درس بعد

فروع علم اجمالی

درس قبل

فروع علم اجمالی

درس بعد

درس قبل

موضوع: فروع علم اجمالی


تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۶/۹


شماره جلسه : ۱۳

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • جریان استصحاب عدم اتیان نماز ظهر

  • مناقشه محقق حائری بر جریان استصحاب

  • نقد استاد بر کلام مرحوم حائری

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


جریان استصحاب عدم اتیان نماز ظهر

عرض كرديم كه در فرع اول؛ يك فرض اين است كه شخص، يقين به إتيان نماز ظهر دارد. فرض دوم اين است كه يقين به عدم إتيان نماز ظهر دارد. فرض سوم اين است كه در إتيان و عدم إتيان نماز ظهر شاكّ است. در اين دو فرض اخير، در جايي كه يقين به عدم إتيان دارد و يا شاكّ است، در اين نمازي كه الآن شك دارد كه آيا قصد ظهر كرده يا قصد عصر، مرحوم سيّد فرمودند بايد عدول به نماز ظهر كند. ما اقوال و انظار ديگر و مطالبي كه در اينجا مطرح بود را ذكر كرديم. آنچه كه در اينجا باقيمانده دو مطلب است؛ يك مطلب اين است كه در اين فرضي كه كسي شاك است كه آيا نماز ظهر را آورده يا نه، آقايان مي‌فرمايند كه باید «استصحاب عدم إتيان صلاة ظهر» را جاري كند و معنای اين استصحاب اين است كه نماز ظهر را نياورده، در نتيجه در اين نمازي كه الآن شك دارد كه از اول اين نماز قصد ظهر كرده يا قصد عصر، بايد به نماز ظهر عدول كند.


مناقشه محقق حائری بر جریان استصحاب

مرحوم شيخ مرتضي حائري(رض) در كتاب «خلل» نسبت به اين استصحاب چند مناقشه را ذكر كرده‌اند كه اين مناقشات را در كلمات ديگران نديدم. مناقشه‌ي اول ايشان اين است كه با استصحاب مي‌گوئيم اين شخص تعبّداً نماز ظهر را نياورده و استصحاب به منزله‌ي اين است كه گويا علم دارد كه نماز ظهر را نياورده است. وقتي نماز ظهر را نياورده، در اين نماز واجب است به نماز ظهر عدول كند. اولين مناقشه اين است كه آيا در اينجا احتياط امكان ندارد؟ بگوئيم اين شخص احتياط كند. به این طریق که بقيه‌ي نماز را بياورد به رجاء حصول ما هو المطلوب عندالله، نگوئيم الآن عدول به نماز ظهر كند، بلكه بقيه‌ي نماز را به رجاء آنچه كه مطلوب عندالله است بیاورد. مي‌فرمايند در اينجا سه احتمال وجود دارد، يكي اين است كه اين شخص واقعاً نماز ظهر را نخوانده و از الان به بعد، به عنوان ظهر واقع شود. احتمال دوم اين است كه نماز ظهر را خوانده، اگر از الان به بعد بخواهد به عنوان ظهر واقع شود، مي‌شود ظهر بعد الظهر، يك نماز ظهر بعد از اينكه نماز ظهر را خوانده و هذا باطلٌ. شما اگر نماز ظهرتان را خوانديد و با علم به اينكه نماز ظهر را خوانديد نماز بعد را نيّت اداي نماز ظهر كنيد، باطل است. اينجا هم به حسب واقع احتمال دارد قبل از اين نماز، نماز ظهر را خوانده باشد. احتمال سوم اين است كه بقيه‌اش به عنوان عصر واقع شود، یعنی اگر قبلاً ظهر را واقعاً آورده باشد، و در اين نماز هم از اول قصد عصريّت كرده باشد، بقيه‌اش به عنوان عصر واقع شود.

در نتيجه نگوئيم كه اين شخص باید به نماز ظهر عدول كند، بلكه بگوئيم از الان به بعد، به نيّت آنچه كه مطلوب عندالله است، خداي تبارك و تعالي آگاه است، اگر اين شخص نماز ظهر را نياورده، اين به عنوان ظهر واقع شود، اگر آورده و بخواهد بعد ظهر واقع شود اين باطل است. دیگر اینکه نماز ظهر را آورده و در اين نماز هم خودش يادش نيست، اما واقعاً عندالله از اول قصد نماز عصر كرده و الان به عنوان عصر واقع شود. سپس در آخر عبارتشان مي‌فرمايند آن استصحاب است و آن استصحاب با اين احتياط منافاتي ندارد، استصحاب مي‌گويد اين نماز ظهر را نياورده، اما اين استصحاب براي ما عدول به نماز ظهر را الزام نمي‌كند، بلكه بگوئيم اين شخص به رجاء ما هو المطلوب عندالله بياورد و ديگر ما صحبتي از مسأله‌ي عدول نداشته باشيم. اين اشكال اول ايشان. در اشکال دوم مي‌فرمايند اصلاً بگوئيم كه اين مطلب باید انجام شود و لزوم دارد. در مطلب اول مي‌گفتند راه احتياط هم وجود دارد، در مطلب دوم مي‌فرمايند كه اين تعيّن دارد، براي اينكه اين شخص، علم اجمالي دارد، یک احتمال اين علم اجمالي اين است كه بر من قصد ظهر واجب باشد. احتمال دوم اين است كه بر من قصد عصر واجب باشد، احتمال سوم اين است كه اين نماز را به رجاء ما هو المطلوب عندالله تمام كنم، بعداً يك نماز عصر هم بياورم. علم اجمالي هم كه منجّز است. مقتضاي اين علم اجمالي اين است كه بر طبق اين علم اجمالي عمل كند و عملش به همين است كه به رجاء ما هو المطلوب عندالله انجام دهد كه هم شامل قصد ظهر مي‌شود و هم شامل قصد عصر مي‌شود و هم شامل آن احتمال سوم مي‌شود.

ايشان به اينجا كه مي‌رسند مي‌فرمايند: حالا اگر كسي همان حرف‌هايي كه در كلام مرحوم محقق عراقي بود، كه گفتند علم اجمالي در اين بحث به وسيله‌ي يك اصلي كه مثبت تكليف است منحل مي‌شود، حالا آن اصل را بگوئيم «أصالة الاشتغال»، يا «أصالة عدم اتيان الظهر»، استصحاب در اينجا مي‌آيد مي‌گويد تو ظهر را نياوردي، حالا كه ظهر را نياوردي، بايد اين نمازت را بعنوان الظهر قرار دهي و با وجوب اين استصحاب، اين علم اجمالي انحلال پيدا مي‌كند. مي‌فرمايند اگر كسي بخواهد اين اشكال را كند که با استصحاب عدم إتيان ظهر، علم اجمالي منحل شود، -البته اینجا در عبارات ایشان مقداري تعابير ناهماهنگ است-، مي‌فرمايند اين استصحاب، محكوم قاعده‌ي تجاوز است. -گاهي تعبير مي‌كنند محكوم قاعده‌ي فراغ است و گاهي هم تعبير مي‌كنند محكوم قاعده‌ي تجاوز است. آن اختلافي كه وجود دارد كه آيا قاعده‌ي فراغ و تجاوز، دو قاعده است يا يكي؟ كه ما در همان بحث قاعده‌ي تجاوز و فراغ اثبات كرديم كه اينها دو قاعده است، افرادي مثل مرحوم نائيني و مرحوم امام، يك قاعده مي‌دانند. کسانی كه يك قاعده مي‌دانند گاهي تعبير مي‌كنند كه يك قاعده، و فقط تجاوز است، بعضي‌ها هم تعبير مي‌كنند كه يك قاعده، و فقط فراغ است. ايشان مي‌فرمايند اين استصحاب، محكوم قاعده‌ي تجاوز است. چون اين شخص اگر به حسب واقع از اول در همين نمازش قصد عصريّت كرده باشد، الآن كسي در نماز عصر شك مي‌كند نماز ظهرش را خوانده يا نه، قاعده‌ي تجاوز جاري مي‌شود.

اگر كسي در نماز عصر شك كرد نماز ظهرش را خوانده يا نه؟ قاعده‌ي تجاوز جاري مي‌شود. اگر كسي در نماز عصر يقين پيدا كرد كه نماز ظهر را نخوانده بايد عدول كند، اما اگر در نماز عصر مي‌داند كه از اول نيت نماز عصر كرده، شك مي‌كند كه آيا نماز ظهر را خوانده يا نه؟ قاعده‌ي تجاوز جاري است. ديگر اينجا عدم اتيان نماز ظهر جريان ندارد و لو وقت هم به اندازه‌ي كافي باقي باشد. بنابراين مي‌فرمايند با اين استصحاب، علم اجمالي منحل نمي‌شود، چون خود اين استصحاب، محكوم قاعده‌ي تجاوز است. بعد خودشان يك اشكالي مي‌كنند و آن اينكه حكومت در جايي است كه آن دليل حاكم براي ما محرز باشد- به تعبیر ما؛ نمی‌توان مسأله حکومت را به صورت تعليقي مطرح كنيم-، نمی‌توانیم بگوئيم اگر از اول قصد عصر كرده باشد، قاعده‌ي تجاوز جاري است و قاعده‌ي تجاوز بر استصحاب حكومت دارد، اگر براي ما محرز بود، مثل همين مثالي كه عرض كرديم از اول نماز من يقين دارم نيّت نماز عصر كردم، نماز عصرم را شروع كردم، در اثناء نماز شك مي‌كنم نماز ظهر را خواندم يا نه؟ استصحاب مي‌گويد نماز ظهر را نخواندي، قاعده‌ي تجاوز مي‌گويد نماز ظهر را خواندي، اينجا قاعده‌ي تجاوز بر استصحاب حكومت دارد. اما جايي هست كه موضوع براي ما محرز است، مي‌دانيم از اول قصد نماز عصر كرديم، اما حالا نمازي شروع شده و نمي‌دانيم آيا قصد عصر كرديم يا قصد ظهر، بگوئيم اگر قصد عصر شده باشد، قاعده‌ي تجاوز جاري است و قاعده‌ي تجاوز حاكم بر استصحاب است، با «اگر» فايده ندارد.

روايات قاعده تجاوز، خيلي بيشتر از استصحاب است. اگر كسي بپرسد شخصی به نيّت نماز عصر شروع به نماز کرد، يقين هم دارد كه نماز را به قصد عصر شروع كرده، در وسط نماز عصر شك كرد كه نماز ظهرش را خوانده يا نه؟ مثل اينكه شما وقتي سجده مي‌روي شك مي‌كني که ركوع كردي يا نه؟ قاعده‌ي تجاوز جاري است. در نماز بعد اگر شك كرديد نماز قبل را خوانديد يا نه -چون بين اينها ترتيب وجود دارد و دخول در غير واقع شده و غيرش هم همين نماز بعد است-، شما اين قاعده‌ي تجاوز را جاري مي‌كنيد. حالا حتي برخي در باب قاعده‌ي تجاوز می‌گویند مراد از «غير»؛ «مطلق غير» است. مثلاً وضوي شما تمام شده، يك وقت همان جايي كه وضو مي‌گيريد شك مي‌كنيد مثلاً مسح پاي چپ را كشيديد يا نه؟ قاعده‌ي تجاوز جاري نمي‌شود. اما اگر از محل وضو رفتيد و مشغول كار ديگري شديد، قاعده‌ي تجاوز جاري است -البته طبق قول بعضي فقها-. اما اگر وارد عمل بعدي شديد؛ الآن نماز مي‌خوانديد شك مي‌كنيد نماز قبلي را خوانديد يا نه؟ بر اساس قواعد، قاعده‌ي تجاوز جاري است و قاعده‌ي تجاوز ديگر بر احتياط و استصحاب و تمام اينها مقدّم است. اگر در سجده شك كردي ركوع انجام دادي يا ندادي؟ احتياط مي‌گويد اشتغال يقيني مي‌خواهد، استصحاب مي‌گويد شما ركوع انجام ندادي، قاعده‌ي تجاوز مي‌گويد «فشكّك ليس بشیءٍ».

مرحوم آقاي حائري مي‌فرمايند ما در اينجا مسأله‌ي علم اجمالي داريم، علم اجمالي مي‌گويد يا قصد ظهر واجب است يا قصد عصر واجب است و يا بايد اين را به رجاء ما هو المطلوب ادامه دهي و بعداً هم يك نماز عصر بياوري. علم اجمالي منجّز است و احتياطاً بايد به رجاء ما هو المطلوب بياورد. اگر كسي بگويد مقتضای استصحاب این است که نماز ظهر را نياورده و شما مي‌گوئيد هر جا یک علم اجمالي داشتيم که در يكي از اطرافش يك اصل مُثبت تكليف جاري شد، آن علم اجمالي منحل مي‌شود. اينجا هم استصحاب مي‌گويد تو نماز ظهر را نياوردي و نماز ظهر بر ذمه‌ي تو ثابت است. جواب بگوئيم كه اين استصحاب، محكوم قاعده‌ي تجاوز است. اشكال اين است كه قاعده‌ي تجاوز در جايي است كه موضوع براي ما محرز باشد. اينجا مي‌گوئيم اگر از اول قصد عصر كرده باشد، قاعده‌ي تجاوز جاري است، اما معلوم نيست. شايد به حسب واقع، قصد ظهر كرده باشد. يك تشبيهي هم مي‌كنند كه در اصول می‌گویند در جايي كه يك خبر صحيح وجود دارد استصحاب جاري نيست، یعنی خبر و اماره بر استصحاب مقدّم است. حال آيا مي‌توان گفت در موردی که من احتمال مي‌دهم خبر صحيح وجود دارد، با احتمال وجود، استصحاب را كنار بزنيم؟ خیر، نمي‌شود.

مطلب دومي هم دارند كه طبق مبناي مرحوم محقق عراقي؛ ايشان مي‌گويد در نماز نه تنها قصد عصريّت لازم است، بلكه هر جزئي بايد ناشي از قصد عصريت باشد، هر جزء نماز ظهر بايد ناشي از قصد ظهريت باشد. بنابراين اينجا أصلاً ديگر حالت سابقه وجود ندارد تا بخواهيم استصحاب كنيم. حالا اين اشكال اول و دوم ايشان را مجموعاً يك اشكال کنیم، -فرض بحث را فراموش نكنيد، در جايي است كه نسبت به اتيان نماز ظهر شك داريم- خلاصه‌ي اشكال اين شد كه دليلي بر اينكه «عدول» تعيّن داشته باشد نداريم، يا ما هستيم و أصالة الاحتياط، که أصالة الاحتياط مي‌گويد به رجاء ما هو المطلوب عندالله بياورد، يا اينكه ما هستيم و علم اجمالي، که علم اجمالي، احتياط را معيّن مي‌كند. در بيان اول مي‌گوئيم استصحاب يك راه است و احتياط هم يك راه است و با هم منافاتي ندارد، در بيان دوم مي‌گوئيم مقتضاي علم اجمالي، تعيّن احتياط است. اين خلاصه‌ي فرمايش ايشان.


نقد استاد بر کلام مرحوم حائری

مناقشه‌اي كه در اينجا و بر فرمايش ايشان وجود دارد این است كه در باب نيّت، اختيار دست خودمان نيست كه در نماز هر جور بخواهيم نيّت كنيم. الآن اول وقت است، من مي‌توانم بگويم من نماز مي‌خوانم به «رجاء ما هو المطلوب عندالله»، اما نيّت ظهر را نمي‌كنم، این نمي‌شود. مسأله‌ي «رجاء ما هو المطلوب» يا «نصّ ما في الذمة» در جايي است كه ما ديگر راه نداشته باشيم. برخي از بزرگان (به گمانم مرحوم محقق نائینی باشد) می‌فرمایند اصلاً اينكه انسان يك عمل عبادي را به قصد رجاء بگويد، اين مشروع نيست. خيلي‌ها قصد رجاء را مشروع مي‌دانند، بعضي هم در باب عبادات مشروع نمي‌دانند. از کسانی كه مشروع مي‌دانند سؤال مي‌كنيم كه آیا مطلقا مشروع مي‌دانيد يا فقط در جايي كه ديگر راه ندارند؟ يك وقت كسي جديدالاسلام است و مي‌گويد نمي‌دانم اول ظهر باید چه نيّتي كنم؟ نيّت ما في الذمه مي‌كنم و به رجاء ما هو المطلوب مي‌خوانم، اين اشكالي ندارد. اما كسي كه مي‌داند اول بايد به عنوان ظهر بخواند، اين نمي‌تواند نيّت «رجاء ما هو المطلوب عند الله» یا نيّت «ما في الذمة» كند، بلکه بايد به عنوان ظهر بخواند. حالا روايات مي‌گويد جايي كه در اثناء نماز هستي و نمي‌داني نماز ظهر خواندي يا نه؟ به نماز ظهر عدول كند. بايد عدول كني، بعد هم نماز عصر را إتيان كنی. لذا اين اشكال ايشان با اين بيان و مطلبي كه فقها در باب نيّت قائلند، يعني أولاً مسأله‌ي رجا يك مسأله‌ي اتفاقي نيست و برخي از بزرگان آن را انکار می‌کنند-عرض كردم ظنّ قوي دارم از كساني كه مسأله‌ي رجاء را منكر است مرحوم محقق نائيني در بحث اصول است.

نمي‌خواهم بگويم فتوايشان اين است، اتفاقاً فتوايشان خلاف اين است، يعني مرحوم نائيني در حاشيه‌ي عروه در برخي از موارد، بر طبق مذاق قوم مسأله‌ي رجاء را مطرح كرده، اما در اصول انكار كرده كه كسي بخواهد در عبادت به عنوان رجاء انجام دهد-، اما مشهور مي‌گويند مي‌شود. مشهور هم كه مي‌گويند مي‌شود، مطلقا نمي‌گويند، بلکه در جايي است كه راهی نداشته باشد. اما جايي كه راه دارد بايد نيّت را ذكر كند و به آن توجه كند. اين اشكالي است كه بر ايشان وارد است. تمام فرمایش مرحوم حائري(قدس سره) اين است كه مي‌فرمايد دليلي بر تعيّن عدول نداريم. حالا اگر ما به تبع مرحوم محقق عراقي در اينجا مستند را همان روايات عدول قرار داديم، روايات عدول معيّن مي‌كند كه اين شخص بايد حتماً عدول به نماز ظهر داشته باشد. پس اين مناقشه بر ايشان وارد است، مگر اينكه مبناي‌ ایشان اين باشد كه مسأله‌ي رجاء را همه جا بتوان آورد. حتي ايشان بفرمايد آن كسي كه مي‌داند اول وقت بايد نماز ظهر بخواند، بگويد من نيّت ظهر نمي‌كنم، بلکه به رجاء ما هو المطلوب عندالله بخوانم. اگر مبنايشان اين باشد، فرمايش درستي است. اشكال سومي هم دارند كه اين اشكال سوم و مطلبي كه از كلام مرحوم امام است -که در اين بحث يك تقسيمي ذکر کرده‌اند كه در كلمات ديگران نديديم- را بیان خواهیم کرد.

برچسب ها :

وجوب عدول فروع علم اجمالی حکم شک در نماز بین ظهر و عصر با یقین یا تردید نخواندن ظهر اقوال برای حکم شک در نماز بین ظهر و عصر لزوم احتیاط بمقتضای علم اجمالی لزوم عدول با استصحاب عدم اتیان خواندن نماز با نیت ما فی الذمه بطلان دوباره خواندن نماز حکومت قاعده فراغ بر استصحاب بشرط احراز موضوع شرط جریان قاعده تجاوز مقید بودن مشروعیت قصد رجاء

نظری ثبت نشده است .