موضوع: فروع علم اجمالی
تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۵/۲۲
شماره جلسه : ۲۵
-
يادآوري
-
بررسي صورت دوم فرع سوم از منظر محقق خويي(ره)
-
بررسي تقسيم منطقي امام خميني(ره) در مقام
-
فرق بين تقسيم امام خميني(ره) و محقق خويي
-
تقسیم صورت دوم به سه فرض
-
تقسيم فرض سوم به دو صورت و حکم آنها
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين
يادآوري1؛ صورت اول فرع سوم
عرض كرديم كه فرع سوم دو بخش يا دو صورت دارد؛ صورت اول اين بود كه اگر مصلّي بعد از سلام نماز علم پيدا كند كه دو سجده از دو ركعت فراموش شده، اين بحثش بحمدالله گذشت. البته يك تعليقهاي از مرحوم محقق عراقي(ره) باقي مانده كه اين تعليقه چون با بخش دوم هم ارتباط دارد ما ميگذاريم اين تعليقهي مرحوم عراقي(ره) را آنجا مطرح ميكنيم. پس بخش اول اين بود كه اگر علم پيدا كند بعد از نماز به اينكه دو سجده از دو ركعت از او فوت شده، ما به اين نتيجه رسيديم كه در اينجا بين اين سه صورت فرقي نيست؛ يعني:
«فرض اول»: يا يقين دارد كه اين دو سجده من الاولتين است؛
«فرض دوم»: يا يقين دارد كه اين دو سجده من الأخيرتين است؛
«فرض سوم»: يا شك دارد، يعني نميداند از اولتين است يا اخيرتين؛
در اين صورت بايد بعد از نماز، قضاء دو سجده را انجام بدهد؛ و عرض كرديم به نظر ما خلافاً للمشهور سجدهي سهو لازم نيست. اما مرحوم سيّد(ره)، مرحوم امام خميني(ره) به تبع مشهور، سجدهي سهو را هم مرّتين لازم ميدانند، دو سجدهي سهو مال يك سجدهي فراموش شده و دو سجده هم مال سجدهي فراموش شدهي دوم.
يادآوري2؛ صورت دوم و نظريه امام خميني(ره)، سيد يزدي(ره) و مشهور
عبارت مرحوم سيّد(ره) در ذهن شريفتان هست و همچنين عبارت تحرير امام(ره) كه باز مشهور هم همين را ميگويند كه بين آنجايي كه بعد از نماز علم پيدا ميكند با آنجايي كه در اثناء نماز علم پيدا ميكند فرقي وجود ندارد.
بررسي صورت دوم فرع سوم از منظر محقق خويي(ره)
اما صورت دوم كه امروز ميخواهيم عنوان كنيم اين است كه حالا اگر مصلّي در اثناء نماز علم پيدا كند؛ به اينكه دو سجده از دو ركعت از او فراموش شده، نمازش را تمام نكرده، در اثناء نماز چنين علمي را پيدا ميكند، حالا اينجا هم صور و فروضي دارد كه ما بايد اين فروض را بيان كنيم.
«فرض اول»: آنجايي است كه بعد از دخول در ركن، علم پيدا ميكند؛ مثلاً در ركوع ركعت ثالثه علم پيدا ميكند به اينكه يك سجده از ركعت ثانيه و يك سجده از ركعت اولي از او فوت شده و الآن هم وارد و داخل اين ركن شده. اين فرض به هيچ وجهي محلّ خلاف و بحث نيست و بحثي هم ندارد؛ يعني نمازش را ادامه ميدهد، نمازش را تمام ميكند، بعد هم كه نمازش را تمام كرد دو سجده را قضاءً بايد انجام بدهد، اين يك فرض.
«فرض دوم»: آنجايي است قبل از دخول در رکن، علم پيدا ميکند؛ مثلاً در ركوع ركعت ثالثه داخل نشده، «لم يدخل في الركن»، و داخل در ركن نشده؛ يعني الآن ايستاده در ركعت ثالثه و يقين و علم پيدا ميكند به اينكه دو سجده از او فوت شده، ولي «لم يحتمل» كه يكي از اين دو سجدهها مال ركعت قبلي باشد، حالا مثالش را اينجا بايد بياوريم به اين بيان كه «لو قام إلي الرابعة»، چون مثال ثالثه را كه بزنيم غلط ميشود! اگر كسي بلند شد ايستاد براي ركعت چهارم، علم پيدا ميكند دو سجده از او فوت شده، اما احتمال نميدهد يكي از اينها مال سجدهي ركعت سوم باشد، ميگويد اين دو سجده يكيش مال اول است و يكيش مال دوم. اينجا هم باز مثل صورت قبل است، يعني همان طوري كه در صورت قبل گفتيم: «لا إشكال في وجوب قضاء السجدتين»، اينجا هم كه الآن بلند شده ايستاده براي ركعت چهارم و علم پيدا ميكند دو سجده از او فوت شد، «و لم يحتمل» كه مربوط به اين ركعت اخيره باشد كه ركعت سوم است. مربوط به ركعت اول و دوم است، اوليين است، اينجا هم باز نمازش را ادامه ميدهد و تمام ميكند و بعد بايد قضاء دو سجده را انجام بدهد.
در اينجا فرض ما اين است؛ «لو قام إلى الرابعة فعلم حينئذ بفوت سجدتين من الأوليين، أو رفع رأسه من السجدة الأخيرة و علم بترك سجدتين من الركعات السابقة.»، نه از اين ركعتي كه الآن داخلش هست، الآن در سجدهي ركعت چهارم «رفعَ رأسه من السجدة الأخيرة»، علم پيدا ميكند كه از اولي و دومي يا از اولي و سومي يك سجدهاي فوت شده. دخول در ركن را هميشه نسبت به آن ركعتي كه در آن هستند ملاحظه ميكنند و الا شما نفرماييد الآن كه «رفع رأسه من السجدة الأخيرة»، بالأخره نسبت به سجدهي ركعت سوم «دخل في ركوع الرابعة و دخل في الركن»، نه! الآن در اينجا اين سرش را از سجدهي اخيره از ركعت رابعه برميدارد، يا نه! اصلاً «قام للرابعة»، ميايستد بر ركعت چهارم، هنوز به ركوع نرفته. «لم يدخل في الركن»! اين يك عنوان. «و لم يحتمل» كه اين سجده مال اين ركعت اخيره باشد و لذا حكمشان هم يكي است فقط فرقش اين است كه اينجا وقوع الشك مسئلهي دخول در ركن در آن مطرح نيست و عنوان نميشود، چون دخول در ركن مربوط به آن ركن قبلي است، شما اگر در سجدهي ركعت ثالثه رفتيد و بلند شديد ركوع كرديد، الآن در ركعت رابعه بعد از سجده اخيره شك كنيد، اينجا ديگر مسئله دخول در ركن مطرح نيست.
«فرض سوم»: آنجايي که قبل از دخول در رکن، علم پيدا ميکند به فوت دو سجده منسيه و احتمال هم ميدهد که مربوط به اخيره باشد.
بررسي تقسيم منطقي امام خميني(ره) در مقام
تعبيري كه امام خميني(ره) در کتاب «الرسائل العشر» ص 122 دارند اين است كه ميفرمايد: «أما إذا حدث في أثنائه» يعني «حدث العلم في أثناء الصلاة»، «فإما أن يعلم أنّ السجدة الثانية المنسية من أية الركعات أو لا، فعلي الأول فإن دخل في الركن فلا إشكال في وجوب قضائهما و سجدتي السهو مرّتين رجع فأتى بها، و قضى السجدة الأُولى، و أتى بسجدتي السهو لنسيانه» اين يك فرض و «إن لم يدخل» فرض دوم. آن وقت آنجايي كه «إن لم يدخل و علي الثاني»، آنجايي كه عرض ميشود «لم يعلم» به اينكه اين سجده منسيه از كدام ركعات است، «إذا احتمل كونها من الركعة الـتي بيده فإن كان في المح
نظری ثبت نشده است .