درس بعد

فروع علم اجمالی

درس قبل

فروع علم اجمالی

درس بعد

درس قبل

موضوع: فروع علم اجمالی


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۵/۱۵


شماره جلسه : ۲۰

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • يادآوري

  • مخرج بودن یا نبودن سلام در صورت فراموشی دو سجده آخر

  • نظر امام خميني(ره) در مورد مخرج بودن سلام

  • بررسي و تبيين نظريه محقق عراقي(ره) در تفصيل بين انجام منافي و عدم آن

  • مناقشه محقق عراقي(ره) بر نظريه سيد يزدي(ره)

  • مناقشه محقق عراقي(ره) بر نظريه صاحب جواهر(ره)

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين

يادآوري

بحث به اينجا رسيد كه اگر مصلي بعد از نماز، علم پيدا كند به اينكه دو سجده از او ترك شده كه يكي از اين سجده­ها مربوط به ركعت اخيره است و ديگري نيز مربوط به رکعت غير اخيره است.

اينجا بيان شد که اين بحث مبتني بر اين است كه آيا اين سلامي كه در اينجا واقع شده و اين مکلفي كه اين نماز را خوانده و سلام داده و بعد از سلام فهميده كه يك سجده از ركعت اخيره از او فوت شده و يك سجده هم از غير اخيره؛ آيا اين سلام مخرج از نماز هست يا مخرج از نماز نيست؟

رواياتي را ذكر كرديم كه اين روايات دلالت بر اين دارد كه اين سلام مخرج از نماز است و سلام عنوان انصراف از نماز را دارد، اين سلام غير از آن سلام سهوي است كه اگر احياناً در ركعت اول يا در ركعت دوم يا سوم واقع شود، آن سلام سهوي مخرج نيست! اما اينكه شخص از روي عمد و از روي اختيار سلام نماز را داده، در اين فرض مسئله‌ي ما كه سلام، سلام عمدي است؛ دو قول وجود دارد:

«قول اول»: اگر گفتيم اين سلام، عنوان مخرج از نماز را دارد، حالا كه عنوان مخرج را دارد، بايد بعد از نماز دو سجده را بعنوان القضاء انجام بدهد، دو تا سجده قضاءً انجام شود.

«قول دوم»: اگر گفتيم اين سلام مُخرج نيست، آن وقت نتيجه اين مي‌شود كه بگوئيم نماز اين شخص هنوز تمام نشده؛ حال اگر اين مصلي، منافي انجام داده، نمازش باطل است و اگر اين مصلي منافي انجام نداده، اوّل اين سجده‌ي اخيره را بايد تدارك ببيند، يعني هنوز داخل نماز است و هنوز نمازش تمام نشده ولو تشهّد خوانده اما اين تشهّد و اين سلام «في غير محلّهم» واقع شده، بايد سجده‌ي اخيره را تدارك ببيند و بعد تشهّد و سلام، و بعد آن سجده‌ي اولايي كه فراموش كرده را هم قضا كند.

خلاصه اينکه اگر ما سلام را مخرج بدانيم، فرقي بين منافي و غير منافي نيست، چه منافي انجام داده باشد و چه انجام نداده باشد، دو تا سجده قضاءً بايد انجام بدهد و مشهور هم اين را مي‌گويند، مرحوم سيد يزدي(ره)، مرحوم امام خميني(ره) و كثيري از فقهاء همين نظر را دارند كه اين سلام «مخرجٌ و لافرق بين وقوع المنافي و عدم وقوعه»، دو تا سجده قضاءً انجام مي‌دهد، و اين غير از بحث سجده‌ي سهو است كه قبلاً آن را ذكر كرديم.

و اگر ما سلام را مخرج ندانيم؛ كما اينكه مرحوم محقق عراقي و مرحوم محقق بروجردي معتقدند كه در اين فرض دوم که يکي از سجده اخيره فراموش شده و اين تشهد و سلام «في غير محلّهم» واقع شده، پس مخرج نيست. حالا كه مخرج نيست، عرض كرديم:

اگر مصلي منافي انجام داده مثل اين است كه منافي در داخل نماز انجام داده، لذا نمازش باطل است و اگر مصلي منافي انجام نداده، اوّل بايد اين سجده‌ي اخيره را به عنوان اداء تدارك ببيند، و بعد تشهّد بخواند، بعد هم سلام بدهد، بعد قضاء آن سجده‌ي ديگر را انجام بدهد.

مخرج بودن یا نبودن سلام در صورت فراموشی دو سجده آخر

روي اين مبنا كه سلام مخرج است، اين مسئله مطرح مي‌شود كه اگر كسي در ركعت اخيره تشهّد را خواند، سلام را داد، بعد از سلام فهميد كه سجدتين را انجام نداده، «سجدتين من الركعة الأخيرة»، آيا اينجا هم بايد همين مطلب را بيان كنيم؟ يعني بگوئيم اينجا «سجدتين من الركعة الأخيرة» را ترك كرده، سلام مُخرج است، مخرج كه شد ركن ترك شده، وقتي ركن ترك مي‌شود نماز باطل است، كما اينكه مرحوم سيّد(ره) در فرع چهاردهم همين مطلب را فتوا دادند و تصريح به آن كردند، اگر گفتيم سلام مخرج است، بعد از نماز معلوم مي‌شود كه يك ركن آورده نشده است.

لکن روي مبناي اينکه سلام مخرج نيست، ركعت آخر تشهد و سلام را خوانده اما معلوم مي‌شود كه هنوز داخل در نماز است، چون اين سلام «في غير محلّه» واقع شده، اول بايد سجدتين را قضا كند، يعني به عنوان جزء نماز بياورد، تشهّد بخواند و سلام بدهد.

از اين پنج يا شش روايتي كه ما قبلاً در اين فرع خوانديم، استفاده مي‌شود كه اين سلام در اينجا هم مخرج است، يعني كسي كه دو سجده را در ركعت اخيره فراموش كرد و تشهّد را خواند و سلام داد، حال آيا ما مي‌توانيم بگوئيم كه اين سلام هم عنوان مخرج را دارد؟ اگر عنوان مخرج را داشته باشد، آن وقت نمازش باطل است و ديگر فرقي بين وقوع منافي و عدم وقوع منافي هم نمي‌كند.

نظر امام خميني(ره) در مورد مخرج بودن سلام

امام خميني(ره) مي‌فرمايند: در فرضي كه اين شخص الآن يك منافي انجام بدهد، اينكه بلا اشكال نمازش باطل است، اما اگر منافي را انجام نداده، آيا ما از ادله، همين رواياتي كه قبلاً خوانديم يعني رواياتي كه در مورد مسئله‌ي سلام خوانديم و از آن استفاده شد كه سلام عنوان انصراف را دارد، آيا مي‌شود استفاده كرد که اين سلام هم انصراف و عنوان مخرج را دارد يا نه؟ مي‌فرمايند مشكل است كه از اين روايات استفاده كنيم كه اين سلام عنوان مخرج را دارد، مگر اينكه بگوئيم آن صحيحه حلبي كه امام صادق(ع) فرمود: «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ»، انصراف است و «أينما وقع» مخرج است يعني چه در تشهّد اول و چه در تشهّد دوم و چه در اثناء نماز و چه در آخر نماز، اين «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ» عنوان مخرج را دارد كه آن را هم قبلاً گفتيم كه آن روايت ناظر به فعل اهل سنّت است و به عنوان ردّ بر آنهاست.

امام خميني(ره) در آخر مي‌فرمايند: مسئله محل اشكال است و در صورتي كه ما بگوئيم از اين روايات نمي‌توانيم اطلاقي را به دست بياوريم و بگوئيم اين سلام هم عنوان مخرج را دارد، بايد بگوئيم اين نماز صحيح است، اگر منافي انجام نداده، الآن تشهّد را خواند، سلام داد و يادش افتاد كه اصلاً در ركعت اخيره دو تا سجده را فراموش كرده، تدارك ببيند دو تا سجده انجام بدهد، مجدداً تشهد و سلام را بخواند.

اينجا ما بايد ببينيم كه آيا واقعاً، حالا اين فرمايشي كه امام خميني(ره) فرمودند: از اين روايات خيلي مشكل است ما استفاده كنيم كه اين سلام هم عنوان مخرج را دارد، آيا اين فرمايش درستي است يا نه؟ منتها قبل از اينكه اين فرمايش را بخواهيم بررسي كنيم؛ باز كلام مرحوم محقق عراقي(ره) را نقل مي‌كنيم. ايشان يک كلام مفصلي دارند و امام خميني(ره) هم به اين كلام اشاره فرمودند و همچنين كلامي را از مرحوم آقاي بروجردي(ره) از همان كتاب «نهاية التقرير» نقل مي‌كنيم و بعد بايد نتيجه‌گيري كنيم.

بررسي و تبيين نظريه محقق عراقي(ره) در تفصيل بين انجام منافي و عدم آن

عرض كرديم محقّق عراقي(ره) كتابي در فروع علم اجمالي دارد که به قلم شريف خودشان هم هست به نام «روائع الامالي في فروع العلم الاجمالي»، ايشان حدود يکصد و يک فرع از فروع علم اجمالي را در آنجا ذكر كرده ولي مرحوم سيّد(ره) در کتاب «العروة الوثقي» شصت و هفت فرع آورده­اند. آن وقت معلوم مي‌شود كه مرحوم عراقي(ره) و بزرگان ما چقدر وقت مي‌گذاشتند و به مباحث فقهي اعتنا داشتند. اين فروع علم اجمالي را اولاً كمتر كسي مورد تعرّض و بحث قرار مي‌دهد چون بحث‌هاي مشكلي دارد؛ اما متأسفانه در زمان ما وقتي از بسياري از فضلاي درس خارج سؤال مي‌كنيم كه فروع علم اجمالي چيست؟ در پاسخ ذهنشان منصرف مي‌شود به مباحث علم اجمالي رسائل و مباحث اصولي!

به هر حال مرحوم عراقي(ره) يك بار اين فروع علم اجمالي را با استدلال نوشتند، بعد يك مرتبه‌ي دوم تجديد نظر كردند، باز يك حاشيه‌هايي بر آن نوشتند كه در سال گذشته هم يك مطلبي از عراقي(ره) نقل كرديم و گفتيم که اين مطلب را در حاشيه کتاب «روائع الامالي في فروع العلم الاجمالي» ذكر كرده­اند، در اين بحث در متن کتاب ياد شده يك مطلبي دارند و بعد مرحوم عراقي(ره) در حاشيه يك نظر جديدي را ذكر كرده­اند.

خوب دقّت كنيد ايشان در کتاب «روائع الامالي في فروع العلم الاجمالي» صفحه 9 مي‌فرمايند: «و إن كانتا في الأخيرتين فتارة يكون تذكرة للفوت بعد الدخول في المنافي عمديا و سهويا و أخرى قبله» اگر يکي از اين سجدتين منسيه در رکعت اخيره باشد، گاهي بعد از منافي است و گاهي قبل از منافي است. گفتيم سيّد(ره)، امام خميني(ره) و خلاصه مشهور مي‌گويند اگر اين دو سجده‌اي كه فوت شده يكي از آنها مال ركعت اخيره است و ديگري مال بقيه ركعات، نماز صحيح است، چه منافي انجام داده باشد و چه انجام نداده باشد و دو قضا بايد انجام بدهد؛ اين نظر مشهور است.

اما محقق عراقي(ره) مي‌فرمايد: تارةً بعد از منافي و گاهي قبل از منافي، اگر بعد از منافي باشد، «فعلى الأول فلا بد من بطلان صلاته»، يعني كسي كه يك سجده‌ي از ركعت اخيره‌اش فوت شد و تشهّد و سلام داد و منافي انجام داد اگر پشت به قبله كرد نمازش باطل است، چون «لأن فوت محل السجدة الأخيرة إنما هو بالدخول في المنافي المزبور»، مي‌گويد تا مادامي كه منافي انجام نداده، محل اين سجده‌ي اخيره باقي است، و لو تشهد را خوانده و سلام داده، اگر منافي انجام نداده باشد محلّ اين سجده‌ي اخيره باقي است، تدارك مي‌بيند. اما اگر منافي انجام داد محل سجده از بين مي‌رود! «و لا جرم يكون هذا الفوت في رتبة متأخرة عن وجود المبطل» چه زماني مي‌گوئيم محلّ اين سجده‌ي اخيره فوت شد؟ بعد از منافي، حالا كه اينطور است، «ففي هذه المرتبة لم تسقط جزئيته»، در اين مرحله ما دليلي نداريم جزئيت اين سجده ساقط شده باشد، يعني يك دليلي كه بگويد حالا اگر منافي هم انجام داده اين سجده‌ي فراموش شده جزئيّتش ساقط است، فقط قضا انجام بدهد، دليلي نداريم «لم تسقط جزئيتها فوقع المنافي المزبور في صلاته فتبطل» مثل اينكه در وسط نماز پشتش را به قبله كند، نمازش باطل مي‌شود.

«و على الأخير» آنجايي كه منافي انجام نداده، «فيجب تدارك ما أمكن تداركه»، تشهّد را خواند و سلام را داد ولي يادش افتاد يك سجده‌ي اخيره فراموش كرده و يك سجده هم از ركعات ديگر اما هنوز هم پشت به قبله نكرده، «يجب تدارك ما أمكن تداركه من السجدة الأخيرة» اولش سجده‌ي اخيره را تدارك ببيند، چون «لوقوع السلام بمقتضى دليل الترتيب في غير محله»، دليل ترتيب اقتضاء دارد كه اين تشهد و سلام «في غير محلّه» واقع شده، يعني اين آدمي كه تشهد و سلام را خوانده، دليل ترتيب مي‌گويد تشهدي صحيح است كه بعد از سجدتين باشد، حال الآن نشست تشهد را خواند، فرض كنيم در حال خواندن تشهد است و يادش افتاد يك سجده را نياورده! همه فقها مي‌گويند بايد تدارك ببيند، اينجا اختلافي نيست. اگر در اثناء تشهد يادش افتاد كه در ركعت اخيره يك سجده را نياورده، همه مي‌گويند بايد تدارك ببيند و اختلافي هم نيست. اين تشهد «في غير محلّه» است.

محقق عراقي(ره) مي‌گويد: سلام هم همين­طور است؛ يعني ادله ترتيب دلالت دارد بر اينكه تشهد و سلامي كه بعد از سجدتين هست «في محلّهم» واقع مي‌شود؛ اما اينجايي كه يك سجده يادش رفته باشد اينجا «بمقتضى دليل الترتيب» مي‌گوئيم سلام «في غير محلّه» واقع شده، حالا كه سلام «في غير محلّه» است، «فلا يصلح لأن يكون سلامه هذا فراغا عن صلاته»، اين سلامش فراغ از صلاة نيست، يعني اين سلام ديگر مخرج نيست.

تا اينجا تفصيل داد عراقي بين منافي و عدم منافي، اگر منافي واقع شده باشد نماز باطل است، اگر منافي واقع نشده باشد نماز صحيح است.


بررسي توهم يک متوهم از سوي محقق عراقي(ره)

مرحوم عراقي يك توهمي را در اينجا ذكر مي‌كند و رد مي‌كند! توهم با توجه به يك روايت هست كه اين روايت موثقه‌ي اسحاق بن عمار است كه اسحاق بن عمار ساباطي فطحي مذهب است اما مورد وثوق است، موثقه‌اش این است، اسحاق بن عمار مي‌گويد: «الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ(ع)»، أبا ابراهيم كنيه‌ي امام كاظم(ع) است، «سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ(ع) عَنِ الرَّجُلِ يَنْسَى أَنْ يَرْكَعَ»، يادش مي‌رود ركوع را انجام بدهد، چكار كند؟ «قَالَ يَسْتَقْبِلُ حَتَّى يَضَعَ كُلَّ شَيْ‌‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَه‌‌» به طرف قبله بايستد و هر فعل و هر جزئي را در موضع خودش قرار بدهد، اين روايت در جلد ششم وسائل صفحه 313 باب دهم حديث دوم ابواب الركوع كتاب الصلاة؛ آمده است. ـ معلوم مي‌شود اين توهم در عبارات فقهاست ـ.

مرحوم عراقي(ره) مي‌گويد: «و توهم أن قوله "يستقبل حتى يضع كل شي‌‌ء في محله" منصرف إلى المتذكر حين الصلاة و مع عدمه فلا ترتيب في البين و لازمه حينئذ وقوع السلام في محله»؛ متوهم مي‌گويد جناب عراقي(ره) اين روايت انصراف دارد به كسي كه در حين نماز متذكر است، يعني كسي كه در اثناء نماز متذكر شد ركوع را انجام نداده «يَسْتَقْبِلُ حَتَّى يَضَعَ كُلَّ شَيْ‌‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَه» انصراف دارد به كسي كه متذكر حين الصلاة است، اما اگر كسي علم و تذکر بعد الصلاة داشت اين روايت ديگر شامل او نمي‌شود، شامل او كه نشد، ديگر ترتيب معنا ندارد! چون اين روايت «حَتَّى يَضَعَ كُلَّ شَيْ‌‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَه» از آن ترتيب هم استفاده مي‌شود، يعني كسي حالا ركوع را يادش رفته و قبل از سجده بعد بايد برگردد انجام بدهد. از خود اين روايت «حَتَّى يَضَعَ كُلَّ شَيْ‌‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَه» ترتيب هم استفاده مي‌شود؛

منتها متوهم مي‌گويد: اين روايت دلالت بر ترتيب و لزوم ترتيب در حين نماز دارد، اما اگر كسي بعد از سلام يادش افتاد يك سجده‌ي اخيره را انجام نداده اين روايت ديگر شامل او نمي‌شود، شامل او كه نشد، يعني اگر كسي بعد از سلام يادش افتاد يك سجده انجام نداده، «يضَعَ كُلَّ شَيْ‌‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَه» لازم نيست، يعني ديگر ترتيب به هم خورده، ترتيب بهم خورده يعني تشهد و سلام «في محلّه» واقع شده، اين توهم در مقابل كلام خود عراقي(ره)، كه كلام و فرمايش ايشان اين بود كه اگر منافي انجام نداده، تشهّد و سلام «في غير محلّهم» واقع شده است.

خلاصه اين­که متوهّم مي‌گويد جناب عراقي(ره) اينجا ادله‌ي ترتيب ساقط است، ‌ادله‌ي ترتيب مال تذكّر و علم در حين نماز است، اما بعد از نماز اگر كسي علم پيدا كرد يك سجده‌ي اخيره از ركعت اخيره را نياورده، ادله‌ي ترتيب اينجا را شامل نمي‌شود، وقتي شامل نشد، تشهد و سلام در محلّ خودش واقع شده، اگر در محلّ خودش واقع شده، اين سلام مي‌شود مخرج و مخرج كه شد، بايد قضاء اين سجده را انجام بدهد.


دفع توهم توسط محقق عراقي(ره)

حال بايد ديد مرحوم عراقي(ره) از اين توهم چه جوابي مي‌دهد؛ «مدفوع بمنع الانصراف» مي‌فرمايد اين انصراف را از كجا آورديد؟ چه كسي گفته كه ترتيب براي جايي است كه تذكر حين الصلاة است؟ نه! هر جايي كه امكان رعايت ترتيب باشد ولو بعد السلام، ترتيب لازم است؛ لذا مي‌فرمايند ما انصراف را قبول نداريم، «غاية الأمر نقول بأن من قبل إطلاقه يستكشف كونه في الصلاة» از اطلاق روايت استفاده مي‌كنيم که اين مکلف، داخل در نماز است و فقط تنها چيزي كه مخرج از نمازش است، انجام منافي است «و أنه بالمنافي خرج منها حينئذ فالرواية بمثل هذا اللسان في مقام إثبات الترتيب» اين موثقه‌ي اسحاق بن عمار در مقام اثبات ترتيب «و لزوم حفظه بين الأجزاء واقعا و لولا عموم لا تعاد لنقول ببطلان فاقده مطلقا» اگر ما عموم «لا تعاد» كه «لا تعاد» مي‌گويد: «لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ» در اين پنج مورد، نماز بايد اعاده شود، يعني وقت و طهور و قبله و ركوع و سجدتين، اما در غير اينها موالات است، که يكي از آنها ترتيب است.

محقق عراقي(ره) مي‌گويد: اگر ما اين عموم لا تعاد را نداشتيم مي‌گفتيم كسي كه نمازش را خواند و اين نمازش سهواً هم فاقد الترتيب بود، مي­گفتيم بايد نمازش را اعاده كند.


مناقشه محقق عراقي(ره) بر نظريه سيد يزدي(ره)

بعد مرحوم عراقي(ره) به مرحوم سيّد(ره) صاحب کتاب «العروة الوثقي» مي‌فرمايد: جناب سيّد(ره) راه همين است كه ما رفتيم كه بايد بين وقوع منافي و عدم وقوع منافي فرق بگذاريد: «و حينئذ فما في العروة من الحكم بقضاء السجدتين مطلقا حتى ما لو كان من الأخيرتين» اينكه مرحوم سيّد يزدي(ره) فرمود بين اوّلتين و اخيرتين فرقي نيست! «بل و التزامه في مقام آخر ببطلان الصلاة عند تذكر فوت السجدتين و لو من الركعة الأخيرة بعد السلام و لو قبل صدور المنافي» زيرا مرحوم سيد(ره) در مسئله رابعه و در بعضي از موارد ديگر فرموده: اگر كسي در ركعت اخيره تشهد را خواند و سلام را داد،‌ وقتي «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه» را گفت، يادش افتاد كه دو سجده از ركعت اخيره انجام نداده، سيّد(ره) فرموده: اين نماز باطل است ولو منافي هم انجام نداده باشد.

اما مرحوم عراقي(ره) به مرحوم سيّد(ره) عرض مي‌كند كه اين دو فتواي شما «منظورٌ فيه»، ما اينها را قبول نداريم؛ چون مي‌فرمايد: «إذ هو مبني على مفرغية مثل هذا السلام و لقد عرفت ما فيه» متفرع بر اين است كه شما اين سلام را مطلقا مخرج قرار بدهيد، در حالي كه اين سلام «في غير محلّه» واقع شده، اين حمله‌اي است كه مرحوم عراقي(ره) به محقق يزدي(ره) مي‌كند.


مناقشه محقق عراقي(ره) بر نظريه صاحب جواهر(ره)

بعد محقق عراقي(ره) به نظر مرحوم محمد حسن نجفي(ره) صاحب کتاب «جواهر الکلام» در کتاب «نجاة العباد» هم اشكال مي‌كند و مي‌فرمايد: «و أعجب منه ما في نجاة العباد»، اعجب از كلام مرحوم سيّد(ره) كلام مرحوم صاحب جواهر(ره) است كه بين وقوع منافي و عدم وقوع منافي تفصيل داده؛ ‌معلوم مي شود اين تفصيل بين منافي و عدم منافي اولاً مال خود مرحوم عراقي(ره) هم نبوده، بلکه قبل از ايشان مرحوم صاحب جواهر(ره) بين اينكه منافي و عدم منافي باشد تفصيل داده است، البته فرض كلام صاحب جواهر(ره) در جايي است كه «سجدتين من الركعة الأخيرة» فوت شود، بعد فرموده آنجايي كه منافي هست نماز باطل است، اما در جايي كه منافي نيست نماز صحيح است.

بعد مرحوم عراقي(ره) مي فرمايد: صاحب جواهر(ره) فرموده اگر منافي نبود تشهّد را خواند، سلام را داد، يادش افتاد كه دو تا سجده ركعت اخيره را نياورده، پشت به قبله هم هنوز نكرده، نماز صحيح است، اما «و مع ذلك» به جاي اينكه بگويد اين دو تا سجده را تدارك ببيند «و مع ذلك أيضا التزم بقضاء فوت سجدة واحدة بعد السلام و لو قبل المنافي». حالا باز در اينجا فرض را مي‌آورد در جايي كه يك سجده از آن فوت شده باشد. در صدر كلام آنجا سجدتين دارد و اينجا آورده روي سجده‌ي واحده، اين خيلي فرق نمي‌كند ولو اينكه حالا در مجموع بالأخره مثل امام خميني(ره) فرموده:

آنجايي كه سجده‌ي واحده را فراموش كرده نمازش صحيح است، چه منافي باشد و چه نباشد و آنجايي كه سجدتين را فراموش كرده باشد نمازش باطل است که يا تفصيل دادند و يا فرمودند مشكل است.

حرف مرحوم عراقي(ره) به مرحوم صاحب جواهر(ره) اين است كه مي‌گويد: شما از يك طرف مي‌گوئيد اگر منافي انجام نداده نمازش صحيح است و از طرف ديگر مي‌گوئيد قضاء کند؟! اين قضاء فرع بر اين است كه اين سلام مخرج باشد، «إذ السلام إن كان فراغا فيقتضي المصير إلى بطلان الصلاة»، اگر سلام فراغ و مخرج است، بايد بگوئيم نماز باطل است، ولو يك سجده. مرحوم صاحب جواهر(ره) فرمود: در جايي كه سجدتين را يادش مي‌رود اما منافي انجام نداده قضاء كند.

اما عراقي مي‌گويد اگر سلام مخرج است، وقتي سجدتين را يادش رفته، نمازش باطل است چون ركن را نياورده، «و لو تذكر قبل المنافي بعد السلام»، ولو اينكه منافي هم انجام نداده باشد، عرض كردم اگر سلام را مخرج بدانيم چه منافي باشد و چه منافي نباشد ركن را نياورده و نمازش باطل است، و الا اگر سلام را مخرج ندانيم نماز صحيح است، نماز كه صحيح است نبايد ديگر حرفي از قضا بزنيد، براي اينكه اگر يك سجده فوت شده آن را تدارك ببيند، اگر دو تايش فوت شده آن را تدارك ببيند، «و إلا فلا وجه لصيرورة السجدة الواحدة بعد السلام قضاء بل يجب حينئذ تداركه في محله و ضم ما بعده كما هو ظاهر».


خلاصه كلام مرحوم عراقي(ره) در دو محور

«محور اول»: اينكه بايد بين منافي و عدم منافي در سجده‌ي واحده فرق بگذاريم، در سجده‌ي واحده:

اگر منافي انجام داده اين نماز باطل است، چون منافي در خود نماز واقع شده است.

اگر منافي انجام نداده است بايد تدارك ببيند.

«محور دوم»: اينكه بايد بين منافي و عدم منافي در سجدتين فرق بگذاريم، در سجدتين باز:

اگر منافي انجام داده است، نمازش باطل است.

اگر منافي انجام نداده است حال

اگر سلام را مخرج بدانيم نماز باطل است.

اگر سلام را مخرج ندانيم نماز صحيح است.

اين خلاصه‌ي کلام مرحوم عراقي(ره)در متن کتاب «روائع الأمالي في فروع العلم الإجمالي» بود.

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته

برچسب ها :

فروع علم اجمالی اقوال برای حکم دو سجده فراموش شده اختلاف در خروج از نماز با سلام یا سجده فراموش شده حکم سجده فراموش شده از رکعت آخر عدم خروج از نماز با سلام سهوی حکم فراموشی دو سجده رکعت آخر تفصیل محقق عراقی در حکم سجده فراموش شده بین انجام عمل منافی و عدم آن دقت زیاد محقق عراقی در کتاب روائع الامالی لغو بودن تشهد و سلام قبل از سجده با استناد به دلیل الترتیب لزوم ترتیب در اجزاء نماز با استناد به موثقه اسحاق بن عمار

نظری ثبت نشده است .