مخرجيّت است!؟ خير، هيچ وجه فنّي و علمي براي چنين كاشفيّتي وجود ندارد؛ يعني اين سلام اگر «وقع في محلّه» است؛ در هر دو صورت بايد «وقع في محلّه» باشد، هم آنجايي كه منافي است و هم آنجايي كه منافي نيست و اگر «وقع في غير محلّه» است باز بايد در هر دو جا باشد و فرقي بين آنجايي كه منافي و آنجايي كه منافي نيست نبايد باشد! به نظر ما همان اشكالي كه خود مرحوم عراقي(ره) بر صاحب جواهر(ره) دارد منتهي در يك جهت ديگر، همان اشكال بر مرحوم محقق عراقي(ره) وارد است.


نظر محقق بروجردي(ره) در نهاية التقرير در تائيد نظر محقق عراقي(ره)

عبارت مرحوم آقاي بروجردي(ره) هم در همان كتاب «نهاية التقرير» شبيه كلام مرحوم آقاي خوئي(ره) و مرحوم محقق عراقي(ره) است، اگر خواستيد مراجعه كنيد جلد دوم «نهاية التقرير» كه مرحوم والد ما(ره) تقريرات صلاة ايشان را نوشتند صفحه 276، ايشان مي‌فرمايد: اگر كسي تشهد و سلام را خواند و متوجه شد دو تا سجده را نياورده، حال اگر منافي انجام داده نماز باطل است و اگر منافي انجام نداده مي‌فرمايد: «الظاهر الصحة، و لزوم التدارك» تا مي‌رسند به اين عبارت كه از عبارتشان استفاده مي‌شود كه سلام در محلّ خودش واقع نشده؛

منتهي اضافه‌اي كه مرحوم آقاي بروجردي(ره) دارند اين است كه اينجا ـ در اين آدرس ـ يك مطالبي دارند كه از آن استفاده مي‌شود كه سلام جزء حقيقت نماز نيست! مي‌فرمايند: «هذا، مضافا إلى أنّ السلام لا يكون من الصلاة حقيقةً» سلام جزء نماز نيست حقيقتاً «لأنّ معناها»، يعني معناي نماز، «إنّما هو الخضوع و الخشوع في مقابل المعبود، و من المعلوم أنّ التسليم على الأنفس[يعني السلام علينا] و على العباد الصالحين و على المأمومين خارج عن حقيقة الخضوع»، اين از حقيقت خضوع در برابر خدا خارج است.

بعد يك نكته‌ي ديگري دارند كه مي‌فرمايند: در بعضي از روايات هم هست كه بحثش بايد در بحث حقيقت سلام مطرح شود، «بل حقيقة التسليم كما في بعض الأخبار هو إذن الإمام للمأمومين في الخروج عن الصلاة»، مي‌فرمايد: در بعضي از روايات آمده كه فلسفه و حكمت سلام، اين است كه امام مي‌خواهد به مأمومين بگويد كه واجب‌تان تمام شد و نماز را رها كنيد و دنبال كارتان برويد!

اين را البته در اينجا دارند، در جلد دوم «نهاية التقرير» صفحه 316 ايشان يك مطلبي كه تقريباً يك مقداري خلاف مطلب اينجاست بيان كردند، كه خودتان آن را مراجعه كنيد.


مناقشه بر نظر محقق بروجردي(ره)

عرض ما اين است كه از خود حديث «لا تعاد» در فوت سجده‌ي واحده استفاده مي‌كنيم كه نماز اعاده ندارد، و اعاده ندارد يعني آن سلام مخرج است و این مخرج بودن اطلاق دارد، فرقي بين وقوع منافي و عدم وقوع منافي ندارد.


خلاصه مناقشات وارده

پس خلاصه اشكال ما اين شد، كه اشكالي كه ما داريم هم بر مرحوم عراقي(ره)، هم بر مرحوم آقاي بروجردي(ره)، هم بر مرحوم آقاي خوئي(ره) وارد است اين است كه:

اولاً: اينكه ما بگوئيم: اگر منافي نباشد سلام «في غير محلّه» است و نماز تمام نشده و محلّ سجده يا سجدتين فوت نشده و سجده يا سجدتين را بياور، اما اگر منافي آوردي اين سلام «وقع في محلّه»؛ به نظر ما اين تفصيل بلا دليل است، يعني اينکه يك جا بگوئيم سلام «وقع في غير محلّه»، يك جا هم بگوييم اين سلام «وقع في محلّه». و مضافاً به اين كه اينكه آقاي خوئي(ره) فرمود در جايي كه منافي مي‌آيد كاشف از اين است كه اين سلام مخرج است، نه چه كاشفيّتي دارد؟ به نظر ما هيچ وجه و دليلي براي اين كاشفيّت نيست.

ثانياً: اطلاق حديث «لاتعاد» مي‌گويد: فرقي بين وجود منافي و عدم وجود منافي نيست؛ چه اينکه حديث «لاتعاد» مي‌گويد در سجدتين بايد اعاده شود و در سجده‌ي واحده هم مي‌گويد نبايد اعاده شود؛ زيرا در سجدتين ركن از بين رفته و بايد اعاده شود، در سجده‌ي واحده نبايد اعاده شود و سجده بايد قضاء شود، اما در هر دو صورت فرقي بين وقوع منافي و عدم وقوع منافي نيست و اطلاق دارد و اگر فرق نشد. در آنجايي كه مي‌گوئيم بايد اعاده شود آنجا اصلاً نماز باطل است، اما در آن جايي كه مي‌گوييم اعاده نشود يعني سلام مخرج است، وقتي مي‌گوئيم يك نمازي خواندي، اين نماز لازم نيست اعاده شود فقط يك سجده را قضاء كند، به اين معناست كه اين سلامي كه شما در اين نماز داديد اين سلام مخرج است.

نکات قابل توجه اينکه:

اولاً: اشکال ما همين است که حدث و منافي نمي‌تواند انقلابي در سلام ايجاد کند و سلام در جميع موارد يا مخرج است يا نيست و شما حتي آنجايي که سلام را آورديد؛ حال اگر گفتيد سلام مخرج است مي‌گوييم فرقي ندارد که منافي بياورد و نياورد و ظاهر ادله همين است و حديث «لا تعاد» مي‌گويد در سجده واحده حتي در سجدتين بايد اعاده کنيد و ما عرضمان همين است يعني اشکال ما به مرحوم عراقي(ره) اين است که شما با حديث «لا تعاد» چه مي‌کنيد؟ زيرا حديث «لا تعاد» مي‌گويد: «لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ» و الان آنجايي که کسي تشهد را خواند و سلام را داد و يادش افتاد دو سجده را نياورده، اين در مستثني حديث «لا تعاد» داخل است و سوال اين است که اگر کسي تشهد را خواند و سلام را داد و يادش افتاد اين سجده واحده را نياورده، آيا حديث «لا تعاد» مستثنيمنهش اينجا را مي‌گيرد؟ بله اما در سجدتين داخل در مستثني مي‌شود.

ببيند به نظر ما ظهور حديث «لا تعاد» همين است، اگر کسي تشهد را خواند و سلام را داد و «تَذَکَّرَ» که سجدتين رکعت اخيره را نياورده، در اينجا اين مورد داخل در مستثني حديث «لا تعاد» مي‌شود و يا «تَذَکَّرَ» که سجده واحده را نياورده، در اينجا داخل در مستثنيمنه حديث «لا تعاد» است و ما نمي‌توانيم بگوييم: لا تعاد جريان پيدا نمي‌کند، بلکه حديث «لا تعاد» به خوبي جريان پيدا مي‌کند؛ و اساساً از همين روي، امام خميني(ره) تعبيري داشتند که فرمودند: به حسب ارتکاز عرفي اينجا نمازش تمام شده چون تشهد را خوانده و سلامش را داده است يعني ارتکاز متشرعه مي‌گويد: اين نماز تمام شده حال آيا اعاده کند يا نکند؟ پاسخ اين است که در فوت سجدتين داخل در مستثني حديث «لا تعاد» است و در فوت سجده واحده داخل در مستثنيمنه حديث «لا تعاد» است و در هر دو صورت مخصوصا سجده واحده، مثلا الان کسي سجده واحده را فراموش کرده و تشهد را خواند و سلام را هم خواند در اينجا حديث «لا تعاد» مي‌گويد اين نماز اعاده نمي‌خواهد و فقط بايد قضاي سجده بکند و آن وقت فرقي نمي‌گذارد منافي انجام داده باشد يا نباشد. پس نتيجه مي‌گيريم سلام، مخرج است و وقوع منافي و عدم وقوع منافي نمي‌تواند اين سلام را متصف به مخرجيت و عدم مخرجيت بكند.

ثانياً اساساً آقايان براي تفصيل بين منافي و عدم منافي دليل روايي نياوردند بلکه فقط استنباط خود مرحوم عراقي(ره) است؛ و مرحوم آقاي خويي(ره) مي‌فرمايند: «و حيث إنّ نسيان السجدة الواحدة لا يستوجب البطلان بمقتضى حديث لا تعاد»، همه در سجده واحده به حديث «لا تعاد» تمسک کردند؛ يعني اگر از هر فقيهي بپرسيم مکلف تشهد را خواند و سلام را داد ولي سجده اخيره از رکعت اخيره را نياورد، مي‌فرمایند لا تعاد.

ما مي‌خواهيم بگوييم سلام آيا مخرج است يا نيست؟ اگر بگوييم سلام مخرج نيست، اين منافي داخل نماز واقع شده پس بايد نماز باطل باشد چون منافي عمدي هم هست در حاليکه همه فقها مي‌گويند اگر سلام را داديم و يادمان افتاد يک سجده را نياورديم اگر عمدا هم منافي انجام بدهيم اشکال ندارد؛ مگر اينکه بگوييم آقاي خويي بگويد اينجا منافي عمدي نبايد انجام بدهد ولی حديث «لا تعاد» مي‌گويد حتي اگر منافي عمدي هم انجام بدهي مثل استدبار، نمازت لا تعاد، بلکه فقط قضاي سجده بر گردن توست و البته مشهور نيز همين را مي‌گويند و بعيد نيست البته مرحوم آقاي خويي(ره) روي اين نظرش فتوا بدهد به اينکه اگر کسي سلام را داد و يک سجده را نياورده: «لا يجوز له ارتکاب المنافي عمداً» و اگر عمداً مرتکب شد طبق نظر ايشان بايد باطل باشد چون منافي داخل نماز واقع شده اما اگر ما باشيم و حديث «لا تعاد»، واقعاً منافي اينجا داخل در نماز است؟ حديث «لا تعاد» مي‌گويد وقتي سلام دادي و يك سجده فوت شده بود اينجا اشكالي ندارد و نماز اعاده ندارد مطلقاً، بلکه اين سجده را فقط قضاء كن.

ثالثاً: سلام سهوي، از محل بحث خارج است و بحث ما در مورد سلام عمدي است؛ زيرا سلام سهوي آنجايي است که همين­طور اشتباهاً و بدون اينکه بنا داشته باشد از زبانش سلام صادر بشود مثل رکعت دوم اما در رکعت چهارم الان که دارد تشهد را مي‌خواند با يقين به اين است که سجدتين را آورده و ملتفت است لذا از روي عمد است و سلام سهوي از محل بحث خارج است.

پس بحث امروز از اول تا به حال در ذهنتان باشد؛ چه اينکه ما اول به عراقي(ره) اشکال كرديم و گفتيم:

«اشکال اول»: في نفسه اين مطلب براي ما وجهي ندارد كه بگوئيم: سلام در بعضي از جاها سلام «وقع في محله» است و در بعضي جاها سلام «وقع غير محله» است و منافي نمي‌تواند كاشف باشد از اينكه سلام مخرج است؛ اين اشكال اول بود.

«اشكال دوم»: اينكه مي‌گوئيم با اطلاق «لاتعاد» چكار مي‌كنيد؟ خود مرحوم آقاي خوئي(ره) كه به «لاتعاد» تمسّك فرمودند، منتهي ايشان در فرض منافي‌اش تمسك كرده، و مي‌فرمايد: «و حيث إنّ نسيان السجدة الواحدة لا يستوجب البطلان بمقتضى لا تعاد».


مناقشه بر نظر محقق عراقي(ره) و من تبع و تاييد فتواي سيد(ره)

ما عرضمان اين است كه مي‌گوئيم حتي اگر منافي عمدي هم انجام داده باشد، به مقتضاي اطلاق حديث «لا تعاد» در فوت سجده‌ي واحده نماز اعاده نمي‌خواهد. حالا بالاتر؛ يك روايت صحيحه‌ي منصور بن حازم است، اين صحيحه منصور بن حازم در چند جا آمده، از جمله در كتاب الصلاة جلد ششم ابواب الركوع باب چهاردهم حديث دوم است كه «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ» روايت صحيحه است، مخصوصاً در ذيلش دارد كه «وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ(ره) بِإِسْنَادِهِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ مِثْلَ» كه طريق شيخ صدوق(ره) به منصور بن حازم هم صحيح است، «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ صَلَّى فَذَكَرَ أَنَّهُ زَادَ سَجْدَةً»، صلّي يعني نمازش تمام شد و سلامش را داد بعد يادش افتاد كه در يك ركعت يك سجده اضافه آورده. در اين روايت سوال، در مورد اضافه‌ي سجده است اما جوابي كه امام صادق(ع) فرموده يك ضابطه است و اين ضابطه كلي است، امام(ع) فرمود: بر حسب اين روايت که «قَالَ لَا يُعِيدُ صَلَاةً مِنْ سَجْدَةٍ» يعني نبايد نماز را به خاطر يك سجده اعاده كرد «وَ يُعِيدُهَا مِنْ رَكْعَةٍ» اگر يك ركوع نياورده و يا يك ركوع اضافه شده بايد اعاده كند.

در اين روايت امام(ع) مي‌فرمايد: «مِنْ سَجْدَةٍ» يعني «سواءٌ زادت أو نقصت»، كلام امام(ع) يك ضابطه است و اطلاق دارد. مي‌فرمايد بخاطر يک سجده نماز اعاده لازم ندارد؛ و لذا مي‌فرمايد «لَا يُعِيدُ صَلَاةً مِنْ سَجْدَةٍ» و «مِنْ سَجْدَةٍ» يعني «سواءٌ زادت أو نقصت» و«يُعِيدُهَا مِنْ رَكْعَة» يعني «سواءٌ زادت أو نقصت»، هر دوي آن اطلاق دارد. مثل اينکه وقتي در روايات دارد که سائل مي‌گويد: «رجل شک بين الثلاث و الاربع» اينکه امام(ع) مي‌فرمايد: «فابنِ علي الاربع» پر واضح است که جواب در خصوص مرد نيست و اينجا هم سؤال از زياده سجده است اما امام در جواب دارند ضابطه‌ي کلي را بيان مي‌کنند؛ زيرا اگر جواب يک ضابطه کلي باشد، سؤال مخصص نيست؛ مثلا اگر شما از دکتر سوال کرديد که من مريض­م آيا انار مي‌توانم بخورم يا خير؟ اگر دکتر در جواب شما گفت: چيز ترش نخور؛ پر واضح است که اين جواب، يک ضابطه کلي است و اينجا نيز تعليلش اين است که امام(ع) فرمود: «اضافة السجدة الواحدة او نقصان السجدة الواحدة» و ملاک «سجدة واحدة» اين است که صلاحيت اعاده نماز را ندارد چه اضافه شود چه کم شود. و لذا اين روايت منصور بن حازم هم در ما نحن فيه جريان دارد.

ببينيد طبق اين روايت ما دوباره به مرحوم عراقي(ره) و مرحوم آقاي خوئي(ره) و نيز مرحوم آقاي بروجردي(ره) که شايد ایشان هم در سجده واحده اين نظر را داشته باشند، مي‌گوئيم: وقتي مصلي سلام را داد و «تذكّر فيه» که سجده را نياورده، روايت مي‌گويد: «لَا يُعِيدُها»، يعني سلام مخرج است. پس ما از روايت منصور بن حازم هم براي سجده‌ي واحده كه مدلول مطابقي‌اش هست مي‌خواهيم استفاده كنيم و هم مي‌خواهيم از آن مفهوم بگيريم، ‌چه اينکه مفهومش اين است كه «يعيدها من سجدتين». مي‌گويد اگر تشهد نماز را خواند و سلام را داد و «تذكّر» كه سجدتين را نياورده، مفهومش اين است که «يُعِيدُها». پس نتيجه اين مي‌شود كه فتواي مرحوم سيّد(ره) درست است، يعني اگر كسي تشهد خواند و سلام را داد ولو منافي انجام نداده است «يُعِيدُها»، از اين رو چرا شما مي‌فرماييد: در اينجا كه منافي انجام نداده هنوز محل فوت نشده!؟ مفهوم روايت اين است که «يعيدها من سجدتين» البته هر چند لقب -مثل وصف- به خودي خود مفهوم ندارد اما اگر متکلم در مقام مفهوم لقب است مانند اينجا که مي‌گويد: «لَا يُعِيدُ صَلَاةً مِنْ سَجْدَةٍ واحدة» يعني «يعيدها من سجدتين» و اين جا روشن است که مفهوم دارد زيرا امام(ع) در مقام بيان اين مفهوم است.

از اين رو، ما مدعايمان با همين صحيحه منصور بن حازم به خوبي اثبات مي‌شود مي‌گوييم حتي اگر منافي انجام نداده، خطاب به جناب آقاي مرحوم محقق عراقي(ره)!، و جناب مرحوم آقاي خوئي(ره)! مي‌گوييم وقتي منافي انجام نداده باز روايت مي‌گويد: «يعيدها من سجدتين»، يعني نماز باطل است؛ و اين كشف از اين مي‌كند كه وقتي امام(ع) مي‌فرمايد: «يُعِيدُ» يعني اينکه باطل است و باطل است يعني اينکه اين سلام مخرج هست؛ اما ديگر نماز باطلي را به شما داده است يعني نمي‌توانيم بگوئيم نماز هنوز باقي است و محل فوت سجدتين، هنوز باقي است و مي‌تواند تدارك ببيند.

خلاصه اقوال در حکم فراموشی سجده رکعت آخر

بحمدالله اين مقداري كه در بحث امروز بيان كرديم اين دو تا فرع كه خيلي هم مهم است، حكمش روشن شد، كه بعد از تشهد و سلام «تَذَكَّرَ» كه سجده‌ي واحده را نياورده و يا «تَذَكَّرَ» كه سجدتين را نياورده و در هر كدام يا منافي يا عدم منافي بوده و در سجدتين هم دو قول شد:

آنجايي كه منافي انجام داده، همه مي‌گويند باطل است، ما هم مي‌گوئيم باطل است،

منتها آنجايي كه منافي انجام نداده مرحوم عراقي(ره)، مرحوم بروجردي(ره) و مرحوم آقاي خوئي(ره) -حتي امام(ره) هم فرمودند: «لا يخلوا من قوة»، منتهي يك قيدي زدنم سلام مخرج ند كه «اگر بگوئييست»-؛ اينها مي‌فرمايند: اين سلام «في غير محلّه» است و بايد تدارك ببيند.

ولي به نظر ما باطل است و سيّد(ره) در «العروة الوثقي» نيز مي‌فرمايد: باطل است و البته جمع ديگري از فقها هم قائل به بطلان هستند، اين در سجدتين بود.

و در سجده واحده هم دو قول شد، چه اينکه در سجده‌ي واحده اگر منافي انجام داده باشد مسلّما بايد قضاء كند.

اگر منافي انجام نداده باشد به نظر ما دوباره بايد قضاء كند، چون سلام مخرج است. ولي مرحوم عراقي(ره) و مرحوم آقاي خوئي(ره)، مي‌گويند: اينجا بايد تدارك ببيند و در اينجا ديگر مسئله‌ي قضاء مطرح نيست.


ما تا حالا حكم دو فرض را بيان كرديم؛ آنجايي كه كسي بعد از نماز علم پيدا مي‌كند به اينكه دو سجده از او فوت شده يعني:

«فرض اول»: آنجايي است كه مي‌داند اين دو سجده هيچ كدام مربوط به ركعت اخيره نيست.

«فرض دوم»: آنجايي كه مي‌داند يكي از اين سجده‌هاي منسيه مربوط به ركعت اخيره است.

حالا «فرض سوم»: اگر شك كند و نداند كه مربوط به ركعات قبل است يا مربوط به ركعت اخيره است!

طبق نظر امام خميني(ره) و مرحوم سيّد(ره) و مختار، حكمش روشن است و باز هم بايد دو سجده را قضاء كند؛ اما طبق نظر مرحوم آقاي خوئي(ره) و مرحوم عراقي(ره) مسئله جور ديگري مي‌شود. يعني فردا مي‌خواهيم اين مساله را بحث کنيم که اگر شک کند و نداند که سجده منسيه آيا در رکعت اخيره بوده يا نبوده؟ اين را فردا ان شاء الله بيان خواهيم کرد.

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته

برچسب ها :

فروع علم اجمالی لزوم اعاده نماز در موارد پنج گانه حدیث لا تعاد اقوال برای حکم دو سجده فراموش شده عدم فرق انجام عمل منافی یا عدم آن در حکم سجده فراموش شده حکم فراموشی دو سجده رکعت آخر تفصیل محقق عراقی در حکم سجده فراموش شده بین انجام عمل منافی و عدم آن خروج از نماز با سلام لزوم اعاده نماز با مفهوم گیری از صحیحه منصور بن حازم دلالت صحیحه منصور بن حازم بر عدم اعاده نماز بخاطر یک سجده بطلان نماز با فراموشی دو سجده اطلاق حدیث لا تعاد

نظری ثبت نشده است .